جستاری پیرامون فلسفه جشن ایرانی نوروز-افشین جعفرزاده


۰

…نوروز بی گمان جشن زایش و زندگی است.به هیچ باور و دینی هم بستگی ندارد.گرچه هیچ آیینی مخالفش نیست . هر چه در آن کاوش کنی و دقیق شوی زیبایی است و مهر و نیکی و ارج فرهنگی ….و یکی از نمونه های زیبایش سفره هفت سین..چیدن سفره هفت سین شاید به دیر پایی پاسداشت خود نوروز نباشد .اما برخی از جنبه هایش براستی شگفت آور است.هر هفت عنصر سفره چنان زیبا انتخاب شده اند که ارجش به معجزه می ماند.هفت پدیده ای که بایستی دارای پنج ویژگی باشند. نخست اینکه پارسی باشند ،دو دیگر اینکه ریشه گیاهی داشته باشند و سه دیگر بایستی خوراکی باشند و چهارم اینکه واژه ای تک بوده و چند بخشی باشند و پنجم البته با حرف “” سین “” آغاز شده باشند.شگفتا در میان میلیونها واژه پارسی جستجو کنید نخواهید توانستن سینی دیگر را به این هفت عنصر افزون کنید ! بگذریم که افزودن چیزهایی چون ساعت و سکه و سنبل و سوزن و….هیچ مناسبتی با هفت سین نوروزی ندارد. هفت سین بایستی تنها و تنها دارای سبزی و سماق و سرکه و سیر و سمنو و سنجد و سیب باشد و هر کدام را در این میان بودن فلسفه ای بس ژرف و پرمعنی..شکی نیست افزون شده های سفره هفت سین نیز زیبایی اش را افزون کرده است

نوروز این سال فرخ فال به فیروزی و فرخندگی در روز جمعه ششم شهر محرم الحرام که آغاز عشرین و الف هجری و اول فروردین ماه جلالی بودواقع شدیعنی شاهنشاه فلک چهارم که نیر اعظم و عطیه بخش عالم است از نهان خانه حوت بشرف گاه حمل بر آمده فیض بخش عالم عنصر گردید و کوس نوروزی آوازه عالم افروزی در کون و مکان انداخته نورسان گلستان بجلوه گری در آمدند .جهان را طراوتی تازه پدید آمد و حضرت خاقان فلک قدر گیتی ستان و شهر یار کام بخش کامران اعنی فرمانروای ایران و شاهنشاه زمان ظل الله الملک المستعان غلام بالاخلاص حضرت شاه مردان سلام الله علیه ابوالمظفر شاه عباس بهادر خان که…….که ز عدلش جهان منور باد…..تا جهان هست دادگستر باد…..در دارالسلطنه اصفهان که مقر دولت آن قضا قدرت قدر توامان و بیمن توجه و دستیاری معمار همتش مصر جامع و خلاصه ملک ایران و از خلد برین نشانی است بفیروزی و و اقبال نزول اجلال داشتند…….

این نوشتار بخشی از کتاب ارجمند ..تاریخ عالم آرای عباسی..نوشته اسکندر بیگ ترکمان..منشی و مورخ ویژه شاه عباس بزرگ صفوی است و مقدمه ای از تشریفات نوروز در دربار شاهنشاهی صفوی….کمتر مورخی را می توان یافت که در ارجمندی نوروز جمشیدی سخنی نگفته باشد و یادی از آن نکرده باشد…بی گمان بایستی نوروز را زیبا ترین،دیر پاترین،پر معنا ترین،و متناسب ترین آیین و جشن آغاز سال نوی یک ملت بدانیم…جشنی خوش هنگام و مقارن با بهار طبیعت و شکفتن گلها و بیداری جهان…هیچ آیینی را یارای آن نیست تا کوس برابری با این آیین دیر پا زند که نمادی است ایرانی و ملت فرهنگ مدار ایران ،هزاران سال پیش به فرهنگ جهان هدیه کرده و بر گزاری اش را هیچگاه به بوته اجمال و فراموشی ننهاده و در ارجداشت آن از هیچ کوششی فروگذار نکرده است…آیینی که آغاز آن را کسی به درستی نمی داند..اما پژوهشگران در دو نکته شکی ندارند..

