پایان حضور ایران، کلید راه حل سیاسی برای سوریه؟ حبیب حسینی‌فرد، روزنامه‌نگار


با ورود رسمی روسیه و ایران به کارزار جنگ در سوریه در شهریور ۱۳۹۴ و فرادست شدن دوباره رژیم اسد در مقابله با مخالفان مسلحش، بحث رقم‌زدن معادلات سیاسی آتی در دمشق بدون رژیم کنونی تا حدود زیادی منتفی شد

در شرایطی که رژیم سوریه در حال تحکیم بیشتر مواضع و قدرت خویش است و اپوزیسیون روز به روز بیشتر تضعیف می‌شود، قرار است کار کمیسیون تدوین قانون اساسی جدید سوریه شروع شود که احتمالا ناظر بر تقسیم قدرت میان دولت و بخش‌هایی از مخالفان خواهد بود. چرا دولت سوریه و متحدان آن در مسکو و تهران خلاف منافع و مصالح خود به همکاری در جهت کار کمیسیون و تقسیم احتمالی قدرت در دمشق روی آورده‌اند؟

استفان دمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه نمایندگان ایران، روسیه و ترکیه را برای بحث و بررسی راهکارهای مربوط به تشکیل و شیوه عمل کمیته تغییر قانون اساسی سوریه به ژنو دعوت کرده است. این دیدار قرار است روزهای ۱۱ و ۱۲ سپتامبر و قبل از تشکیل جلسه کمیته یادشده برگزار شود.

بحث تدوین قانون اساسی سوریه از همان سال ۱۳۹۲ که بحران سوریه آغاز شد در میان اپوزیسیون این کشور در جریان بوده است، با این تفاوت که ابتدا تصور بر این بود که رژیم اسد سقوط خواهد کرد و قانون اساسی جدید باید مقدرات سوریه پسااسد را رقم بزند.

با ورود رسمی روسیه و ایران به کارزار جنگ در سوریه در شهریور ۱۳۹۴ و فرادست شدن دوباره رژیم اسد در مقابله با مخالفان مسلحش، بحث رقم‌زدن معادلات سیاسی آتی در دمشق بدون رژیم کنونی تا حدود زیادی منتفی شد. در قطعنامه ۲۲۵۴ که آذرماه ۱۳۹۴ از تصویب شورای امنیت گذشت، نقشه راهی برای رسیدن به صلح ترسیم شده که تشکیل دولت دوران گذار و تدوین قانون اساسی با شرکت همه طرف‌ها پیش‌بینی شده است.

با این همه، در سه سال گذشته هم، همچنان فعل و انفعالات نظامی و تلاش رژیم اسد و متحدانش برای تضعیف هر چه بیشتر نیروهای مسلح مخالف شاخص وضعیت سوریه بوده است. در چنین مختصاتی تبعا رژیم اسد و حامیان آن تمایلی به تقسیم قدرت با مخالفان مورد حمایت کشورهای عربی یا غربی نداشته‌اند. از همین رو هم، مذاکرات چند باره ژنو زیر نظر سازمان ملل، به نتیجه خاصی نیانجامید که البته با سرسختی بخشی از اپوزیسیون در امتناع از مذاکره با رژیم هم بی‌ارتباط نبود.

در شرایطی که رژیم سوریه در حال تحکیم بیشتر مواضع و قدرت خویش است و اپوزیسیون روز به روز بیشتر تضعیف می‌شود، قرار است کار کمیسیون تدوین قانون اساسی جدید سوریه شروع شود که احتمالا ناظر بر تقسیم قدرت میان دولت و بخش‌هایی از مخالفان خواهد بود. چرا دولت سوریه و متحدان آن در مسکو و تهران خلاف منافع و مصالح خود به همکاری در جهت کار کمیسیون و تقسیم احتمالی قدرت در دمشق روی آورده‌اند؟
شرط جذب ترکیه البته این هم بود که دستکم در ظاهر هم که شده روسیه و ایران و سوریه به شروع و تشدید روند سیاسی و بازآرایی ساختار قدرت در دمشق هم روی خوش نشان دهند تا این امید در آنکارا ایجاد شود که در معادلات سیاسی آتی سوریه بی‌نصیب نخواهد ماند
واردشدن رسمی ترکیه به معادلات سوریه

