میرزاخانی گل سرسبد باغ – بهمن قمری، دبیر فیزیک دبیرستان‌های فرزانگان


اگر از کسی بپرسید مخترع برق کیست، بی‌درنگ می‌گوید ادیسون؛ اما در کار ادیسون نتیجه کار چوپانی که در دشت‌های ترکیه کنونی آهن‌ربا را پیدا کرد و از کنار آن بی‌تفاوت نگذشت هم دیده می‌شود. حاصل زحمات «کولن» و «فرانکلین» که مثبت را از منفی تشخیص دادند نیز به چشم می‌خورد. کار او مدیون بی‌خوابی‌های «گوس»، «فاراده» و «ماکسول» هم هست. می‌توان دانشمندان بنام و بی‌نام بسیاری را ردیف کرد که رسانا را از نارسانا تمییز دادند، از اسید برق گرفتند و از آب پشت سدها توربین راه انداختند. تا ادیسون بتواند جریان برق را از پنبه آغشته به کربن عبور دهد.  این مقدمه را گفتم تا بگویم مریم میرزاخانی به‌دلیل توانایی‌های ستودنی خود توانست ثمره تلاش‌های انسان‌های کوشا و نجیب و علم‌پرور کشور ما باشد. او چراغ روشن ریاضی کشورمان را به جهانیان نمایاند. به این سبب مردم ما او را از یاد نخواهند برد.  ریاضی ما که او سرآمدش شد، فرایندی چندده‌ساله دارد و من برآنم که با اسم، کسانی را که این گوهر را تراشیدند به‌ خاطر آورم. می‌دانم بسیار کسان از قلم خواهند افتاد، دین آنها بر دوش این مردم خواهد ماند.   بسیاری از شاخه‌های علوم و مهندسی و نیز فیزیک و شیمی از مرحله‌ای عبور کرده‌اند و حالا بدون داشتن آزمایشگاه‌های پیشرفته و تیم‌های مدیریت‌شده؛ نمی‌توان در زیرزمین خانه کار قابل عرضه انجام داد. برای اختراع و کشف جدید در فناوری‌های امروزی باید به دماهای پایین رسید؛ ساختارهای ریز را دید یا به تلسکوپ‌های غول‌پیکر مجهز شد و اینها حمایت جامعه و حاکمان آن را طلب می‌کند. امید است که آموزش عالی قدم‌های استواری بردارد. ولی ریاضیات کمی ارزا‌ن‌تر است؛ قلم، کاغذ، کامپیوتر و هزینه‌های قابل تحمل کفایت می‌کند، به شرطی که فرهنگ غنی داشته باشیم. این فرهنگ غنی ریاضی‌خوانی و تعمق در زیبایی‌های ریاضیات از خیلی قبل در کشور ما جای خود را باز کرده است.  دکتر هشترودی احترامش را به شاه و مردم؛ کوچک و بزرگ؛ بازاری و دانشگاهی قبولاند. مجله «یکان» (مجله ریاضی که در دهه ۴٠ و اوایل ۵٠ چاپ می‌شد) را راه انداخت. دکتر وصال، دکتر فاطمی، شهشهانی و… در دانشگاه به‌روزترین مباحث ریاضی را تدریس می‌کردند. در دبیرستان‌ها دبیران نخبه و پرانگیزه کار می‌کردند. عده‌ای از باهوش‌ترین دانش‌آموزان کشور در دانشگاه رشته دبیری را انتخاب می‌کردند. آن روزها مریم میرزاخانی تراشیده می‌شد و صیقل داده می‌شد. فارغ‌التحصیلان دبیرستان‌های خوارزمی، هدف، هشترودی، علوی، البرز و… فراموش نمی‌کنند «بیرشک»، «احمد آرام»، «روزبه مجتهدی» و… چه دُرهای گران‌بهایی بودند. حریرچی و صیامی حساب استدلالی و عابدی، قمصری، پرویز شهریاری و قندهاری جبر را درس می‌دادند و در مجله یکان مسئله‌های بسیار زیبا طرح می‌کردند و در کل کشور پخش می‌شد تا استعداد ریاضی دانش‌آموزان و معلم‌ها پرورش یابد. ما در تبریز یک معلم ریاضی داشتیم به نام آقای شادپور؛ هم‌کلاس و هم‌سنگ دکتر هشترودی بود، تصاعد را چنان درس می‌داد که فکر می‌کردیم خود گوش معلم‌مان است.  اینها را گفتم تا بگویم؛ هندسه چیز دیگری بود. حسین غیور، لیسانس ریاضی بود و در دانشسرای عالی و دبیرستان‌های تهران هندسه تحلیلی و هندسه مقدماتی درس می‌داد. کشور ما مدیون زحمات ایشان است. به دانشگاه شریف، تهران، پلی‌تکنیک و… دانشجویان آماده وارد می‌کردند. از همکارهای ایشان جعفر نیوشا، تا چند وقت قبل در دبیرستان فرزانگان این درس را چنان عزیز کرد و آقایان کاظمی، حلی و محمود نصیری آن‌قدر در چشم بچه‌ها محترم شدند که در دانشگاه ادامه راه آنها یعنی ریاضیات را برگزیدند.  بی‌جهت نیست در فیلم‌های اندکی که از خانم دکتر میرزاخانی در حال مطالعه دیده‌ایم، او را در حال شکل‌کشیدن نشان می‌دهد. او قدرت تجسم را از این مرزوبوم داشته، او دود چراغ ‌خوردن و نوشتن و پاک‌کردن؛ خواندن و هضم‌کردن را از این فضا به ارث برده است و همچنین کم‌ادعایی و محجوبی را… .  او محصول معلم‌های شریف بی‌توقع و سخت‌کوش چندین دهه اخیر ایران است. او در دبیرستان نفر اول دنیا شد. سپس جهان ریاضیات را تسخیر کرد. حیف شد زود رفت، اما این آسمان غم‌زده غرق ستاره‌هاست. این قافله را سر ِباز ایستادن نیست. روحیه‌مان را نباید از دست بدهیم.

شرق

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است