«زن زندگی آزادی» در میدان عمل- آسیه توحیدنژاد


بیش از یک سال از آنچه به جنبش یا اعتراضات «زن زندگی آزادی» معروف شد می‌گذرد. این گزارش میدانی پاسخی‌ست به این سوال که آیا جنبش «زن زندگی آزادی» بر باور مردم به برابری و عدالت جنسیتی هم تاثیری داشته است؟ در گزارش میدانیِ یک روزه‌ی انصاف نیوز سردفترداران اسناد رسمی می‌گفتند باور عموم مردم به عدالت جنسیتی سال‌هاست رو به افزایش است و به اعتراضات اخیر بسته نبوده است.

این اعتراضات چقدر بر باورمندی زنان و مردان ایرانی به برابری و عدالت جنسی تاثیر داشته است؟ مثلا آیا این جنبش باعث تغییر معنادار تعداد زنانی که مهریه مطالبه نمی‌کنند و یا تعداد مردانی که حقوق اولیه‌ی زنان (حق طلاق، حق حضانت اولاد، حق خروج از کشور و…) را به آن‌ها می‌دهند یا تعداد کسانی که پیش از مرگ وصیت می‌کنند که به پسر و دخترشان ارثیه‌ای برابر برسد شده است؟

در این گزارش غالب مسئولان دفاتر اسناد رسمی افزایش مراجعات مردم برای ثبت حقوق برابر از قبیل حق طلاق، حق حضانت و یا وصیت برای تقسیم برابر ارثیه میان فرزندان دختر و پسر را تایید می‌کردند اما اعتراضات «زن زندگی آزادی» را مقطع زمانی موثری در این افزایش نمی‌دیدند. سردفترداران می‌گفتند سالهاست که این روند در جامعه ایرانی و بیشتر هم در شهرهای بزگ‌تر آغاز شده است.

علاوه بر سردفترداران با تعدادی از زنان و مردان از مشاغل و سن‌های مختلف نیز مصاحبه شد. مردم در مورد تاثیرات «زن زندگی آزادی» به افزایش جسارت زنان در برخوردهای روزمره و بیان مطالباتشان، آزادی نیم‌بند حجاب، رفتن ون گشت ارشاد از خیابان‌ها، کاهش خشونت‌ها و قضاوت‌های منفی زنان علیه زنان، کاهش نگاه‌های آزاردهنده مردان در خیابان و یا در سمت دیگر به غمگین شدن مردم، بی‌بند و باری، بی‌احترامی به بزرگترها و… اشاره می‌کردند.

دفتر ثبت اسناد رسمی اول

حجم کاری سردفتردار خیلی زیاد بود و امکان نداشت نوبت به گفتگو با من برسد. یکی از کارکنان به من می‌گفت خیلی برای ثبت حقوقی مثل حق طلاق سراغ دفتر آن‌ها نمی‌آیند اما مراجعاتی برای ثبت وکالت‌نامه‌های این چنینی یا برای ثبت قرارداد صلح عمری و مساوی قرار دادن ارثیه‌ی دختر و پسر داشته‌اند. افزایش این مراجعات را تایید می‌کرد و می‌گفت مربوط ۴، ۵ سال اخیر است نه اعتراضات سال گذشته.

دفتر ثبت اسناد رسمی
«مردم بدبخت‌تر شدن!» | مهریه، بهای ناقابلی در ازای جوانی و بکارت

آرایشگاه زنانه

مریم، ۳۹ ساله، متخصص ماساژ صورت

منتظر پایین آمدن آسانسور کنار مشتری‌اش ایستاده بود. لباس و آرایش بسیار ساده‌ای داشت ولی موهایش به شکل اغراق‌آمیزی مرتب و اتو شده بود مثل سایر کارکنان آرایشگاه. اولین جمله‌ی مریم در پاسخ به سوال خبرنگار در مورد تغییرات مردم پس از «زن زندگی آزادی» این بود: «بدبخت‌تر شدن!» در ادامه‌ی این جمله به فسادهای مالی گسترده‌ای که در کشور اتفاق می‌افتد اشاره کرد. و اضافه می‌کرد که مردم غمگین‌تر هم شده‌اند.

