دکتر مصدق – انگلیس – شاه و داستان غم انگیز ( دیلمون Dilmun ) جزیره بحرین کنونی؛ کاووس ارجمند، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران-اروپا


پیش گفتار
از آنجائی که این روزها جریان های سلطنت طلب و بلند گوهای وابسته به آنها به دروغ شایعه پراکنی می کنند که دکتر مصدق در سال ۱۳۰۲ خورشیدی بعنوان وزیر امور خارجه پای انگلیس را به جزیره بحرین باز کرد و جزیره را به آنها واگذار نمود و این مهم را نیز از نظر دور می دارند که این محمد رضا شاه بود که مخفیانه با انگلیس و در دهه هفتاد میلادی کنار آمد که ایران دست از مالکیت ایران بر جزایر بحرین بردارد و در عوض ایران سه جزایر ایرانی تنب بزرگ ، تنب کوچک و جزیره ابو موسی را پس از اسباب کشی پیر استعمار آنها را اشغال کند !! ، که همینطور هم شد ، لذا لازم دیدم در برابر دروغ زنی های این دغل بازان از کارشناسان و تاریخ نگاران مدد گرفته و پاسخی مکفی و مستند به آنها بدهم و خوب نیز می دانم که این جماعت گوشش بدهکار حرف حساب نیست و هربار با سناریوئی تازه برای بدنام کردن زنده یاد دکتر مصدق وارد میدان می شوند ، ولی ما را باکی نیست و آماده پاسخگوئی هستیم۰
استاد ادب پارسی سعدی شیرازی در مورد چنین اشخاصی می گوید :
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از او به صیقل زنگ
با سیه دل چه سود گوئی وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ

شیفتگان سلطنت کینه ای باور نکردنی و دیرینه با دکتر محمد مصدق دارند و شوربختانه این شیفتگان سلطنت بی اندازه نیز در مسائل تاریخی کم سواد و قانون اساسی مشروطیت را یا مطالعه نکرده اند و یا اگر برخی مطالعه کرده اند از مفاهیم اصول قانون اساسی مشروطه درک درستی ندارند و تنها با شعار و دادن دشنام به هر کسی که کوچکترین انتقادی به این خاندان کند ، تلاش می کنند تا او را از میدان بدر کنند ولی ما از آن بید ها نیستیم که از این باد ها بلرزیم۰
حال از تمام انسان های آزاده و بویژه جوانان خرد گرای ایرانی درخواست دارم تا به واقعیت غم انگیز جدائی بحرین ( دیلمون ) و پروسه از دست دادن بحرین “ مروارید خلیج پارس “ توجه نموده و نوشته را با دقت مطالعه کرده و به داوری بنشینند ۰

بخش یکم:
پیشینه تاریخی ( دیلمون ) بحرین کنونی
دوران باستان

بیش از پنج هزار سال پیش ، دولت ایلام شامل سه بخش بود ، یک ناحیه اصلی شامل خوزستان ، لرستان ، کردستان با مرکزیت شهر باستانی شوش . دوم : ساتراپی لیان ( بوشهر ) و دیلمون ( بحرین ) که شامل سراسر استان ساحلی کنونی و هرمزگان می شد . سوم ساتراپی انشان که شامل ( پارس ، کرمان ، سیستان ، بلوچستان و تمام کویر تا کاشان ) می گردید ، هر سه ناحیه دارای دولت محلی و بصورت پادشاهی اداره می شدند و لی مرکز شاهنشاهی سراسر ایلام در شهر باستانی شوش بود و “ این شوشی ناک “ بعنوان یکی از قدرتمند ترین پادشاهان ایلام شناخته شده است .
( منبع : پروفسور کریشن فرانسوی در کتاب در تاریکی هزاره ها ،‌ نوشته دکتر ایرج اسکندری .)

پس از شکست ایلامیان از دولت آشور و وارد شدن اقوام آریائی به فلات ایران ، ماد ها در غرب ایران ( هگمتانه ) ساکن شدند و اقوام آریائی از تیره پارس به “ انشان “ پارس و کرمان کنونی وارد و ساکن گردیدند و هخامنش رهبر اقوام پارسی و سپس کورش بزرگ با موافقت با بازماندگان ایلام و به نوشته “ پروفسور والتر هینتز “ ایران شناس برجسته آلمانی در کتاب “ داریوش و ایرانیان “ بخشی از سرزمین های انشان را پارسها با توافق با ایلامیان و بخشی نیز به زور از ایلامیان ستاندند و دولت هخامنشی پارس را بر بستر تمدن ایلام در دشت مرغاب ( پاسارگاد ،‌ استخر و تخت جمشید ) و سپس سراسر ایران تا آسیای میانه امروز را بنیان نهادند و در زمان داریوش مرزهای ایران از رود سند در هندوستان تا دریای مدیترانه گسترده گردید۰
پس از هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان نیز اقتدار خویش را بر سراسر ایران ، خلیج پارس و تا لحسا ( قطر ) و نزدیکی های نجد عربستان حفظ کردند .

