محمد فاضلی: ایرانیان در معرض فلاکت جمعی بزرگ و مهیب



کنش‌های انسانی نظیر کار و تولید اقتصادی، هنر و خلق زیبایی، دانش‌ورزی و تولید شناخت معتبر، ارتباطات اجتماعی مبتنی بر احساسات و عواطف، و اعمال قدرت و سیاست‌ورزی، اهدافی در راستای برآوردن نیازهای شخصی و خیر عمومی دارند. اما، از میان همه آن‌ها، سیاست در درجه اول، متولی تحقق «خیر جمعی» است.

خیر جمعی به چه معناست؟ من بدون آن‌که وارد بحث فنی و تفصیلی درباره خیر جمعی شوم، خیر جمعی را حاصل پایداری سه مقوله مهم زندگی اجتماعی می‌دانم. این سه عبارتند از: امنیت، تفاهم و رونق. صفت «پایدار» را هم به هر سه می‌افزایم. امنیت پایدار، تفاهم پایدار و رونق پایدار. این‌ها سه بنیان اصلی خیر جمعی هستند. هر کدام را بیشتر توضیح می‌دهم.

امنیت پایدار: امنیتی برآمده از قدرت نظامی-امنیتی، توان اقتصادی پشتیبانی پایدار از قدرت نظامی، و توان اطلاعاتی و ظرفیت دیپلماتیک برای دنبال کردن کم‌هزینه‌ترین و کم‌خشونت‌ترین راه‌های تأمین و تضمین امنیت است. امنیت پایدار محصول ترکیب متوازنی از توان نظامی، قدرت اقتصادی، ظرفیت اطلاعاتی و کنش دیپلماتیک-سیاسی است.

تفاهم پایدار: هر جامعه‌ای آبستن رقابت‌ها-منازعات سیاسی و اجتماعی درونی، و بروز اختلاف در سطوح و عرصه‌های مختلف است. جوامع به سازوکارهایی برای تعدیل رقابت‌ها-منازعات، مدیریت آن‌ها به شیوه غیرخشونت‌آمیز، و تبدیل کردن رقابت‌ها و منازعات به سازش‌ها و هم‌زیستی‌های بهره‌ور هستند. تفاهم، فقدان اختلاف و منازعه نیست، بلکه ظرفیت یافتن و ساختن گزینه‌های غیرخشونت‌آمیز برای تعدیل اختلاف و رقابت است.

رونق پایدار: انسان موجودی مادی است که با میزان کافی آب، غذا، پوشاک، مسکن و… وسایل رفاهی، توان زندگی کردن و شادمانی پیدا می‌کند. دست یافتن به این ملزومات زندگی، مستلزم رونق فعالیت اقتصادی، توان تولیدی، ظرفیت نوآوری، توسعه تجارت با سایر انسان‌ها (کشورها)، خلق ثروت و کسب درآمد و توسعه فناوری است.

اگر «خیر جمعی» ایرانیان را در تحقق امنیت پایدار، تفاهم پایدار و رونق پایدار بدانیم، شواهد جدی وجود دارد که هر سه مقوله در خطر است. بگذارید از رونق پایدار شروع کنیم. اقتصادی با تورم در کانال ۴۰ درصد، بیش از یک دهه رشد اقتصادی میانگین نزدیک به صفر، بدون دسترسی پایدار به فناوری جهانی، تحت تحریم و مواجه با بحران‌های محیط‌زیستی شدید، نه در وضعیت رونق است و نه با تداوم وضع موجود، چشم‌اندازی برای رونق پایدار دارد.

تفاهم پایدار هم وضع موجود و دورنمای مناسبی ندارد. جامعه‌ای دوقطبی‌شده که یک سال از آخرین اعتراضات چندماهه آن گذشته؛ سطح منازعه و رقابت سیاسی در آن به حدی است که سه رئیس‌جمهور پیشین آن به نحوی از مشارکت در سیاست بازداشته شده‌اند و حتی ممنوع‌التصویر هستند؛ و انتخابات به عنوان اصلی‌ترین سازوکار رسیدن به تفاهم، به بن‌بست رد صلاحیت و سطوح پایین مشارکت رسیده، نمی‌تواند مدعی داشتن سازوکارهای خلق تفاهم پایدار باشد.