.آیینی است دیر پا و مانده از هزاران سال پیش….و جشنی است ایرانی …

به نوروز نو ،شاه گیتی فروز….بر آن تخت بنشست فیروز روز…بزرگان به شادی بیاراستند..می و رود و رامشگران خواستند….چنین جشن فرخ از آن روز گار…بمانده از آن خسروان یادگار…..

بلعمی در هزار سال پیش پیرامون فلسفه نوروز چنین می نویسد””و نخستین روز که به مظالم نشست روز هرمز بود از ماه فروردین ..پس جمشید آن روز را نوروز نام کرد ،تا اکنون سنت گشت…بیرونی پیرامون نوروز می نویسد…نوروز چیست…نخستین روز است از فروردین ماه و زین جهت روز نو نام کردند زیرا پیشانی سال نو است….و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آنست که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازید گشتن….سخن از نوروز بسیار است و هزاران شعر و نگاشته و غالبا منسوب به جمشید””

و اما ارجمند دانشمندی تبریزی ،استاد شادروان یحیی ذکا …توانست با پژوهش هایی گسترده و جامع و علمی و با کاربری اصول علمی ستاره شناسی و دانش نجوم ثابت کند که نوروز تنها رویه اساطیری و افسانه ای نداشته و به دنبال ساخت تخت جمشید از سوی داریوش بزرگ ،ارتباط این بنای تاریخی را با برگزاری آیین نوروز ایرانی روشن سازد..شادروان ذکا در صفحه یکم کتاب ارزشمند””نوروز و بنیاد نجومی آن در همبستگی با تخت جمشید””چنین می نگارند:””ما در این رساله کوچک خواهیم کوشید که به داستان پیدایش نوروز با دیدی نوین نگریسته و با بررسی در متن های کهن که سخنانی درباره نوروز در آنها یاد شده است ،تا آنجا که آن نوشته ها راهنمایی می کنند ،بنیاد راستین و انگیزه بر پا داشتن آن را از میان نوشته ها و افسانه ها بیرون کشیده و نیز همبستگی آن را با بنیاد نهادن کاخ های شهر آیین تخت جمشید در فارس و کار های داریوش بزرگ در این زمینه روشن سازیم””…..استاد ذکا در کتاب پر ارزش خویش ،راز بنای تخت جمشید و رابطه ریاضی -نجومی آن را با آیین نوروز به شیوه ای علمی نشان داده اند……موسم نوروز است و بهار دل انگیز…از باکو تا دربند…از آمودریا و سیر دریا ..تا کرانه های خروشان خلیج همیشه فارس..از دیار بکر و اربیل و سلیمانیه..تا کشمیر و پنجاب …هزاران سال است که نوروز جمشیدی با شکوهی هر چه تمام تر برگزار می شود و چه افتخاری برای ایران و ایرانی که صاحب این آیین است و خوشا که سازمان ملل متحد به مثابه ارجمند ترین نهاد گیتی از سال پیش نوروز را آیینی سه هزار ساله و ایرانی دانسته است…نوروز را پاس بداریم که کیست که نداند تا زمانی که کر و فر و ارج نوروز پاس داشته شود..یگانگی دیر پای سرزمینی ایران و هویت ملی آن را هیچ خللی نخواهد رسید…که نوروز بزرگترین گواه یکپارچگی یک ملت است..ملتی فرهنگ مدار چون ملت ایران…بی دلیل نیست که کمتر چکامه سرا و ادیب ایرانی..چه کرد و اذری و بلوچ..چه ترکمن و لر ..می توان یافت که از نوروز سخنی نگفته و به نیکی از آن یاد نکرده باشد…استاد شهریار در چکامه ای چه زیبا از نوروز و چهارشنبه سوری در حیدر بابا یاد می کند….بایرام اولوب ،قیزیل پالچیق ازللر….ناقیش ووروب ، اتاقلاری بزللر……….تاقچالارا دوزمه لری دوزللر…اینکلرین بولاماسی اغزی…چارشنبه نین گردکانی مویزی…قیزلار دییه ر..اتیل پاتیل چارشنبه…آینا تکین بختیم آچیل چارشنبه !…یومور تانی گوی چک گلی بویاردیق…چاقیشدیریب سینانلارین سویاردیق…..اویناماقدان بیرجه مگر دویاردیق ؟!..علی منه یاشیل آشیق وئرردی….آرضا منه نوروز گلی دردی !!!……..آری نوروز را بایستی پاس بداریم چونان هزاره های پیش..تک تکمان…که هیچ آیینی چون نوروز ساروج یگانگی ملی ایرانی مان نیست…که هر کجا نوروز پاس داشته می شود درخشش فرهنگ ایران زمین در جریان است …و به همت فرزندان ایران زمین کنفدراسیون نوروزستان را بنیاد خواهیم کرد…طبیعی ترین همگرایی منطقه ای…از اران و شروان و گرجستان و ارمنستان..تا بحرین و عمان و ..و از تاجیکستان و ترکمنستان تا افغانستان و ازبکستان …و عراق …نوروز بی گمان جشن زایش و زندگی است.به هیچ باور و دینی هم بستگی ندارد. هر چه در آن کاوش کنی و دقیق شوی زیبایی است و مهر و نیکی و ارج فرهنگی ….و یکی از نمونه های زیبایش سفره هفت سین..چیدن سفره هفت سین شاید به دیر پایی پاسداشت خود نوروز نباشد .اما برخی از جنبه هایش براستی شگفت آور است.هر هفت عنصر سفره چنان زیبا انتخاب شده اند که ارجش به معجزه می ماند.هفت پدیده ای که بایستی دارای پمج ویژگی باشند. نخست اینکه پارسی باشند ،دو دیگر اینکه ریشه گیاهی داشته باشند و سه دیگر بایستی خوراکی باشند و چهارم اینکه واژه ای تک بوده و چند بخشی باشند و پنجم البته با حرف “” سین “” آغاز شده باشند.شگفتا در میان میلیونها واژه پارسی جستجو کنید نخواهید توانستن سینی دیگر را به این هفت عنصر افزون کنید ! بگذریم که افزودن چیزهایی چون ساعت و سکه و سنبل و سوزن و….هیچ مناسبتی با هفت سین نوروزی ندارد. هفت سین بایستی تنها و تنها دارای سبزی و سماق و سرکه و سیر و سمنو و سنجد و سیب باشد و هر کدام را در این میان بودن فلسفه ای بس ژرف و پرمعنی..شکی نیست افزون شده های سفره هفت سین نیز به زیبایی اش افزوده اند.

