انچه برملک و ملت می گذرد ؟ (ضیاء مصباح )



جامعه بتدریج انهم بطول بیش از ۴ دهه برامده از تصمیم عجولانه پیران دیر، در انزمان ، ناشی ازعدم درک ضرورتهای زمان و مکان …. از بد حادثه ، بتدریج و شاید با برنامه ،عادت کرده که هر روز با خبر یا حادثه ای برخلاف روال طبیعی در بسیاری کشورها – خود، خانواده و اطرافیانش را مواجه ببیند …

این عادت برامده از ناتوانی مطلق حکومت «مدعی خدمت گذاری »اما پایدار بر جهل و فساد ،ضمنا متکی به شعار و احساسات توام با ایجاد تنش با تعریف عام ،در سطح کشور، منطقه حتی فراتر از ان – انهم در تمامی ابعاد میباشد……

که شاخص ترین این سناریو ی اموخته شده بطول تاریخ ،سوء استفاده از باورهای دینی همراه با نیازمند نگه داشتن توده نا آگاه احساساتی ، گرفتار معیشت که با اشاره ای البته با فراهم دیدن امکان رفت و امد و تغذیه برحسب بعد مسافت بیک کرشمه دوکار با رندی نصیب میبرند و ضمن گذران ایام، مشابه رهبرانشان به مفت خوری ، در حاشیه با حضور فیزیکی و دادن شعارهای مطرح شده از تریبونها و در حاشیه اغلب سعی دارند با یافتن خبرنگاران یا دوربین بدستان، تصویری از خود در وسایل ارتباط جمعی برای روز مبادا !که فاجعه اخیر ولایتمان (کرمان ) نمونه بارز ان بود ، بیادگار بگذارند .

در توصیف و چرائی این سناریو ها که با بودن نظام انهم بتبع الزام به نشان دادن حمایت اکثریت ،البته با تعریف خودشان تمام نا شد نیست و با معیارهای اصولی منطبق با منافع ملی حتی در کوتاه مدت نمی خواند … استمراری روز افزون خواهد داشت ،با نابودی ارزشها و اخلاق توده نا اگاه ….عرض خود برده ملک و ملت را بسوی جهل مرکب سوق میدهند ،که نیست مگر محافظه کاری توام با عافیت طلبی اکثریت خواص همین جامعه رو بزوال .

در همین رابطه با مفهومی درک اوج فاجعه … داستان ماوقع بر فرزند ارشد م میباشد که همین روزها با ۵۵ سال سن انهم مدرک فوق لیسانس مهندسی از دانشگاه (اریا مهر شریف) برای تامین ارامش و اسایش خانواده اش و ادامه تحصیل فرزندان ، با طی مراحل بسیار سخت عازم کانادا شد ….

میگوید د ر فرودگاه هنگام ورود ، او را به اطاق «معروف به پلیس مرزبان » که اغلب در برنامه های تلویزیونی رسانه های غربی بکرات دیده اند ،هدایت و با همه مجوزها و اطلاعات لازم استعلام شده ،انهم با فر مولهای منطبق با معیارهای امنیتی دولت ازرده کانادا از عملکرد حکومت ایران ، و تسری دادن ان بشهر وندان فرهیخته بر مبنای « اصالته الکذ به »بیش از یکساعت به باز جوئی کشانده و سپس اجازه ورودشان را داده اند …و بشدت از توهین هر چند بسیار مودبانه و ادبیات مناسب اعمال شده ،از اینگونه برخوردها که مختص هموطنان است ،ازرده بود ند .

قصد از بیان این واقعه که پیوسته بر هموطنان درد مند حتی در رده متخصص واندیشمندمان با تعریفی «فرار مغزها»می گذرد : افت منزلت و جایگاه ایرانیان برامده از نحوه مدیریت حکومت الوده به خود محوری ومسلح به زر،زور و تزویر می با شد ،که اندکی خود را موظف به نگریستن به این نکات و اثار ان نمی بیند و در وادی دیگری که حفظ نظام است انهم با هر روش و عملکردی ،سیر میکند و قضاوت افکار عمومی را بهیچ میشمرد تا انجا که همین روزها « داعیه الو هیت » را بزبان می اورد که « باش تا صبح دولتش بدمد » واین اغازیست بر فتح قله ها . ….

اغلب خوانندگان حتی میانسالان زیر ۶۰ سال «طبعا بنظر نگارنده » نمیتوانند معیاری بیش از انچه طی این سالها با همه پوست و خون خود احساس و مشاهده کرده اند، پذیرا باشند …. که قبل از سال ۵۷ جایگاه ایران و ایرانی د ر مقام برترین ها و منزلت ما چگونه بود و این همه ازردگی و بی اعتباری نیست مگر بقول شادروان « ژیسکاردستن » خود کشی نهنگها – که هر گونه استغفار و پوزش خواهی راه بجائی نمی برد …..

بگذرم : تا تمامی احاد در صدد پرسشگری انهم بدون واهمه از عواقب ،و اعتراضات ارام اما هماهنگ عمومی ،انهم بدون لطمات جانی ،با پرهیز از نا بودی زیر ساختها و سرمایه های ملی ….که با توجه به منطق نداشته رژیم بنظر غیر ممکن می اید …..همت نگمارند« اش و کاسه » همین است و به احتمال قوی ، افت بیشتر همه معیارها ،پندارها و رفتارها …..که چنین مباد .

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است