بخش دوم :
پس از اسلام

پس از شکست ساسانیان از مسلمانان تازی سراسر ایران به مدت ۴۰۰ سال زیر سلطه تازیان مسلمان قرار گرفت و بر اساس نوشته استاد تاریخ و فرهنگ ایرانزمین دکتر زرین کوب در کتاب “ دو قرن سکوت “ که مربوط به ۲۰۰ سال حکومت امویان می شود ، ایرانیان از هیچ حقوقی برخوردار نبودند و با آنها مانند بردگان رفتار می شد و مسلمانان تازی از شبه جزیره عربستان ایرانیان را ( موالی ) می نامیدند ، اگر چه در مواقعی که دولت های ایرانی تبار مانند آل بویه قدرت گرفتند توانستند کنترل آبراه خلیج پارس و جزایر آنرا در اختیار بگیرند .
در سده پانزده میلادی پرتغالی ها بر تمام سواحل خلیج پارس و دریای عمان دست پیدا کردند و لی در زمان شاه عباس صفوی ارتش ایران با فرماندهی شاه عباس توانست تمام خلیج پارس را از پرتغالی ها باز پس بگیرد و شهر گامبرون نیز به بندر عباس تغییر نام داد .
در زمان نادر شاه افشار نیز ایرانی ها بر اعراب نجد پیروز گردیدند و جزیره بحرین و تمام سواحل خلیج پارس در دو سو در مالکیت ایران باقی ماند تا آنکه انگلستان در دوران قاجار پس از تخلیه پایگاه خود در عدن ، نیرو های خود را در بحرین استقرار داد ، انگلیسی ها سپس با کوچ دادن چندین خانوار عرب وهابی از منطقه نجد عربستان به بحرین حکومت دست نشانده ای در جزیره بحرین درست کردند و تلاش نمودند تا ساکنین عرب جزیره بحرین را با دعوت از اعراب شبه جزیره عربستان و دیگر کشور های عربی خاورمیانه و در برابر جمعیت ۷۰٪ ایرانیان افزایش دهند.

بخش سوم :
پس از انقلاب مشروطه
دکتر مصدق و جزیره بحرین

دکتر باقر عاقلی تاریخ نگار ، نویسنده ، محقق ، دارای درجه دکترای حقوق از دانشگاه تهران و دکترای تاریخ از دانشگاه میشیگان در ایلات متحده و نویسنده ۲۵ جلد کتاب از جمله روزشمار تاریخ ایران پس از مشروطیت ، در کتاب “ شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران “ در صفحه ۸۹۹ در مورد “ مسئله بحرین و نقش آن در روابط ایران و انگلیس “ چنین آورده است :
تا پیش از کودتای ۱۲۹۹ ( کودتای رضا خان – رضا شاه بعدی ) دولت ایران ۱۱ بار در صدد اعاده حاکمیت و مالکیت خود بر جزایر بحرین بر آمد و هر بار در برابر مخالفت بریتانیا در این کار شکست خورد.
در سال ۱۳۰۲ خورشیدی >> سر پرسی لورن << سفیر بریتانیا در ایران تلاش کرد تا دکتر محمد
مصدق ( وزیر امور خارجه وقت ) را متقاعد کند که دولت ایران از ادعای خود بر بحرین دست بردارد ، که مصدق اظهار داشت : با توجه به احساسات ملی موجود در باب این بخش باستانی از قلمرو ایران ( جزایر بحرین که همیشه جزء استان فارس ، شیعه مذهب و ایرانی الاصل بوده است ) هیچ دولت ایرانی نمی تواند ، بدون یک دلیل مشخص دست از ادعای حاکمیت بر بحرین شسته و یا در مورد آن کوتاه بیاید .

دکتر مصدق می گوید ، دولت ایران گذشته از شواهد تاریخی که در تأیید ادعای مالکیت خود بر بحرین عنوان نموده ، این نکته را نیز خاطر نشان می کند که دولت بریتانیا در گذشته حاکمیت ایران بر این جزایر را به رسمیت شناخته و مدرکی در این زمینه ارائه داده بود و آن نخستین سند ، قراردادی بود که در ۱۲ ذیحجه ۱۳۲۶ میان » کاپیتان ویلیام بروس « و شاهزاده حسنعلی میرزا مشهور به فرمانفرما ( دائی دکتر مصدق ) والی فارس منعقد شده بود ۰

در این قرار داد اذعان شده بود که جزیره بحرین همیشه متعلق به دولت ایران و جزء استان فارس بوده است . اما در این سال در پاسخ بریتانیا آمده بود که احضار کاپیتان بروس و عدم شناسائی رسمی قرار داد مزبور تأییدیه ای بر این است که دولت بریتانیا این تصمیم را به رسمیت نمی شناسد.
و توجه داشته باشیم که دکتر مصدق در زمان تقدیم لایحه ملی شدن صنایع نفت به مجلس شورای ملی در ۲۹ اسفند ۱۳۳۰ ، جزایر بحرین را بخشی از استان فارس و بوشهر قلمداد نموده است.

