برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی چه باید کرد؟/امیرهوشنگ آریانپور/بخش یکم و دوم


با اشاره به نوشته آقای محمد پروین درسال۲۰۰۴ یعنی ده سال قبل سعی میکنم با برخورداری از مطالب ذکر شده دراین نوشته نظرات خود را بگونه خلاصه بیان کنم.
aryanpour

فرضیات ذکر شده در این نوشته
۱- گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد.
۲- برداشت اکثر ما ایرانیها ازوقایع سیاسی – اجتماعی گذشته بصورت واقعی نبوده و با برداشتهای دیگران اختلاف صد و هشتاد درجه ای دارد!
۳- در مورد آینده کشورمان نیز برداشتهای اکثر ما با یکدیگر اختلاف فاحش دارد.
۴- بدرستی تنها عناصر وعوامل بیرونی نبودند که منجر به استقرار رژیم اسلامی گردیدند.
۵- ارزیابی کلی ما از وقایع گذشته بهیچوجه از طریق تحقیق و بررسی علمی بوسیله متخصصان صاحب نظر مورد بررسی قرار نگرفته بلکه هر فردی بدون صلاحیت در اظهار نظر کردن، تنها چون در هنگام تحصیل نمره انشایش بد نبوده است بخود اجازه داده که بدون بررسی و مطالعه و تحقیق و تبادل نظر با دیگران اظهار نظرو انشاء نویسی کرده است!
۶- در مورد دور نمای آینده کشور فرد صاحبنظر با صلاحیتی تا این زمان نوشته ارزشمندی را ارائه نکرده است.
۷- هنوز اکثریت ما ایرانیهای خارج نشین که بالغ بر ۳۵ سال است در کشورهای باصطلاح پیشرفته که از یک نوع دموکراسی برخورد بوده ایم زندگی کرده ایم برداشتهایمان در مورد دموکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و جدائی دین از حکومت اختلاف نظر فاحش داریم و نتوانسته ایم حتی در مورد یکی از این اصول به توافق رسیده باشیم.
۸- در مورد “چه شد که به اینجا رسیدیم” که کاری بسیار حیاتی و اصولی بوده و بدون پی بردن به آن رسیدن به یک حکومت مردمی و دموکراتیک غیر ممکن است و پی بردن به دلایل آن با این همه مدرک و سند و نوشته و کتاب کاری مشکل نبوده است، متاسفانه باید قبول کرد که بدرستی انجام نگرفته است.
۹- شکی نیست که در طول تاریخ مردم سرزمین ایران همیشه بدنبال یک ناجی قدرتمند از نوع رستم، امام زمان و یا یک نظامی چکمه پوش و یا یک مقام عمامه بسر، روانه شده و بدون آنکه خود علاقمند بوده و یا حتی مایل باشند قدمی برای رفع مشکلات بردارند بصورت آمت حلقه بگوش در آمده و دائمأ با پیروی از پریدن ” ازاین ستون به آن ستون فرج است” گذران زندگی کرده اند. در تنها موردی که ملت رهبر خود را انتخاب نمود در سال ۱۳۳۰ و دوران ملی شدن نفت و انتخاب دکتر محمد مصدق بود ولی در کمتر از دو سال و دو ماه دوباره فیلمان یاد هندوستان کرده و از ستون رهبر منتخب خود دوباره به ستون رهبر موروثی پریدیم!؟
۱۰- شکی نیست که دخالت دین در حکومت یکی از عوامل عمده عقب ماندگی کشور ما بوده است و شکی نیست که از دخالت دین دراموری که در جهان رخ می دهد و خدا وپیغمبر و امامان در وقوع آن دخالتی نداشته اند، نمی تواند از طریق اصول دینی که تنظیم آن بوسیله انسانها ئی که خود را نمایندگان و یا فرستادگان خدا به مردم قبولانده اند تهیه و تنظیم شده باشد، برطرف گردد!

کما اینکه در یکصد سال گذشته اصول دین در کشور ما کدام مشکل اخلاقی را برطرف کرده است که اکثریت ملت ایران انتظار دارند که با حضور امامشان او مشکلات را یک تنه برطرف کند؟. آیا اگر ما اظهار کنیم که در کشورهای اسکاندیناوی که در حقیقت دموکراسی و عدالت اجتماعی تا حد زیادی برقرار است و شهروندان آن کشورها حتی با یکی از مشکلات روز افزونی که در این یک قرن گذشته ملت ایران با آن روبرو بوده است روبرو نبوده اند و در عین حال با دوجنگ خانمانسوز در گیر بوده اند! پس حتماً امام زمان مسیحیان در کشورشان نازل شده و آنها را به برقراری حکومت مردمی و عدالت اجتماعی و برخورداری از همه ناز و نعمتهایی که ممکن است عاید فردی گردد به آنها ارزانی کرده است!؟ آیا چنین فکری غلط است؟

۱۱- کوتاه کردن دست روحانیت شیعه (و سنی) کار چندان آسانی نیست.
۱۲- بحثی نیست که مقاومت های زیادی در برابر ایجاد یک جامعه سکولار وجود خواهد داشت.
۱۳- اگر وظیفه روشنفکران ایجاد تفکراست ایا می تواند درد جامعه را درمان کند؟
۱۳- آیا روحانیت حاکم بر جامعه روزی ممکن است که قدرت را به مخالفان خود واگذار کنند!؟
۱۳-آیا تفکرات روشنگرانه می تواند هدفمند باشد؟
۱۴- چگونه می توان دخالت دین در دولت را از بین برد!؟
۱۵- چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی!
۱۶- وآیا رژیم اسلامی خود بخود سرنگون خواهد شد!؟
۱۷- آیا مبارزات بی خطر و از نوع روشهای نافرمانی مدنی عمومی می تواند رژیم اسلامی را متزلزل سازد!؟
۱۸- آیامبارزات مسلحانه میتواند اثر بخش باشد!؟
۱۹- هدف مبارزه مسلحانه و غیر مسلحانه سلب قدرت ظالم و ستمگر است.
۲۰- سرسری گرفتن مبارزات بدون خشونت (از نوع جنبش سبز) بزرگترین دشمن است!
۲۱- تدارک مبارزه بدون خشونت هشت مرحله دارد:
الف- تحقیق مستند کردن اعمال خلاف رژیم
ب- مذاکره واتمام حجت کردن
پ- متمرکز کردن مبارزات حول یک محور
ت- تبلیغ اهداف هدف
ث- کمیت و کیفیت مبارزات بدون خشونت
ج- سازماندهی مبارزه
چ – برنامه ریزی برای ایجاد تحریک و حادثه آفرینی
ه- علنی بودن یا مخفی بودن مبارزات بدور از خشونت

