مغلطه پنجاه و هفتی : فرشید مجاور


 

۵۷ نماد دو واقعه است: یکی بالا گرفتن اعتراض به رژیم شاه که از سالها پیش هم وجود داشت و دیگری سقوط رژیم پهلوی و روی کار آمدن حکومت اسلامی. تنفر از ۵۷ بخاطر نتایج حکومت اسلامی است. طبیعتا اگر ۵۷ی نبود جمهوری اسلامی هم نمی بود.

اما نارضایتی از رژیم شاه را نباید با پی آمدهای آن یکی گرفت. یکی ممکن است بگوید نارضایتی مردم دلیل موجهی نداشت و از سر ناسپاسی و یا گمراهی آنان بود. اینرا هر حاکمی میگوید و به لحاظی حرف غلطی هم نیست. طبیعتا اگر مردم انتظاری از حکومت خود نداشته باشند از آن ناراضی هم نمی شوند. اما این «گلایه» ها حقیت نارضایتی مردم را تغییر نمیدهد.

دلیل اصلی نارضایتی مردم خودکامگی شاه بود. بدون وجود نارضایتی اعتراضات مردمی شکل نمیگرفت و‌ پهلوی سقوط نمیکرد. همانطور که بدون خودکامگی ج.ا. و انتصاب رئیس جمهور و نمایندگان فرمایشی و تصویب و اجرای قوانین و سیاستهای مغایر با افکار عمومی نارضایتی و اعتراضات امروزی شکل نمیگرفت.

اما پی آمد نارضایتی چیزی متفاوت از خود نارضایتی است. مردم ناراضی در سال ۵۷ انتخاب فاجعه باری کردند. میتوان در مورد عوامل موثر در آن بحث کرد و از آن درس گرفت. اما نتایج این بحث هر چه باشد در حقیقت وجود آن نارضایتی تغییری ایجاد نمیکند. مردمی که از نظام حکومتی خود راضی هستند به دنبال الترناتیو به رادیوهای خارجی و مبلغان اندیشه های مارکسیستی و یا تعابیر قرون وسطایی از دین گوش فرا نمیدهند و خطر زندان و شکنجه و مرگ را برای رساندن صدای اعتراض خود بجان نمی خرند.

جامعه ایرانی در ساختن زندگی ‌و دنیایی بهتر برای خود شکست خورد و در آن همه مقصر هستند از شاه و رجال سیاسی و روشنفکر و اخوند ان گرفته تا مردم عامی کوچه و خیابان ولی در اینجا نیز مثل هر جای دیگر، مسؤلیت انکه مقام و قدرت بیشتری دارد بیشتر است. مسئولیت فلان جوان ۱۷ ساله یا فلان کارگر ساختمانی با فلان وزیر و وکیل و شخص اول مملکت یکسان نیست.

اما این روزها مشاهده میشود که ساواکی های قدیم وهمفکران فرشگردی آنها برای توجیه نگاه تمامیت خواهانه خود به تحریف تاریخ پرداخته اند. میگویند ۵۷ی ها مسئول بدبختی امروز مردم هستند. اینها هر کس و هرچیزی را مسئول انقلاب ۵۷ معرفی میکنند جز خودکامگی شاه: کارتر، بی بی سی، کنفرانس گوادلپ، صلیب سرخ بین الملل، ارتجاع سرخ و سیاه، ناسپاسی مردم! البته خود شاه دست آخر زمانیکه دیگر خیلی دیر شده بود متوجه اشتباه خود شد و گفت پیام انقلاب را شنیده ‌و برای نجات خود تعدادی از مقامات از جمله دو تن از پاکدست ترین خدمتگزاران خود یعنی امیرعباس هویدا و داریوش همایون را به زندان انداخت و رفت. پرویز ثابتی مدتها پیش از شاه پست سازمانی خود را ترک کرده از ایران گریخته بود.

