موسیقی زیر پوست مشهد , گفت‌وگوی متفاوت شرق با شش موزیسین ساکن مشهد


ایرانی‌ها مشهد را شهر آرامش و برآورده‌شدن آرزوهای خود می‌دانند و برای سفر به آن، لحظه شماری می‌کنند. حالا چه شده که آشوب‌ها و جنجال‌های سیاسی حول محور این شهر می‌گردد.

به گزارش هنرآنلاین به نقل از شرق، نام “مشهد” همواره با احترام، ‌تقدس و زیبایی همراه بوده است. ایرانی‌ها مشهد را شهر آرامش و برآورده‌شدن آرزوهای خود می‌دانند و برای سفر به آن، لحظه شماری می‌کنند. حالا چه شده که آشوب‌ها و جنجال‌های سیاسی حول محور این شهر می‌گردد و حواشی متعددش دامان مردم این شهر را می‌گیرد؟ چرا حقوق بیش از ١٨ ‌هزار فعال موسیقی در مشهد نادیده‌ گرفته می‌شود؟ چرا هنرمندان در مشهد با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که گاهی برای مردم شهرهای دیگر باور و تصور آن ممکن نیست؟ مشکل دقیقاً از کجاست و دلیل مخالفت با موسیقی در شهر مشهد چیست؟ وقت آن نرسیده که این گِره ١٢، ١٣ساله با مشارکت تمام اقشار و به‌ویژه مسئولان باز شود؟ در ادامه پرسش‌ها و گفته‌هایی را از زبان فعالان موسیقی مشهد خواهید خواند.

“من در ایران اسلامی اجازه تحصیل موسیقی داشته‌ام؛ ‌در کشورم اجازه تحصیل را در کنسرواتوار موسیقی تهران داشته‌ام و مدرکم را از وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران گرفته‌ام؛ چطور در همین کشور نمی‌توانم از مدرکم استفاده کنم و اجرا داشته باشم؟ این چه تناقض آشکاری است؟” این‌ها را سلمان هاشمی، مدرس و نوازنده پیانو و تئوری موسیقی، مایستر و آهنگساز گروه موسیقی “آرون”، می‌گوید و در ادامه اضافه می‌کند: “چطور ممکن است من که در مشهد به دنیا آمده‌ام و عاشق شهر و دیارم هستم، حرمت و شأن والای امام رضا (ع) را ندانم؟ بنده در سال گذشته ١٢٠ قطعه انقلابی برای شهرداری مشهد ساختم، پنج ترانه برای حضرت امام رضا (ع) ساخته‌ام که بارها و بارها از سوی تک‌خوان‌ها و گروه‌های مختلف در محافل مختلف در سطح شهر اجرا شده است. پس آیا موسیقی در ضدیت با شأن والای حضرت رضا (ع) است؟ خراسان همواره مهد بزرگان موسیقی بوده است. شهیرترین هنرمندان موسیقی از این دیار برخاسته‌اند. می‌شود اینها را انکار کرد؟”

رامین میلانی، سرپرست یکی از قدیمی‌ترین گروه‌های موسیقی مشهد که در جشنواره فجر نیز مقام کسب کرده است، می‌گوید: بیش از ١٢ سال است موسیقی مشهد در سراشیبی افتاده است. واژه “کنسرت” با اینکه در فرم مجوزهای ارشاد به طور قانونی درج شده است و در همه کشور استفاده می‌شود، در مشهد ممنوع است! یعنی هیچ اجرائی به نام کنسرت نباید انجام شود. مجوز‌ها به ‌عنوان‌های مختلفی مانند اجرای پژوهشی یا کارگاه و… تعلق می‌گیرد. نکته مهم برای هنرمندان این شهر، کم‌کاری و مسئولیت‌نپذیرفتن مسئولان ارشاد است. چرا مسئولان ارشاد گاهی به مجوزی که خودشان صادر می‌کنند پایبند نیستند؟ چرا جوری بیان می‌شود که انگار موسیقی فقط یک سرگرمی و تفریح است؟ سینماگر زندگی اقتصادی‌اش به اکران فیلمش گره خورده است، اهالی تئاتر به اجرای صحنه‌ای و نقاش و مجسمه ساز به برپایی نمایشگاه. آیا هنرمندان موسیقی نباید گذران زندگی کنند؟ هنرمندان موسیقی نیز معیشت‌شان به اجرای هنرشان وابسته است. ‌هزاران فعال موسیقی در مشهد نگران امرارمعاش خود هستند. من حاضر نیستم شهری را که در آن بزرگ شدم، هنر آموخته‌ام و هنرم را به نسل بعدی منتقل می‌کنم ترک کنم. برای تک‌تک هنرجویان و مخاطبان همشهری‌ام ارزش و احترام قائلم و برای اعتلای فرهنگ مشهد همواره تلاش خواهم کرد.

