اعتراضات چگونه به سرانجام می‌رسد؟ سخنان رابرت گرین، نویسنده‌ی آمریکایی که در ایران هم با کتاب «۴٨ قانون قدرت» شناخته‌ شده است


شما مردم سمت قوی‌تر در مقابل این حکومت توتالیتر هستید و ترس آن‌ها بسیار بزرگ‌تر بیشتر از ترس شما از آن‌هاست.

‏استراتژی اصلی دیکتاتوری‌های اقتدارگرا برای جلوگیری از سقوط در دو کلمه خلاصه می‌شود: «جدایی (و تفرقه) ‌انداختن و سکوت» که این دو را هم‌زمان باید داشته باشند و یکی بدون دیگری نمی‌شود.

‏شما تعداد بیشماری هستید، فقط باید همراه هم و متحد باشید.

آن‌ها می‌خواهند شما در خانه بشینیند و نگران این باشید که چطور پول دربیاورید و زندگی شخصی‌تان را تأمین کنید به‌جای این‌که به کشورتان فکر کنید.

‏به هر شکلی سعی می‌کنند جدایی و تفرقه بیندازند؛ زن و مرد، فارس و کرد، غنی و فقیر، از هر طریقی سعی می‌کنند تفرقه بیندازند تا هرچه بیشتر بیرون از عموم مردم و یک گروه قرار بگیرید.

به شما «رشوه می‌دهند» تا بروید مرکز خرید یا مثلاً سینما، اما هر مسئله‌ای که در فضای عمومی نمایانگر نارضایتی باشد، ممنوع است. این حکومت‌ها سعی می‌کنن جلوی هرگونه گرد‌همایی‌های به این شکل را بگیرند.

این مسئله جدایی و تفرقه هم‌زمان با استراژی «سکوت» اجرا می‌شود.

استراتژی سکوت این‌جوری است که اکثر مردم ساکت و ناتوانند، می‌ترسند اما بروز نمی‌دهند، به‌جز شبکه‌های اجتماعی که البته حکومت روی آن کنترل کامل دارد و سانسور شدید هم بر آن و هم بر تلویزیون حاکم است.

‏۹۰ درصد مردم ناراحت‌اند، اما راهی برای این نیست که افراد بفهمند دیگران هم همین حس را دارند. من اسمش را می‌گذارم «راز عمومی». ‏همه این راز را می‌دانند اما هیچ‌کس اجازه صحبت درباره‌اش را ندارد. این‌ها می‌خواهند با قطع اینترنت و سانسور نگذارند این حرف‌ها زده شود. می‌خواهند بگویند این‌که شما ناراحتید، این‌که بدبختید، توهم است و می‌خواهند بگویند شما توی خونه‌ی خودتان، محله و شهر خودتان «جدا و تک‌افتاده» از بقیه هستید.

وقتی اتفاقات این‌جوری می‌افتد، مثل اتفاقات سریلانکا و روسیه و بهار عربی، ابتدا سعی می‌کنند بین اقشار جدایی و تفرقه بیندازند و روبه‌روی هم قرارشان بدهند. خوبی جنبش شما این بود که از زنان شروع شد و وقتی زن‌ها وارد می‌شوند، از همه‌ی اقشار و طیف‌ها زن‌ها همراه می‌شوند و جدایی بین آن‌ها سخت می‌شود.

آن‌ها سعی می‌کنند تفرقه بیندازند. باید بدانید که همه در این داستان با هم هستید؛ هر انسانی، هر قومیت و هر اقلیتی، همه در این جنبش یا مبارزه با هم هستید.

‏در مورد «سکوت»

‏باید سعی کنید حرف بزنید. آن «راز عمومی» باید به دانش و آگاهی عمومی تبدیل بشود. ‏هر کسی باید بداند که همسایه‌اش خوشحال نیست، باید صدایتان بلند باشد.

صدایتان به‌مرور بلندتر می‌شود، فریاد می‌زنید، توی بالکن و پشت‌بام فریاد می‌زنید، شعار می‌دهید و سکوتی را که همیشه سعی کرده‌اند به شما تحمیل کنند، در زندگی روزمره‌تان می‌شکنید.

‏اما نکته‌ی مهمی که من در بررسی این حرکت‌ها بهش رسیدم، مسئله‌ی «زمان» است.

