درباره “شیعی‌گری”؛ جستاری در نقد فرهنگ دینی, اثری از محمد امینی – مسعود عزیزپور پژوهشگر مسائل فرهنگی


کتاب “شیعی‌گری” احمد کسروی یکی از جدل‌انگیزترین نوشته‌ها در نقد فرهنگ دینی جامعه است. کسروی در این اثر با هدف “پیکار با گمراهی‌ها و نادانی‌ها” به نقد ریشه‌ای و بیرحمانه “کیش شیعی” و مروجان و مبلغان آن یعنی روحانیون، دست زده است. او با پخش این کتاب، خشم پیشوایان دینی را به گونه‌ای بی‌سابقه برانگیخت، تا آنجا که فتوای قتل او را صادر کردند.

کسروی در ایران معاصر به عنوان تاریخ‌نگاری ژرفکاو و تیزبین شناخته می‌شود و به ویژه کتاب “تاریخ مشروطه” او اثری کلاسیک در تاریخ‌نگاری نوین به شمار می‌رود. اما او همچنین پژوهشگر و روشنفکری ستیهنده بود که کاوش در اعتقادات و باورهای عامه و نقد ساختارهای فرهنگی جامعه را وظیفۀ خود می‌دانست. او در این میدان به فعالیتی پی‌گیر پرداخت و تا ایثار جان خود پیش رفت.

“شیعی‌گری” رساله‌ای تحقیقی به معنای کلاسیک آن نیست؛ کاری است جدلی، هدفمند یا “پلمیک” برای افشای “دشمنان” و به سودای برانگیختن تأمل و تفکر علاقه‌مندان.

به گفته ویراستار کتاب: “کوشش کسروی در این جستار، بررسی پژوهش‌گرانه‌ دانشگاهی پیرامون تاریخ مذهب شیعی نیست، که پرداختن و توفیدن به آموزه‌هایی است که پیشوایان این آیین در میان مردم می‌گستراندند. کسروی بر این باور بود که این آموزه‌ها و نیز رفتار پیشوایان شیعی یکی از سنگرهای اندیشه‌ای دشمنی با پیشرفت، قانون‌مداری، مدرنیته و بنای ایران نو می‌باشد.” (ص ۳)

بالندگی اندیشه کسروی

احمد کسروی، دستکم در آغاز نشر اندیشه‌های انتقادی خود، با اعتقادات دینی یا اسلامی مخالفتی نداشت. او در نخستین جستارهای خود “دین را یکی از نیازهای جامعه و آدمیان می‌دانسته”، از تمدن مدرن که “به دشمنی دین برخاسته و تیشه به ریشه‌ آن عامل سترگ آسایش جهانیان فرود آورده” (ص۶) انتقاد می‌کرد. او که خود نخست در سلک روحانیت بود، نه خواهان حذف یا برانداختن دین، بلکه هوادار “پاک” ساختن دین از “خرافات و گمراهی‌ها” بود.

احمد کسروی، دستکم در آغاز نشر اندیشه‌های انتقادی خود، با اعتقادات دینی یا اسلامی مخالفتی نداشت.اما کسروی در طول زمان در سنجش باورها و آموزه‌های دینی پیوسته دورتر رفت، خود آیینی به پا کرد که هدف آن “پاک ساختن دین از برساخته‌های ملایان” بود.(ص ۵)

به درستی گفته می‌شود: “کسروی از نواندیشی شیعی به نواندیشی اسلامی و سرانجام به پاک دینی و کنار نهادن همه دین‌های پیرامونش رسید.

او در فضای پرالتهاب پس از شهریور ۱۳۲۰ نخست جزوه‌ای به نام “در پیرامون اسلام” منتشر کرد، که در آن از “اسلام راستین و بی‌پیرایه” دفاع کرد و نوشت: “اسلام دوتاست، یکی اسلامی که پاک‌مرد عرب هزار و سیصد و پنجاه سال پیش بنیاد نهاد و تا قرن‌ها برپا می‌بود و دیگری اسلامی که امروز هست…”(ص ۱۴)

کسروی هشت ماه بعد رسالۀ “شیعی‌گری” را منتشر کرد. این کتاب “در برگیرنده‌ پرسش‌ها و ایرادهایی بود که کسروی در نوشتار و گفتارهای پیش از آن به اسلام آن روز و شیعی‌گری گرفته بود. “شیعی‌گری” با گرد آوردن آن پرسش‌ها و داوری‌ها در یک جا… خشم شریعتمداران را بیش از پیش برانگیخت.”