بگویید “جشن”، نه کنسرت!

“آیا واقعاً وضع موسیقی در مشهد بحرانی است؟” این سؤال را از محسن حجازی، نوازنده و مدرس تار و سه‌تار، می‌پرسیم و او جواب می‌دهد: “اتفاقاً برعکس سطح آموزش در مشهد واقعاً بی‌نظیر و چشمگیر است. بیش از ٣۵ آموزشگاه رسمی در مشهد، هر کدام به طور میانگین سالانه ٣٠٠ هنرجو را تربیت می‌کنند. گرچه وقتی می‌خواهند به منصه ظهور برسند و اجرائی داشته باشند، مجالی وجود ندارد. به نوعی زحمتی که مدرس برای هنرجویش می‌کشد، در مشهد فرجامی ندارد. باید بگویم در این شهر اجرا زیاد انجام می‌شود. در هتل‌ها و سالن‌های مشهد به مناسبت‌های مختلف از روز پزشک، معمار و مهندس گرفته تا اعیاد و…، گروه‌ها دعوت می‌شوند و اجرای تفریح گونه و سطح سخیفی از موسیقی انجام می‌شود و مشکلی نیست؛ بدون هیچ ضابطه خاصی. جالب است که اتفاقاً حاشیه‌های رعایت‌نکردن شئونات اسلامی به مراتب در این‌گونه جشن‌ها بیشتر است؛ اما مخالفتی صورت نمی‌گیرد! اجرا به طور صرف در این شهر وجود دارد؛ اما اجرای موسیقی جدی همراه با بلیت‌فروشی، انتظامات و … بیش از ١٢سال است ممنوع شده است! سال ٧٨ جشنی در سالن کوهسنگی مشهد انجام شد. تأکید می‌کنم “جشن” و نه کنسرت! فیلمی از آن زمان باقی مانده که هنوزکه‌هنوز است، سر این فیلم ما داریم تاوان پس می‌دهیم؛ با اینکه اصلاً کنسرت نبوده است! و اینکه قانونی باید با برگزار‌کنندگان همان جشن برخورد شود؛ چرا باید آتشش دامان بقیه را بگیرد آن هم این همه سال؟ بارها جلساتی تشکیل شده اما همگی بی‌نتیجه بوده است. قصدی برای تصمیم‌گیری وجود ندارد. فقط اظهارنظر‌ها مطرح می‌شود؛ اما هیچ تکلیف و راهکاری معین نمی‌شود”.