۲۲- مبارزات مردم باید از کیفیت و کمیت لازم، آگاهی به روش های نافرمانی مدنی و سازماندهی و رهبری ( علنی یا غیر علنی) برخوردار باشد تا به نتیجه مطلوب برکناری رژیم دست یلبد.
۲۳- خیزش های اجتماعی و مقطعی و خود بخودی وبدون برنامه ریزی اغلب بعد از چند روز فروکش خواهد کرد و ناموفق بوده است.
۲۴- شبکه ای که هر حرکتی را میسنجد و تقابل با آنرا پیش بینی می کند. باید راه های عقب گرد موقتی را از قبل شناسایی کرده شیوه های بدیل را بکار گرفت تا تحت هیچ شرایطی از هم نپاشد.

حقایق کتمان ناپذیر
۱- نظرات اکثر ما در باره رژیم آینده ایران یکسان نیست و نتوانسته ایم تا این زمان برای برخوردار شدن از یک حکومت دموکرات بر پایه اصول جهانی حقوق بشر به توافق رسیده باشیم و در مورد جزئیاتی که میتوانیم پس از رهایی کشور با نظر سنجی ازمردم داخل کشورمان به نتیجه مورد نظر برسیم ، شوربختانه بجای انجام چنین کار مهمی، از سالها قبل به جنگ و جدل بین خودمان پرداخته، که نتیجه اش از دست دادن ۳۵ سال از عمر گرانبهای مردم وخرابی بیشتر کشورمان شده !ست.
لذا پیشنهاد می کنیم قدم اولی که برداشته می شود رسمیت دادن به قبولی واجرای اصول حقوق بشر بعنوان قانون اساسی موقت در دوران گذار کوتاه مدت باشد.
۲- در مورد نوع حکومت جمهوری، از نوع فدرالیسم، خودکفایی استانها، خود گردانی و یا تمرکز قدرت در مرکز آیا بهتر نیست تامل کرده و پس از برکناری رژیم اسلامی در باره اش تصمیم گیری کنیم؟.
۳- ملت ایران باید فرا گیرد که برای نجات کشور نیازی نیست که برابر روش جاری بدنبال ناجی بگردیم ! بلکه در میان اعضا و کسانی که در راه نجات کشور آماده همکاری و همفکری بوده اند، میتوان در مدتی کوتاه ملت ایران در بین این اعضاء فعال رهبر موقت آینده خود را انتخاب کند! البته شرائط انتخاب رهبر بطور کامل و دقیق توسط گروهی که مسئولیت برنامه ریزی این تشکیلات را عهده دار خواهند داشت، باتوجه به شرائط و امکانات ضروری است ازمدتی قبل تهیه شده باشد و صد البته از مردم برای تکمیل آن نظر خواهی شده باشد.
۳- در مورد جدائی دین از حکومت و یا بقولی سکولاریسم، هرچه بیشتر ما درباره این موضوع صحبت کنیم با مخالفت بیشتر اکثریت مردم که از قرنها مغزشوئی بوسیله ملایانی که جز حرف زدن و دروغ گفتن و هر اتفاقی که در جهان رخ داده و می دهد، بپای خدا و رسول وامامان و امام زاده ها و در ۳۵ سال گذشته به حساب رهبر معظم گذارده اند و نمی توانند تصور کنند که همه این اتفاقات ناگواری که رخ داده و می دهد بوسیله انسانها بوقوع پیوسته و ربطی بخدا ندارد وضمناً در این ۳۵ سال گذشته به آنها تلقین شده است که سکولاریزم یعنی منکر خدا و پیغمبر بودن است. لذا اگر ما معتقد به اصول حقوق بشر باشیم و سعی کنیم با توضیحات ساده و بی غل و غش حقیقت جدائی دین از حکومت را با ذکر نمونه هائی که قابل ارایه باشد به مردم نا آگاه و حتی آگاه نشان دهیم، خواهیم توانست بمرور این برداشت غلط را که سکولاریزم بمعنی انکار خدا و پیغمبر نیست بلکه در حقیقت برقرار کننده عدالت و حقوق اجتماعی برای همه انسانها بهر دین و ایمانی است که به آن اعتقاد دارند، شاید با گذشت زمان بتوانیم این ایده را تبدیل بیکی از باورهای اصولی مردم دیندار کنیم.
به شعار یکی از همین گروه های باصطلاح سکولار خواه نگاه کنید! آیا معنی سکولار بودن یعنی ” نابود باد اسلام: اهریمن جهل و جنایت”
چنین است برداشت اکثریت ملت ایران از سکولاریزم! یعنی نابودی اسلام
خوب ما انتظار داریم که مردم حرف ما را باور کرده وقبول کنند، منظور از جدائی دین از حکومت نابودی اسلام نیست!؟