از سال ۲۰۱۷ این درک و دریافت در مسکو و تهران تقویت شد که می‌توان با واردکردن جدی ترکیه به معادلات سیاسی و نظامی سوریه، هم بر رفتار و رویکردهای اپوزیسیون مورد حمایت این کشور تاثیر گذاشت و آتش‌بس را در چارچوب مناطق «کاهش تنش» به جریان انداخت و هم میان کشورهای متحد در براندازی رژیم اسد شکاف ایجاد کرد. آنکارا در سال‌های اخیر از همکاری و نزدیکی واشینگتن با کردهای سوریه سخت نگران و دل‌چرکین بوده است و با عربستان سعودی و متحدان آن در کشورهای عربی هم که حامی بخش‌های مختلف اپوزیسیون مسلح سوریه بوده‌اند روابط گرمی نداشته است. منتفی‌شدن سرنگونی کامل رژیم اسد نیز آنکارا را به این سو سوق داده است که حالا با تعامل با تعیین‌کنندگانه وضعیت نظامی در سوریه (روسیه و ایران) بهتر می‌تواند در معادلات سیاسی این کشور سهم بگیرد.

شرط جذب ترکیه البته این هم بود که دستکم در ظاهر هم که شده روسیه و ایران و سوریه به شروع و تشدید روند سیاسی و بازآرایی ساختار قدرت در دمشق هم روی خوش نشان دهند تا این امید در آنکارا ایجاد شود که در معادلات سیاسی آتی سوریه بی‌نصیب نخواهد ماند. شراکت‌دادن نمایندگان بخش‌هایی از اپوزیسیون در مذاکرات متفاوت آستانه (قزاقستان) هم از این همین جا سرچشمه می‌گرفت.

ایده تشکیل کمیته ویژه تغییر قانون اساسی سوریه با شرکت نمایندگان دولت بشار اسد و اپوزیسیون سوریه در ماه ژانویه سال جاری میلادی در تداوم مذاکرات آستانه و درکنفرانس گفت‌وگوی ملی سوریه در سوچی روسیه شکل گرفت که با ابتکار مسکو، آنکارا و تهران برگزار شد.

بخشی از اپوزیسیون سوریه و نیز کشورهای غربی و عربی در این کنفرانس شرکت نداشتند، اما توافق‌های آن از جمله بر سر تشکیل کمیته قانون اساسی در حال حاضر مبنای فعالیت نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه به عنوان اولین اولویت برای تحرک‌بخشیدن به روندهای سیاسی در سوریه است.

با توجه به این که در همین چند ماه پس از کنفرانس سوچی دولت اسد با تدوام عملیات نظامی باز هم در عقب‌راندن مخالفان و تحکیم دوباره سلطه خود بر بخش‌های مختلف سوریه پیشرفت‌های بیشتری به دست آورده، این سوال مطرح است که چرا این رژیم باید به مذاکره با اپوزیسیون به شدت تضعیف‌شده روی خوش نشان دهد و حاضر به مشارکت در کمیسیون تدوین قانون اساسی جدید و نهایتا تقسیم قدرت با آنها باشد.

ضرورت‌هایی که همکاری را ناگزیر کرده‌اند

پاسخ به این سوال به مولفه‌های متعددی برمی‌گردد. نخست آن که بیش از ۲۵ درصد خاک سوریه همچنان در دست نیروهایی با محوریت کردهای مورد حمایت آمریکا یا در تصرف ترکیه و نیروهای تحت حمایت آن است. به عبارتی آمریکا و ترکیه آشکار و غیرآشکار شرط خروج خود از سوریه و قطع حمایت از نیروهای متحد خود را روشن‌شدن معادلات سیاسی در دمشق و ترکیب قدرت آتی در سوریه می‌دانند. دونالد ترامپ در دیدار اخیرش با ولادیمیر پوتین تقاضای همکاری روسیه در حل نهایی بحران سوریه را به تحقق همین شرط و به خصوص روشن شدن حضور ایران در سوریه منوط کرد.