شوهر مریم قبلا روی حجاب سرش حساس بوده اما حالا دیگر آن حساسیت را ندارد و همین تغییر را مریم اینطور تعبیر می‌کرد که مردان ایرانی به حقوق زنان باورمندتر شده‌اند.

از او در مورد مهریه هم پرسیدم. مریم می‌گفت نظر زنان ایرانی در مورد مهریه تغییری نکرده و آن را حربه‌ای برای انتقامجویی از مردان و فشار بر آنها ساخته‌اند: بالاخره اون دختر، جوونی و دخترونگیش رو پای اون پسر میذاره.
قضاوت‌های منفی زنان علیه یکدیگر کمتر شده

مائده، ۲۳ ساله، لیسانس روانشناسی
مائده در شرف ازدواج بود و به گفته خودش می‌خواست کمترین میزان سکه ممکن را برای ازدواجش ثبت کند، یعنی ۱۴سکه. این تعداد را هم به دلیل حرف و حدیث‌هایی که ممکن بود اطرافیانش بگویند در نظر داشت. مائده می‌گفت دوستان دیگرش هم خیلی در این موضوع «اوکی» هستند و اصراری بر مهریه‌های بالا ندارند. او می‌گفت وقتی اختلافی بین زن و مرد ایجاد می‌شود مهریه نمی‌تواند جبرانش کند.

در مورد تاثیر اتفاقات سال گذشته مائده هم به غمگین‌تر شدن مردم، بدتر شدن شرایط زندگی، شجاع‌تر شدن آدم‌ها در بیان خواسته‌هایشان اشاره کرد. او خاصا در مورد زنان اضافه کرد: حرفایی که خود زنا راجع به همدیگه می‌زدن که مثلا چرا فلانی اینطوریه؟! چرا اینطور لباس می‌پوشه؟! از این حرف‌ها کمتر شده.
دفتر ثبت اسناد رسمی دوم

اینجا حرف زدن با سردفتردار اصلی ممکن شد. خانم سردفتردار متوجه تغییری تحت تاثیر اعتراضات سال گذشته نشده بود. خانم وکیل توضیح می‌داد که به سختی و محدود پیش می‌آید ثبت وکالتنامه‌ی طلاق و این قبیل موارد را در دفترشان انجام دهند چرا که برایشان مایه‌ی دردسر است. خانواده‌ها پشیمان می‌شوند و از دفترداران شکایت می‌کنند. او می‌گفت همکارانش با هزینه‌های گزاف این کار را انجام می‌دهند.

خانم سردفتر می‌گفت گاها از بعضی اختیاراتی که پسرهای جوان به همسرانشان می‌دهند تعجب می‌کند چون مانع اقتداری‌ست که یک مرد باید در زندگی زناشویی داشته باشد. از خاطره‌ی ازدواج خودش می‌گفت که نویسنده‌ی سند ازدواجش حقوقی و توضیحاتی را اضافه کرده اما پیش آمده که باعث شده تمام ان توضیحات را خط بزنند.

اینجا هم خانم وکیل افزایش مراجعات در زمینه‌ی برابری حقوق زن و مرد را در سال‌های اخیر تصدیق می‌کرد اما این امر را کماکان بیشتر در خانواده‌های سطح بالاتر جامعه و خاصه در تهران می‌دید.

سردفتردار توضیح داد که تعداد زیادی از مراجعات برای حق طلاق از نوع «مهرم حلال، جانم آزاد» است.

«زن زندگی آزادی اهداف کاذب و واقعی داشت»

فهیمه، ۴۳ ساله، دانشجوی دکتری صنایع غذایی

فهیمه صاحب دو فرزند بود. به حجاب سر باور نداشت اما هیچوقت در خیابان روسری از سر برنداشته بود. در خانواده‌ی فهیمه مهریه‌های آنچنانی باب نبود و همان مقدار‌های متوسط هنوز هم مرسوم بودند.