مثال دیگری را بیان می کنم:
در دین اسلام فحشاء نه تنها گناهی است عظیم که زنی که به فحشاء حتی برای تامین زندگی خود و خانواده اش روی آورده است، گناهکار تشخیص داده شده و باید سنگسار شود. ولی در این سالها مشاهده کرده ایم که با شستشوی مغزی مردم نا آگاه و حتی با سواد و آگاه، ملایان موفق شده اند که بدلایلی که در موعظه های آنچنانی خود به امت خود تلقین کرده و ضمن رسمیت دادن به فحشاء و قانونی شناختنش آنرا در حقیقت تنها راه آرامش دادن به مردانی که از همسران خود دور هستند دانسته و در صحن مراکز مقدس اسلامی بوسیله ملایانی که به این ماموریت گمارده شده اند، زنان جوان را به فحشاء رسمی وبه تن فروشی اسلامی وقانونی وادار کرده اند!؟
آیا در دنیای متمدن حتی در کشورهایی که تن فروشی یک شغل شناخته شده بحساب آمده واز در آمد آنان مالیات کسر می شود، با این وجود آیا مامورین دولت درتشویق و ترغیب آن دخالت مستقیم چون در کشورما ندارند؟!
نتیجه ای که میتوان از ذکر این مثال گرفت اینست که نحوه مغز شوئی مردم یک کشور بوسیله ملایان در چنان حدی موثر است که تن فروشی یک زن را چنان موجه نشان می دهند که حتی فامیل نزدیک آن زنان نیز تن فروشی خواهران ومادران و دختران خود رابعنوان عمل خیری پذیرفته اند؟
مثال دوم
در سال ۱۳۱۴ یدستور رضا شاه بنام “کشف حجاب” که مبتکر آن را رضا شاه دانستند، در حالیکه نامش را باید ” برداشتن حجاب” دانست. بهر حال با این عمل هدف رضا شاه ایجاد برابری و برقراری عدالت اجتماعی و حق و حقوق قانونی زنان در کشور بود و با این عمل می خواست با کشاندن زنان به مدارس و بالابردن دانش آنها وقرار گرفتنشان درمشاغلی به کمیت نیروی کار در کشوراضافه گردد. ولی چون اینکار را بدون مشاوره با طبقه روحانیت و همراه با زور واجباربود سعی شد که به نتیجه مورد نظر او برسد !؟ نه تنها در دوران سلطنت خود به نتیجه مورد نظر و استقبال اکثریت زنا ن از بی حجاب حجابی نرسید، بلکه پس از خروجش از کشور حتی بیشتر همان زنانیکه حجاب را بدور انداخته بودند دوباره بزیر پوشش حجاب رفتند. حتی پس از گذشت چهل و چند سال از تاریخ شروع بی حجابی در سال ۱۳۵۷ زنان بمیل خود از چادر و روسری استفاده نموده حتی بدون آنکه ملایان در این مورد حکمی را صادر کرده باشند خود داوطلبانه دوباره حجاب بر سر کرده و به مخالفان پیوستند!؟
خوب چگونه چنین چیزی می تواند انجام گیرد! آیا علتش از روز اول اجبار در برداشتن حجاب نبود که با مخالفت اکثریت زنان روبرو گردید!؟
موضوع جدایی دین از حکومت نیز می تواند بهمان علت با مخالفت اکثریت ملت روبرو گردد، اگر خواسته باشیم با تهدید و زور چنین کاری را به انجام رسانیم. ولی اگر تکیه ما بر روی اصول حقوق بشر قرار گیرد و کلیه ادیان و مذاهب و باورهای دینی را حق مسلم هر یک از آحاد ملت ایران بدانیم . شاید موفق گردیم با انجام دادن تغییرات جزیی به بعضی ازقوانین وضع شده قبلی به نتیجه مطلوب دست یابیم ! از جمله: با حذف کلمه مذهب در شناسنامه اشخاص و دیگر پرسشنامه ها ، ملاحظه خواهیم کرد بدون آنکه در باره اش تبلیغ کنیم خود بخود و بمرور زمان اهمیت موضوع دین رو به کاهش خواهد رفت.
نظریه یکی از این سازمانهای طرفدار سکولاریزم را در زیر مشاهده کنیم:

