گریزی به حواشی
جناب روحانی اخیرا درمراسم پایانی جشنواره فارابی ( ز مینه علوم انسانی ، اسلامی ) ، حدود ۴۰ دقیقه بیاناتی داشت .
نگارنده بر آمده از زیرکی نسبی ایشان در این هنگامه و شرایط که فرصت بسیار خوبی راجهت افشای اشتباهات گذشته ( خود نیز بخشی ازعملکرد مدیران ۳۸ساله گذشته است) در اختیار دارند ، به دقت با تعطیل کردن کار مطالعاتی موظف و پرداختن به این مهم که خود مطالعه ای بود… ،به تمامی این فر مایشها با تمامی حواس ، اگر در این سن و سال کارآمد باشند !! گوش و هوش فراداد و دست خالی از مقابل جعبه جادو ( تلویزیون ) برخا ست
باید اشاره نمود : تبلیغ ضرورت ادامه حضور روحانی در یک دوره دیگردر مسند ریاست جمهوری در این اوضاع و احوال در مسیر ثبات مدیریت و ادامه برنامه ها را لازم بعرض میرساند و به جد مشغول فعالیت وتوصیه دوستان جهت مشارکت دراین مهم میباشد .
از سویی تشویق اطرافیان به توصیه دیگران وافزایش هندسی جلب نظر به شرکت در انتخابات پیشرو که فقط۳ماه به روز مصاف انهم در درون سیستم مانده -و
بر خلاف بسیاری کشورهای حتی همتراز با موانع خود ساخته وخود بافته تعمدی – منجمله محدود شدن فعالیتهای انتخاباتی همراه شده و این نیست مگرنگرانی ازایجاد هیجان در اساسی ترین مرحله مشارکت اجتماعی در تعین سرنوشت ملت با همین راه وروش ناقص چندین ساله .
بهر حال واجب و ضروری است که بروال تجربه سنوات اخیر در پی انتخاب بد از بدتر ….که اگر در صحنه نباشیم آنان هرکه را که بخواهند از صندوق در می آورند وباید با این روحیات ،کاسه چکنم را در دست گرفت و……
در همین رابطه :بعنوان یکی از کسانیکه الک خود را آویخته و : ازرانت پرهیز و نسبت به مطامع دنیوی متداول مبری – برکنار و بی نیازمانده که خاصیت سن و سال و شریک در انقلات بنظر میرسد – از همه مهمتردلباخته وطن و نگران حفظ منامع ملی میباشد ، نکاتی را مطرح و شوک لازم را بسهم ومعیارهای خود وارد میسازد ، چه پند بگیرید و خواه ملال …
نگارش و گزارش این مطلب نشات گرفته از ادای سخنان مکرر و تشریفاتی ۳۸ ساله و سنوات قبل است که شاید به ۵۰ برسد و ایکه پنجاه رفت و در خوابی …..که خاصیت تر یبون است و انهم با عما مه ای برسر که قرار نیست کلاه سرش برود ،هر چند کلاه ها در دست دارند . برادر بزرگوار که امیدمان را بعد از خاتمی منزه و نیالوده بر آمده از بغض معاویه بتو بسته ایم :
از روابط عمومی نهاد تحت سر پرستی و هدایت خود بخواهید نوار صحبتهای این مراسم را بشما ارایه دهد و در فرصت کافی اگر داشته باشید که منابر فرصتها را به چنگ آورده وامید فرجی نیست …بدقت به فرمایشاتتان گوش و بدون صرف هوش که نگارنده با صد حیف مبذول کرد ..فرادهید و بیش از این عرض خود نبرید .
آخر، برادر تو که بیش از بسیاری عمامه داران که خود را علماء میدانند و در این روزگار بدون اطلاع از علم به جزء علم حوزه ، مانده اند ….. با اهالی تفکر و اندیشه که بخیال خود با آنان سخن میگفتید سرو کار دارید و با متفکرین و دگراندیشان که در آن محفل حضور فیزیکی داشتند ، آشنا باید باشید….
و حدود ۴۳ماه ،بیش از هزارودویست و پنجاه روز – بعد از مناصب و مسیولیتهای گوناگون ، بر ریاست جمهوری کشورمان تکیه زده اید و سلسله اصلاح طلبان راکه بدنبال آشتی ملی برآمده -اند هدایت مینمایید .
ضمنا از سر نا چاری بین اصول گراها که از مفهوم و معنای واقعی اصول دور افتاده اند نیز، گریبان باید چاک دهید و میخواهید رای انان را داشته باشید ، هر چند شب دراز است و قلندر بیدار .