آوازخوانی در مشهد

آواز ایرانی قدمتی چندصد ساله دارد، ‌مردم ایران هنر آواز را مایه افتخار فرهنگ ایرانی می‌دانند. مهدی سالاری‌نسب، از مدرسین نامی آواز در مشهد، دغدغه‌هایش را این‌طور بیان می‌کند: از سال ۶۵ قرائت قرآن و آواز را به طور حرفه‌ای شروع کردم و از سال ١٣٨٠ در مشهد تدریس می‌کنم و آخرین اجرائی که داشتم سال ١٣٨٣ بود. من هیچ‌وقت علاقه‌ای به اجرا در خفا نداشته‌ام، همیشه دوست دارم مخاطبانم با خیالی راحت و در آرامش پا به برنامه من بگذارند و این آرامش برای خودم نیز خیلی مهم است؛ بنابراین در این سال‌ها ترجیح دادم اصلاً اجرا نداشته باشم. سعی کرده‌ام بیشتر وقتم را صرف تدریس کنم؛ اما همیشه این امید را داشته‌ام که روزی شرایط فراهم شود مانند تمام کشور ما هم اجرائی بدون استرس داشته باشیم. می‌شود گفت موسیقی مشهد متولی ندارد، هیچ مسئولی خودش را درگیر ماجرا نمی‌کند، همه می‌گویند ما نمی‌توانیم به این ماجرا ورود کنیم یا نمی‌توانیم آن را حل کنیم. جواب مسئولان ارشاد همیشه این بوده که ما می‌خواهیم کمک کنیم؛ اما هیچ‌وقت موفق نبوده‌اند. گویا در مشهد قانونی وجود ندارد، ‌همه‌چیز سلیقه‌ای و شخصی است با بهانه‌های مختلف با کنسرت مخالف هستند.

جولانگاه موسیقی زیرزمینی

علی فربدنیا، نوازنده و مدرس نی، می‌گوید وقتی اجرای ما در آخرین دقایق لغو می‌شود، ضربه سختی می‌خوریم و جبران مادی و معنوی‌اش واقعاً مشکل است. گروه‌های بزرگ تهرانی اسپانسر و اجراهای متعددی دارند و اگر یکی از این اجراها لغو شود، خسران جبران‌ناپذیری نمی‌بینند؛ اما گروه‌های کوچک شهرستانی که پول سالن، صدابردار، تبلیغات و … را خودشان از پیش پرداخت می‌کنند، واقعاً با مشکل بزرگی مواجه می‌شوند. مخاطب موسیقی در مشهد همیشه فراوان بوده است، ما هیچ‌وقت مشکل کمبود مخاطب نداشته‌ایم، سالن‌هایی که در اختیارمان قرار گرفته، همواره تکمیل شده است و تعداد زیادی از مردم پشت در سالن بدون بلیت مانده‌اند. در اجراهایی که در شهرستان‌های استان خراسان داشتیم، با وجود جمعیت کم این شهرها سالن مملو از جمعیت می‌شود. جالب است که درباره کنسرت‌های موسیقی که عموماً برای مخاطبی است که می‌خواهد ساعتی به موسیقی جدی و فاخر گوش دهد، چنین حساسیت‌هایی وجود دارد، چرا این حساسیت‌ها برای مخاطبان جشن‌هایی که در گوشه‌وکنار شهر برگزار می‌شود نیست؟ یا برای مخاطبان سینما و تئاتر؟ چرا فوری بحث امنیتی و قانون گم می‌شود؟ اجراهای خصوصی و زیرزمینی حاصل این بی‌تدبیری‌هاست، این اجراهای مخفیانه به نفع هیچ کس نیست. آلبومی که بارها در تلویزیون پخش شده است، مجوز وزارت ارشاد دارد؛ اما وقتی اینجا می‌خواهد اجرا شود، می‌گویند نه، این ناهماهنگی به چه دلیل است؟ هیچ‌وقت پاسخ قانع‌کننده‌ای داده نشده است”.

موسیقی، قربانگاه سیاست

پیام فرشاد، نوازنده و مدرس تنبک است که از نوجوانی در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت کرده، او می‌گوید: سال‌هاست این ماجرا وجود دارد و تنها قربانی موسیقی است. در بیشتر مواقع این بحث جولانگاهی می‌شود برای کشمکش حزب‌های سیاسی؛ اما هنرمندان با سیاست چه کار دارند؟ هنرمندان با وزارت ارشاد طرف هستند، وزارت ارشاد باید پاسخ‌گوی همه این محرومیت‌های غیرقانونی باشد. وقتی بحث فرهنگ پیش می‌آید، تمام ارگان‌ها خود را دخیل می‌کنند که این بسیار موجب هرج‌ومرج می‌شود؛ اما سؤال من این است که چرا وزارت ارشاد کوتاهی می‌کند و وظیفه خود را به‌درستی انجام نمی‌دهد؟

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است