جاوید و پاینده ایران
بنام اهورامزدا آفریننده زندگی‌ و خرد

نابود باد اسلام: اهریمن جهل و جنایت
پیش به سوی ایرانی‌ سکولار و دمکراتیک

A SECULAR & DEMOCRATIC IRAN FORWARD

۴- بحثی نیست که کوتاه کردن دست روحانیون شیعه و سنی کار آسانی نخواهد بود. چون طبقه روحانیت نیز چون سایر طبقات طالب قدرت بوده و در ۳۵ سال گذشته این قدرت را در حد بسیار بالایی که حتی خودشان انتظار آنرانداشتند با پشتیبانی از بخش عظیمی از مردم بدست آوردند. در حالیکه در سال۵۶-۵۷ روحانیت از نیروی مسلحی برخوردار نبود. و به پشتیبانی ازتعداد قابل ملاحظه ای ازهمان مردم پشتیبانبرخوردار بودند و لذا به نتیجه مثبت که همان در دست گرفتن حکومت بود موفق گردیدند.
ولی در حال حاضر این طبقه از نیروی نظامی سپاه پاسداران و بسیج برخوردار شده است . خوشبختانه بعلت رفتار خشن و غیر مردمی و چپاولگرائی خارج از قواره این دولتمردان اسلامی و یاران بد تر از خودشان ، اکثریت ملت طرفدار آنها، از پشتیبانانی آنها در حد زیادی دست برداشته اند. با وجود این، امکان مبارزه مسلحانه علیه نیروهایی مسلح و گوش بفرمان رژیم در حد زیادی غیر ممکن شده است! باید توجه داشت که در دوران پیش از انقلاب ۵۷ که ارتش بدلایلی در حال فرو پاشی بود و در ارتش نیروئی که حاضر بمقابله با انقلابیون حتی بی اسلحه باشد وجود نداشت و یا جو حاصله پس از ماه ها مبارزات مدنی غیر مسلحانه مردم، به نیروهای ارتشی نیز اثر کرده و آنها را از روبرو شدن با مردم بی اسلحه منع کرده بود. در اینصورت اگر نیروی مبارز مسلحی در خفا در کشورمان بتواند شکل گرفته وتوانسته باشد از لحاظ انضباتی از رهبران خود تابعیت کرده و فعالیت مسلحانه موفقی را در گوشه ای از کشور بمرحله اجرا در آورده باشد و ضمنآ در عمل نشان دهند که قصد نابودی کسی را در سر نپرورانده بلکه هدفشان نجات کشور است و نه انتقام جویی! شاید در آن حالت بخشی از سپاه پاسداران و بسیج و ارتش ایران چون دوران انقلاب ۵۷ حاضر بهمکاری با این گروه مسلح در آیند ویا در حد اقل از شرکت کردن در مبارزه علیه آنها خودداری کنند!
در مورد تضعیف نفوذخارج از کنترل طبقه روحانیت واقعی، می توان با تغییراتی که در اصول و قوانین مدنی کشور بشرح زیر داده میشود این مشکل اساسی را نیز رفع نمود.
الف- در جمع آوری مالیات سالیانه کاسبها و بازاریان و تجار که سالهای طولانی است با پرداخت داوطلبانه خمس وذکات به روحانیانی که از لحاظ دینی از آنها تقلید می کنند بدون آنکه در دفاتررسمی مالی خود این مبالغ را بعنوان درآمد خالص ذکر کرده باشند پرداخت کرده و همین مبالغ خمس وذکات است که به گسترش قدرت طبقه روحانیت کمک کرده و اجازه داده است که به بالغ بر یکصد و پنجاه هزار روحانی بدون آنکه در طول عمر خود حتی یکروز کار مفیدی را برای کشور خود انجام داده باشند بطور مستمر ماهیانه مبالغ عمده ای مقرری دریافت کنند.
برای جلوگیری از آن کافی است که در سیستم اخذ مالیات کشور تغیرات اصولی داده شود که هیچیک از شهروندان نتوانند از پرداخت قانونی مالیاتی خودسر باز زنند. واگر طبقه کاسب و تاجر و بازاری علاوه بر پردخت مالیات سالیانه خود علاقمند است مبالغی بهر اسم (خمس ، ذکات، اعانه و غیره) به طبقه روحانیت بپردازدند، در آنصورت پرداخت این مبالغ (خمس وذکات) باید پس از پرداخت مالیات کامل در آمد آنها پرداخت گردد.
با اصلاح اصول قوانین مالیاتی کشور، بازاریان و کسبه پی خواهند برد که پرداخت مبالغی بعنوان خمس وذکات پس ار پرداخت مالیات، از سود سالیانه آنها کثر نموده و لذا، عقل سلیم به آنها دیکته خواهد کرد از پرداخت خمس وذکات بی حساب به روحانیت خودداری و یا بحد اقل برسانند! تقلیل درآمد طبقه روحانیت باعث تقلیل قدرت آنها و در نتیجه کم شدن بذل و بخشش آنها و محدود شدن توسعه و گسترش مساجد جدید خواهد شد.
ب- حکومت آینده ایرن می تواند با اعلام اینکه همه مردم کشور که قادر بکار کردن هستند باید برای تامین هزینه زندگی خود بکاری مشغول گردند وطبقه روحانیت نمی توانند انتظار داشته باشند که بدون پرداختن بکار مفیدی، دست تکدی بسوی ملت ایران دراز و انتظار دریافت صدقه داشته باشند.

پ- دولت می تواند چون کشورترکیه قانونی گذرانده و وادار کند بجز در مواردی که طبقه روحانیت در مساجد مربوطه به موعظه مشغولند نباید از لباس روحانیت در سایر مواقع استفاده کنند

برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی چه باید کرد؟/امیرهوشنگ آریانپور/بخش ۲

پ- دولت می تواند چون کشورترکیه قانونی گذرانده و وادار کند بجز در مواردی که طبقه روحانیت در مساجد مربوطه به موعظه مشغولند نباید از لباس روحانیت در سایر مواقع استفاده کنند
ت- دولت می تواند با تصویب قانونی که از مجلس شورای ملی می گذرد دستوری صادر کند که کلیه پولهائی که در داخل زریح امامان و امامزادگان ریخته میشود زیر نظر هیئت صلاحیت داری که شامل شهروندان خوشنام و پاک نهاد محلی باشد هر چندوقت یکباراز داخل آن زریح ها خارج کرده و پس از شمارش دقیق و وارد کردن مبلغش در دفاتر رسمی تحت نظر همان هیئت بمصرف امور اجتماعی از جمله تعمیر وتکمیل و خرید تجهیزات مدرن برای مدارس، کتابخانه های عمومی، درمانگاه های متعلق به عموم و مساجد و کارهای مشابه رسانده شود.
به این طریق با بکار گیری این روش موفق خواهیم شد که از قدرت طبقه روحانیت کاسته وازارتباط ونفوذ انها با مردمی که سالهای طولانی امت آنها خوانده شده اند کسر گردد.
۵- آیا مبارزات مسلحانه در شرایط فعلی می تواندمردم ناراضی را بخود جلب کند؟
جواب من در این مورد منفی است! چرا؟
تجربیات گذشته بما آموخته است که هیچ نیروی مسلح داخلی درکشور قادر نخواهد بود با برنامه ریزی ها و توسعه هایی که در سی واندی سال گذشته برای تقویت سپاه پاسداران وبسیج بعمل آمده و بر خلاف ارتش شاهنشاهی که اکثریت نیروی نظامیش را سربازان وظیفه که از کمترین مزایای ممکن در ارتش برخوردار بودند و با وجود آنکه همه کارهای سنگین و پر مشقت ونگهبانی ها در شرایط جوی بد ( زمستانهای سرد و تابستانها بسیار گرم” برعهده سربازانی که حقوق ماهیانه شان کمتر از ۵ تومان در ماه و با این پول حتی قادر بخرید تمبر پست و کاغذ و پاکت برای نوشتن نامه ای بخانواده های خود که بعلت سیاستهای غلط ارتش که برای جلوگیری از فرار و یا غیبت سربازان وظیفه آنها را به نقاط بسیاردوردست از محلهای زندگانی خانواده هایشان اعزام می کردند و با توجه به اینکه در سنین ۱۸ الی ۲۲ که میانگین سن سربازان وظیفه بود، از لحاظ نیاز های سکسی آنها در دوران گذشته، فکری برای تامین آن نشده بود ( باید توجه نمود که در رژیم اسلامی ملایان کم سواد در این مورد خاص مشکل را با ایجاد زنان تن فروش صیغه ای حل نموده اند) در حالیکه در رژیم قبلی با آن همه درآمدهای نفتی مسئولان ارتش بفکر رفع این مشکل حیاتی نیفتاده بودند. لذا اگر در رژیم قبلی تنه اصلی ارتش یا سربازان وظیفه، موافق انقلابیون بود، در مقابل در ارتش جمهوری اسلامی سربازان وظیفه اکثراً با برخورداری از مزایای مالی فراوان و دیگر امتیازات با میل و رغبت بیشتری بخدمت خود به رژیم اسلامی ادامه می دهند. و برابر بررسی های انجام شده بندرت ممکن است یکی از این سربازان وظیفه و یا بسیجی ها از خدمت فرار کنند!؟ در حالیکه در اواخر سال ۱۳۵۶ تا روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ میانگین فرار افراد وظیفه و حتی بعضی از درجه داران در هر روز بالغ بر یکهزار نفر بود و به این ترتیب بالغ بریکصد هزار نفر از تعداد کل ۳۰۰ هزار نفر سرباز وظیفه فرار کرده بودند.
با توجه به مراتب ذکر شده از این لحاظ نقاط ضعفی در سپاه پاسدارن و بسیج موجود نیست که بتوان به امید آن برنامه ریزی مبارزه مسلحانه را پایه گذاری نمود، و انتظارداشت که افراد سپاه یا بسیج چون سال ۱۳۵۷ بکمک مردم شتافته و حاضر نشوند بسوی آنها تیر اندازی کنند!