این دانشجوی دکتری در ابتدای صحبت‌هایش با خنده می‌گفت: «ببین من یه خرده طرفدار آقایونم!» حرفش را اینطور استدلال می‌کرد که بعضی زن‌ها واقعا چیزی بیشتر از حقشان می‌خواهند و حقی مانند حق طلاق قوام و انسجام زندگی را از بین می‌برد. فهیمه اصرار داشت که زنان حتی اگر قرار است آزادی به دست آورند باید زنانگی خود را حفظ کنند.

این مادر ۴۳ ساله اهداف «زن زندگی آزادی» را اینطور توضیح می‌داد که بخشی از آنچه به آن نسبت می‌دهند اهداف کاذب این جنبش بوده از جمله بی‌بند و باری یا اهدافی مثل براندازی و بخش دیگر اثبات جایگاه زن در جامعه اسلامی‌ست که محقق هم شده است.
دفتر سوم | مردها بیشتر به «زن زندگی آزادی» عمل کرده‌اند

چند دقیقه‌ای صبر کردم تا دفتر فقط کمی خلوت‌تر شد. آقای وکیل می‌گفت وکالتنامه‌ی طلاق را خیلی کم پیش می‌آید که ثبت کنند چون بعدا مدعی پیدا می‌شود و برایشان دردسر درست می‌کند و فقط اگر وکلا آن‌ها را معرفی کنند حق طلاق هم ثبت می‌کنند.

سردفتردار فارغ از مقطع زمانی «زن زندگی آزادی» می‌گفت تعداد زنانی که مهریه‌شان را زمان طلاق می‌بخشند به طور کلی بسیار اندک و محدود است.

این وکیل اضافه کرد: جامعه از باب اینکه اختیارات بیشتری به زنان می‌دهند تغییر کرده است. خصوصا در دو-سه سال اخیر تعداد این مراجعات بیشتر شده. خصوصا بین این نسل جدید زیاد دیده‌ام بعد از ازدواج می‌آیند همه‌ی اختیاراتی که قانون از همسرشان گرفته را به او می‌دهند. اما در مورد مهریه کمتر پیش آمده. بیشتر از سمت مردها این روشنفکری اتفاق افتاده. برابر کردن ارث دختر و پسر هم بیشتر در خانواده‌های تحصیلکرده هست.

او همچنین به بیشتر شدن مهریه‌های کم ارزش از لحاظ ریالی اشاره کرد مثل دو شاخه گل، ۳ سکه طلا و…. چیزی که قبلا خیلی دیده نمی‌شد.
دفتر چهارم

خانم سردفتردار می‌گفت این اواخر تعداد کسانی که می‌خواهند به فرزند دختر و پسرشان سهم‌الارث برابری برسد بیشتر شده است. او تعداد کسانی که می‌خواهند حقوقی مثل حق خروج از کشور را به همسرشان بدهند را نیز رو به افزایش می‌دانست اما با تلخندی اضافه می‌کرد: ولی ربطی به «زن زندگی ازادی» ندارد چون اصلا از اون زمان به بعد کسی ازداوج نمی‌کند. به نظرم ازدواج خیلی کمتر شده.

خانم وکیل می‌گفت از تاثیر این اعتراضات میان مردم اینطور گفت: همه حالشون بد شده دیگه! البته خانم‌ها و آقایون هم آگاه‌تر شدن. اینم تاثر مثبتشه.

