از زبان جماعتی نه چندان الوده ! که شهامت طرح را در خود نمی بینند-ضیاء مصباح



* نمونه بارز شیوع کار زشت در جامعه انهم بعنوان مشتی از خروار- عملکرد گشت به ا صطلاح ارشاد ست «که بر عکس نهند نام زنگی
کافور» ، وجود این گشت «منکرمطلق » بوده و نهی ازادامه این فاجعه فقط با انحلال آن ممکنست .
* اگر اینگونه منکرات نهی میشد، کار به اینجا نمیکشید که جلب و دستگیری یک خانم مهمان کُرد به مرگ جانسوز او منتهی شود.
*اگرگفتار خلاف منافع ملی سران فاقد صلاحیت قوم و انچه در گردهمایی های عده ای فحاش تند خو، تحت عنوان حزب
اللّهی ،اتش به اختیار ، ذوبی وعناوینی از این قبیل در چند روز اخیر بمناسب های مذهبی انهم بمراتب شدید تر از گذشته
میگذرد – تشویق و یا با سکوت مواجه نمیشد و اگر در برابر مجلسیانی که با انکارهای مکرربه اتلاف وقت و برخورداری از
نعمات مشغولند به حکم نهی از منکر، سکوت مصلحت یا رضایت آمیز نمیشد ….
* اگر غوغاگری های تندروان با نام و نشان حکومتی؟ رانت جویان و سهم خواهان که این روزها برای برخورداری از نعمات
!بیشتر خود نمائی مینمایند – بطول سالیان انهم برخلاف منافع ملیمان – نادیده گرفته نمیشد ….
* انهم با سکوتی تشویق آمیز وهزاران اما های دیگر بطول ۴ دهه که در تمامی زمینه ها میتوان مصداق اورد !؟…
* محصولی این چنین که ابعاد انرا در تمامی صحنه ها مخصوصا اقتصادی «که متعلق به خران دانسته میشد » و در صحن
پاک دانشگاهها که مر کز خیانت و عقب ماندگی !عنوان شد و با بودن این جماعت شاید نه چندان غلط ! – از افت اخلاق
وارزشها تا ندانم کاری ها ، سلطه دروغ ،جهل و فساد حاکم ، رواج رانت و سهمیه های فاجعه بار حتی علمی ، انتصابات انهم
بر مسئولیتهای حساس و کلان بدون شرایط احراز و بر خلاف نص صریح قوانین مصوب خودشان ،حضور روحانی نماهادر
تمامی صحنه ها که اخرین ان بانکها ومدارس ، فاجعه امیز تر از همه عدم پاسخگوئی در قبال اختیارات مطلق تفویضی و
بالاخره این روزها اعتراضات ارام و متین مردم را به خارجی ها نسبت دادن و همزمان تخریب اموال عمومی بوسیله ایادی
دست نشانده مزدور- که چگونگی بکار گیری انان را در نوشته هائی دیگراحتمالا خوانده اید ….کار به اینجا نمی کشید که
«الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم »
* در جوّ ملتهب سیاسی جهانی و هجوم اعتراض امیزعقلای قوم در منطقه پر اب چشممان ، که ندانم کاری و لجاجت رژیم انهم
با نام اسلام !نقش اصلی را دارد …کار را به انجا میرسانند که :
خانمی مظلوم که به هر حال دستگیری او منجر به مرگ شده ولو بر اثر شوک روانی و ایست قلبی ( برفرض که برخورد
فیزیکی هم انجام نشده)
و همین دیروز : جسارت به ساحت پاک بانوان این سرزمین اهورائی در موقعیت هجوم جمعی بی ریشه و فرهنگ مطیع اوامر
….
اعتراضاتی وسیع را برضدّ تمامی حکومت و رژیم باعث شده ، که گروهی فرصت طلب نام : علما ء -عقلاً و عرفا و… را
بغلط برخود نهاده اند- محکوم و باید اعتراف به گناه کرده وبه حاشیه بروند …..
 نا گفته نماناد ظریفی میگفت : این جماعت نوشته های بر دیواراین روزها را که اغلب « مرگ بر دیکتا تور » است را
نیز بر نمی تابند که گویای درک درست واقعیت و حقیقت از این مفهو م ….
این مکتوب مسکوت مانده- از انجا که طی این مدت دقیقا برخلاف توصیه های فردی از جنس خودشان و امتحان پس
داده البته با ادبیاتی ارام انهم در محافل خودی هایشان که چگونگی برعارف و عامی روشن است عمل نمودند، نشر
می یابد – که خود کرده را تد بیر نیست و «عدمشان به ز وجود نا میمون مغرض و جاهلشان» که عرض خود برده
زحمت ملت دردمند پریشان رادر تمامی ابعاد زندگی می دارند.
بالاخره از بیان صاحب نظری خطاب به خانم ها واقایان اصلاح طلب :
همانها که در زمان انتصخابات‌ها حضور دارید! اکنون دقیقا چه میکنید؟! اگر همچنان مشغول
اصلاحید، مشخصا به اصلاح چه اموری پرداخته‌اید؟ انتظار می‌رود شما در این گردنه‌های سخت
چالش‌آمیز به تحلیل ماجرا بپردازید و از تمام پتانسیل‌تان برای حل معضلات سیاسی بوجود آمده استفاده
، با حاکمیت در تماس باشید و در باره آنچه میکنند به آنها هشدار داده سعی کنیددوستان همراه هم
کاسه قبلی را – از راه‌های خطایی که میروند بازدارید. اگر شما را راه نمی‌دهندتا سخنتان را بشنوند،
می‌توانید مانند تاج‌زاده ها نامه سرگشاده بنویسید – با همان شجاعت و صراحت.
چگونه او از گوشه زندان میتواند چنین کند و شما از روی مبل‌های راحتینمیتوانید !اکنون زمان آنست که
از همه ارتباطات و اهرم‌های سیاسی‌تان استفاده کرده به حاکمیت بقبولانید که آنچه در حال رخ دادن –
مسئله ای جزئی نیست و فراتر از یک اغتشاش و توطئه سازی دشمن خارجی.
مطالباتی که با صراحت و با تمام وجود با تقبل همه خطرات و خطیرات مطرح میشوند جدی‌تر از آنکه بفردا حواله داده
شوند

*عجیب که در حساس‌ترین مقطع تاریخ کشور هیچ حرکت سیاسیندارید ، آن همه رجال سیاسی با تجربه البته بزعم
خودتان و این همه بی عملی! شاید برامده از نگرانی از دست دادن موقعیت نسبی که هنوز از ان بر خوردارید ……
واقعا مایه تاسف و تحیر فراوان است….
** ( البته کوشش های اخیر مکتوب را در روزی نامه هایتان با تیراژ اندک و قیمت زیاد انهم با برگشتی های بیش از تیراژ !و
تامین همه هزینه ها از محل در امدهای باداورده سابق مانند تراکم فروشی ها و… می بینیم و از بد حادثه ارج می نهیم !)
*مطمئن باشید این مردمان سخت در تنگناهای مادی و معنوی قرار بگرفته، با حد اقل تلفات انسانی انهم با اتخاذ تدابیر لازم
از نا بودی سر مایه های ملی و زیر ساختها مراقبت کرده – با تامل و مطالعه لازم و کافی ، غلبه بر احساسات ، وحدت
مدیریت انچنانکه زمان و مصالح جوامعی مشابه میطلبد – حقوق نا دیده گرفته شهروندی خود را کسب ، جایگاه از دست
رفته جهانی و اعتبار پیشین را از هر لحاظ مجددا احیاء خواهند نمود ….که چنین باد

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است