۵- آیا تفکرات روشنفکرانه می تواند هدفمند باشد؟
البته بشرطیکه این گونه تفکرات مربوط به بهبود وضع فعلی کشور و برطرف کردن یکی از مشکلات فراوانی که مردم با آن دست و پنجه نرم کرده اند باشد. و ضمناً برای تهیه آن بررسیهای لازم و کافی بعمل آمده باشد. درآن صورت به طرق مختلف برای آگاهی مردم چون استفاده ازاینترنت، پخش از طریق تلویزیونهای اینترنتی، رادیوهای ماهواره ای وغیره این نوشته ها در سطح وسیعی و بکرات برای مدتهای طولانی دردسترس مردم قرار گیرد. اطمینان دارم که بتدریج “گروه مهر” که در نوشته خوداعلام کرده است ( نه حزب است و نه داعیه قدرت سیاسی دارد) خواهد توانست عده ای از مردم داخل کشور را با آشنایی با این گونه تفکرات سازنده بسوی سازمان مهر گام بردارند.

۶- آیا مبارزات بی خطر و از نوع روشهای نافرمانی عمومی می تواند رژیم اسلامی را متزلزل سازد!؟
جواب البته بشرطیکه شروط مهم و اساسی خاصی را برای بثمر رساندن آن مورد توجه و بکار گیری قرار دهند.
الف -گروه مهر باید در کلیه تماسهای ارتباطی خود بهر طریقی با ملت ایران پیش فرض خود یعنی ” گروه مهر نه حزب است و نه داعیه در دست گرفتن قدرت سیاسی در ایران را دارا می باشد) به اطلاع همگان برساند.
ب- گروه مهر بگونه مستمر و روزمره اصول قوانین حقوق بشر را به اطلاع شهروندان ایرانی رسانده و در مورد هر یک از اصول بگونه شفاف و موشگافتانه توضیحات لازم را برای شنوندگان یا بینندگان خود بیان کرده و تشریح کند و از شهروندان بخواهند نظرات انتقادی و یا سئوالات خود را در مورد هر یک از اصول بیان کنند و صد البته با صبر و حوصله ونه با “استفاده از تقیه”به سئوالات و انتقادات آنها پاسخ داده شود ضمن اینکه سئوالات و انتقادات شهروندان و جوابهای داده شده بگونه مستمر در اختیارهمگان قرار داده شود.
پ- توضیحات لازم برای معرفی حکومت مردمی و برخاسته بوسیله مردم داده شده بدون آنکه درتاکید بر روی نوع خاصی از حکومت مردمی تکیه شود، اعلام گردد در دوره گذار اداره امور بر مبنای اصول جهانی حقوق بشر خواهد بود. و سپس انتخاب نوع حکومت وتهیه قانون اساسی آینده موکول به دستیابی به نتیجه همه پرسی و و اتخاذ به نظریات اکثریت ملت ایران خواهد داشت.
ت- در باره تعداد وزارتخانه ها و ادارات کل رژیم آینده با توجه به سایر کشورهای پیشرفته جهان ضروری است که بگونه کامل شرح وظایف هر وزارتخانه و یا اداره کل با تحقیق و بررسی سازمانهای مشابهی که در گذشته در سطح جهان به نتایج مورد خواسته شهر وندان خود و تامین کمبود ها دست یافته اند بزبان ساده تهیه و بتدریج برای شهروندان ایرانی تشریح گردد. و البته به انتقادات و نظریات آنها نیز توجه کرده ودرصورت مفید بودن انتقادات بیک یک آنها توجه خاص مبذول گردد . به این طریق ملت ایران بمرور خواهند دانست که وظائف هر یک از وزارتخانها چیست و چه انتظاراتی می توان از آنها در آینده پس از برکناری رژیم فعلی داشت. ضمناً باید توجه کرد که تعیین وظایف هر اداره و یا وزارتخانه و مطلع نمودن شهروندان از آن، به شهروندان در آینده امکان خواهد داد که اگرمشاهده کردند یکی از وزارتخانه و یا ادارات دولتی، در انجام وظائفشان کوتاهی و یا قصوری مرتکب گردیده اند، با اعلام اعتراض خود مانع گسترش خلافکاریها گردند.
بعنوان مثال باید در مورد سازمان امنیت ملی، یعنی ساواک و یا ساواما و وظائف آن با توضیحات کامل خود روشن کرد که چرا چنین سازمانی برای هر کشوری ضروری است وسازمان امنیت دارای چه وظائفی است و خارج ازاین وظائف اگرآن سازمان بخواهد در امور دیگری دخالت نماید که درلیست وظائف آن سازمان نیست ،هر شهروندی بتواند دخالت کرده و مانع خلافکاری آن سازمان گردد .
مثالی دیگر: سازمان مهر ضروری است که وظائف روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیونها و بطور کلی ارتباطات جمعی را بگونه ئی کامل برای شهروندان تشریح و ضرورت وجود چنین سازمانهایی را در یک جامعه دموکرات وپیرو عدالت اجتماعی را با تفسیر کامل بیان کند و حتی جزواتی برای اطلاع عموم بطور رایگان در اختیار شهروندان قرار دهد.
تهیه جزواتی شامل وظائف هر یک از وزارتخانه ها وادارات کل و در اختیارگزاردن این گونه اطلاعات بگونه رایگان. همراه با مشکلاتی از جمله هزینه های مالی روبرو خواهد بود. ولی با امکانات پیشرفته امروزی پخش این گونه اطلاعات به آسانی و با هزینه بسیار کمی امکان پذیر است و میتوان انتظار داشت در داخل ایران اگر اقدامات وعمل کرد سازمان مهر مثبت و در مسیر آگاهی دادن به شهروندان باشد، در آنصورت عده ای ایرانی وطن دوست و خیر، داوطلبانه برای تکثیر این اطلاعات جامع که در عین حال مفید بحال جامعه می باشد اقدام نمایند.
آگاه نمودن شهروندان به حقایق و مطلع شدن از قصور و کوتاهی دولتهای پیشین، و خرابی وضع ، کمک خواهد نمود که بخشی از مردم از حالت بلاتکلیفی و بی تصمیمی خارج شده و حاضر شوند در صورت لزوم به نافرمانی های مدنی که مورد خواسته و تایید سازمان مهر است بپردازند!