موج اول این جریانات دو استراتژی تفرقه و سکوت را شکست می‌دهد و می‌رود جلو، اما بعد از مدتی فروکش می‌کند و بین آن‌ها وقفه می‌افتد. این طبیعت انسان است. و بعد شروع می‌کند به رشدکردن و همین‌طور بزرگ‌تر می‌شود. از آن ‌طرف وضعیت بدتر می‌شود، به خاطر این‌که آن‌ها از تظاهرات شما یاد می‌گیرند که چطور مقابله کنند. که چطور شما را بی‌رحمانه‌تر خرد کنند و دائم راه‌های تازه‌تر برای این کار پیدا می‌کنند، و این دوران مرحله‌ی خیلی خطرناکی است.

‏این‌که شما هر روز و هر روز تظاهرات کنید، خسته‌کننده می‌شود. ‏این خیلی انرژی و زمان می‌گیرد و از آن سمت باعث می‌شود آن‌ها وحشی‌تر شوند و واکنش بیش‌ازحد نشان بدهند.

اما این‌که به تظاهرات زمان بدهید تا به صورت موجی، مثلاً هر هفته، هر چند وقت، شهرهای مختلف، گروه‌های مختلف، به دلایل مختلف بیایند بیرون.

‏بنابراین یک مدت استراحت می‌کنید، دوباره با انرژی برمی‌گردید، با موج بزرگ‌تر، هر بار موج بزرگ‌تر، فشار را روی آن‌ها نگه می‌دارید تا شروع کنند به ترک‌برداشتن.

حالا شما با نگه داشتن امواج، بین کلاس‌های طبقاتی آن‌ها شکاف می‌اندازید، بین نیروهای امنیتی‌شان تفرقه می‌اندازید.

‏نکته‌ای که در مورد این رژیم‌ها وجود دارد این است که به‌شدت فاسدند، ثروت کشور را‌ انحصاری کرده‌اند و این ثروت را با طبقه ثروتمند بالایی کشور تقسیم کرده‌اند و نقطه‌ضعف‌شان مسئله‌ی مالی است.

شما می‌توانید از طریق مسئله‌ی اقتصادی به آن‌ها ضربه بزنید. سلاحی که شما در این جنگ برای ضربه زدن به آن‌ها دارید، اعتصابات است، اما نه فقط اعتصابات گروهی یا کوچک و موردی؛ با اعتصابات سراسری باعث می‌شوید کشور فلج شود.

اگر بتوانید یک اعتصابات سراسری را سازمان‌دهی کنید که همه‌ی پزشکان، وکلا و از هر طبقه‌ای، طبقه‌ی کارگر و طبقه‌های ثروتمند، در آن مشارکت داشته باشند، حتا برای یک بار، به شکل باورنکردنی‌ای قوی و تأثیرگذار است.

چنین اعتصابی هم پیام خیلی مهمی دارد که جدایی بین گروه‌ها وجود ندارد و همه با هم همدل هستند، و هم‌زمان به نقطه‌ضعف آن‌ها حمله می‌کند؛ جایی که خیلی درد دارپد برای آن‌ها!

‏یک نقطه‌ضعفی که حرکتی مثل حرکت شما دارد این است که این حرکت رهبر ندارد.

ما متوجه شدیم در کشورهای مختلف، حتی دورانی در آمریکا، این ایده‌ی انقلاب‌های بدون رهبری واحد، دارای بعضی رهبرهای گروه‌های مختلف هستند که سازماندهی‌شان می‌کنند. این تبدیل به نقطه‌ضعف می‌شود، چون افراد خودشان وارد یک سیکل تشکیل احزاب جدای مختلف می‌شوند که یک‌جورهایی تمامیت‌خواهی به وجود می‌آورد.

این باعث می‌شود نام‌ها اهمیت پیدا کنند و این افراد نماینده‌ی شخص خودشان بشوند نه این‌که یک «رهبری‌»ای را نمایندگی کنند. این یعنی اگر این جریان کاملاً «بی‌شکل» جلو برود، به‌شدت وابسته به شبکه‌های اجتماعی است تا جریان را پیش ببرد. بنابراین وقتی یکی دو هفته اینترنت قطع باشد یا خبری نباشد، چیزی نیست که مسیر بعدی را نشان بدهد، این‌که بگوید قدم بعدی چیست یا این دیدی است که ما به فلان حرکت داریم. چون هیچ‌کس نیست که راهنمایی کند و مسیر را نشان بدهد. مهم است که به یک گروه از افراد رهبر فکر نکنیم، چون مشکلات بعدی را ایجاد خواهد کرد. کمیته‌هایی از افراد مختلف را داشته باشیم، که خطرات ضعیف‌شدن و کم‌شدن انرژی، که به‌ناچار اتفاق خواهد افتاد، را بدانند و بتوانند همواره راه‌هایی پیدا کنند که آتش انقلاب روشن بماند.