بخش چهارم :
محمد رضا شاه پهلوی و جزیره بحرین

محمد رضا شاه به منظور جلب دوستی کشورهای محافظه کار عرب و در ضمن برای اینکه بتواند بر سر جزایر تنب بزرگ ، تنب کوچک و ابو موسی با انگلیس چانه بزند ، به یکباره و بطور ناگهانی تصمیم خود را مبنی بر چشم پوشی از ادعای دیرینه ایران بر بحرین اعلام نمود . محمد رضا شاه در یک کنفرانس مطبوعاتی که در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ در دهلی نو تشکیل شده بود گفت : » اگر اهالی بحرین نمی خواهند به کشور »»» من ««« ملحق شوند ، ایران ادعای ارضی خود را در مورد این مجمع الجزایر پس می گیرد و خواسته اهالی بحرین را اگر از نظر بین المللی مورد قبول قرار می گیرد می پذیرد .

( بر گرفته از کتاب روابط خارجی در دوره پهلوی ، صفحه ۳۶۲ ، نوشته عبد الرضا مهدوی )

و این در حالی بود که محمد رضا شاه در سال ۱۳۳۶ خورشیدی در کاخ سعد آباد به هیئت دولت می گوید از آنجائی که مالکیت جزیره بحرین در عهده ایران است لذا ما باید برای جزیره بحرین استاندار تعیین کنیم و همین شاه ۱۳ سال بعد در مصاحبه ای در سال ۱۳۴۹ خورشیدی در هندوستان می گوید ایران از ادعای مالکیت ایران بر بحرین چشم پوشی می کند !!! ٫٫٫٫٫٫٫٫٫ چرا ؟ و با کدام اجازه شاه این سخنان را گفت ؟

در ادامه در اردیبهشت ۱۳۴۹ خورشیدی و برای شناسائی رسمی قطعنامه شورای امنیت در مورد استقلال بحرین ، دولت ایران اقدامات به اصطلاح قانونی را انجام داد و هیئت دولت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای بر رسی و تصویب در قالب لایحه به مجلس شورای ملی تقدیم می کند و این لایحه در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۹ با ۱۸۷ رأی مثبت و ۴ رأی منفی به تصویب مجلس شورای ملی می رسد .
نمایندگان مخالف از سوی جناح “ پان ایرانیسم به رهبری محسن پزشکپور رهبری می شدند و مجلس سنا نیز در ۲۸ اردیبهشت ماه همان سال و با سرعت آن را به اتفاق آرا ( ۶۰ رأی کل نمایندگان ) تصویب کرد !!!!!!
( برگرفته از سخنان دکتر هوشنگ طالع ، محقق ، نویسنده و استاد تاریخ در دانشگاه و عضو برجسته حزب پان ایرانیسم ) .
حاکم بحرین برای نخستین بار در آذر ماه ۱۳۴۹ ( دسامبر ۱۹۷۰ میلادی ) از ایران بازدید کرد و موافقتنامه اولیه مربوط به فلات قاره دو سرزمین به امضا رسید !!!!!۰
بحرین در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ خورشیدی اعلام استقلال کرد و ایران به فرموده محمد رضا شاه پهلوی زودتر از دیگر کشور ها استقلال بحرین را به رسمیت شناخت ۰
سازش و توافق ایران با قدرت های غربی ( انگلستان و آمریکا ) بر سر بحرین ، امتیازات کوچکی برای ایران داشت و آن هم افزایش نقش ایران در منطقه خلیج پارس بود و امتیاز بزرگی که ایران با جدائی بحرین پرداخت کرد از بین رفتن نقش استراتژیک ایران در جنوب خلیج پارس بود ، زیرا تا پیش از این ایران علاوه بر شمال خلیج پارس ، بر قسمتی از جنوب خلیج پارس از جمله “ شارجه “ نیز حاکمیت داشت .

