“مردم ستیزی، از فرزندان ایران دور باد” – “بهروز قاسمی”


بزودی مطلبی با عنوان بالا خواهم نوشت در تحلیل بنیادینِ “مردم ستیزی” به عنوان یک پدیده ملال آور در ویترین روشنفکری!

امّا هم اینک نیاز دیدم در این یادداشتِ کوتاه پاسخی مختصر به جناب سریع القلم داده باشم.

از آقایِ سریع القلم که از ایشان به عنوان مدرس برجسته دانشگاه و مشاور ریاست جمهوری در برخی امور بوِیژه اجتماعی، یاد می شود، مطلبی درج شده است که برایِ من حیرت آور بود که فردی دانشگاهی نوشته باشد، به همین جهت سعی کردم از موثق بودن نسبت این مطالب به ایشان اطمینان حاصل کنم که متأسفانه حاصل شد. به هر حال پاسخ من ناظر به این نوشتۀ خاص است و ربطی به سایر مطالب ایشان ندارد.

ایشان در این متن به بهانۀ توصیه به مردم در شانزده بند، با کمال تعجب “شانزده توهین” به مردم خویش کرده است. لینک های مربوطه و متن کامل در ذیل این پاسخ جهت مشاهدۀ دوستان درج شده است.

در این متن چقدر “مزخرف” نوشته شده است که شاید نشخوار مسافران تاکسی باشد ولی از یک استاد دانشگاه که هیچ، از یک دانشجو هم بعید است.
اگر این توهین ها را به جای نسبت دادن به “مردم ایران” کسی به مردم کُرد یا لُر یا آذری، نسبت داده بود، ما دعوایِ قومیتی داشتیم و به احتمال چندین تظاهرات و اعتراض هایِ گستردۀ خیابانی و مطبوعاتی در شهرهایِ مختلف ظهور می یافت. ولی خطاب به “مردم ایران” هر توهین و مزخرفی آزاد است، “چون مردم ایران عبارتی کلی و یتیم است” که مدعی ندارد و هر توهینی می شود به این(مردم ایران) بدبخت شده! و بی وکیل، روا داشت و کسی هم بچۀ آنجا از آب در نمی آید که گریبانمان را بگیرد!!!

نویسندۀ این متن خیلی بیجا کرده است که به خود اجازه بدهد به مردم ایران بگوید: ” روزی یکبار یا یک روز در میان حمام بروند”. خیلی بیجا کرده است که به یک ملّت بگوید: “دلال مسلک”. تو خود، دلالی، آنگاه همه را به کیشِ خود پنداشته ای؟؟!! تو نویسندۀ این متن اگر وجود مبارزه با حکومت ستمگرِ دلال مسلک و کریه المنظر، داغ ننگ بر پیشانی داشته، و چرک بر بدن را نداری، سکوت کن و به جایِ انتقاد از حکومت برایِ ما مردم، ناصح اخلاق نشو و جانماز آب نکش و رجز خوانی نکن.

این متن را تنها می توان از یک “واخوردۀ شبه نویسندۀ بی ادبِ تربیت شدۀ نادانشگاهی بی اعتبار، مانند امام صادق و امام حسین که امثال “حسن عباسی و سعید قاسمی” را مفاخر خود می داند، انتظار داشت نه استادی که از سفرۀ تمدّنِ ایرانی تلمذ کرده باشد.

“نقد کردن” جایگاه دارد و در هر فرهنگِ پیشرفته ای حُرمت. نقد می تواند بیرحمانه باشد، می تواند صریح و ریزبینانه باشد، می تواند به طنزِ تلخ آغشته باشد، از سر دلسوزی یا حتا حذف معضلِ متصل به نقد شونده باشد، نه حذف و تخریبِ نقد شونده، پس نقاد نقد شوندۀ خود را محترم می شمارد، زیرا هدف نقد، ایجاد تغییر در نقد شونده است، نه تحقیر کنندۀ نقد شونده، که در آن صورت نقد نیست که اعلان جنگ یا رجز خوانی برایِ دشمن است و عدم فهم و جدا سازیِ این دو از یکدیگر اولین شرط ورود به نقادی است که در غیراینصورت ما با پدیدۀ متلک گویی وهجو نامه علیه یک ملّت طرف هستیم تا ادعایِ “نقد ملّی”.