مگر سازمان مهر در مورد نافرمانی های مدنی معتقد نیست که”
“روشهای بدور از خشونت و نافرمانی مدنی بر این واقعیت استوار اند که قدرت سیاسی پدیده ای است دو سویه و با تبعیت افراد از حاکمان وقت تعریف می شود.هدف مبارزات غیر مسلحانه سلب قدرت از ظالم و ستمگر است و در این خصلت برانداز هیچ جای تعارف نیست. لذا درمبارزه غیر مسلحانه هدف را در نفی قدرت از این راه می جویند. یعنی اطاعت و فرمانبرداری مردم را از قدرت سلب کند.با نفی وقطع منابع قدرت رژیم، مشروعیت رژیم سلب می شود و بر کناریش عملی می شود. . ”
با داشتن اعتقاد به ذکراین اصل ،برای نفی قدرت ظالم داشتن نیروئی که با یکدیگر هم عقیده و هم فکرو همگام باشند ضروری و لازم است! از چه راهی می توان به چنین نیروئی دست یافت!؟ آیا جز آگاه کردن شهروندان به مشکلات موجود، و ارائه راه حلهایی برای رفع آنها در کوتاه وبلند مدت، تشریح وظائف هیئت حاکمه در همه سطوح کشور، و پی بردن به معنای واقعی وطن و وطن دوستی، و وظائف فرد و شهروندان کشور نسبت به کشورشان، ، تفسیر حکومت دموکرات، ودلائلی که چرا باید به اصول قوانین اساسی کشور احترام گذارد. وحتی اگر بعضی از این اصول مخالف خواسته بعضی ازماست با این وجود ما باید آنرا بپذیریم، قوانین مدنی کدامند وچرا باید تدوین گردیده و با گذشت زمان تغییراتی حتی در بعضی از اصول قانون اساسی و سایر قوانین مدنی ضروری است و و و. شاید بتدریج موفق گردیم اعتماد شهروندان را بخودجلب کرده وبتوانیم نیروی عظیمی را برای رسیدن به هدف اساسی خود، که با اجرای نافرمانی های مدنی کمر رژیم را شکسته و وادارش کنیم صحنه سیاسی را ترک کند، دست یابی کنیم.
ولی قبل از رسیدن به این مرحله نیاز به آماده نمودن اقدامات اساسی دیگری خواهیم داشت که اگر “گز نکرده ببریم ” بما آن رسد که در بهمن ۵۷ برسر ملت ۳۵ میلیونی کشور رسید واثرات مخرب آن بی فکری پس از ۳۵ سال همه وجود فرد فرد کشور را در گیر نتایج زیانخش خود کرده است!؟
۷- بعضی ازوقایع گذشته که به نتیجه مثبت رسیده است میتواند بما آموزش دهد که چگونه با استفاده از مبارزات نافرمانی های مدنی غیر مسلحانه خود به نتیجه مورد نظر یعنی برکناری رژیم اسلا می دست یابیم . این وقایع عبارتند از: جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه، ملی شدن نفت، قیام سی ام تیرو انقلاب سال ۵۷٫
علت موفقیت این چهار مورد بخاطر این بود که چون هدف نهایی همه آنها از قبل مشخص و همگی معتقد به آن اهداف بودند، در نتیجه به بیراهه روانه نگردیدند. شاید ارایه توضیحات بیشتری در مورد هر یک از آنها ضروری باشد؟
الف جنبش تنباکو
اعطای امتیاز انحصار محصول توتون و تنباکوی ایران از مرحله‌ی کشت تا فروش در داخل و خارج کشور به مدت پنجاه سال به یک شرکت انگلیسی از سوی ناصرالدین‌شاه، تبعات و پیامدهای زیادی را در ایران به همراه داشت و با مخالفت‌های شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد. در این بین حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از سوی مرجع بزرگ شیعیان میرزا حسن شیرازی، اعتراض عمومی بی‌نظیری علیه حکومت بوجود آورد که پیامدهای ناگوار واگذاری امتیاز دخانیات ایران به بیگانگان را از میان برد.
از این رو می‌توان تحریم تنباکو را که در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (۱۳۰۹ ه‍. ق) در پی حکم آیت‌الله میرزای شیرازی شکل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبش‌های آزادی خواهانه در تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. چرا که مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان، بسترهای همراهی تجدد‌خواهان و مردم عامی را بوجود آورد و آنها را به قیام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ترغیب نمود
ب- انقلاب مشروطه
از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی بخش کوچکی ازایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زین‌العابدین مراغه‌ای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطه‌خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهره‌نما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند

اگرچه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دو تن سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تأئید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین‌الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به مسجد حضرت عبدالعظیم رفتند و در آن جا تحصّن کردند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد و علما با احترام به تهران بازگشتند. هنگامی که مظفرالدین شاه به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین، آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی، به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک خواهند کرد و به عتبات عالیات خواهند رفت. بازاریان و عده زیادی از مردم به تحصن در سفارت انگلیس اقدام نموده و خواهان آزادی علما و تشکیل عدالتخانه شدند. عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد. در ابتدای حرکت، مسٔلهٔ اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه میگفتند. با اوج گیری نهضت، به تدریج مسأله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد.
پ- نهضت ملی شدن صنایع نفت
در سال ۱۲۸۰ قراردادی توسط دربار به امضا رسید که به قرارداد دارسی معروف شد و به مدت نیم قرن، فصلی از تسلط انگلیس برحیات سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ایران گشود. قرارداد دارسی به شکلی دیگر در سال ۱۳۱۲ تمدید شد و در مدتی کوتاه، انحصارات کشورهای مرکز با دست اندازی به منابع کشورهای پیرامون به تمرکز تولید و تراکم سرمایه دست یافتند و به مبارزه برای به دست آوردن بازار کار و کالا و سرمایه پرداختند و جنگ جهانی دوم با چنین اهدافی آغاز شد.
حاکمیت مطلق دولت بریتانیا بر صنعت نفت ایران تا اواسط قرن بیستم میلادی بود. با این احوال فقط از واپسین سالهای جنگ جهانی دوم بدان سو بود که منافع اساساً نامشروع بریتانیا در ایران در روندی تدریجی ولی مداوم از سوی مردم کشور از اقشار مختلف مورد تعرض و انتقاد قرار گرفته و چند سال بعد و در واپسین روزهای دهه ۱۳۲۹ش منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران شد که خود البته تحولات سیاسی – اقتصادی قابل توجه و سخت اثرگذار و تعیین کنندهای را به دنبال آورد.
از سال ۱۳۲۰ کارگران نفت جنوب با توجه به شرایط خاص داخلی و بینالمللی به سرعت در سندیکای کارگران نفت خوزستان متشکل شدند و با توجه به موقعیت استراتژیک ایران و اهمیت نفت در سرنوشت جنگ، به عنوان وزنهای قابل تامل مطرح گشتند. کارگران نفت جنوب با هدایت شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان ایران به مبارزه ادامه دادند و در خوزستان دست به اعتصاب عمومی تیر ۱۳۲۵ زدند.
به تحریک شرکت نفت انگلیس و ایران، پلیس و فرمانداری نظامی دست به کشتار عظیمی در میان کارگران زدند و به بهانه رهبری اعتصاب توسط شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان ایران تحت رهبری حزب توده ایران، ۸۳ نفر از کارگران را در کشتار ۲۳ تیر ۱۳۲۵ کشتند. از طرف شرکت نفت انگلیس و ایران شاپور بختیار رییس وقت اداره کار خوزستان طرف مذاکره کارگران جهت خواسته های صنفی کارگران بود. بر اثر مبارزه کارگران برای نخستین بار قانون کار ایران در ایران تصویب گردید. وتداوم مبارزه کارگران و پیوستن مردم به جنبش، به ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ منجر گردید.
ت- قیام سی تیر ۱۳۳۱
قیام سی تیر ۱۳۳۱ در تاریخ معاصر ایران یکی از فرازهای به یاد ماندنی است. روند رویداد و نتایج به دست آمده همگی گویای موفقیت جناح مردمی در مواجهه با دربار و حامیان داخلی و خارجی آن میباشد. این واقعه شاید تنها نمونهای باشد که در آن شاه مجبور به تمکین از قانون اساسی گردید و از اختیاراتی که در دوران حکومت خود به شکل سنتی هر چند برخلاف قانون اساسی در دست داشت، به دلیل حضور مردم در صحنه و وحدت بین رهبران سیاسی چشمپوشی کرد. در اختیار گرفتن زمام امور قوای نظامی و انتظامی از سوی دکتر محمد مصدق ازرویدادی منحصر به فرد در تاریخ دوران پهلوی به حساب میآید که در سالهای بعد تکرار نشد. این قیام هر چند نقطه اوج تجلی وحدت رهبران نهضت ملی شدن نفت و یکپارچگی مردم بود، اما در ادامه حرکت به دلیل بی توجهی برخی از سیاستمداران و فرصت طلبی بعضی دیگر استمرار نیافت و در نهایت به شکست انجامید.
ث- انقلاب سال ۱۳۵۷ اسلامی
انقلاب ۱۳۵۷ ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی با مشارکت طبقات مختلف مردم، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف حکومت پهلوی، روشنفکران، دانشجویان و روحانیون در ایران انجام پذیرفت، و نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روح‌الله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و نفوذ بخشی از روحانیون ، در این انقلاب ضد سلطنتی دخالت فراوانی داشت و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرحهای جنجالبرانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آن را اصلاحات ارضی تشکیل میداد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرحها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، موجب توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ گشت. شاه با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مخرب جدید اسلامی آسیب پذیر ساخت. اصلاحات او و نیز جانبداری وی از دولتهای آمریکا و اسرائیل، با مخالفت روحانیون به ویژه خمینی روبرو شد. در این دوران شماری از روشنفکران ایران بر احیای تفکر سیاسی شیعه تاثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهاییساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز درسالهای تبعید خود، برای ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی شروع به تبلیغ و شستشوی مغزی مردم ناآگاه کشور نمود، او در اظهارات و نوار های صوتی خود بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی که توده مردم مسلمان ایران را خشمگین میساخت، میپرداخت. همچنین شماری ازسازمانهای چریکی مارکسیست و اسلامگرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم پرداختند. نهایتاً با سیاستهای نادرست حزب حکومتی رستاخیز در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.