دفتر ثبت اسناد رسمی و ثبت ازدواج و طلاق

«با خانواده‌ام اتمام حجت کردم که مهریه نمی‌خواهم»

هدیه، ۲۶ساله، فوق لیسانس و باریستا

هدیه از ۱۹ سالگی مشاغل مختلفی را امتحان کرده بود و بسیاری مردان متاهل را دیده بود که به هیچ وجه متعهد نبوده‌اند و هرگاه دلیل طلاق نگرفتنشان را پرسیده به پاسخ مهریه‌ی سنگین رسیده است. او از اساس با مهریه مشکل داشت؛ به هیچ وجه قصد ثبت مهریه در سند ازدواجش را نداشت و در این مورد خیلی جدی با خانواده‌اش هم اتمام حجت کرده بود.

هدیه به بسیاری دختران جوانی که همراه مردان مسن به کافه‌اش می‌آیند اشاره می‌کرد و می‌گفت: «این روزا همه دنبال کسی هستن که خرجشون رو بده. مهریه هم لابد برای همچین دلگرمی‌ای میخوان ولی بنظرم زنا خودشون میتونن مستقل بشن.»

با این وجود که خود را مدافع حقوق زنان می‌دانست اما به برخورد منفعت‌طلبانه‌ی زنان با قوانین نقد داشت.

هدیه در مورد تاثیر «زن زندگی آزادی» بر مطالبات قانونی زنان و مردان می‌گفت که باید چند سالی بگذر تا تاثیر واقعی‌اش سنجیده شود اما به موارد کلی دیگری اشاره می‌کرد: «پسرا یاد گرفتن به حریم زن‌ها احترام بذارن!»

جای خالی گشت ارشاد

تارا، تراکت پخش کن و رنگ کار سالن آرایش، ۴۰ ساله

تارا زندگی سختی داشته و مسن‌تر از سن واقعی‌اش به نظر می‌آمد. شغل اصلی‌اش در سالن آرایشگاهی همان اطراف بود. با صندلی اجاره‌ای و درصدی کار می‌کرد به همین خاطر در اوقاتی که مشتری نداشت همان اطراف تراکت پخش می‌کرد. دختر خواهرش به تازگی طلاق گرفته بود و با وجود خیانت مرد فقط به یک سوم مهریه‌اش رسیده بود.

تارا در مورد تاثیر «زن زندگی آزادی» بر تغییر خواسته‌های حقوقی زن و مرد نظری نداشت ولی به میدانی در آن نزدیکی و جای خالی گشت ارشاد اشاره می‌کرد و می‌گفت: «من یادمه قبل این اعتراضا یه ون وایمیساد اونجا؛ یه خانمی هم کنارش دخترا رو می‌گرفتن. الآن کو؟! شما ببین خانما رو.. تقریبا هرطور دوست دارن بیرون میان. خب این بخاطر همون اعتراضاست.»
«خدا نکنه طلاق تو خونوادمون اتفاق بیفته اصن که به مهریه گرفتن برسه»

کوکب، ۳۸ساله، سیکل، خانه‌دار و مادر یک کودک کار

پسر کوکب که احتمالا ده سال بیشتر نداشت گل می‌فروخت و این اواخر ماموران شهرداری مزاحم کارش شده بودند. کوکب آمده بود تا اگر مشکلی پیش آمد از پسرش دفاع کند. بیشتر ازدواج‌ها در خانواده‌شان فامیلی بود و طلاق را قبیح می‌دانستند: «خدا نکنه طلاق تو خونوادمون اتفاق بیفته اصن که به مهریه گرفتن برسه.» همین بود که اصلا در شرایط بخشش مهریه قرار نگرفته بودند.

حدود مهریه‌هایی که در خانواده‌شان وجود داشت بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ سکه بود و «زن زندگی آزادی» هیچ تاثیری بر موارد این چنینی در خانواده‌شان نگذاشته بود. کوکب هم تنها تاثیر «زن زندگی آزادی» را در آزادی نسبی در پوشش زنان می‌دید.
تنگدستی و طلاق

افشین، ۳۳ ساله، دیپلم، کارگر و نقاش ساختمانی

افشین همراه دو مرد دیگر که از او مسن‌تر بودند کنار خیابان در انتظار کار نشسته بود. از شرایط سخت کارگری می‌گفت: «کسی که اینجا می‌شینه دیگه ته ناامیدیه!» در پاسخ به این سوال که چه تغییری در رفتار جامعه طی یک سال اخیر دیده است گفت: «هیچی تو جامعه نبوده جز بدبختی!»