سریع القلم در این متن نه تحلیلی جامعه شناسانه دارد و نه صاحب سبک و یا سطحی از نظریه پردازی، آنچه در آن شانزده مورد نوشته است، شانزده مورد خطابِ توهین آمیز به “مردم ایران” است. پس می تواند پاسخی از هر شهروند ایرانی که احساس توهین کرده باشد، به گونه ای توهین آمیز و البته آغشته به ادب و طنز دریافت کند، زیرا پیش فرض دیگر دوستی نیست بلکه مقابلۀ یک مردم با “عنصری مردم ستیز” است و بس.

سریع القلم پاسخی تحلیلی نخواهد یافت، زیرا در متن مورد اشاره تحلیلی نداشته است و از آنجا که آش بسیار شور بوده، به قولِ اسلاف ارتزاق گرش در دستگاه حکومتی(در جناح مخالف) ایشان فقط “مستهجن نامه ای” نوشته است و نه بیشتر که کار را به آنجا کشیده که جناح مخالفِ وی در حکومت بهانه بیابد، تا با طرح شکایت از وی، پایِ مدعی العموم(دادستان) را در این موضوع یعنی “توهین به مردم ایران” به میان بکشد.

البته یادآور می شوم که بدون شک افرادی مثل سریع القلم و دیدگاهی اینچنینی که از دیرباز با ویترینِ روشنفکری و مزیّن شده به “علم جامعه شناسی” از موضعی بالا نسبت به مردمی پایین دست! و قابل ترحم! و نیازمند به نصیحت! وجود داشته است، سوژۀ مناسبی هستند برای “نقدی” جدی توسط تمامیِ فعالان سیاسی و اجتماعی.

هر استادی مفتخر به شاگردیِ استادانی است که او را معتبر می سازند و جایِ کنجکاوی است به همراه شگفتی که بدانیم استاد این نااستاد که بوده است که متحجرانِ ضد دانشگاه بتوانند به او ایرادی بگیرند که مایه شرم ساریِ دانشگاه دیدگان باشد.

در سایتی اصولگرا و وابسته به ولایتِ استبداد، خطاب به این نوکیسه فضل! نوشته شده است: “این استاد دانشگاه در توجیه نظر خود از ادبیات دانشگاهی بلکه از گفتگوی یک انسان متشخص و دارای حداقل ادب، خارج شده و همه ملت ایران را که دارای سابقه ای مشخص و واضح در ادب و رفتار الگو برای جهانیان است را با ادبیاتی مستهجن تحقیر کرده و با کلماتی سخیف بی حیثیت نموده و مینویسد : ” یک ملت دلال مسلکِ ناآگاه ، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی یا توحش علنی برای برداشتن یک شیرینی از جعبه ی تعارفی یا حمله به غذای نذری یا شهوت عجیب برای قرار گرفتن در مقابل دوربین، ریختن زباله در کوچه و خیابان و طبیعت، جا زدن و جلو زدن در صف ، با رتبه‌ی نخست جستجوی سکس … چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟ ”

پوزش خواهی سریع القلم از مردم ایران ضروری است و تا به انجام این مهم توسط وی، به نظر درست می آید که نوشته یا سخنرانیهایِ او باید توسط ملّت ایران از هر نوع دین، قوم و یا طبقه و صنف و هرنوع گرایش سیاسی که باشند، تحریم گردد.

دیماه ۱۳۹۵

http://www.598.ir/…/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%AC%D9%86%E2…
http://www.vakilemelat.ir/fa/news/view/201422

http://www.598.ir/fa/news/347785/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%AC%D9%86%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%84%D9%85

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است