کسروی حتی در این کتاب نیز دین و ایمان به خداوند را از بنیاد رد نمی‌کند. او کار خود را سنجش باورهایی می‌داند که مذهب شیعه “به نام دین” گسترش می‌دهد. او در این باره می‌نویسد: “این ها نه تنها دین نیست، خود بی‌دینی است. راستی را دین برای آن است که مردمان چنین بی‌خرد و نافهم نگردند که زندگی خود را رها کنند و به داستان‌های هزار و سیصد سال پیش پردازند و در میان مردگان کشاکش اندازند… دین شناختن معنی جهان و زندگانی و زیستن به آیین خرد است. دین آن است که امروز ایرانیان بدانند که این سرزمینی که خدا به ایشان داده چگونه آباد گردانند و از آن سود جویند و همگی با هم آسوده زیند و خاندان‌هایی به بینوایی نیفتند و کسانی گرسنه نمانند و دهی ویرانه نماند و زمینی بی بهره نباشد.” (ص ۸۵)

زمینه انتشار کتاب “شیعی‌گری”

“شیعی‌گری” درست زمانی منتشر شد که جامعه مرحله‌ای از احیای تفکرات دینی را تجربه می‌کرد و مرجعیت شیعه در رؤیای باز پس گرفتن اقتدار پیشین بود.

“یکی از پیامدهای پایان دوران رضاشاه و باز شدن جامعه، آزادتر شدن کوشش هواداران افزایش جایگاه شریعت در زندگی اجتماعی و سیاسی و ساختارهای قضایی و آموزشی کشور بود…. یکی از نخستین زمینه‌های پرخاش شریعت‌مداران، برای کنار نهادن قانون کشف حجاب و باز گرداندن “چادر عفت” بر سر زنان مسلمان بود.” (ص ۱۰)

کسروی سخت خشمگین بود از این که می‌دید طرد رضاشاه و تضعیف نظام مدنی که او پایه گذاشته بود، به جای آن که حقوق و آزادی‌های مردم را تقویت کند، باعث قدرت روزافزون علما شده و زمینه را برای بازگشت شریعت به حکومت فراهم کرده است. اوج نمادین این روند در بازگشت حاج آقا حسین قمی، مرجع محافظه‌کار از عتبات به ایران دیده شد.

کسروی در این مورد می نویسد:

“در تابستان سال ۱۳۲۲ آیت‌الله قمی که در واکنش به کشف حجاب نام‌آور شده بود، در میان پیشواز شادمانه‌ دولت و مدیران شهرستان‌ها از عراق به ایران سفر کرد و از مشهد به سهیلی، نخست وزیر آن زمان، تلگرافی فرستاد و خواهان “لغو کشف حجاب، انحلال مدارس مختلط، برپایی نماز جماعت، تعلیم قرآن و درس‌های دینی در مدارس، آزادی حوزه‌های علمیه” شد.” (ص ۱۰)

کسروی سخت خشمگین بود از این که می‌دید طرد رضاشاه، به جای آن که آزادی‌های مردم را تقویت کند، باعث قدرت روزافزون علما شده است.

کسروی که در واکنش به این تلاش‌ها، مکتب “پاکدینی” خود را برپا کرده و هوادارانی گرد آورده بود، در بهمن ۱۳۲۲ آخرین گام را برداشت و رساله “شیعی‌گری” را منتشر کرد.

نخستین چاپ این رساله، متنی فشرده بود که در شماری اندک منتشر شد. کتاب در پنج فصل تنظیم شده بود:

– شیعی‌گری چگونه پیدا شده؟ – خرده‌هایی که به شیعی‌گری توان گرفت – زیان‌هایی از این کیش بر می‌خیزد – زورگویی هایی که ملایان می کنند – آیه‌های ساختگی “الولایه” و “نورین”.

می‌توان گفت که کسروی در رساله یاد شده، کیش شیعه را در سه بعد تاریخی، نظری و عملی به سنجش می‌گیرد.

او بسیاری از بنیادهای تاریخی شیعه را بر ساخته‌هایی می‌شمارد که در طول سده‌ها جعل شده و به صورت ارکان این کیش در آمده است.

کسروی در عرصۀ اصول عقاید، به باورهایی مانند غیبت “امام زمان” یا به گفته او “امام ناپیدا”، تقیه، زکات، توبه، زیارت و شفاعت و غیره می‌تازد، آنها را خرافه و مایۀ گرمی بازار “دین‌فروشان” می‌شمارد.

در زمینه راه و روش عملی نیز کسروی رفتار مراجع و روحانیون را در جهت گسترش واپس‌گرایی و خشک‌اندیشی و جلوگیری از پیشرفت و بهروزی جامعه ارزیابی می‌کند.

پیامدهای نشر”شیعی‌گری”

احمد کسروی در برانگیختن خشم و نفرت ارباب دین و شریعت “موفق” بود. برخی از علما او را “مرتد” شناختند و به قتل او فتوا دادند. گروهی از مؤمنان متعصب، کین او را به دل گرفتند و تا بدن او را پاره پاره نکردند، از پای ننشستند.

کسروی، که حقوقدانی برجسته بود، روز بیستم اسفند ۱۳۲۴ در کاخ دادگستری توسط گروهی از “فدائیان اسلام” به ضرب چاقو از پای در آمد. این جنایت پیامدی شوم‌‌تر داشت و قاتلینش که دستگیر شده بودند، یک به یک از بازداشتگاه آزاد شدند.

اما “شیعی‌گری” چونان اثری اساسی و ماندگار در نقد مذهب شیعه، اگر نه در کتابفروشی‌ها، در پستوی بسیاری از خانه‌ها باقی ماند. اگر در چاپخانه‌های بزرگ چاپ نشد، بارها و بارها با دست و ماشین تکثیر شد و امروز در همه جا یافت می‌شود.