پیدایش و تداوم امنیت پایدار، مستلزم سطوح بالایی از رونق اقتصادی (برای تأمین مالی امنیت و ملزومات نظامی)، و سطح بالایی از تفاهم پایدار در درون به قصد بسیج اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مقابله با ناامنی در مرزها و دور کردن تهدیدات است. می‌توان امنیت نظامی را سالیانی بدون سطوح بالای رونق و تفاهم پایدار، حفظ کرد، اما پایداری امنیت، بدون تفاهم و رونق پایدار، دیری نمی‌پاید.

آن‌چه باید نسبت به آن هشدار داد، در خطر بودن خیر جمعی حتی در چشم‌انداز میان‌مدت است. خیر جمعی را همبسته‌ای از امنیت، تفاهم و رونق می‌دانم و ترجیح می‌دهم آن‌ها را سه ضلع مثلثی در نظر بگیرم که خیر جمعی در فضای محصور بین این سه ضلع حاصل می‌شود.

چنان خطر از دست رفتن خطر جمعی (بیش از آن‌چه تاکنون از دست رفته) و درافتادن در فلاکت جمعی بزرگ و مهیب است که جا دارد همگان – از مردم عادی تا اهل فکر، فعالان اقتصادی و سیاسی، و بیش از همه حاکمان – را به اندیشه کردن درباره سازوکارهای جاری زوال خیر جمعی فرابخوانیم.

هر کنش و کرداری در ایران امروز را در نسبت آن با میزان کمک به تحقق خیر جمعی یا میزان اثرش بر زوال خیر جمعی می‌توان ارزش‌گذاری کرد، سیاست نامید یا حماقت، یا شاید خیانت.
انصاف نیوز

تحقیقات گروه داده‌کاوی رادیوفردا:

آمارهای رسمی بین‌المللی حکایت از آن دارد که ایران در سال ۲۰۲۲ به‌عنوان هشتمین کشور جهان با بالاترین رکورد شاخص فلاکت ثبت شده است. از طرفی ظرف کمتر از دو دهه، شاخص فلاکت در کشور به بیش از دو برابر رسیده است.

تحقیقات گروه داده‌کاوی رادیوفردا نشان می‌دهد این رقم در سال گذشتۀ میلادی برای ایران به ۵۷ رسید که بالاترین میزان ثبت‌شدۀ فلاکت در تاریخ سه دهه گذشتۀ کشور به‌شمار می‌رود. این شاخص در سال ۲۰۲۲ تنها در کشورهای زیمباوه، ونزوئلا، لبنان، سودان، ترکیه، آرژانتین و سورینام بیشتر از ایران است.

اما این اولین بار نیست که ایران در ردیف‌های بالایی جدول رده‌بندی فلاکت در جهان جا می‌گیرد. بررسی داده‌های صندوق بین‌المللی و سازمان جهانی کار نشان می‌دهد که در بیست سال گذشته، ایران ۱۴ سال جزو دوازده کشور نخست جهان با بالاترین نماگر فلاکت رده‌بندی شده‌است.
«فلاکت‌بارترین» وضعیت ممکن

شاخص فلاکت حاصل جمع جبری نرخ تورم و بیکاری است که از میانۀ دهۀ ۱۹۷۰ میلادی در ادبیات اقتصاد سیاسی به‌عنوان ابزاری برای سنجش بحران اقتصادی در کشورها به‌کار می‌رود.

چنان‌که در نمودار پایین پیدا است، طی دو دهۀ گذشته نرخ بیکاری تغییر چندانی نکرده و نسبتاً ثابت باقی مانده است، با این حال نوسان‌های شدید تورمی سبب شده تا ایران حدود ۱۵ سال گذشته را در «فلاکت‌بارترین» وضعیت ممکن سپری کند.

شاخص فلاکت (Misery Index) همچنین، یکی از رایج‌ترین نشانگرهای اقتصاد سیاسی برای سنجش بحران معیشت است. این شاخص را اولین بار، آرتور ملوین اکون، اقتصاددان آمریکایی، معرفی کرد که به‌سرعت مورد توجه سیاستمداران قرار گرفت، از جمله جیمی کارتر که در کارزار انتخاباتی سال ۱۹۷۶ آمریکا بارها به این شاخص استناد کرد و در نهایت، به ریاست کاخ سفید رسید.

در ایران نیز در جریان کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸، اشارۀ محسن رضایی به شاخص فلاکت در مناظرۀ تلویزیونی با رقیب انتخاباتی‌اش و رئیس‌جمهور وقت، محمود احمدی‌نژاد، باعث مطرح شدن این نماگر اقتصادی در فضای عمومی شد.

در حال حاضر، شاخص فلاکت در کشور به بیش از دو برابرِ سال ۱۳۸۸ رسیده‌است.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است