آیا توانستید یا ناتوان از گفتار شدید که ،این فرصت را با آیین سخنوری که روحانیون به آن مسلح باید باشند و از ان جمله اید- همچون سایر موقعیتها از دست دادید و بر نا امیدی ها افزودید وذکری از دلبر جانان که برده دل و جان
در هر حال با توجه به عنوان مطلب که پرداختن به حواشی است و ما در متن ! – حضور و ادای سخن در این مجامع که با بیت المال رقم میخورد ،از سویی متداول ، مکرر ، فرصت گیر و عمر بر باد ده مینماید، هر چند بطور مستقیم پخش میشود و ملت را به آن کاری نیست – حتی عوام و توده صاحب رای بیقین آزرده از سخنرانیهای مکررو بدون عمل شده اند ،نکند سر مبارک را بیشتر در برفی که هر چند اندک همزمان آمد، فرو کنید و امر مشتبه که ایفای نقش شد و حجت بر ما تمام ، که در این باره بعد از ۳۸ سال باید گفت (( این کاروان تا به حشر لنگ است )) و فاعتبرو یا اولی الابصار را برای چنین روزی ساخته اند ..
بیایید تا اندک فرصت مانده را بسادگی و ارزان برباد ندهید که در همین وانفسا با در اختیار داشتن زمان حداقلی -از تریبونهای داخلی که در پی آن خارجی ها هم ( بهتر است گفته شود ایرانیان همکار با وسایل ارتباط جمعی خارج از میهن )داد سخن خواهند دادو بخوبی آنهم بیطرفانه تفسیرخواهند کرد که گناهی نا بخشودنی شمرده شده و از فبشر عبادی الالذین آمنو …مثل همه چیز دور افتاده ایم ….
جنابعالی و تمامی کابینه با دل و جان به اصل که ایجاد تغییری عمیق و همه جانبه در سیستم و نظام حاکم است – بپردازید.
تا تاریخ شما را بعنوان فردو جریانی که میخواست وبا همه کوشش نگذاشتند- یاد کند ، نه اینکه برای حفظ موقعیت نخواست و نتوانست وبا وقوف به ناتوانی و شناخت وضعیت و سیستم- قبول مسئولیت کرد .
در هر حال ادامه فرصت سوزی و اتلاف وقت رافع مسیولیتی نیست که به اختیار به آن تن داده ا ید و شاید دوره بعد که زیاد به آ نروز نمانده -تن بدهید .
بهتر از بسیاری میدانید که در این شرایط ،احوال ، ممانعت ها و قحط الرجالی، فرصت ادامه حضور در این مسند در همین نزدیکی هاست ، و روز از نو و روزگار از نو که -ابتلاء شدید همه و همه به مرض درمان ناپذیز روز مره گی .
درست است که حافظه تاریخی ملت با سوء تغذیه و مصداق
روز بروز ضعیف تر شده و
اکثریت گرفتار معاش ،نا آگاه وناتوان از بر پرششگری ( با همین قوانین ناقص و متضاد یکدیگر ) با افراد غیر پاسخگو، خود را معاف و بر کنار میدانند واز همه مهمتر با این مفهوم و اختیار و وظیفه ، آ شنا نشده اند …. اما از منظر کمی و کیفی با نسلی در مصاف مانده ایم که در دنیای عظیم و لحظه ای ارتباطات مدرن ، بسرعت مسایل روزمره را تحلیل و توزیع نموده ومتاسفانه در پی ترک یار و دیارند .
در پایان این درد نامه از جان برآمده – که امید است بر دل نشیند- نظر اندیشمندی خودی ( سعید لیلاز )در ارتباط با چشم انداز برنامه ۲۰ ساله ، بیادم اوفتاد که میگوید :
اگر برنامه های۲۰ساله و همزمان ۵ساله تمام و کمال و با موفقیت به سامان میرسید : شرایط اجتماعی ، فرهنگی ،اقتصادی ، تربیتی ،روابط انسانی و بتبع آن منزلت ایرانمان –اعتبار ملی پول و پاسپورت در دست ملت ، ایما ن ، ارزشها ، صنعت و تولید ، روابط بین المللی ، اعتبارعلمی، سلامت فکر و جسم ،صداقت ، صمیمیت ، کیفیت اندیشه و زندگی ، و خلاصه همه و همه امور مملکت مان تا رشد و توسعه و حفظ منافع واقعی ملی منطبق می شد با وضعیت کشورمان در سالهای آخرین شادروان محمد رضا
ظاهرا باید کماکان دنبال پرتقال فروش باشیم
۲۵ بهمن ۹۵