اردوغان در باکو به سبک همیشگی پانترکیستها شعری ایران دوستانه را به نفع خود مصادره کرد تا با صدای بلند اعلام کند چه سودایی در سر دارد.در این باره گفتنی بسیار است.به چند نکته اشاره میکنم:
۱-جغرافیا سرنوشت است و تقدیر جغرافیایی ایران این بوده که همواره در طول تاریخ از سوی پیرامون خود مورد طمع و تهاجم باشد.ناحیه شمال غربی نقطه ثقل تهدیدات حیاتی علیه ایران طی ۴۰۰ سال گذشته بوده است،بارها از این ناحیه توسط عثمانیها و روسها مورد تهاجم قرار گرفتهایم.بخشهای مهمی از خاک خود را از دست دادهایم و چندین بار نیز با نبردهای خونین، پایمردی آذربایجانیان،خوش اقبالی و البته همراهی سیاست بینالمللی شهرهای اشغال شده آذربایجان را از دهان اژدها بیرون کشیدهایم.
۲-درست یکصدسال پیش ترکان جوان ملغمهای از پان اسلامیسم و پان تورانیسم را ابزار احیای امپراتوری در حال زوال عثمانی قرار دادند.در اوضاع آشفته قفقاز پس از انقلاب اکتبر،سپاه ترکان جوان به رهبری نوری پاشا به حمایت حزب مساوات در باکو آمد و دولتی تاسیس شد که به اصرار پان ترکیستها نام«آذربایجان« برآن گذاشته شد تا سنگ بنای دور جدیدی از تهدید تمامیت ارضی ایران به نام اشتراک قومی و زبانی دو سوی ارس گذاشته شود.
۳-یکصدسال پس از فروپاشی رویای پانترکیستی،تاریخ تکرار شده است.آنچه طی سه دهه گذشته در خفا و آشکار در ترکیه و جمهوری آذربایجان پیگیری میشد توسط اردوغان در صریحترین شکل بر آفتاب افکنده شد.دلیل بیان صریح این تمایلات در این موقعیت زمانی چیزی غیر از این نیست که رهبران ترکیه تصور میکنند ایران به دلیل درگیری در جبهههای گوناگون امکان واکنشی درخور به تهدید آشکار تمامیت ارضیاش را ندارد.
۴-سالهاست که دانشوران علم سیاست نسبت به تهدید حیاتی برخاسته از مرزهای شمال غربی هشدار میدهند و خواهان آن هستند که نظام سیاسی ما توجهی همسنگ تهدید به این ناحیه داشته باشد.سنخ تهدید موجود ماهیتی پیچیده،مبتنی بر تاثیرگذاری بر ذهنیتها،فعالسازی شکافها و ایجاد شبکهای از کنشگران قومگرا در داخل ایران دارد.حقیقت تلخ این است که در کنار اکثریت قاطع ایرانیان ترکزبان که میهن خود را با تمام دشواریها دوست دارند،به واسطه غفلتهای صورت گرفته اقلیتی پرسر و صدا از فعالان قومگرا و تجزیهطلب شکل گرفته است که در عرصههای مختلف جامعه ما جولان میدهند.این تهدید گرچه نظیر تحریم،ترور و فعالیتهای جاسوسی فوریت و اضطرار ندارد،در عوض پایدار است و پیامدهای مرگباری برای امنیت ملی خواهد داشت.
۵-خطر بزرگ آن است که واکنش به تهدید آشکار تمامیت ارضی کشور به توییتهای تند و تیز،شعارهای وطنی و تکرار بحثهای تاریخی در مورد پیوند ایران و قفقاز و چند روز تنش دیپلماتیک محدود شود،تصمیمگیران موضوع را تمام شده تلقی کنند و با توجه به مشکلات عدیده کشور به الگوی همیشگی خود در مواجهه با مسائل این ناحیه بازگردند.سخنان اردوغان یک لغزش زبانی نیست،تهدیدی حیاتی است که اگر به آن توجهی درخور نشود، نتایج آن روزی بر سر ایران آوار خواهد شد.جهان با ترکیهای تهاجمی روبروست که پیرامون خود را به شیوههای گوناگون تهدید میکند.شاخکهای دنیای عرب و اروپا علیه این رویکرد تهاجمی حساس شده است.آیا زمان هوشیاری ما نرسیده است؟
۶-شعرخوانی اردوغان،هرچقدر هم گزنده و تلخ،دربردارنده فرصتی برای ماست تا هوشیار شویم.غرض این نیست که ایران باید روابطی تخاصمی با ترکیه یا آذربایجان داشته باشد.این دو کشور همسایه ما هستند و رابطه خوب با آنان به نفع کشور است.تاکید آن است که غفلتها را کنار بگذاریم و به تهدید موجود توجه بیشتری داشته باشیم.بینش تاریخی و درک شیوه عمل اردوغان میگوید تحرکات و برنامههای تجزیهطلبانه در سالهای آینده تشدید خواهد شد.اگر از تلنگر امروز به مانند هشدارهای گذشته بیدار نشویم بعید نیست روزی را ببینیم که اردوغان مدعی حمایت از ترکهای ایران در مقابل«فارس»ها شود.چنانکه در عراق مدعی دفاع از ترکمنها در مقابل کردها و عربها شد و حضور نظامی خود را در شمال عراق به این بهانه توجیه کرد.این تلنگر میتواند مقدمهای برای تحلیلی واقعبینانه از تهدیدات موجود در مرزهای شمال غربی و تغییری واقعی متناسب با تهدید در سیاستهای امنیتی و خارجیمان باشد.
hojat kazemi
@elaheh_koolaee