آبان ۹۸ را مردم ایران در بهت و خشم و ناباوری پشت سر گذاشتند. همه ما فکر میکردیم مگر بدتر از این هم میشود؟ اما باز تحمل ظلم ما را به مرحله بدتر میرساند. سالهاست که این بدتر شدن را تجربه میکنیم و هر بار فکر میکنیم این دیگر آخرین حد از تحمل ما مردم است.
تمام این یک سال بعد از #آبان_خونین را با دریغ و آه و افسوس گذراندیم. مایی که در خارج از ایران زندگی میکنیم، درد مشترکمان را از رنج استبداد در رسانهها و شبکههای اجتماعی نشان دادیم.
اما آیا ظرفیت اعتراض ما همین بود و هست؟
و آنهایی که در ایران زندگی میکنند، حداکثر با خانوادههای داغدار همدلی کردند و شاخه گلی بر مزاری گذاشتند یا سخنی همدردی کردند یا در نهایت آنها هم خشمی را در شبکههای اجتماعی فریاد زدند.
اما آیا ظرفیت اعتراض مردم در داخل همین بود و هست؟
رابطه تحمل و اعتراض
آیا همدردی، همان اعتراض است؟ آیا دادخواهی فقط وظیفه کسانی است که درد داغ عزیزی به آنها تحمیل شده است؟ آیا عدالت فقط وقتی به ما مربوط میشود که خودمان یا کسی از ما دچار مصیبت شود؟
من منکر ارزش همدلی و همدردی مردم با هم نیستم و این کار را خودم هم بارها انجام دادهام. اما با محدود شدن اعتراض به همدردی مخالفم. استبداد درد مشترک ماست. این درد را نمیشود فقط با همدردی و گل گذاشتن روی قبر عزیزان مردم قابل تحمل کرد. اما واقعیت این است که بسیاری از مردم سالهاست، همدردی را به همین شیوه نشان دادهاند، چه خارج از کشور و چه داخل.
از گذشته درس نگرفتیم
از سالهای پس از انقلاب تا امروز هر بار بخشی از ما مردم ایران مورد هجوم استبداد قرار گرفتند، بقیه ما چه کردهایم؟ وقتی اعدامهای سیاسی دهه شصت فرزندان ایران را قتل و غارت میکرد، بخش زیادی از جمعیت ایران سکوت کردند. این سکوت یا به خاطر ترس از خطر استبداد بود یا همراهی با آن. در حالی که ظلم، مثل ویروسی است که اگر جلویش گرفته نشود، جامعه را به نابودی میکشاند. جامعه امروز ایران گرفتار چنین ویروسی است و امروز دیگر برای جلوگیری از شیوع این ویروس خیلی دیر است. خانهای نیست که از بلایای دنبالهدار جمهوری اسلامی در امان مانده باشد. مگر اینکه خودش نیز بر سفره حکومت نشسته باشد.
بنابراین جا دارد اگر فشار این ظلم ما را تا حالا از جا نکنده است از خودمان سوال کنیم از این حکومت چه نصیبی به ما رسیده است!
آبان ۹۹ در حالی از کنار ما میگذرد که در یک سال گذشته #کرونا به داد جمهوری اسلامی رسید. مردم حیرتزده و بحران زده از آبان ۹۸ و دی ماه ۹۸ سختترین روزها را پشت سر گذاشتند. حتی آنانی که سعی میکردند از کنار ستمها با آرامی و بی سر و صدا عبور کنند، دیدند که این حکومت با کسی جز خودش دوستی ندارد و میتواند هواپیمای مسافربری را با پیر و جوان ، زن و مرد ، با شلیک موشک ساقط کند و بعد هم دروغ بگوید که نقص فنی داشت.
همان تجربه سقوط #هواپیمای_اوکراینی نشان داد که اگر دنیا دست از سر این رژیم برنمیداشت و اگر #دادخواهی خانوادههایی که از موهبت حمایت یک دولت دیگر برخوردارند نبود، این حکومت ناچار به پذیرفتن مسوولیت فاجعه هم نمیشد! همانطور که خبرهای این روزها نشان میدهد که از هیچ رذالتی در فشار به خانوادههایی که در ایران بودند کم نگذاشت.
اما داغ آبان همچنان بر دلها کبود است. نه کسی مسوولیت آن را پذیرفت. نه نامی از صدها کشته شده جایی منتشر شد، نه حتی مسولی آماری واقعی از کشته شدهها ارائه کرد! فقط برخی از خانوادههایی که خطر کردند، جلوی دوربین اشکی ریختند یا فریادی از سر درد کشیدند.
چرا؟ آیا ما مردم ایران لیاقت بهتر از این حکومت را نداریم؟ آیا توان ما در بیان کردن آنچه میخواهیم در همین حد همدلی کردن و اشک ریختن است؟
چند آبان خونین دیگر را باید تجربه کنیم؟
عدهای گاهی به من خرده گرفتهاند که این سخنان سیاسی است و با حقوق بشر سازگاری ندارد. اما همانها نمیپرسند آیا استبداد با حقوق بشر سازگار است؟ من نه به دنبال قدرت سیاسیام و نه دنبال حزب و گروهی به راه افتادهام. اما تعیین سرنوشت سیاسی خودم و کشورم را یک امر جدا از حقوق بشر نمیدانم. اعتراض به حکومتی فاسد را بخشی از حقوق مردم میدانم و به تبع آن خواهان حکومتی مبتنی بر حقوق برابر و کرامت انسانها هستم و این حق نیز بخشی از حقوق بشر است.
اتحاد، رسمیت دادن به تنوع و تفاوت است وبا«وحدت کلمه » تفاوت دارد
برخی از فعالین با هراسی که از «وحدت کلمه » مورد استفاده خمینی دارند ، اتحاد را برابر «وحدت کلمه » دانسته و در برابر آن موضع تهاجمی گرفتند اما باید بدانیم که یکصدا شدن به معنی همرنگ شدن و مثل هم شدن نیست. بلکه برعکس به معنی جنبشی متنوع است که افراد شعور و توانایی تحمل دیگری را دارند و میتوانند برای یک مقصد مشخص برنامه ریزی کنند.
فرق وحدت کلمه و اتحاد در همینجاست! همه کسانی که به بازپروری جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند و بر این باورند که استبداد ریشه در چارچوب قانونی و بنیادی این رژیم دارد، نیازمند اتحادند. این سخن آنقدر پیچیده نیست که ما را دچار بدفهمی کند و آنقدر مبهم نیست که فکر کنیم اتحاد، به معنی یکرنگ شدن و کنار گذاشتن عقاید و باورهای سیاسی و تفاوتها است. برعکس، اتحاد به معنی رسمیت دادن به تنوع و تفاوت است. اگر توان تحمل هیچ سخنی به جز خودمان را نداریم، فرق مخالفان حکومت با جمهوری اسلامی در چیست؟!
به یاد داشته باشیم که بقای حکومت استبدادی ایران در تداوم اختلافات مخالفانش است. این رمز ۴۲ سال دیکتاتوری جمهوری اسلامی است. میتوانیم تا ابد بدفهمیمان را در یک اصل ساده ادامه دهیم. اما هیچ جنبش سیاسی و اجتماعی در دنیا بدون کنار هم قرار گرفتن نیروهای مختلف و یکصدا شدن آنها نتوانسته در سرنوشت یک ملت تغییر بنیادین ایجاد کند و کسانی که دانسته یا نادانسته سعی در ایجاد تفرقه می کنند ، آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزند.
منبع: کانال رسمی شیرین عبادی