پیام های قرمز کارت زرد تندروها – رضا حقیقت نژاد


haghighatnejad-reza

سومین کارت زرد مجلس اصولگرا به وزرای دولت روحانی در حالی صادر شد که خبر رسیده نمایندگان از پاسخ های وزرای اطلاعات و نیرو نیز در کمیسیون های تخصصی قانع نشده و کار به صحن علنی مجلس کشیده می شود. تا اینجا چند اتفاق افتاده است. نمایندگان به طور شبانه روزی به سوال از وزرا و احضار آنان مشغول هستند. امری که کم سابقه نیست و در دولت قبل نیز بارها، حاشیه برانگیز شد.  در وضعیت فعلی، دلگیری و گلایه وزرا هم کارگر نشده است، رئیس جمهور ایران در واکنش به این رویداد، گاه به گلایه و انتقاد سخن گفته ولی در مجموع سعی کرده فضا را به سمت تفاهم و تعادل پیش ببرد.

اما در حاشیه رفت و آمد وزرای دولت روحانی به بهارستان، رویدادهای دیگری هم در حال شکل گیری هستند. اولین حاشیه را می توان درباره رای منفی ۱۰۵ نماینده مجلس نهم به اظهارات وزیر ارشاد نوشت. پرسشگر امروز، حمید رسایی بود. در مجلس هشتم مشهور بود که هر طرحی رسایی پشتش باشد، شکست می خورد. او روزگاری برای عضویت در هیات نظارت بر مطبوعات کاندیدا شد ولی تنها ۵ رای آورد. در مجلس فعلی، نه تنها حمید رسایی، بلکه دوستان او نیز در موقعیت ضعیف تری از نظر تشکیلاتی و کمی قرار دارند. شکست سنگین این طیف در انتخابات ریاست جمهوری، از منظر سیاسی و روانی هم آنها در وضعیت ضعیف تر از سال های قبل قرار داده است. از این منظر، موفقیت امروز حمید رسایی در جلب موافقت نمایندگان علیه عملکرد وزیر ارشاد که بخش مهمی از آن مربوط به حوزه مطبوعات است، یک گام رو به جلو به شمار می رود.

در این میان عملکرد طیف نزدیک به لاریجانی هم غیرمنتظره بود. آنها به اندازه ای هستند که بتوانند با اقدام تشکیلاتی جلوی بروز چنین حوادثی را بگیرند ولی در شرایط کنونی که پای فرهنگ و سیاست به میان آمده، ترجیح دادند اقدام تشکیلاتی نکنند. اینکه چنین تصمیمی با هماهنگی طیف نزدیک با حدادعادل صورت گرفته یا بر اثر ناتوانی دولت در لابی موثر در مجلس مهم است ولی مهم تر این است که آنها نشان دادند در مواقع ضروری، تکیه گاه مناسبی برای دولت نیستند.

طیف نزدیک به لاریجانی در ماجرای اعطای جایزه ساخاروف به نسرین ستوده و جعفر پناهی هم کاسه داغ تر از آش شدند و کاملا تندروانه به میدان آمدند تا هر گونه شائبه همراهی با طیف اعتدال و یا اصلاح طلبان را بزدایند.

در چنین وضعیتی، تندروها چند دستور کار مهم دارند. آنها در نخستین گام، سعی دارند دولت را وارد یک جنگ فرسایشی کنند. این جنگ فرسایشی فعلا روی حوزه های مذهبی، فرهنگی و سیاسی تمرکز یافته است. این حوزه ها به طور طبیعی می توانند سبب انسجام قدرتمندتر اصولگرایان شوند. ارسال پیام انسجام در شرایط کنونی و با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس، به شدت مهم است.

دولت روحانی به خوبی می داند که اولویت های کنونی اش برای ارایه یک چهره موفق مسائل سیاسی و یا اچتماعی نیست، مسائل اقتصادی و به ویژه هسته ای می توانند اثرات کوتاه مدت، فوری و حتی موثرتری داشته باشند. با این پوشیده نیست که توقعات سیاسی و فرهنگی گسترده ای از دولت هم وجود دارد. طیف تندروی مجلس از همین وضعیت لغزنده می خواهد استفاده می کند. درک می کند که دولت ناگزیر است در عرصه سیاسی و فرهنگی گام های اصلاح طلبانه بردارد. این گام به مذاق اصولگرایان خوش نمی آید. پس می توان دولت را در این ناحیه تحت فشار قرار داد تا تمرکزش را بر مسائل اقتصادی و دیپلماتیک از دست بدهد. اظهارات حسن روحانی در جمع استانداران که معطوف به مسائل معیشتی و پرونده هسته ای بود، نشان داد دولت کماکان از بازی در زمین تندروها پرهیز دارد.