ماهی قرمز نیز که سمبل عید کشور چین و چینی‌هاست که به خوان هفت سین نوروزی ایرانی ها وارد شده است. غافل از اینکه در عید چینی ها ماهی قرمز را رها می‌کنند تا زندگی جریان یابد ولی ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین کرده و تا رسیدن مرگ آنها نگهداری می‌کنیم.زیباست اگر فردای تحویل سال آنها را در طبیعت رها کنیم .چرا “هفت”؟

عدد هفت در زبان باستانی به نام ” امرداد” است. امرداد معنای جاودانگی و بی مرگی نام داشت و از آنجائی که این عدد معنای زیبای زندگی و جاودانگی را می‌داد هفت واژه را به نشانه آن گزینه کرده و بر خوان نوروزی می‌چینند.

به روایتِی هفت “سین”، نشانه هفت دانه گیاهی است که می‌توان با آن سبزه نوروز را تهیه کرد: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و گندم.

ایرانیان کهن، مردم از هر هفت دانه، سبزه می پروراندند (ده روز قبل از نوروز) و ظروفِ آنرا بر سر درِ خانه های خود می‌گذاشتند و هر کدام بیشتر و بهتر سبز می‌شد، نشانه پر ثمریِ آن محصول برای کاشت در آن سال بود.هفت در میان اعداد از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است. هفت برای ایران و ایرانیان باستان مقدس بود و از آن برای مفاهیم مثبت، خوش یمنی و فال نیک استفاده می‌شد.

