بمناسبت ۱۳فروردین سالروز درگذشت آیت‌الله شریعتمداری و آخرین روزهای زهراگین وی- علی مرادی مراغه ای


به میزانی که آیت الله خمینی با نظام پهلوی دشمن بود آیت الله شریعتمداری به محمدرضاشاه نزدیک بود اما در جریان انقلاب سفید شاه، هر دو آیت الله به همراه مراجع دیگر مخالف حق رای زنان بودند…
پس از انقلاب، اختلاف دو آیت الله از همان رفراندوم جمهوری اسلامی آغاز شد، شریعتمداری می گفت بجای رفراندوم آری یا نه به جمهوری اسلامی، باید سوال این باشد که مردم چه نوع حکومتی می خواهند، همچنین شریعتمداری با اختیارات ولی فقیه در اصل ۱۱۰ قانون اساسی مخالفت کرده بدان رای نداد.

حزب خلق مسلمان که در ۵ اسفند ۱۳۵۷ اعلام موجودیت کرد، قویترین و پرشمارترین تشکل سیاسی پس از پیروزی انقلاب بود که حول محور آیت الله شریعتمداری تشکیل شد و بر نوعی از «اسلام سیاسی لیبرال» تمایل داشت.
میلیونها هوادار در شهرهای مختلف آذربایجان، قم، تهران و حتی در کردستان داشت، چون جنبش خلق مسلمان به رهبری شریعتمداری از خواسته های کردها حمایت می کرد:
«آذربایجان کردستان، قارداشلیغیز مبارک»
«آذریایجان کردستان، برادریتان مبارک»

پس از لو رفتن کودتای قطب‌زاده، او در اعترافاتش، از آیت الله شریعتمداری به عنوان یکی از حامیان کودتا نام برد که باعث شد شریعتمداری در تلویزیون ظاهر شده توبه کند و همین، آغاز انزوا و خانه‌نشینی وی تا آخر عمر گردیده و توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز از مرجعیت عزل گردید.
شریعتمداری آدمی میانه رو و مخالف خونریزی بود بنابراین، وقتی اوضاع رادیکالیزه شد بلافاصله، تسلیم گردیده و انحلال حزب خلق مسمان را اعلام کرد.
از این زمان، هجوم گسترده تقریبا تمامی گروهها به آیت الله آغاز شد اما گروههای چپی و حزب توده بیشترین نقش را داشتند، سازمان فدائی که در حمله به حزب خلق مسلمان و شریعتمداری، دمی فرصت را از کف نداد حزب خلق مسلمان را «توطئه سرمایه داری لیبرال» و شریعتمداری را «مرجع آمریکایی» دانسته از تمام دهقانان و زحمتکشان آذربایجان خواست که با وحدت خود، این توطئه ها را درهم بشکنند.:
«…در تمام طول حاکمیت رژیم وابسته به امپریالسم شاه، آیت الله شریعتمداری هیچگاه در کنار مردم، در کنار زحمتکشان نبوده..».
(کار، ۲۱ آذر۱۳۵۸، شماره۳۷، ص۱۰)

وقتی در ۲۹دی، ۱۱ نفر از حامیان خلق مسلمان در تبریز اعدام گشتند حزب توده که همواره از خشونت و از خون آشامی دفاع می کرد از اعدام فرزندان آذربایجان استقبال کرده و نوشت که چرا کم اعدام کرده اند!
و اعدام شدگان را اوباش نامیده و از عمل دادگاه انقلاب تبریز بخاطرِ اعدام «اوباشان و اشغال لانه فساد» یعنی مقرّ حزب خلق مسلمان پشتیبانی کرده و نوشت:
«…به ضدانقلابی زخم خورده نباید فرصت تجدید قوا داد و باید هر چه زودتر آنرا ریشه کن نمود».
(مردم، شماره۱۴۳، مورخه۲۵دی ۱۳۵۸، ص۱)
روزنامه کار (ارگان سازمان فدائی) به رهبری فرخ نگهدار، حتی از موسوی تبریزی رئیس دادگاه انقلاب انتفاد می کرد که چرا بجای اعدام بیشتر و قاطعیت انقلابی، در مقابل اعضای حزب خلق مسلمان با آنها در پی سازش است!
(ضمیمه کار، ۱۶دی ۱۳۵۸، شماره۴۱، ص ۱)

حملات بی امان نشریات چپی و غیرچپی در حمله به شریعتمداری با عنوان «مرجع آمریکایی» بی امان ادامه یافت بی آنکه فرصت جواب به او داده شود…
سرطان پروستاتِ آیت الله از درون و حملات ناجوانمردانه و گسترده مطبوعات و کتابهای پرشماری که تاریخ تیراژ کتاب را در کشور شکست، چنان فشار آوردند که سرانجام، منجر به نامه ی ملتمسانه اش در۴ اردیبهشت۱۳۶۱ به رهبر انقلاب شد:
«…وضع فعلی ما قابلِ بیان نیست و عبارتی حاضر ندارم که مقصود را روشن کند. همین‌قدر بگویم که کارد به استخوان رسیده است! زیرا از آقایان وعاظ و سخنران‌ها در نماز جمعه‌ها و غیره و در مجلس شورای اسلامی و در روزنامه‌ها، مطالبی گفته می‌شود که مردم را تحریک می‌کند که خطر قریب‌الوقوع است…
خانواده و بچه‌ها و نوه‌ها نالان و گریان، در حال اضطراب و ناراحتی کامل به سر می‌برند و خود حقیر مبتلا به مرض مهمی هستم که معلوم نیست…
اکنون، شما را قَسَم می‌دهم به خدای لایزال و ارواح رسول اکرم و ائمۀ طاهرین و به روابط حسنۀ پنجاه‌ساله و ارادت قبلی که ادامه دارد، توجه فوری به حال ما بفرمایید و زکات قدرت و مقام را در این موقع، ادا فرمایید!…
اگر مقصود بی‌آبرو کردن بوده، به ‌کلی حاصل گردید و اگر مقصود سلب مرجعیّت است، به مقصود رسیدند…»

از دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای در تلگرام

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است