گام دوم تندروها بزرگنمایی خطر ائتلاف دولت روحانی و اصلاح طلبان است. آنها این ائتلاف را نه تنها علیه اصولگرایان و یا تهدیدی برای انتخابات آینده می دانند، بلکه آن را به عنوان تهدیدی علیه نظام سیاسی جلوه می دهند. اظهارات امیدوارانه روح الله حسینیان، نماینده تندروی مجلس و بهبود رابطه حدادعادل و لاریجانی و حتی تذکرات احمد جنتی به اصولگرایان نشانه ای از این تمایل است. تمایلی که نخستین نشانه های آن باید و می تواند در مجلس ظاهر شود.

خطر و آزار قوی ماندن تندروها در مجلس، تنها متوجه دولت نیست. طیف میانه روی اصولگرا هم به خوبی می داند که کمک به تندروها نمی تواند دستاوردهای چشمگیری داشته باشد. تجربه انتخابات ریاست جمهوری به خوبی نشان داده که آنها تک رو هستند، دوست دارند محور باشند و به تعبیر یک تحلیل گر اصولگرا، مرزهای خونینی با برخی لایه های اصولگرای میانه رو دارند. در واقع تندروها در بدترین وضعیت سیاسی دهه اخیر خویش قرار گرفته اند و تلاش دارند با استفاده ابزاری و تحریک میانه روها، بقای سیاسی خویش را حفظ کنند. آنها به خوبی در لایه های امنیتی نظام سیاسی لانه کرده اند ولی عدم حضور سیاسی، می تواند دست شان را در اعمال نفوذ و مانع تراشی بسته نگه دارد.

گام تکمیلی تندروها، انفعال کامل اصلاح طلبان است. تجربه انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که میدان دادن به میانه روهای اصلاح طلب نیز نمی تواند خاطره خوبی برای نظام سیاسی و اصولگرایان بر جای گذارد. نقش برجسته چهره های اصلاح طلب میانه رویی چون محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری در ساماندهی انتخاباتی اصلاح طلبان و شکست سخت اصولگرایان، می تواند در مجلس آینده هم تکرار شود. در حال حاضر محمدرضا عارف و علی یونسی به طور جدی از حرکت برای هماهنگی و بازیابی توان انتخاباتی اصلاح طلبان سخن گفته اند. پیوستن طیف های اصولگرا به رهبری علی مطهری به این دو نیز کاملا محتمل است. در چنین وضعیتی تندروها سعی دارند با فشار رسانه ای و سیاسی گسترده مانند توقیف رسانه ها، پیوند دادن اصلاح طلبان به اپوزیسیون، منع فعالیت تشکیلاتی، تداوم برخوردهای امنیتی با حمایت نهادهایی چون سازمان اطلاعات سپاه و قوه قضائیه از بروز این هماهنگی بین بخشی جلوگیری کنند. موفقیت شان در این مسیر تضمین شده نیست ولی چاره دیگری ندارند.

تجربه کارت زرد به وزیر ارشاد دولت روحانی به خوبی نشان داد که آنها با حداکثر توان به میدان آمده اند. عمده انتقادات به روزنامه بهار بود. روزنامه بهار قبلا توقیف شده بود، مدیرمسئولش عذرخواهی کرده بود، نویسنده بازداشت و یادداشت های متعددی علیه یادداشت مورد اعتراض اصولگرایان منتشر شده بود، یعنی همه مجازات حداکثری درباره روزنامه بهار جاری شده بود ولی تندروها دست برنداشتند و با تندترین ادبیات وارد میدان شدند و وزیر را هم مجازات حداکثری کردند. چنین مجازات هایی الزاما نشان دهنده قدرت آنها نیست، آنها خشمگینانه برای بقای سیاسی و نمایش قدرتمندانه هویت سیاسی خویش می جنگند، قدرت پیگیری شان قوی و ابزارهای متنوعی هم در اختیار دارند. با این حال، کار سختی در پیش دارند ولی روزهای سختی را هم برای دولت رقم می زنند.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است