پس استراتژی‌داشتن در این دوران بهترین دفاع شماست؛ انجام عملیات‌ها از روی خشم و احساسات در برابر این رژیم بی‌رحم «کافی» نیست. انجام این عملیات‌ها [منظور آتش‌زدن، عمامه‌پرانی، کتک‌زدن مأموران و…] مهم هستند و در لحظه خیلی هیجان ایجاد می‌کنن، اما به‌مرور فرسوده می‌شوند که خیلی هم خطرناک است.

پس باید استراتژی داشت. باید دانست که قرار است هفته‌ها پشت هم فشار را روی آن‌ها نگه داشت، با روش‌های جدید، باید افراد سمت خودتان را روزبه‌روز بیشتر کنید. این قدرت شماست. این راهی است برای این‌که شما باعث بشوید آن‌ها اشتباه و خطا کنند.

ساختن یک دموکراسی واقعی در ایران، چیزی که آیینه‌ی تاریخ غنی شما باشد، می‌تواند یکی از زیباترین اتفاقات قرن ۲۱ باشد. شما نباید اجازه بدهید این دوران بگذرد و بمیرد. همان‌طور که گفتم، خیلی خطرناک است. اگر این اتفاق نیفتد و آن‌ها قدرت بگیرند، مثل حیوان‌های درنده به سمت شما خواهند اومد.

آن‌ها باز بین شما بیش از قبل جدایی می‌اندازند و ساکت‌تان می‌کنند و باعث می‌شوند دفعات بعدی سخت‌تر بتوانید علیه‌شان برخیزید. ‏استراتژی شما باید این باشد که چطور می‌توانید این فشار را نه برای هفته‌ها که برای ماه‌ها ادامه بدهید، تا زمانی که ترک بردارند. آن‌ها می‌خواهند شما ترک بخورید و جدا شوید. و شما امید دارید آن‌ها را از هم جدا کنید.

‏همه چیز را تا جایی که ممکن است متحد و یکدل جلو ببرید. این‌که این حرکت با زن‌ها شروع شده، بزرگ‌ترین لطف به شما بوده. بدانید که خیلی از ما در غرب اتفاقات را بررسی می‌کنیم و من هم‌درد شما هستم. امیدوارم این صحبت‌ها کمک کرده باشد.

////////////////////////////////////////////////////

توصیه‌های یک انقلابی سوری
برای معترضان و انقلابیون ایرانی

این ترجمه‌ی متنی است که ابراهیم الأصیل، از فعالان مدنی سوریه که در آمریکا روابط سیاسی خوانده، دیروز در قالب رشته‌توئیت منتشر کرد:

۱) در زندگی قبلی یک فعال جامعه‌ی مدنی بودم. مدت زیادی ادبیات جنبش‌های اعتراضی را مطالعه کردم. نظراتی دارم که با دوستان ایرانی در میان می‌گذارم. سوری‌ها نمی‌توانند به شما بگویند چگونه پیروز شوید، اما ما می‌توانیم درس‌هایی را که به‌سختی آموخته‌ایم، به اشتراک بگذاریم.

۲)‌ به خاطر داشته باشید که شما در یک ماراتن هستید، نه دوِ سرعت. این یعنی: الف) مسیر شما بسیار طولانی‌تر و پیچیده‌تر از حد انتظار است، ب) ظرفیت مسیر شما بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید.

۳) برنامه‌ریزی بلندمدت ضروری است و الزامات متفاوتی با اعتراض دارد. اتاق فکر جامعه‌ی مدنی خود را بسازید. گروه‌های استراتژی ایجاد کنید که وظیفه‌شان فقط برنامه‌ریزی باشد. شما قوی‌ترین بازیکن نیستید؛ تنها شانس شما برای دوام‌آوردن باهوش‌تر بودن [از طرف مقابل‌تان] است.

۴) استراتژی بسیار مهم‌تر از اعتراض است. ‏اتاق‌ فکر باید این سؤال را پوشش بدهد: بدترین سناریوهای پیش چیست؟ تا حد امکان (برای تمرین) بدبین باشید و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنید. یادتان باشد شما نمی‌توانید اجتناب کنید از چیزی که نمی‌توانید آن را ببینید (و هنوز اتفاق نیفتاده).