بخش پنجم:
جمع بندی

با مدارک غیر قابل تردید و انکاری که در این نوشتار ارائه نمودم ، جای هیچ تردیدی نیست که تصمیم گیرنده اصلی در مورد جدائی جزایر بحرین از خاک میهن تنها “ محمد رضا شاه پهلوی “ بوده است و نه دکتر محمد مصدق که گروهی از سلطنت طلب ها در فضای اینترنتی پراکنده می کنند.
محمد رضا شاه پهلوی بدون مشورت با مجلس شورای ملی و با زیر پا گذاشتن قانون اساسی مشروطه که خون بهای مشروطه خواهان بود و در قانون اساسی مشروطه نیز آمده است که ( شاه در حکومت مشروطه از مسئولیت مبری است و اجازه دخالت در امور اجرائی کشور را ندارد و همه اختیارات به مجلس قانون گزاری و دولت مورد اعتماد مجلس محول شده است ، ولی شوربختانه محمد رضا شاه همه اینها را نادیده گرفت و این شکست را برای ایرانیان رقم زد !!!
اکنون پرسش این است که چگونه شاه اجازه داشت که به ناگهان در هندوستان و در حالی که در سفر خارج بسر می برد تصمیم بگیرد و بخشی از خاک ایران که بسیارنیز استراتژیک و دارای ذخائر نفت و گاز نیز بوده و هست و با یک پل منامه پایتخت بحرین به مرکز عربستان راه دارد را به اعراب شبه جزیره عربستان حاتم بخشی کند ؟!

برای اطلاعات بیشتر هم میهنان را به مصاحبه دکتر هوشنگ طالع “ استاد تاریخ در دانشگاه “ از حزب پان ایرانیست در ایران راهنمائی می کنم.

بخش ششم :
سخن آخر :

امروزه شاهد آن هستیم که گروهی از سلطنت طلبان بدون داشتن کوچکترین آگاهی از تاریخ معاصر و تنها از روی تعصب و دشمنی با نیرو های سکولار دموکرات ملی و با تازیدن به رهبر سیاسی ما ملیون یعنی دکتر محمد مصدق از هیچ روش ناجوانمردانه فرو گذاری نمی کنند ،
سلطنت طلبان و بلند گوهای بی اعتبار آنها به تازگی دست به دروغ پردازی های تازه ای زده اند و چنین انتشار می دهند که این دکتر محمد مصدق بود که در سال ۱۳۰۲ خورشیدی و در زمانی که وزیر امور خارجه بود پای انگلیس را به جزیره بحرین باز کرد و از روی بی عقلی و ندانم کاری این پرت و پلا گوئی ها را سلطنت طلبان به نوشته زنده یادملک الشعرای بهار در کتاب ( احزاب سیاسی در ایران ) آدرس می دهند ، در حالیکه من در این نوشتار از کتاب دکتر عاقلی که تازه و دارای اسناد معتبر است و ۲۰ سال پیش انتشار یافته است فاکت آورده ام .

دکتر مصدق در مورد چشم پوشی ایران از جزایر بحرین اینگونه به سفیر انگلستان پاسخ می دهد و می گوید هیچکس نمی تواند حاکمیت ایران را بر جزیره بحرین انکار کند

شوربختانه در شرائط کنونی که ملت رشید ایران بخاطر جنایات و سیاست های ایران بر باد ده حاکمان اسلامی در ادبار و پریشانی بسر می برد ، به ناچار مردم رژیم گذشته را با حکومت اسلامی کنونی در ایران مقایسه می نمایند و بخشی از مردم ، رژیم گذشته را خوب و بدون اشکال ارزیابی می کنند و گروهی نیز تا آنجا پیش می روند که بازگشت خاندان پهلوی را بهترین راه حل برای برون رفت از شرائط کنونی می دانند و این هیچ اشکالی ندارد .
ولی همگان باید توجه داشته باشند که سرنوشت دموکراسی و آزادی بدست توانای ملت و با حمایت اپوزیسیون سکولار دموکرات خارج کشور و در ایران تعیین خواهد شد و بی تردید پس از کنار رفتن حکومت اسلامی با اراده ملت ،،،،،،،، و سپس با تشکیل مجلس موئسسان قانون اساسی در نهایت مردم ایران در یک فضای باز و زیر نظر سازمان های جهانی بی طرف برای رأی دادن به قانون اساسی تدوین شده و سکولار دموکرات و برای انتخاب نوع نظام در یک رفراندم سراسری شرکت خواهند کرد و به قانون اساسی و نوع نظام جمهوری و یا پادشاهی مشروطه رأی خواهند داد و این کار امروز ما نیست بلکه این کار بر عهده ملت ایران و در فردای آزادی است.

زنده باد ایران – زنده باد آزادی

کاووس ارجمند
سکولار دموکرات و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران-اروپا
۱۰ ژانویه ۲۰۱۹

Skickat från min iPad

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است