در عین حال، تشویق ۷ میلیون پناهجوی سوریه در کشورهای همجوار و در اروپا به بازگشت که امکان بهره‌گیری دولت اسد از امکانات تخصصی و مالی آنها را فراهم می‌کند به میزان زیادی به همکاری و همراهی کشورهای میزبان وابسته است. ولی اکثر این کشورها آشکار و نهان اعلام کرده‌اند که قبل از حل معادلات سیاسی در دمشق و بازآرایی ساختار سیاسی سوریه حاضر به چنین کاری نیستند. هفته گذشته که ولادیمیر پوتین در برلین آنگلا مرکل را به کمک برای بازگشت پناهجویان فراخواند، جواب مرکل این بود که اولویت‌های دیگری در دستور کار است که در راس آنها روشن شدن معادلات سیاسی در سوریه است.

این نیز هست که بازسازی سوریه و رفع ویرانی‌هایی که ۸ سال جنگ داخلی به جا گذاشته به هزینه کلانی نیازمند است که سوریه و روسیه و ایران از پس آن برنمی‌آیند. محتاطانه‌ترین برآوردها را سازمان ملل انجام داده که حدود سیصد میلیارد دلار است، رقمی که تقریبا از بودجه سالانه روسیه هم فراتر است. برآوردهای دیگر از ۴۰۰ میلیارد دلار تا یک هزار میلیارد دلار حکایت دارند. این در حالی است که هم به دلیل بحران اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و فساد داخلی و هم به سبب تشدید حساسیت‌های داخلی نسبت به خوب و بد حضور در کشورهای دیگر، جمهوری اسلامی ایران در شرایطی نیست که بتواند نقشی تاثیرگذار در بازسازی سوریه بازی کند. در بهترین حالت هم، ایران باز در شرایطی نبود که بتواند در بازسازی پرهزینه سوریه نقش چندانی ایفا کند. از این رو این بازسازی شاید تقریبا بدون استفاده‌ از سرمایه و امکانات کشورهای غربی و در وهله اول رفع تحریم‌هایی که اروپا و آمریکا از سال ۲۰۱۱ علیه سوریه وضع کرده‌اند، ممکن نباشد. غربی‌ها در این رابطه نیز پیشرفت در زمینه تدوین قانون اساسی جدید سوریه و حل معادله مربوط به ساختار آتی قدرت سیاسی در این کشور را شرط گذاشته‌اند.

به عبارتی کشورها و نیروهایی که در جریان ۸ سال جنگ داخلی در جبهه مقابل رژیم اسد، و متحدان روسی و ایرانی آن قرار داشته‌اند، گرچه به سقف خواست‌ خود یعنی سقوط رژیم اسد دست نیافته‌اند، ولی حالا با توسل به اهرم‌های یادشده می‌کوشند که حذف یا دستکم کاهش قدرت بشار اسد و شکستن انحصار حزب بعث، در قانون اساسی جدید رقم بخورد.در عین حال، به ویژه آمریکا و اسرائیل همراهی برای موفقیت هر روند سیاسی‌یی که حضور اسد در قدرت به این یا آن نحو بخشی از آن باشد را به پایان حضور ایران در سوریه مشروط کرده‌اند و مسکو را هم در این زمینه زیر فشار گذاشته‌اند.

در حال حاضر در کنگره آمریکا طرحی در دست بررسی است که تصویب احتمالی آن دولت دونالد ترامپ را موظف به بررسی این موضوع می‌کند که در صورت لزوم روسیه به دلیل شراکتش در عملیات در سوریه و همکاری با ایران در این کشور در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرارگیرد. شرط رفع این تهدید از سر روسیه آمادگی مسکو برای فشار در جهت خروج نیروهای ایران از سوریه عنوان شده است. دولت ترامپ پنهان نکرده است که بعد از شکست داعش در سوریه، هدف عمده مجبورساختن ایران به خروج از سوریه است که در کنار حملات گاه و بی‌گاه اسرائیل به مواضع نیروهای ایران در سوریه، با اهرم‌های سیاسی و اقتصادی دیگری و از جمله به طور غیرمستقیم با فشار مربوط به تحریم‌های ناشی از خروج برجام و تلاش برای سوق مسکو در این راه هم، دنبال می‌شود.