بسیاری از رجال پهلوی به آفت خودکامگی شاه در ایجاد نارضایتی ها و فرسوده شدن پایه های مشروعیت رژیم اگاهی داشتند اما زمینه و یا جرات بیان انرا نداشتند. برای این مثلا نگاه کنید به مصاحبه حبیب الله لاجوردی با نخست وزیران پهلوی علی امینی، جعفر شریف امامی، رئیس احزاب ایران نوین و مردم مصطفی الموتی، هولاکو رامبد در آرشیو دانشگاه هاروارد و مصاحبه با وزرا علینقی عالیخانی و داریوش همایون در لینک های زیر. خواست این افراد نیز لزوما استقرار دموکراسی مثل امریکا و اروپا در ایران نبود بلکه رعایت ‌قانون اساسی مشروطه و احترام به انتخابات و مجلس لااقل در حدود اوایل کار رضا خان/شاه یا اوایل کار محمد رضا شاه و یا حتی پس از ۲۸ مرداد تا زمان نخست وزیری علی امینی ۱۳۴۱ بود. مطابق شهادت رجال درجه اول دوران پهلوی شاه نه فقط در انتخاب نمایندگان بلکه حتی در تصمیم‌ روزمره هر وزیر و گاه مدیر کلی ها نیز دخالت میکرد و حتی رای و نظر همان منصوبان جان نثار خود را نیز قبول نداشت.

خودکامکی پاشنه آشیل رژیم پهلوی و ج.ا. بود و هست اما ساواکی های قدیم و همفکران جدید آنها تمام هم‌ خود را صرف باز خوانی تاریخ و تحریف آن برای پاک کردن حافظه تاریخی مردم کرده اند. اینکار برای آنها جنبه کلیدی دارد کما اینکه هیتلر نیز نمیتوانست بدون تحریف تاریخ و سرزنش خائنین خیالی در صفوف ملت (چپی، انارشیست، کولی، جهود، لیبرال و …) شکست در جنگ اول جهانی را توجیه کند و المان را آماده ورود به جنگ و فاجعه ای دیگر کند. برای اینکار‌ «پاکسازی» دهنی و فیزیکی و حذف هر صدای متفاوت لازم بود.

یکی از بدفهمی های رایج از انقلاب ۵۷ نقش فعالین سیاسی و اپوزیسیون سنتی شاه مانند جبهه ملی، حزب توده و سایر سازمانهای چپ و مجاهد در پیروزی انقلاب است. بیشتر اینها جمعیتی حد اکثر چند صد نفری و بعضی چند ده نفری بودند که اغلب تا پیش از آزاد شدن زندانیان سیاسی از آبان ۵۷ فعالیتی در ایران نداشتند. حتی دانشگاه که بطور سنتی مرکز اعتراض به شاه بود با شروع انقلاب اهمیت خود را از دست داد و جای خود را به مساجد داد. اپوزیسیون سنتی شاه در دریای جمعیت مردمی که تا پیش از آن تنها نظاره گر حوادث بود غرق شد و حرف و نظرش دیگر اهمیتی نداشت. انقلاب را اینها نکردند؛ انقلاب مستقل از اراده اینها به پیش رفت و خمینی رهبر آن شد. بعضی از سیاسیون قدیمی کاستی های خمینی و خطرات روی کار آمدن او را میدیدند، همانطو که امروز نیز بعضی کاستی های شاهزاده رضا پهلوی را میبینند، ولی کمتر کسی مثل بختیار شجاعت اخلاقی بیان انرا داشت و وقتی هم میگفت کمتر کسی گوش شنوایی برای آن داشت، مثل امروز.

کمدی تراژیک انکه همانها که بیشترین سرزنش را نثار «گفتمان ۵۷ی» میکنند خود بیشترین شباهت را به افراطی ترین آنها دارند. اینها کوچکترین علاقه ای به تاریخ انقلاب برای فهم دلایل وقوع آن و گفتمان برای رسیدن به درکی مشترک ندارند بر عکس هدف آنها استفاده ابزاری از تاریخ برای خفه کردن «گفتمان» و حذف رقبای سیاسی است انهم به روشی شیادانه.

