کرونا و جمهوری اجتماعی!‏ احمد پورمندی



کرونا زمانی به ایران یورش آورده که حکومت در بدترین شرایط خود، از بدو تاسیس تا‏کنون، قرار گرفته است. تحریم‌های فلج‌کننده دولت آمریکا، بر بستر فساد سیستماتیک و ‏بحران ناکارآمدی، اقتصاد کشور را تا مرز فروپاشی تحت فشار قرار داده است. حکومت ‏پیش از آنکه از زیر بار رسوایی کشتار وحشیانه ناراضیان و گرسنگان شورشی در آبان ماه ‏بدر آید، گرفتار رسوایی ساقط کردن هواپیمای مسافری با اصابت مشکوک موشک‌های ‏سپاه شد و شکست تلاش برای لاپوشانی حقیقت، بر بستر افشاگری نیرومند خانواده‌های ‏قربانیان، روشنفکران و طبقه متوسط مدرن، ته‌مانده اعتبار حکومت را به باد داد و ‏اراده حکمرانی مطمئن را از حاکمان زایل کرد.

یورش کرونا به لحاظ تقویمی با آخرین تلاش شکننده حکومت، برای تجمیع قوا و بر‏گزاری انتخابات مجلس و نمایش مشروعیت، همزمان شد. این یورش رمق خامنه‌ای را ‏آنچنان گرفت که عطای مشارکت پر شور را به لقای آن بخشید و با قبول شکست، به ‏چینش مجلسی مرکب از نظامیان و کارچاق‌کن‌های کوتوله باب طبع اطرافیان نظامی- ‏امنیتی فرزندش قناعت کرد.

آراستن مجلسی از قزل‌باشان، سپهسالاران و دلالانی که موقعیت خود را مدیون الطاف ‏بیت بدانند، تردیدی باقی نگذاشت که چه در بود خامنه‌ای و چه بعد از مرگ او، حکومت ‏نظامی – ولایی قصد عقب‌نشینی در مقابل جمهوریت را ندارد و همه تلاش‌های تاکنونی ‏برای رها کردن جمهوری سیاسی از زیر بار سنگین ولایت مافیای ولایی- نظامی- رانتی، ‏به شدت سرکوب خواهد شد.

یورش غیرقابل پیش‌بینی کرونا، با نشانه گرفتن سیستم عصبی حکومت، این آخرین ‏تلاش بیت را چنان به هم ریخت که می‌توان از ناکامی قطعی بازیگران قدرت سخن گفت. ‏پنهان کردن یورش کرونا، در روز‌هایی که اعتماد عمومی به خاطر پنهان‌کاری علل ‏سقوط هواپیما، به شدت زایل شده بود، ضربه مرگ‌باری بر سیستم عصبی فرسوده و ‏زخمی حکومت وارد ساخت و “مساوات‌طلبی مرگبار” کرونا، بر بستر این فرسودی ‏عصبی و ناکارآمدی شدید سیستم، میدان فراخی برای سر بر آوردن “جمهوری اجتماعی” ‏پدید آورد.

مساوات‌طلبی کرونا، ملت را، از پیر و جوان، زن و مرد، دارا و ندار، کرد و ترک و ‏عرب، مسلمان و نامسلمان و… در نبرد بر سر زندگی، متحد و یک پارچه کرد و کمک ‏نمود تا عناصر نیرومندی از جمهوری اجتماعی از متن بحران سر بر آورند و حکومت را ‏به چالش بکشند. نماز‌های جمعه در مقابل رقص پرستارانی که در لباس فرشتگان نجات، ‏مرگ را به سخره می‌گیرند، تاب نیاوردند. همه زیارتگاه‌هایی که هنوز جان سختی می‌‏کنند، یکی پس از دیگری در مقابل اراده جمهور مردم تعطیل می‌شوند. ثروتمندان با گشاده ‏دستی، به یاری سمن‌ها می‌آیند. کارکنان بیمارستان‌ها که در خط مقدم نبرد ایستاده‌اند، از ‏حمایت و قدردانی مردم نیرو می‌گیرند. محتکران و دزدان افشا می‌شوند. روزنامه‌نگاران ‏ترس را کنار می‌گذارند و بی‌لکنت زبان افشاگری می‌کنند و هزاران فعال مدنی در فضای ‏مجازی، سیستم عصبی و شبکه خون‌رسانی جمهوری اجتماعی را خلق می‌کنند. فعالین ‏مدنی، کنشگران خارج از کشور را فرا می‌خوانند که منتظر حکومت نمانند و برای لغو ‏تحریم دارو و تسهیل ارسال تجهیزات پزشکی، وارد مذاکره بشوند.

مردم در نبرد با کرونای کوچک، هدف‌گذاری، همبستگی و کار جمعی برای تحقق اهداف ‏کوچک را، بی‌اعتنا به حکومت، می‌آموزند. همزمان، کرونای بزرگ را هم به چالش می‌‏کشند و سنگر‌های اجتماعی مطمئنی برای نبرد با آن حفر می‌کنند.

حکومتی که در کمک‌رسانی نهاد‌های مدنی به آسیب‌دیدگان سیل و زلزله همواره ‏کارشکنی می‌کرد، در مقابل کرونا کاملا خلع سلاح شده است و باید سر برآوردن ستون‌های جمهوری اجتماعی را تحمل کند.

جامعه پویایی که به سرعت شکل گرفت و در حال پیشرفت و تکامل است، قطعا کرونا را ‏شکست خواهد داد. این جامعه پیروزمند اما، هرگز به دوران پیش از کرونا باز نخواهد ‏گشت و اگر سیاست کلاسیک، بویژه اصلاح‌طلبان هنوز پاکدستی که به جمع‌بندی علل ‏ناکامی‌های جریان اصلاحات مشغولند، شرایط جدید را درک کند و با کوشندگان جمهوری ‏اجتماعی همراه شود، شاید جزایر پراکنده قدرت در بیت، سپاه و اطلاعات در مقابل ‏محاصره ارتش جمهوری اجتماعی، مثل کرونای چینی، به تسلیم و شکست تن بدهند. ‏کرونا یک تهدید بزرگ برای کشور و امنیت بهداشتی و ملی ماست. روند مبارزه با این ‏تهدید می‌تواند به فرصتی برای غلبه بر کرونای نابکارتری بدل بشود که کشور را به ‏عفونتی مزمن و ویرانگر مبتلا کرده است. آیا این فرصت را در خواهیم یافت؟ ‏

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است