تکفیری‌ها در قره‌باغ چه می‌کنند؟ مجید کریمی-کارشناس قفقاز


انتشار تصاویر و مشروح مصاحبه یوسف العابد الحاجی اهل روستای الزیادیه در حومه جسر الشغور از تکفیری های سوریه در جبهه جنگ قره باغ آن هم با لباس نیروهای مرزبانی ارتش باکو، همچنان با سکوت مقامات باکو و آنکارا روبروست و حکایت از عمق فاجعه‌ای دارد که به بهانه دفاع از سرزمین، در شرف وقوع است. باید گفت که این فرد نخستین فرد دستگیر شده نبوده و در این مدت نیروهای ارمنستان شمار دیگری از تکفیری‌ها را دستگیر کرده و مصاحبه آنان نیز پخش شده بود. افزون بر آن دیده‌بان حقوق بشر سوریه تائید کرده است که دولت ارمنستان تاکنون اجساد ۱۸۳ تکفیری را نیز که در جنگ کنونی قره‌باغ به هلاکت رسیده‌اند به دولت سوریه تحویل داده است. پاسخ ندادن مقامات باکو و آنکارا در یک ماه گذشته به اعتراضات گوناگون مجامع بین المللی نسبت به حضور نیروهای تبهکار تکفیری در جنگ قره باغ، در حالی است که مقامات کشورمان نیز در هر رده و سطحی نسبت به آن هشدارهای لازم را داده‌اند.
اگر چه بر دستگاه دیپلماسی کشورمان است که بسیار زودتر و قاطع‌تر نسبت به این حضور و پیآمدهای آن اقدام کرده و رفتار متناقض و غیردوستانه باکو را در این جنگ، با آوردن سلفی‌ها، محکوم می‌کردند اما ادامه این روند به منزله سوءاستفاده از جنگ قره‌باغ و به مثابه توطئه‌ای باید قلمداد شود که هدف آن آزادسازی و یا دفاع مشروع نیست که فراتر از آن، نشانه طرحی کاملا حساب شده است که بی‌گمان جزئیات آن در آینده‌ای نزدیک افشاء خواهد شد.
مقامات ایران باید توجه داشته باشند که حضور تکفیری‌ها به هر دلیل ماهیت این جنگ را تغییر داده و غیر قابل اغماض است. ضمنا انتظار آن بود که ایران از همان روزهای نخست، اعتراض رسمی خود را در قالب مناسبات دیپلماتیکی که دارد به باکو و آنکارا اعلام می‌
داشت و رسما به مقاصد و نیات آغازگران این جنگ شک کرده و مخالفت خود را با پروژه‌ای که فراتر از جنگ قره‌باغ طراحی شده است اعلام می‌کرد.
نکته مهمتر آن است که اکنون باید انگشت اتهام را به سوی الهام علی اف و رجب طیب اردوغان نشانه گرفت که از این ماجرا کاملا آگاه بوده و در جریان اعزام تکفیری‌ها نیز بودند. آن‌ها تاکنون به افکار عمومی جهان مبنی بر نبرد میهنی در قره‌باغ، دروغ گفته‌اند و باید مسئولیت پیامدهای آن را نیز بپذیرند.
اما به‌راستی این پرسش فراروی هر تحلیلگری قرار دارد که اساسا جمهوری آذربایجان چه نیازی به آوردن این تعداد تکفیری داشته است؟ آن‌ها که در این جنگ که از نظر نیرو و تجهیزات تقریبا چهار به یک بوده و دست برتر را داشته‌اند و به دیگر سخن، این شمار کم تا چه حد در تغییر روند جنگ سرنوشت‌ساز بوده که حتی با وجود رسوایی جهانی، آن‌ها را به میدان جنگ قره‌باغ آورده‌اند؟
افزون بر آن اگر نیروهای باکو در این نبردها به پیروزی‌هایی دست یافته‌اند چه هدف‌های دیگری از حضور سلفی‌ها در جبهه قره‌باغ دارند. بی‌گمان این پرسش را باید از رهبران دو کشور آذربایجان و ترکیه پرسید. ولی پاسخ هر چه باشد دیگر نمی‌تواند در رفع سوءتفاهمات میان تهران و باکو کمکی کند زیرا اکنون لایه‌های دوم و سوم جنگ برای برهم زدن ژئوپلتیک منطقه و اندیشه خام تجزیه‌طلبی بر همگان آشکار شده است. حضور تکفیری‌ها به همراه استفاده از سلاح‌های خوشه‌ای و فسفری آن‌هم در جغرافیای کوچکی که عمق استراتژیک نداشته و از هر سو در محاصره است، چه معنا دارد؟