اینها اصرار دارند که به همگان ثابت کنند که ایرانی نه دموکراسی میخواهد، نه میتواند و نه لیاقت انرا دارد. ج.ا. با آنها موافق است.

منابع: خلاصه موضوع نقل به مضمون

علی امینی

نخست وزیر ۱۳۴۱

میگویند مشروطه برای کشوری مثل ایران عملی نیست هر که بیاید دیکتاتور میشود. حالا خود این دیکتاتور کیه؟! نابغه است؟! خود این کسی که میخواهد حکومت کند و میگوید این مردم قابل نیستند این خودش کیه؟! اطرافیانش کیا هستند؟! کیا به اینها خدمت میکنند؟! اینکه بهش بیشتر تملق میکنه؟!… دنبال راه حل های ساده میگردند و حاضر نیستند کمی فکر کنند. پنجاه سال حکومت پهلوی بهترین فرصت (برای اموزش و تمرین قانون و دموکراسی) بود بشرط اینکه اعتقاد باشد…. فرق قلدری با اتوریته قانونی، اشاعه فرهنگ فحاشی و بی ادبی، استفاده از حربه های ناجوانمردانه برچسب زنی، بی انصافی…

جعفر شریف امامی

دو دوره نخست وزیر ایران و رئیس مجلس سنا به مدت پانزده سال

نوار چهارم:

https://mps.lib.harvard.edu/sds/audio/460352454

دقیقه ۲۳ الی ۳۰ طرف اول نوار چهارم و دقایق اولیه طرف دوم نوار: اوایل در هیئت دولت تصمیمات با مشورت جمعی گرفته میشد، همه از کار یکدیگر اطلاع داشتند ‌و‌ در توفیق کار یکدیگر و کابینه احساس مسئولیت میکردند. قانون هم همین را قید کرده.

در دولت رزم آرا وزیری بدون اطلاع دیگر وزرا اقدامی انجام داد که در نتیجه آن شریف امامی و سه وزیر دیگر در اعتراض دسته جمعی استعفا کردند. اما این رویه بتدریج تغییر کرد بطوری که در اواخر دوره شاه وزیران عموما حتی از کار یکدیگر خبر نداشتند.

نادیده گیری قانون اساسی از زمان نخست وزیری هویدا و خصوصا پس از افزایش یکباره درآمد نفت افزایش یافت در حالیکه زمان رضا شاه حتی برای ارسال ۵ پوند به دانشجو هم باید حسابرسی میشد. پس از افزایش درآمد نفت آنقدر سفارشات زیاد شد که فقط یک میلیارد دلار جریمه دیر کرد ترخیص کالا از کشتی در خرمشهر پرداخته شد.

نوار دهم:

‏ https://mps.lib.harvard.edu/sds/audio/460352122

دقایق اولیه نوار دهم: یکبار در آن اواخر به شاه گفتم چرا اینقدر برای جزئیات تصمیمات مملکتی خودتان را اذیت میکنید وقتی به کسی مسئولیت میدهید مطابق آن اختیار هم بدهید و اگر درست کار نکرد بازخواست کنید. شاه گفت من به هیچکس اعتماد ندارم. به او‌ گفتم ضرر این روش بیشتر از ‌فایده آن است. شاه در جزئیاتی که حتی در حد وزیر هم نیست و شاید در سطح مدیر کل و یا پایینتر است هم اعمال نظر میکرد و این باعث از هم پاشیدگی امور و هرج و‌ مرج میشد.

مصطفی الموتی

مصطفی الموتی ۶ بار نماینده مجلس شورای ملی و یک بار عضویت مجلس مؤسسان و عضو هیئت رئیسه مجلس مؤسسان سوم و نیز مجلس شورای ملی، لیدر پارلمانی حزب ایران نوین و بعدها رئیس گروه پارلمانی حزب رستاخیز در مجلس.