۵)‏ فقط در مورد چیزهایی که «نمی‌خواهید» بحث نکنید، درباره‌ی آن‌چه هم «می‌خواهید» بحث کنید. اعتراضات مردمی ائتلافی از گروه‌های گوناگون است که یک دشمن مشترک دارند. این گروه‌ها چقدر اشتراک دارند؟ چطور روی این تفاوت‌ها کار کنیم؟ رژیم چگونه روی آن‌ها کار می‌کند؟ چگونه می‌توانند باعث نقاط قوت یا ضعف باشند؟

۶) خودت را نقد کن. هرچه یک جنبش نقد درونی بیشتری داشته باشد، شانس بقایش بیشتر است. هرچه بیشتر خودتان را تحلیل کنید، بیشتر موفق می‌شوید. قبل از این‌که رژیم نقاط ضعف خودش را پیدا کند، شما آن‌ها را پیدا کنید. مسئله‌ی مهم «زمان» است.

۷) اشتباهات معترضان را نادیده نگیرید و هرگز آن‌ها را لاپوشانی نکنید. بسیاری از جنبش‌ها وقتی می‌گویند «بعداً به این موضوع می‌رسیم، فعلاً فقط تمرکز روی دشمن»، برتری اخلاقی خود را از دست می‌دهند. قبل از هر چیز روی خودتان تمرکز کنید.

۸) در دام گزاره‌ی «ایران فرق می‌کنه» نیفتید. چنین نیست. از دیگران بیاموزید. جنبش‌ها از نیکاراگوئه تا صربستان تا عراق و هنگ‌کنگ شباهت‌های زیادی دارند. درست مانند فیزیک، قوانینی وجود دارد که در همه‌ی اعتراضات اِعمال می‌شود، تغییر و دینامیک قدرت.

۹) در چنین لحظات بزرگی از تاریخ، همه‌چیز به‌سرعت ناجور می‌شود، بسیار ناجور. رهبران جامعه‌ی مدنی باید برای آن آماده شوند. نقشه‌ی جایگزین ما چیست؟ آیا ما برای سناریوهای دیگر آماده‌ایم؟ اگر این موج کاملاً محو شود، چه خواهیم کرد؟

۱۰) تمام تخلفات کوچک و بزرگ را مستند کنید، از هر کسی. چشم‌هایتان را روی تخلف هیچ‌کس نبندید. شما مالک قیام خود هستید. قیام شما به‌زودی سعی خواهد کرد خودِ شما را تصاحب کند. اجازه ندهید. روی خودتان کنترل داشته باشید. مسئولیت خود را حفظ کنید و هر زمان که لازم بود، مسیرتان را عوض کنید؛ مهم نیست چقدر دردناک باشد.

۱۱) از مواجهه ‏با معضل قشر خاکستری فرار نکنید؛ کسانی که طرفدار حکومت بوده‌اند اما الان در حال تغییرند و افرادی که هنوز جزو قشر خاکستری هستند. تا جایی که می‌توانید فراگیر باشید و مردم را تشویق کنید به تغییر. قبول کنید که همه ظرفیت یکسانی ندارند.

۱۲) اجازه دهید مردم بخشی از تغییر باشند، چه معترض چه کسانی که ساکت بوده‌اند (یا حتا در مقطعی هوادار حکومت) و چه مهاجرهایی که سال‌هاست ایران را ندیده‌اند.کسی را سانسور نکنید. خودت همان ایرانی باش که دوست داری ببینی.

‏۱۳) برای هرکس نقشی وجود دارد. راه‌هایی برای سازماندهی حامیان خود بیابید، حامیان خاموش را فعال و حامیان دولتی را غیرفعال کنید. راه‌هایی برای پیوستن افراد ایجاد کنید بر اساس میزان ریسکی که می‌خواهید بپذیرید. هرگز کسی را در موضع بیگانه قرار ندهید و در را به رویش نبندید.

۱۴) مراقب سلامت روان خود باشید. هرقدر از اهمیت این موضوع بگویم، کم گفته‌ام. اگر دسترسی (به مشاوره) دارید، در اولویت قرار بدهید و امکانش را برای دیگران هم فراهم کنید. نگاه رمانتیک به زجرکشیدن را کنار بگذارید و گروه‌هایی درست کنید تا دیگران هم با هم حرف بزنند و به همدیگر کمک عاطفی کنند. این شامل ایرانیان داخل و خارج کشور می‌شود.

این‌ها برخی نکات بود که ممکن است برای کسی در داخل یا خارج ایران مفید باشد. از میان‌شان چیزی را بردارید که فکر می‌کنید برایتان مفید است. به این امید که همه در صلح و سربلندی و برابری زندگی کنیم.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است