به ویژه با بازگشت اسلام‌گرایی و با انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ کتاب کسروی در میان کسانی که وضعیت ناگوار کشور را در تقویت مجدد “شیعی‌گری” می‌دیدند، جایگاهی شایسته یافت.

چاپی ویراسته از “شیعی‌گری”

“شیعی‌گری” آشکارا کتابی عصبی است که با التهاب و شتاب نوشته شده. پیداست که نویسنده از برخاستن موج تازه تبلیغات مذهبی خونش به جوش آمده و بر آن شده که کاری انجام دهد،‌ “کاری کارستان”.

در نزدیک هفت دهه که از انتشار این کتاب “تهییجی” می‌گذرد، همواره نیاز به چاپی تازه، ویراسته و تمیز از آن احساس می‌شد، که اکنون به همت محمد امینی برآورده شده است.

در نسخه‌ای که به تازگی در آمریکا منتشر شده، با افزوده‌ها، بازنگری‌ها و نکات انتقادی بیشمار، حجم کتاب کوچک کسروی که در کمتر از سد برگ منتشر شده بود، به بیش از دو برابر افزایش یافته است.

ویراستار در پیشگفتاری به نسبت بلند، زمینه نگارش کتاب را به تفصیل گزارش داده است.

افزوده‌های ویراستار در زیرنویس برگ های کتاب، در بیشتر موارد لازم و سودمند است. آنجا که کسروی به مطلبی تنها اشاره کرده یا نکته‌ای تاریخی را به اجمال آورده و از آن گذشته است، ویراستار با توضیحات کافی کمبود را بر طرف کرده و گاه با ارائه مراجعی، خواننده را به مطالعۀ بیشتر و گسترده‌تر فرا خوانده است.

هرجا کسروی از روی شتابزدگی یا غلیان احساسات نکته‌ای را مسکوت گذاشته یا به گزافه‌گویی پرداخته، ویراستار با توضیحات کافی حق مطلب را ادا کرده است. و هرجا کسروی در پرده یا کنایه سخن گفته، ویراستار نیت واقعی نویسنده را توضیح داده و کنه ضمیر او را باز نموده است.

ویرایش تازه از “شیعی‌گری” با وجود دقت و موشکافی، از لغزش‌هایی کوچک دور نمانده است، که به چند مورد اشاره می‌شود:

در پیشگفتار از “شیخ” هبه‌الدین شهرستانی یاد می‌شود، (ص ۱۵) درحالیکه درست آن “سید” است و در برگهای بعد نیز با همین عنوان نامیده شده است.

در صفحه ۵۵ کتاب، از قیامی در “خف” یاد می‌شود، که باید “فخ” باشد، محلی در حجاز که گروهی از شیعیان به رهبری یکی از نوادگان امام علی قیام کردند.

از مزایای کار ویراستار این است که به شیوه بیان و آیین نگارش کسروی وفادار مانده و در آغاز پیشگفتار خود آورده است: “ویرایش “شیعی‌گری” تنها با انگیزه‌ درست گردانیدن نادرستی‌های چاپی و آسان‌تر ساختن خواندن این کتاب و بر پایه‌ روش‌های پذیرفته شده‌ امروزین در نقطه‌گذاری و جدانویسی انجام گرفته و نه دستبرد به روش نگارش زیبای کسروی.”

اما این نیت نیک، گاه کار را به ابهام کشانده است. برای نمونه کمتر کسی است که با دیدن نام “محمد توسی” بی‌درنگ دریابد که مراد “شیخ الطایفه محمد بن جعفر طوسی” است.

نسخه تازه با چند “پیوست” تکمیل شده است: در “واژه‌یاب” می‌توان به معنای واژه‌های تازه و نامأنوسی پی برد که کسروی در این نوشته (و نوشته‌های دیگر) به کار برده است.

“گاه شمار تاریخ شیعی‌گری” پیوست سودمند دیگری است که سرگذشت تشیع را از آغاز پیدایش آن تا زمان اعلام فرمان مشروطه دنبال می‌کند.

گاه‌شماری دیگر به نمایه زندگی احمد کسروی اختصاص دارد، از تولد این اندیشمند در سال ۱۲۶۹ تا مرگ او در اسفندماه ۱۳۲۴ خورشیدی.

احمد کسروی تنها ۵۵ سال زیست، اما از پس این زندگی کوتاه، دهها نوشتار علمی و جستار مهم پژوهشی باقی مانده است. ویراستار در بخش پایانی کتاب، زیر “کتاب‌شناسی احمد کسروی” آثار این اندیشمند را به ترتیب انتشار برشمرده است.

جای فهرست اعلام یا نمایه نام‌های خاص در کتاب خالی است، که می‌توانست مزایای آن را کامل کند.

شناسنامه کتاب: شیعی‌گری نویسنده: احمد کسروی به کوشش و ویراستاری: محمد امینی ناشر: شرکت کتاب، تابستان ۲۰۱۱ میلادی، لوس انجلس، ۳۵۶ صفحه

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است