دقیقه ۲۹ میگوید روزی که تشکیل حزب حکومتی رستاخیز و انحلال بقیه احزاب توسط شاه اعلان شد ابدا هیچکس از چنان فکر و برنامه ای خبر نداشت از جمله هویدا و آموزگار و شریف امامی اظهار بی اطلاعی می کردند. این درحالی است که اینها باید میرفتند و وجود انرا برای مردم و‌حزب خود و خبرنگاران توجیه میکردند «اما شرایط کشور طوری بود که غیر از تائید واکنشی نمیشد نشان داد آقای داریوش همایون اظهار خوشحالی میکردند».

دقیقه ۴۳ الموتی میگوید هویدا نخست وزیر در واقع مجری خاص دستورات اعلیحضرت بود. ایشان شرفیاب میشد یادداشت بر میداشت و در اتوموبیل همانها را ابلاغ میکرد تا به نخست وزیری برسد کارها در حال انجام بود و زنگ میزد و به اعلیحضرت اطلاع میداد علت دوام آوردنش در آن مقام هم همین بود.

از دقیقه ۴۸ الموتی توضیح میدهد که لااقل از زمان حادثه قم ‌و تبریز هیچیکس نمیدانست در کشور چه میگذرد: نه وکلا ، نه وزرا، نه نخست وزیر و نه حتی ساواک!

هولاکو رامبد

هولاکو رامبد نماینده دوره‌های ۱۹ الی ۲۴ مجلس شورای ملی از طوالش لیدر و سخنگوی اصلی حزب مردم در مجلس.

https://mps.lib.harvard.edu/sds/audio/460210573

دقیقه ۱ – شاه خود را مدیون امریکا میدانست

برخلاف چیزی که امریکایی ها شایع کرده بودند وقایع ۲۸ مرداد عموما داخلی بود اما در ذهن اعلیحضرت اینطور شکل شده بود که دیگران موثرتر بودند.

دقیقه ۴- دلیل دشمنی مردم با دستگاه: حلقه معیوب مجلس-دولت-شاه

دولت در انتخابات دخالت میکرد و مردم هم از زمان رضاشاه به ان عادت کرده بودند اما منصوبان دولت که این لیستها را فراهم می کردند بجای افرادی که در محل دارای حسن اثر باشند افراد نابابی که به سود خودشان کار کنند را انتصاب میکردند که این باعث بی اعتقادی و دشمنی مردم محل نسبت به دستگاه میشد. اما حتی به حرف همان افراد انتخاب شده هم گوش داده نمیشد. همه متصدیان (دولت) برای منافع خودشان به شاه وانمود میکردند که دخالت اینها (نمایندگان مجلس) برای مخالفت با مقام سلطنت است. انزمان نمیشد با نظر اعلیحضرت مخالفت کرد چون هر مخالفتی بحساب مخالفت با سلطنت گذاشته میشد.

علینقی عالیخانی

وزیر، اقتصاددان، رئیس دانشگاه تهران و از معماران توسعه صنعتی ایران

دقیقه ۳: علت انقلاب این بود که کشوری داشتیم که از نقطه نظر اجتماعی پیشرفته بود با یک سیستم سیاسی که روزبروز عقب افتاده تر میشد نه اینکه جای خود بماند. به یک معنی با زمان قاجاریه دیگر فرقی نمیکرد.

دقیقه ۹-۱۱: از سال ۴۶ به بعد شاه دیگر تحمل شنیدن حرف کسی را نداشت میگفت شما نمی فهمید. یکبار که به اعلم پیشنهادی برای هزینه کردن بهتر درآمد های نفتی را کردم که به گوش شاه برساند به من گفت که این اعلیحضرت دیگر انی نیست که شما میشناختید.

داریوش همایون

وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت بود در دولت آموزگار، قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز بود.

مصاحبه علی لیمونادی با داریوش همایون

دقیقه ۳۰ آقای لیمونادی می پرسد «چه عواملی باعث شد که ما به نتیجه نرسیم؟ آقای مهدی قاسمی از مفسرین سیاسی گذشته میگوید ما هم اشتباه کردیم ما هم باید میگفتیم که آزادی میخواهیم. ولی شما در آن استبدادی که وجود داشت (داریوش همایون با تائید میگوید شدید!) ‌‌و شما حرف هایی هم میزدید». داریوش همایون در پاسخ میگوید انزمان فکر میکردم که نباید فشاری اورد و باید از داخل کار کرد در حالیکه بدون فشار هم کار نمیکند (داریوش همایون در مصاحبه دیگری با فروزنده از نفش و مسؤلیت رژیم شاه در انقلاب ۵۷ میگوید که بعدا پست میشود).