به این ترتیب، روسیه برای تثبیت نسبی پایه‌های قدرت متحد خود در دمشق که تا کنون با حضور نظامی خود و هزینه‌ای معادل سه میلیون دلار در روز آن را تامین کرده و نیز برای تامین مشارکت همسایگان سوریه و کشورهای اروپایی در تشویق پناهجویان سوری به بازگشت و همچنین برای جلب حمایت و همکاری آمریکا و اروپا در بازسازی پرهزینه سوریه باید با تصمیم‌ها و اقدامات قسما ناخوشایندی همراه شود و دمشق و تهران را هم که موضعی مخالف‌تر نسبت به این تصمیمات و اقدامات دارد به همکاری در اجرای آنها سوق دهد.
مسکو برای کاستن از این فشار گزینه‌های متفاوتی را به کار گرفته است. از یک سو کوشیده است که ایران را به کاهش تنش و تغییر در رویکردهای خود نسبت به اسرائیل سوق دهد تا حضورش در سوریه هم این همه حساسیت‌برانگیز نباشد،
حضور و خروج ایران و روندهای سیاسی سوریه

به عبارت دقیق‌تر، روسیه باید در جهت تحقق اهداف یادشده از یک سو به روند سیاسی شتاب دهد و در راس آن کمیسیون تدوین قانون اساسی را فعال کند و نهایتا به یک ساختار قدرت غیرانحصاری و احتمالا غیرمتمرکز در سوریه که شاید نیروهای مورد حمایت غرب و ترکیه و کشورهای عربی هم به این یا آن میزان در آن نقشی داشته باشند رضایت دهد، و از دیگر سو هم باید در رابطه با خروج ناخواسته ایران از سوریه همکاری کند.

مسکو برای کاستن از این فشار گزینه‌های متفاوتی را به کار گرفته است. از یک سو کوشیده است که ایران را به کاهش تنش و تغییر در رویکردهای خود نسبت به اسرائیل سوق دهد تا حضورش در سوریه هم این همه حساسیت‌برانگیز نباشد، تلاشی که ظاهرا توفیقی نداشته است. گزینه دیگر و نه چندان مطلوب روسیه هم اتفاقا تشدید روند سیاسی و تثبیت بیشتر وضعیت در سوریه با یا بدون حفظ انحصار قدرت بشار اسد است تا حضور نیروهای ایران در سوریه بلاموضوع شود. ایران به غیر از رژیم بشار ا سد با هیچیک از نیروهای قومی و سیاسی سوریه ارتباط و دوستی ندارد. از این رو به خصوص، برهم خوردن انحصار قدرت در دمشق و مشارکت نیروهای دیگر در قدرت بیش از پیش می‌تواند به ضرر ادامه حضور ایران در سوریه تمام شود.

این گزینه هم بعید نیست که قبل از پایان کار کمیسیون قانون اساسی و روشن‌شدن چشم‌انداز روندهای سیاسی در سوریه، خود ایران در پیامد آسیب‌های ناشی از تاخیرش در تنش‌زدایی با آمریکا، در چارچوب بحران اخیر ناشی از تحریم‌ها و مناقشه با واشینگتن نهایتا (و به ناچار و نه از موضع قدرت) در پشت میز مذاکره با دولت ترامپ به توافقاتی برسد که تغییر در مواضعش نسبت به اسرائیل و احیانا خروج یا کاهش حضور در سوریه و سایر نقاط منطقه هم بخشی از آن باشد.

در مجموع چشم‌انداز روندهای سیاسی در سوریه هم تا حد قابل اعتنایی به روشن‌شدن بحران کنونی ایران برمی‌گردد که ظاهرش بر سر برجام و پرونده هسته‌ای است، ولی ریشه در بحران ۴۰ ساله مناسبات تنش‌آلود تهران با آمریکا و اسرائیل و منطقه و قدرت‌گیری دولتی در آمریکا دارد که گرایشی بی‌سابقه به همکاری و همراهی با کشورهای مقابل ایران در منطقه (اسرائیل و عربستان) نشان می‌دهد.

این سه کشور، عمدتا به تقصیر خود ایران و قسماً به دلیل معادلات و سوداگری‌های سیاسی در تل‌آویو و ریاض و واشینگتن در تخاصم حداکثری با تهران قرار گرفته‌اند و ظاهرا به کمتر از تغییر کامل رفتار، و مطلوب‌تر، به تغییر خود جمهوری اسلامی رضایت نمی‌دهند. زدن شاخه‌های حضور جمهوری اسلامی در منطقه و از جمله در سوریه و نیز تاثیرگذاری بر معادلات مربوط به چشم اندازهای سیاسی و بازسازی در سوریه هم به محملی برای تحقق این هدف بدل شده است.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است