فاجعه بارتر آن است که اسرای تکفیری در مصاحبه خود گفته‌اند که دولت باکو در ازای بریدن هر سر ۱۰۰ دلار پاداش نیز برای آن‌ها در نظر گرفته است. جدای از این منطق که با این توحش، دولت باکو برای ارامنه قره‌باغ چه روزگار سعادتمندی را رقم خواهد زد! می‌توان به این گذاره سیاسی رسید که باکو پیش از جنگ، روی ناتوانی نیروهای عملیاتی خود تردید داشته و از این مزدوران تروریست کمک گرفته است.
بر ما پوشیده نیست که کشور کوچک ارمنستان جدای از هر اشتباه و فرصت سوزی‌هایی که در گذشته داشته است، توان رسانه‌ای کردن موضوع تکفیری‌ها را ندارد و فریاد آن‌ها در جامعه به‌خواب رفته جهانی گوش شنوایی ندارد. نه به دریایی وصل است و نه نفتی دارد که برادران انگلیسی و آمریکایی سراسیمه در دفاع از منافع خود به کمکشان بیایند!
حال بر دستگاه دیپلماسی ایران است که بجای ارسال پیام تبریک و توئیت، ارزیابی خود را از تحولات موجود و سطوح تهدید و مقاصد نهایی و پنهانی آن را دریابد. باید توجه داشت که تکفیری‌های اعزامی در جبهه قره‌باغ کاملا ضد ایرانی و ضد شیعی هستند و به گفته خودشان برای انتقام از ایران به کشور برادر جمهوری آذربایجان آمده‌اند! گزارش‌های بسیاری وجود دارد که این عده با لباس مبدل و کم‌ریش از فرودگاه‌های استانبول و آنکارا به فرودگاه باکو روانه شده و مستقیم به جبهه‌ها اعزام شده‌اند. جالب‌تر آنکه باوجود اعتراض‌ها به باکو، این روند همچنان ادامه دارد. حال پرسش آن است که در کشور برادر شیعی این شمار تکفیری ضدشیعی و تروریست چه می‌کنند؟ تاریخ ایران و حملات مکرر دشمنان از راست و چپ به این سرزمین، گواه روشنی بر آن است که هرگاه ایران تهدیدات کوچک و حتی محتمل و کم‌اهمیت را نیز جدی گرفت و در برابر آن ایستاد، آسیبی ندید و خطر را دفع کرد. نکته‌ای را یادآور می‌شوم که در فرآیند تاریخ، مقاطع بسیار مهم‌اند و این حلقه و توالی رویدادهاست که نقطه به نقطه جمع می‌شود. نقطه‌هایی که نخست دیده نمی‌شوند و سپس فاجعه رخ می‌دهد. آن‌ها که در روزهای نخست جنگ و در این مدت با پروژه هماهنگ، موج دامنه‌داری از نفرت قومی را در کنار حضور تکفیری‌ها به‌راه انداختند و رسما در آنکارا «اعلام کردند که ترکیه جدید ظهور کرده است و آذربایجان قیام کرده است» (اشاره به سخنان ابراهیم کاراگول در نشریه ینی شفق) و شوربختانه آوردن گروهی تکفیری به حوالی خاک ایران و استقرار آن‌ها در نزدیکی مرز، و تحرکاتی که در حاشیه رود ارس انجام گرفت، هشدار جدی است که نادیده انگاشتن آن در آینده و برای امنیت ملی ایران جبران ناپذیر خواهد بود. مقامات ایران در تمام سطوح اکنون به سخن آمده و هشدار داده‌اند که در این جنگ حساب‌های دیگری باز کرده‌اند و باکو در دام فتنه‌گران فرامنطقه‌ای گرفتار آمده است و در صورت ادامه این روند، ایران بر پایه حقوق بین المللی و معیارهای دفاع مشروع عمل خواهد کرد.

مستقل

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است