کیوان صمیمی پس از ۶ سال حبس از زندان که بیرون آمد نخست راهی احمدآباد شد‎


ahmadabad

پس از ۶ سال حبس در بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ زندان اوین و زندان رجایی شهر، از در زندان که بیرون آمد راهی احمدآباد شد تا ادای احترامی به دکتر مصدق بکند و پس از آن راهی خانه شد.
کیوان صمیمی، روزنامه نگار، مدیرمسول نشریه توقیف شده نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که ۴ سال در حکومت پهلوی زندانی بود و از ۲۳ خرداد ۸۸ تا همین امروز در زندان جمهوری اسلامی و می گوید: دوران زندان تمام می شود و دوران دیگری شروع می شود، همیشه تا نقض حقوق بشر است این مسائل هم است.
ساعاتی پس از آزادی اش سراغ او رفته ام تا از این ۶ سال سوال کنم و روزهای سختی که پشت سر گذاشت و روزهای پیش رو که می گوید به این ۶ سال به عنوان سالهای تلف شده نگاه نمی کند و برنده فشارهای سال ۸۸ مردم و دموکراسی خواهان هستند و از این جهت ناراحت نیست از اینکه ۶ سال از زندگی را در زندان گذرانده، او می گوید که حالا دیگر ترجیح می دهد یک فعال حقوق بشر باشد و برای تحقق جامعه مدنی تلاش کند تا یک فعال سیاسی تشکیلاتی.
معتقد است که زندان و بگیر و ببندها افاقه نکرده و این بخشی از زندگی است و تلف نشده، فتنه ای هم اگر بود از سوی آنهایی بود که استبداد را تحمیل می کردند. بخوانید از زبان خود او که: انشالله همه آنهایی که در زندان بودیم و بعضی هنوز هم هستند به عنوان سالهای تلف شده نگاه نکنند و من هم توانسته باشم به عنوان شخص خودم از این ایام استفاده کنم. درست است که همه احکام زندانیان سیاسی و عقیدتی ناعادلانه بود ولی در شرایط خاصی که سال ۸۸ به وجود آمد و توهماتی که در آن شرایط از سوی حکومت ایجاد شد ظاهرا چاره ای ندیدند این احکام را صادر کنند. ولی افاقه نکرد حکم های ۵ ساله ای که پارسال تمام شد و عده ای آزاد شدند و محکومیت های ۶ ساله ای که امسال آزاد می شوند به هر صورت زندان ها و بگیر و ببندها افاقه نکرد و نمی کند… ما در این سی و چند ساله کاری جز در چارچوب قانون اساسی نکرده بودیم و روال عادی اصلاح طلبی را پیش گرفته بودیم. این روال عادی اصلاح طلبی هم ادامه خواهد داشت و می بینید که سال ۹۲ نمود و بروزش است و نشان داده شد که حرکتی تمام نشده که یک عده آقایان می گفتند فتنه تمام شد. اگر فتنه ای بود از سمت آنهایی بود که استبداد را تحمیل می کردند و حقوق انسان ها را ضایع می کردند. اگر منظورشان حرکت های دموکراسی خواهی مردم و روشنفکران بوده که تمام نشده و زیر پوست شهر ادامه دارد و خواهد داشت. یک تجربیاتی البته هر دو طرف پیدا کرده اند و حرکت دموکراسی خواهانه ادامه خواهد یافت حالا اصلاحات استراتژیکی شاید بشود که همیشه به اصلاح و بازبینی نیاز است. کما اینکه من فکر می کنم حکومتیان هم یک بازبینی کرده اند و من اینطور می بینم که انها هم به نوعی شاید گفت بازبینی کرده اند تحت فشار و زیر تازیانه واقعیت ها. در هر صورت این مسائل همچنان است و وضعیت رو به جلو است و من در مجموع خوش بین هستم نسبت به حرکت های آینده البته طبق معمول حرکت آرام و غیر رادیکال و گام به گام و در چارچوب قانون اساسی معتقد هستم مثل همان سی و چند سال قبل اش. در مجموع این فشارهای ۸۸ برنده اش مردم و دموکراسی خواهان بودند و من خوشحال هستم. راضی هستم از این ۶ سال و خیلی ناراحت نیستم.