تنشها و نارضایتیهای مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، خود را نشان داد و از پاییز و زمستان همان سال، به صورت تظاهرات خیابانی نمود یافت. معترضان برای برگزاری راهپیمایی، از سنتهای شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات، استفاده سیاسی به عمل آوردند. رویدادهایی چون فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان، کشتار معترضان در برخی از تظاهراتها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه)، و امتیازهای دیرهنگام شاه به مخالفان، موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد. رکود اقتصادی به وقوع اعتصابات گسترده و پیوستن طبقه کارگر به تظاهراتها و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهرات، دامنه اعتراضات از دهها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید. سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، و نبرد مسلحانه سازمانهای چریکی و هزاران داوطلب مسلح با گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید. سپس نظام «جمهوری اسلامی» در قالب حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.
پس از استقرار رژیم جمهوری اسلامی با وجود فعالیت ها و کوشش های فراوان برای بر کناری رژیم با وجود آنکه در آ نزمان هنوز مسئولان رژیم موفق به تشکیل سپاه باسداران و نیروهای منظم بسیجی و حتی کمیته های امنیتی در سرتا سر کشور نشده بودند هیچیک از این شورش ها نتوانست به نتیجه ای که منجر به برکناری رژیم گردد نشدند از جمله:
کودتای مسخره نوژه که باعث قتل عام عده ای از افسران خلبان جوان نیروی هوایی گردید، تحریک صدام حسین به تشویق دکتر شاپور بختیار، و تائیدیه دولت آمریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر و شروع جنگ عراق و ایران بمدت هشت سال، و قتل عام مقامات بالای جمهوری اسلامی و بمب گزاریهای متعدد بوسیله افراد سازمان مجاهدین خلق و شورش های اقوام مختلف ایران چون بلوچ ها، کرد ها، خلق مسلمان عرب در خوزستان، و غیره نه تنها موفق به از جا کندن رژیم جمهوری نگردیدند بلکه به تقویت آن نیز کمک کردند.
در مورد عدم موفقیت صدام حسین و کشتاری که توسط افراد مجاهدین خلق انجام گرفت شاید بتوان دلیلش را علاقمندی مردم برای دفاع از سرزمین ایران و حفظ حاکمیت ملی دانست. ولی عدم پشتیبانی شهروندان از مجاهدین خلق بنظر ما بعلت شباهت هدفها و گفتار و کردار مجاهدین که فرق چندانی با طرز تفکر مقامات جمهوری اسلامی ندارد! شاید یکی از دلایلی است که مانع گردید ملت ناراضی بسوی آنها جهت گیری کنند، چون برابر مثل معروف: ” سگ زرد برادر شغال است” ملت ایران بدرستی از پشتیبانی مجاهدین سرباز زدند.
ضمناً در یک دهه گذشته برقراری تحریم های همه جانبه و زیان آورکشورهای خارجی، با وجود فشار غیر قابل تحملی که به شهروندان کشور خاصه طبقه فرو دست و حتی میانه وارد کرد ه است، و مخالفت چند میلیون ایرانی مهاجر ( البته بیشتر از طریق دادن شعار) و جنبش های داخلی چون اعتصاب کارکنان اتوبوسرانی کشور، جنبش سبز جوانان، اعتصابات گروهی از کارگران و اعتراضات بحق بانوان کشور نیز نتوانست به تضعیف و برکناری رژیم انجامند.
۸- مبارزات مردم باید از کیفیت و کمیت لازم ، آگاهی به روش های نافرمانی مدنی و سازماندهی و رهبری (غیر علنی) برخوردار باشد تا به نتیجه برسد.
در مورد گروه رهبری که نافرمانی های مدنی را در داخل کشور هدایت می کند، بدون شک و تردید این گروه باید از بین اشخاصی که در همه دوران ۳۵ ساله حکومت اسلامی در داخل ایران اقامت داشته و ناظر کلیه وقایع داخلی ایران بوده اند برگزیده شوند و گروه های فعالی که در خارج ایران بسرمی برند بدون دخالت در انتخاب یا شناسایی انها فقط بصورت مشاوران و جمع آوری اطلاعات در کلیه امور از جمله : آشنا کردن ملت ایران به یک حکومت دموکرات، شرح وظائف وزارتخانه ها و ادارت دولتی، ارتش، ژاندارمری، پلیس، آموزش و پرورش در کشورهای پیشرفته، قوانین مربوط به حقوق مدنی شهروندان، اصول حقوق بشر، و راه حلهایی عملی برای رفع هزاران مشکلات ایجاد شده بعلت ندانم کاریهای مسئولان رژیم، و تاکید برای بالابردن ارزش پول کشور که در این سی و چند سال به یکی از بی ارزشترین پولهای جهان ارتقاء! یافته است. { لیست کامل مشکلات ایران تا حدی تهیه شده و در صورت لزوم ارایه خواهد شد} فعالیت خواهند کرد والبته فعالیتشان بگونه علنی خواهد بود چون هدف آگاه کردن ملت ایران به کلیه مشکلات ایجاد شده در دوران استقرار رژیم اسلامی و راهنمایی، آگاه کردن و آماده کردن آنها برای رفع این مشکلات خواهد بود. و بنابراین پنهانکاری در این موردجایز نخواهد بود.
در خاتمه:
سرسری گرفتن مبارزات بدون خشونت بزرگترین دشمن است!
(خیزش های اجتماعی و مقطعی و خود بخودی وبدون برنامه ریزی اغلب بعد از چند روز فروکش کرده و ناموفق بوده است. تنها نافرمانی های مدنی هنگامی به نتیجه خواهد رسید که علاوه بر داشتن یک برنامه بررسی شده و دقیق از انظباط کاملی همراه با گروه رهبری کاردان برخوردار باشد.)

نظریات شما برای تکمیل و اصلاح این یشنهاد برای من و ملت ایران بسیار ارزشمند خواهد بود وبنام خودتان در این پیشنهاد گنجانده خواهد شد

تهیه شده در اندیشگاه ملی ایرانیان

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است