یعنی داریوش همایون به استبدادی بودن رژیم شاه آگاهی داشت ولی انزمان به نصیحت از بالا و اطاعت از پایین (بدتر از اصلاح طلبان امروزی) باور داشت ولی بعدها به این نتیجه رسید که دوستداران پادشاهی نیز باید همان زمان با صدای بلند به استبداد شاه اعتراض میکردند.

دقیقه ۱۸ علی لیمونادی میپرسد دید شما راجع به دموکراسی در آینده ایران چیست. داریوش همایون میگوید تمرینش از حالا باید شروع شود، اگر ما حالا در شرایط بیرون قدرت رفتارمان با هم متمدنانه، با ادب سیاسی، رعایت یکدیگر، و قبول داشتن دگر اندیش باشد دموکراسی در ایران آینده دارد ولی نشانه های خوبی نمیبینم. شکاف بین گرایشها و شخصیت ها عمیق است. مگر نسل فعلی برود و نسلی بیاید که در ان عوالم شریک نبود، به نسل انقلاب هیچ امیدی به برقراری دموکراسی در ایران ندارم چون هنوز مشغول جنگ انقلاب و قبل از ان هستند. در این سی ساله خیلی به نسل خودم بدبین شده ام خیلی کارها میتوانستیم بکنیم که نکردیم.

جالب اینکه توفیق داریوش همایون برای ایجاد ارتباط و گفتگو بیشتر با مخالفین رژیم شاه بود تا موافقان آن تا انجا که آرزو میکند هرگز در لس انجلس جایی که بیشترین جمعیت سلطنت طلب را داشت فعالیت نکرده بود.

مصاحبه فرامرز فروزنده با داریوش همایون

دقیقه ۲: تنهایی در زندگی عمومی یک تشخص است. اینها همایون از تنهایی سیاسی خود خصوصا در اوایل فعالیت در خارج کشور خود میگوید و ضرورت مطالعه. او حقیقتا در میان سلطنت طلبان تنها بود و اگر امروز هنوز زنده بود تنها تر از همیشه.

دقیقه ۶: ایران دچار موقعیت انقلابی شده بود

دقیقه ۷: احساس رنجوری عمومی، ناامیدی، نارضایتی سراسر جامعه را گرفته بود حتی طبقات فرمانروا هم از اوضاع راضی نبودند.

دقیقه ۸: شاه هم به پایان خودش رسیده بود و قادر به انجام هیچ کار درستی این اواخر نبود. ادامه طولانی قدرت مطلق فساد مطلق اورده بود که ایران را در شرایط انقلابی قرار داده بود.

دقیقه ۱۱: بازی با ورق مذهب از روز اولی که محمد رضا شاه به قدرت رسید در جریان بوده است. از جمله آوردن ایت الله قمی از نجف به ایران که بولارد انگلیسی میرود پیش شاه که پدر شما به زحمت اینرا بیرون کرد شما چرا آوردید که شاه میگوید برای مبارزه با کمونیزم به آنها نیاز دارم.

دقیقه ۱۴: باید مسؤلیت طرفین در ساختن یکدیگر را بشناسیم، چپ ها استبداد شاه را تفویت میکردند و شاه انها را به افراط بیشتر می کشانید.

دقیقه ۱۸: اصلاحات ارضی به لحاظ جلب حمایت مردم به نفع شاه نشد

دقیقه ۴۳: جامعه ایرانی هنوز دارد مراحل کودکی خود را طی میکند و‌ اعضای آن مثل کودکان به جز منافع شخصی خود هیچ چیز دیگری برایشان مهم نیست.

 

گویا نیوز

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است