بیانیه جبهه ملی ایران سامان ششم: آقای رضا پهلوی، این همه هیاهو و گرد و خاک برای چه؟


هم‌میهنان آزاده، 

چندی پیش در فضای مجازی پدیده نویی رخداد، رسانه‌های گروهی از رادیو اسراییل، صدای آمریکا، بی‌بی‌سی و اینترنشنال … “پوشش ویژه‌ایبه کنفرانس خبری زنده‌ی آقای رضا پهلوی ترتیب دادند و سپس در مدح ایشان در راستای پروژه رهبرتراشیبرای آینده ایران جنجالی به‌راه انداختند که گویا وی قصد دارد ٬اسرار مگو فاش نماید٬. در حالیکه وی در سخنان خود به مواردی اشاره می‌کند که در قیاس با سخنان گذشته اش می‌توان گفت که نکات چندان جدیدی مطرح ننموده و کمابیش بازگوییِ همان سخنان پیشناش بوده است:

  ۱–  حکومت از تأمین نان شب مردم عاجز شده

  ۲–  مردم کارد به استخوانشان رسیده است

  ۳– مهم‌ترین موضوع، پُرکردن خلاء ایجاد شده پس از فروپاشی جمهوری اسلامی است

  ۴–  بزرگترین اُپوزیسیون و آلترناتیو جمهوری اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﻠت ایران است

سپس، در اتمام حجتی با نیروهای سرکوبگر:

  ۵– این رژیم، رفتنی‌ست! …  ﺗﺻور ﻧﮑﻧﯾد کسی شما را نمی‌شناسد و ﯾﺎ بعداً ﺑﺎ ﮔﻔﺗن ﻣﺎﻣور ﺑودم و ﻣﻌذور، می‌توانید از عدالت فرار کنید. ﺗﮏﺗﮏِ  جنایات ﺷﻣﺎ ﺛﺑت و رﺳﯾدﮔﯽ می‌شود. به شما هشدار می‌دهم که از اﯾن آخرین فرصت‌ها اﺳﺗﻔﺎده ﮐﻧﯾد و به ﻣﻠت بپیوندید.

  ۶–  وضعیت آینده، بستگی به نقش مردم دارد اما نیاز به رهبری هم وجود دارد

  ۷–  دست همکاری به طرف تمام نیروهای سیاسی آزادیخواه‌ دراز می‌کنم

نخست باید گفت که مردم ایران درانقلاب سال۵۷، رسما میان شاه و شیخ از بد حادثه شیخ را برگزید و از آن پس تا کنون نه‌تنها همه‌پرسی رسمی انجام نشده بلکه شخص آقای رضا پهلوی نیز بعلل گوناگونی خود را شاهزاده نخوانده است. در آن همه‌پرسی هم، مردم نه آنکه دل در گرو جریان و یا شخص خاصی داشته باشند بلکه دغدغه آنان بیشتر دموکراسی و رفع بی‌عدالتی های حاکم بود. از اینرو ٬جمهوریت٬ را برگزیدند و رسما خط بطلا نی بر شیوه حکمرانی استبدادی پادشاهی موروثی کشیدند؛ نظامی که اساساً به دلیل نقض قانون اساسی مشروطه سالها فاقد وجاهت و مشروعیت بود.

حال چگونه رسانه‌های نامبرده ناگهان هم‌ آوا، آقای رضا پهلوی را شاهزاده خطاب می‌کنند، یکی از آن اسرار مگو می‌باشد که باید مرجعش را در تل‌آویو، لندن و واشنگتن جست.

سالهاست که اقشار و طبقات گوناگون مردم ایران مانند زنان، دانشجویان، معلمین، بازنشستگان برای احقاق حقوق خود کاملا روشمند و هدفمند اعتراض و مبارزه می‌کنند و هیچگاه به شخصی جز برگزیدگان خود مقام نمایندگی سیاسی اعطا نکرده اند. در خیزش‌های خودجوش و خونین دی ۹۶ و آبان ۹۸، تظاهرات برای آب در خوزستان،اصفهان و کمبود نان تقریبا در سراسر ایران هم هیچ شخص و مرجعی نمی‌تواند ادعا کند که نمایندگی سیاسی این اعتراضات را بعهده داشته است، درحالیکه در همه این حرکتها شعارهای سیاسی هم داده می‌شد.