به نقض حقوق انسانی و قانونی اش در این ۶ سال اشاره می کنم، محرومیت از مرخصی، محرومیت از درمان و همه مسائلی که او را به اعتصاب غذا واداشت و او اما: دراینکه حقوق ام نقض شد در اینکه ظلم شد از بازداشت و بازجویی ها و احکام غیرعادلانه صادر شد و حقوقی که محکوم به زندان یا محکوم به اعدام دارد نقض شد شکی نیست. از همان لحظه اول خشونت ها، توهین ها، بی ادبی ها و فشارهای جسمی و روحی به من هم که بالای ۶۰ سال سن داشتم موقع بازداشت وارد شد که اگر روزی دادگاه عادلانه ای تشکیل شود اسناد همه را ارائه می دهم. در این که ظلم شد شکی نیست اما اینکه می گویم برای من سخت نبود این نیست که مطلوب بود بلکه برای من مفهوم بود. چون من در یک حکومت دموکراتیک زندگی نمی کردم، من سوئد نبودم که برای من این چیزها مفهوم نباشد. در حکومتی زندگی می کردم که وارث استبداد است و خود هم نوع جدیدی از استبداد است برای همین برای من قابل انتظار بود قابل فهم بود که چرا اینطور برخورد می شود. نه تعجب می کردم نه چیزی. تحمل اش هم برای من آسان بود چون از جهت شدت اش انصافا فشارها به مراتب کمتر از زندان زمان شاه بود. زندان زمان شاه و برخوردهای ساراک خیلی شدیدتر و وحشیانه تر از ساواک اسلامی بود. به غیر از ۷ ماهی که در ۲۰۹ تحت بازجویی بودم مدتی که آمدم ۳۵۰ و سپس رجایی شهر، توی زندان عمومی هم زندگی و گذراندن زندان در بند عمومی هم به مراتب راحت تر از زندان قصر اوین زمان شاه بود و من همیشه در بحث هایی که در این ۶ سال در زندان می شد هم می گفتم و دوستان شاهد هستند که من همیشه زندان هایی که بعد از ۸۸ بوده را یک جور اردوی دانشجویی می دانستم نسبت به آن زمان سابق. حالا شاید برخی خوش شان نیاید از این حرف من. برخی اوقات هم متاسفانه اخبار بزرگ نمایی شده ای از زندان می آمد بیرون، چه اوین، چه رجایی شهر چه شهرستان ها. نمی گویم فشار روی ما نبود، نمی گویم ظلم نبود، حتی یک روزش هم ظلم بود عرض کردم حتی به من بالای ۶۰ سال هم توهین شد، هم تحقیر شدم -هم ضرب و شتم شدم و اسناد همه است. ولی اولا نسبت به آن چیزی که انعکاس پیدا کرده در رسانه ها، ببخشید شما هم رسانه هستید و شاید برخی دوستان رسانه ای شما هم ناراحت شوند از حرف من- اما اینطور بود. تقصر رسانه ها نیست تقصیر خود ما است تقصیر من به عنوان زندانی است. در هر صورت خیلی از ما زندانیان سیاسی در این چند سال اخیر متوجه نبودیم اولا با چه مسیری روبرو هستیم و ثانیا خیلی از ما درک نکردیم که کسی که می رود توی آب حتما پایش خیس می شود. هر کاری هزینه ای دارد یکی می پذیرد هزینه اش را یکی نه. حالا اعتراض باید بشود اما در هر صورت من هم راضی و خوشحال نیستم از آن چیزی که شده ولی برای من قابل فهم است. البته من درباره بعد از ۸۸ صحبت می کنم نه دهه ۶۰ که خیلی وحشتناک بود و سخت.
و حالا که بعد از ۶ سال از زندان آزاد شده: من وقتی از در زندان آمدم بیرون وظیفه خودم می دانستم و از دوستانی که جلوی زندان آمده بودند خواهش کردم ابتدا برویم آن سوی کرج، احمد آباد و سلام و ادای احترامی به شادروان مصدق کردیم. الان هم همان مسیر فعالیت های اصلاح طلبانه در چارچوب قانون اساسی را ادمه می دهم البته بیشتر از اینکه به فعالیت سیاسی الان اعتقاد داشته باشم ضمن اینکه خودم را به هیچ وجه از مسائل دور نمی کنم و کنار نمی کشم اما به عنوان یک دیده بان کوچکی از حقوق بشر، فعالتی های دیده بانی حقوق بشر را در مملکتی که حقوق بشر هر روز و هرلحظه نقض می شود ادامه خواهم داد. یعنی بیشتر یک فعال حقوق بشر خواهم بود تا فعال سیاسی به معنای تشکیلاتی و سایر شکل های مرسوم اش. به همراه این فعالیت حقوق بشری، بیشترین وقت ام را می خواهم روی این بخش از فعالیت اجتماعی بگذارم که من به ایجاد جامعه مدنی مثل برخی دیگر از دوستان اعتقاد راسخ دارم و بیشتر معتقد هستم که باید برای ایجاد جامعه مدنی تلاش کرد و می خواهم در این بخش وقت بگذارم بیشتر و یکی از به اصطلاح زوایای مهمی که توی ساخت جامعه مدنی مهم میدانم زاویه و بحث نگاه اخلاقی و اخلاق مدارانه است. درواقع به نظر من اخلاق گرایی حلقه مفقوده دموکراسی خواهی است و ما توی این زمینه خیلی اشکال داریم خیلی کمبود داریم، بیشتر از همه خودم را می گویم که در زمینه اخلاق گرایی خیلی نقص دارم. قبل از بازداشت ام هم یکسری جلساتی را در این زمینه داشتیم. الان هم شاید محور کارهایم را روی این موضوع بگذارم با کمک دوستانی که این دغدغه را دارند. آدم باید توی بازار نشان دهد به قول مولانا نه غار و اینطور نیست که بروم توی غاری بنشینم و اخلاق مداری کنم. همراه فعالیت های دیده بانی حقوق بشر روی این موضوع و این محور خیلی تاکید دارم. انشالله همه بتوانیم این راه را که هیچ تندروی نباید کرد را ادامه دهیم ارام ارام ولی پیوسته.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است