دیروز-
از قیطریه تا آزادی آنچه بود همصدایی و همدلی و همراهی بود. فریادها هم گویی از یک گلو برمیآمد. فریاد، فریاد اعتراض بود به اجحاف و وابستگی و آنچه تمنا میشد استقلال بود و عدالت و آزادی و اسلامی که با جمهوریت پیوند داشته باشد.
قیطریه تا آزادی را روزهدارانی که در پایان یکماه عبادت پاداششان را در فطری با شکوه میگرفتند، مومنانه بنیان گذاشتند. از قیطریه تا آزادی مبدأش معلوم بود و مقصدش در فرادست کوهها و در افقی دورتر ترسیم میشد، اما امید در دل راهپیمایان همپیمان موج میزد. از قیطریه تا آزادی سراسر رنگ بود، مهر بود، امید بود و همبستگی: آغاز بیداری…
امروز- از خانه تا آزادی.
از خانه تا آزادی بهدنبال «آزادی»، بهدنبال همدلی، همگامی، همسرایی و همنوایی. امروز مرگ خواهی میرود تا جای خود را به سعادتطلبی بدهد و خشونت میرود تا با همین آدمکهایی که سمبل خشونت است بسوزد و خاکستر شود و از خاکستر آن گفتوگو بروید و مدارا. مرگ را خالق یکتا برای همه آفریدگانش مقدر کرده است اما فقط او از پایان زندگی آدمها آگاه است و از چگونه پایانپذیرفتن زندگی آنها. تنها اوست که عاقبت امر از آن اوست.
امروز- از خانه تا آزادی برای مرور دیروز؛
دیروزی که حالا پس از ۳۵سال، خود یک «تاریخ» شده است. از خانه تا آزادی برای مرور تاریخ برای عبرت از تاریخ. زیر تابش کمزور خورشید زمستانی میشود چشمها را بست و روزهای قیطریه تا آزادی را به یاد آورد. روزهای گرم تابستانی که صورتهای آفتابخورده راهپیمایان ناخودآگاه مُهر پررنگ حضور میخورد و دیروز تابستان به زمستان پیوند خورد و دیگر نشان در چهرهها نبود بلکه صداهای بم خشدار نشانی دیگر بود از حضور شبانه بر بامهای اللهاکبرگویانی که از هجوم دژخیمان شاه رهایی یافته بودند. امروز را با یادی خالی از دیروز نمیتوان گذراند. یادهای خالی را میتوان با قصهسراییها انباشت و میتوان تابلو راهنما را کج کرد و میشود مسیر را انحرافی کرد و میتوان امروز بهمنیها مرگ را به پرسش خوانده بودند.
امروز
کودک کار، آکاردئونبهدست جای خود را در راهپیمایی ۲۲بهمن یافته بود. کودک کار بیاعتنا به شعارهای مرگخواهی روزی خود را از جماعت حاضر در صحنه برای زندگی طلب میکرد. کودک کار آهنگی محزون مینواخت در روزی که باید شادترین روز باشد. در جشن ملی سرود مرگبرآمریکا پخش میشد و کودک کار آهنگ نان خودش را مینواخت.
چشمان جستوجوگر من امروز بهدنبال کارناوال شادی در روزی که ملی است و باید از آن همه ملت باشد روی آکاردئون کودک کار خیره ماند تا فردا را ببیند!
فردا-
حضور برای پاسخ به همه پرسشهای امروز و دیروز. از خانه تا آزادی برای پاسداشت کرامت انسانی و برای پاسداشت گوهر ارجمندی که باید محافظت شود.
شرق