او می‌گفت تا به حال به موضوعاتی مثل آزادی و حقوق زنان فکر نکرده است اما مجددا به گرفتاری‌های اقتصادی و مشکلاتی که در خانواده‌ها به وجود آورده از جمله طلاق اشاره می‌کرد.

افشین هم تنها تاثیر «زن زندگی آزادی» را در آزادی پوشش زنان می‌دانست.
دفتر ششم | اتفاقا مردم نسبت به «زندگی کردن» بیخیال شده‌اند

یکی از کارکنان این دفتر توضیح می‌داد که مراجعه برای حق طلاق یا بخشیدن مهریه خیلی زیاد شده ولی بیشترشان برای طلاق این کار را می‌کنند نه برای دادن چنین حقی در زمان صلح و آشتی! از موارد جالبی که برای وکالت طلاق می‌گفت مشروط کردن ان به تکرار خیانت مردان بود.

او این تغییرات را مربوط به «زن زندگی آزادی» نمی‌دانست. علت اصلی طلاق‌ها و خیانت‌ها رامشکلات اقتصادی می‌دانست. به نظر او هم پوشش آزادتر باعث شده مردها کمتر جست و جوگری کنند.

در پایان هم اضافه کرد: مردم نسبت به «زندگی کردن» بیخیال شده‌اند. طرف‌و می‌بینی نسبت به ناموس خودش هم بیخیال شده. این دیگه نمیشه آزادی که!
آگاهی به روستاها هم رسیده

امیر، ۲۹ ساله، مکانیک

دست‌هایش روغنی و سیاه بود. همراه شاگردش، سعید کنار اجاقی نشسته بودند که وارد مغازه‌شان شدم. امیر می‌گفت در اعتراضات سال گذشته مطالبه‌ی آزادی زنان صرفا پوشش بوده و خواسته‌ی آن اعتراضات آزادی برای همه بوده. او نقدهایی را به مدیریت‌ها مطرح می‌کرد.

امیر می‌گفت تلاش دارند که نسل جدید و جوانان را به عقب برگردانند و سد پیشرفت ذهنی آن‌ها شوند اما اینستاگرام و فضای مجازی مانع این امر خواهد شد.
با دعوت دوستات، نامحدود شیبای رایگان دریافت کن!

او از آگاهی‌ای که به‌نظرش در جامعه تسری پیدا کرده می‌گفت: حداقل ۷۰ درصد حالا دیگر آگاه شده‌اند. در روستایی که من زندگی می‌کردم اگر تا سال گذشته هم ۴ نفر بودند که سنتی فکر می‌کردند الآن همان ۴ نفر هم نیستند.

امیر اتفاقات سال گذشته در بی‌اعتنایی زنان نسبت به قضاوت‌های منفی مردم علیه خودشان موثر می‌دانست. او در این مورد تغییر دیدگاه همسرش نسبت به زن مجرد مستقلی که در همسایگی‌شان زندگی می‌کند را مثال می‌زد.

باتوجه به تعداد زیادی مشتری دهه هشتادی که داشت از نگاه فارغ از جنسیت این نسل به یکدیگر می‌گفت: یهو می‌بینی یه دختر کنار یه جمع پسرونه‌ست. با اون دوستانه رفتار می‌کنن. من فکر می‌کنم نگاه دختر، پسرا قبلا بیشتر از روی جنسیت بود اما الآن بیشتر روابط اجتماعی براشون مهمه. اتفاقات پارسال مهم بود اما هیچ تغییری یهو اتفاق نمی‌افته. این هم کم کم از بالاشهر که کمتر دغدغه دارند شروع شده تا به همه جا رسیده.

انصاف نیوز

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است