از قرار معلوم آقای رضا پهلوی می‌خواهد با ذکر مشکلات معیشتی مردم و نقش فساد و اعمال نفوذ عوامل مافیاییسیاسی جمهوری اسلامی بویژه در رابطه با فاجعه ساختمان متروپل در آبادان با اشاره به نیاز به رهبریاعتراضات و جنبش های مدنی گوناگون، این مبارزات را بسود خویش مصادره کرده و خود را بعنوان یک رهبر و منجی معرفی نماید و از اینروست که دست همکاری به طرف تمام نیروهای سیاسی آزادیخواه‌دراز می‌کند. راستی کدام همکاری؟

تاریخ حکمرانی این خاندان آکنده از رویدادهای ضد ملی و استبدادی است و تا به امروز آقای رضا پهلوی حتی نسبت به یک مورد از جنایت‌های ساواک تحت کنترل پدرش نیز اظهار تاسف و پوزش‌خواهی از ملت ایران نکرده است.

ایشان چگونه می‌تواند از همبستگی و همکاری بین نیروهای آزادی‌خواه و اُپوزسیون سخن بگوید در شرایطی که هوادارن ایشان از بام تا شام جز توهین و فحاشی به نیروهای دیگر به ویژه جمهوری‌خواهان و جبهه‌ملی سنگ تمام گذاشته و حضرت ایشان نه تنها از این اقدامات نیروها و هواداران خود اعلام برائت نکرده‌اند بلکه با سکوت معنادار خود مهر تایید بر اقدامات این جماعت نیز می‌زنند.

مگر نه اینست که در چندین سال گذشته ایشان توان آنرا نداشته است حتی طرفداران سلطنت را پیرامون خود برای همکاری گرد آورده و یک سازمان کمابیش پایداری بنا کند؟

بهتر نمی بود که ایشان با تشکیل سازمانی و یا حزبی به روش رایج دمکراتیک تن داده و وزن سیاسی خود را در سنجش هایی معمول، برای حال و آینده ایران مشخص می کرد. با نقشه کشیدن با خون جوانان ایران نمی‌توان مدعی مبارزه بود.

افزون بر این نمی‌توان با تکیه به پیشینه‌ی خانوادگی و حمایت‌های پیدا و پنهان بیگانان، خود را در جایگاه رهبرملت ایران تعریف نمود و در مرزهای امن و آسایش، ملت درمانده را تشویق به پرداخت هزینه از جان و مال خود نمود.

رهبر راستین مبارزات ملت ایران آنکسی است که در تمام شرایط و همه حال کنار ملت باشد نه آنکه هرگاه ملت ایران به خیابان‌ها آمد، شما به یاد ملت ایران افتاده و بخواهید نقش رهبر آنان را بازی کنید.

آیا شعار معترضه‌ی رضا شاه روحت شاد که به صورت موردی در چند اعتراض بیان شده و با پوشش گسترده رسانه‌ها‌ی وابسته تبلیغات آنچنانی شده است شما را به وجد آورده؟ شما نمی‌دانید که این شعار یک شعاراعتراضی صرف بیش نیست و هیچ اعتباری برای شخص شما به ارمغان نخواهد آورد؟

وانگهی اصلا معلوم نیست که شما با چه امکانات اداری و اطلاعاتی نیروهای سرکوبگررا تهدید می‌کنید که ﺗﮏﺗﮏِ جنایات ﺷﻣﺎ ﺛﺑت و رﺳﯾدﮔﯽ می‌شود. به شما هشدار می‌دهم که از اﯾن آخرین فرصت‌ها اﺳﺗﻔﺎده ﮐﻧﯾد و به ﻣﻠت بپیوندید“. آیا این ادعا یک بلوف و بزرگ‌نمایی از توان و جایگاه شما نیست؟ شما که توانایی مدیریت هواداران خود را ندارید چگونه چنین ادعاهایی را بر زبان می‌آورید؟

اگر گوینده چنین سخنانی دچار توهم نشده و یا قصد فریب مردم را نداشته باشد، در شرایطی که این رژیم رفتنیاست چرا فراخوانی نمی دهد و راستی‌آزمایی نمی کند.

اما از دید ما نیروهای ملی و جمهوری‌خواه نخستین گام راستی‌آزمایی شما آن است که به عنوان وارث آن خاندان به تمام اقدامات خوب و بد پدران خود در پیشگاه ملت ایران پاسخ شفاف داده و موضع داشته باشید. براستی دور از انتظار است که ملت ایران بعد از سالها مبارزه و پرداخت بهای فراوان بخواهد تن به خفت رهبر تراشیبیگانگان برای سرنوشت خود بدهد.

هموطنان زحمتکش، رنجدیده و مبارز، یقین داشته باشید که رهبران واقعی و اصیل جنبش های رو به رشد شما از میان خود شما بر خواهند خاست و سرانجام کوشش های چندین نسل ایرانی را که به آزادی، حاکمیت ملیایرانی و آبادی و سربلندی ایران و ایرانیان اعتقاد و ایمان دارند به نتیجه خواهند رساند.

پاینده ایران

جبهه‌ملی‌ایران سامان‌ششم

۳ شنبه ۱۷خرداد ۱۴۰۱

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است