مانند؛ هفت رنگ رنگین کمان، دوران کودکی را هفت سال می پنداشتند ، هفت خان رستم در شاهنامه، هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت روز هفته، هفت فرشته، هفت شهر عشق در عرفان، هفت پیکر و…گروهی بر این باورند ،هفت “سین” نخست هفت “شین” بود. گزینه‌های هفت‌”شین”،از شهد (شیره درختان)، شیر، شراب، شکر، شمع، شمشاد و شابه (میوه خصوصا سیب) بود.اما پس ازاسلام بدلیل ممنو عیت مصرف شراب این هفت “شین” تبدیل به هفت “سین” شد.

به روایتی” سین”، واژه اول نام هفت فرشته باستانی پارسی است. همه آنها دارای ویژگی های خاص و نیکو بودند.هر هفت عنصر سین نیز حکمت و پیام ویژه خود را دارند .سیر نماد اهورا مزداست.

• سبزی یا سبزه: فرشته اردیبهشت و نماد آبهای پاک و بیکران است

• سیب: فرشته زن، نماد باروری و پرستاری است

• سنجد: فرشته خورداد نماد دلبستگی است

*****************

• سرکه: فرشته امرداد نماد جاودانگی است

• سمنو: فرشته شهریور نماد خواربار است

*****************

• سماک یاسماغ: فرشته بهمن نماد باران است. پیرایه های نوروز در سده های اخیر نیز هر قدر با دیر پایی اش همراه نباشند نیز زیبا هستند.از این زمره می توان به نام گذاری سالها بر مبنای حیوانات اشاره کرد.بررسی ها نشان می دهد که برگرفته از گاه شماری چینی و ترکی و مغولی است و پس از یورش مغولان بدل به سنت شد و از زمان صفویان این نام گذاری رواجی گسترده یافت تا بگونه ای که امروز همه عادت داریم سال را با نماد آن حیوان یاد کنیم. در عصر صفویه قرار بر این شد که در گاه‌شماری حیوانی، در هر دوره سی و سه یا سی و چهار سالهٔ شمسی – قمری ِ چینی – اویغوری، یک سال قمری در نامگذاری حذف گردد. با اینکه این حذف، در هر سی و سه یا سی و چهار سال لازم بود امّا در عرصه عمل چندان به صورت منظم اجرا نمی‌شد. به عنوان نمونه در گزارش اسکندر منشی، وقایع نگار دوره صفویه، در برخی موارد نام یک حیوان به دو سال متوالی داده شده‌ است. این ترتیب در میان ترکان آسیای مرکزی از قدیم معمول بوده و آنها نیز تابع این جشن ایرانی شده و پیرایه هایی زیبا بدان افزوده اند.سالهای یاد شده از این قرار است:

سیچقان ئیل (سال موش)

اورئیل (سال گاو)

بارس ئیل (سال پلنگ)

توشقان ئیل (سال خرگوش)

لوی ئیل (سال نهنگ)

ئیلان ئیل (سال مار)

یونت ئیل (سال اسب)

قوی ئیل (سال گوسفند)

پیچی ئیل (سال میمون)

تخاقوی ئیل (سال مرغ)

ایت ئیل (سال سگ)

تنگوزئیل (سال خوک)

در زیج (تقویم) جلالی اثری از این نامگذاری نیست و می‌توان نتیجه گرفت از دوره صفویه به این موضوع اقبال بسیاری نشان داده شده است. با بررسی متون تاریخی به این موضوع پی می‌بریم که نفوذ و ترویج تقویم دوازده حیوانی ترکان در فرهنگ و ادب ایران زمین از اثرات حمله مغول و تشکیل سلسله‌های ایلخانی در ایران است، زیرا همان‌طور که در زیج ایلخانی خواجه نصیرالدین طوسی ملاحظه می‌کنیم: «تاریخی که پادشاهان ما به کار می‌برند تاریخ ختائیان و ترکستان است» یا در شرح بیرجندی بررسی فصل خواجه نصیرالدین طوسی و همچنین تشریح آن شرح از سوی ملامظفرمنجم می‌خوانیم: «… به فرمان هولاکو قاعده استخراج تاریخ مذکوره را در تاریخ قلمی‌نمود و… در ایران متداول شد».در کتاب «نوروزنامه» اثر خیام نیز نشانی از آن دیده نمی‌شود و این‌ها حاکی از این موضوع است که این نوع نامگذاری در فرهنگ ایرانی سابقه‌ای نداشته است.این پیرایه هر میزان هم وارداتی باشد من بر این باورم که زیبایی جشن نوروزی را افزون کرده است.تا بدانجا که این نام گذاری در چکامه ها نیز نمودی شایان توجه داشته است.

موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار،،، زین چارچو بگذری نهنگ آید و مار

آنکه به اسب و گوسفند است حساب،،، حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار بجز ابوریحان بیرونی، محمد بن الحسین بن محمد الکاشغری که معاصرابوریحان نیز بوده است دردیوان لغات الترک (نگاشته شده در سال ۴۴۶ هجری قمری) با آوردن نام دوازده حیوان و انتساب آنها به ترکان در خصوص تاریخچه این تقویم چنین می‌نویسد: «…اصل آن مربوط می‌شود به پادشاهی از پادشاهان ترک، زیرا وی زمانی که اراده کرد تاریخ جنگی را که پیش از او اتفاق بود بداند چون کسی تاریخ دقیق آنرا نتوانست حدس بزند.بنابراین بدستور آن پادشاه قرار شد بزرگان قوم جمع شوند و مبدائی برای تعیین زمان وقایع تاریخی انتخاب کنند تا آیندگان مثل معاصران مرتکب اشتباهاتی نشوند.درمجمعی که بدین منظورتشکیل یافت پیشنهاد شد که برای این کارازصورفلکی استفاده شود و اسامی‌هر یک از دوازده برج سماوی را برسالی بگذارند و هر دوازده سالی را یک دوره حساب کنند.اما این پیشنهاد مورد موافقت واقع نشد، سپس چنین تصمیم گرفته شد به این منظور از اسامی‌حیوانات استفاده شود. برای این کارعازم شکارگاه شدند و از تمام شکارچیان دعوت به عمل آمد. شکارگاه حوضه صحرای (ایلا) تعیین شد و شکارچیان از هر سو حیوانات را به طرف حوضچه صحرای ایلا به حرکت درآوردند. چون این کار انجام گرفت و تمام حیوانات و وحوش به کنار رودخانه رفتند. شکارچیان که در تعقیب آنها بودند چون به جمع آنها رسیدند دوازده نوع حیوان را مشاهده کردند. این پیش آمد را به فال نیک گرفتند و نام هر یک از این حیوانات را برای سالی انتخاب کردند. خواجه نصیرالدین طوسی از علما و منجمین قرن هفتم هجری در اثر خود به نام «زیج ایلخانی درباب معرفت تواریخ» چنین می‌نویسد: «تاریخی که پادشاهان ما بکار می‌دارند تاریخ ختائیان و ترکستانست و آنچه در ولایتهای ما به کار می‌دارند تاریخ رومیان عربها و تاریخ پارسیان باشد.» ) درعبارت نوشته فوق منظور از پادشاهان ما هولاکوخان مغول است که خواجه نصیرالدین به خدمت او وارد شد و در بنای رصدخانه مراغه شرکت کرد و کتاب زیج خود را بنام هولاکو (زیج ایلخانی) نامید. دوازده فصل از فصول این کتاب در خصوص شناسائی تقویم ترکان و کیفیت احتساب آن نوشته شده است.

نوروز ایران زمینی خورشیدی تان خجسته باد..با آرزوی سالی آکنده از خوشی و سلامتی و آسودگی و ارج و عظمت ایران زمین و رهایی ملت بزرگ ایران از بلای بزرگ فراگیری جهانی بیماری ویروسی

افشین جعفرزاده _نوروز ۱۳۹۹ایران زمینی. سرچشمه ها و منایع این جستار محفوظ است و به دلیل جلوگیری از درازی نوشتار از درج آنها صرف نظر شد.

Afshinjafarzadeh@

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است