ورود کاروان داعش به رمادی
سقوط شهر رمادی، مرکز استان انبار، بزرگترین استان عراق، در حالی صورت گرفت که نیروهای آمریکایی، نظاره گر ورود کاروان داعش به داخل شهر رمادی بودند و هیچ واکنشی از خود نشان ندادند. این امر با سیاست جدید آمریکا مبنی بر بمباران هوایی مواضع داعش در سوریه و عراق که از مرداد ماه سال گذشته به اجرا در آمد، در تناقض بود.
عکس های کاروان داعش، شامل نفربرها و ادوات جنگی که در صفی طولانی در حال ورود به رمادی بودند به سرعت در فضای مجازی منتشر شد. آنچه که بیشتر مایه شگفتی شد، گزارش ۲۸ ماه مه (۷خرداد ۱۳۹۴) نشریه آمریکایی بلومبرگ بود.
در گزارش مزبور از منابع و مقامات اطلاعاتی آمریکا (که خواسته بودند نامشان فاش نشود) نقل شده بود که “اطلاعات قابل توجهی از برنامه حمله (گروه) دولت اسلامی به رمادی در اختیار داشتیم.”
در پی این حوادث، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، آمریکا را به “شریک بودن در توطئه” و “نداشتن اراده” برای مقابله با داعش متهم کرد. وی خطاب به رئیسجمهور آمریکا گفت: “آقای اوباما! فاصله پایگاههای شما با رمادی چند کیلومتر است و چه طور میشود کشتار در یک کشور صورت گیرد، شما به بهانه حمایت از آن ملت در آن کشور استقرار پیدا کنید، اما هیچ غلطی نکنید، این اسمش چیست؟”
در همین اثناء انتشار مدارکی از طبقه بندی خارج شده مربوط به سال ۲۰۱۲ که نشان میداد آمریکا به همراه متحدین غربی اش، به علاوه ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس، از شکل گیری یک “قلمرو سلفی” در شرق سوریه (در همسایگی مرز غربی عراق) حمایت میکرده اند، به تردید ها نسبت به سیاست آمریکا در مبارزه با داعش دامن زد.
در هر حال، سیاست دوگانه آمریکا در برخورد با داعش، درک موضع واقعی آمریکا را مشکل میکند. آمریکا از ماه اوت ۲۰۱۴ تصمیم به حمله هوایی به مواضع داعش گرفت. این تصمیم فقط در حد حرف نبود. نمیتوان انکار کرد که اگر بمباران های بی وقفه نیروهای داعش در جریان محاصره کوبانی نبود، نیروهای محدود و محاصره شده کرد، به احتمال قوی از عهده امواج نیروهای داعش که وارد شهر میشدند بر نمیآمدند. نمونه دیگر حملات گسترده هوایی آمریکا علیه داعش را میتوان در عملیات باز پسگیری سد موصل یافت. حتی در جریان آزاد سازی تکریت، هر چند که نقش اصلی را شبه نظامیان شیعه بازی کردند، اما پیش از آغاز حمله زمینی، آمریکایی ها حملاتی را برای هموار کردن راه نیروهای موسوم به “حشد الشعبی” (بسیج مردمی) بازی کردند.
بی انگیزگی و کم اثر بودن نیروهای ارتش عراق، به خصوص “نیروهای مخصوص” آن کشور، که آمریکایی ها برای آموزش و تجهیز آنها تلاش گسترده ای داشته اند، چاره ای جز این پیش پای حکومت عراق نگذاشت که برای مقابله با داعش دست به تشکیل گروه موسوم به “بسیج مردمی” بزند که شبه نظامیان شیعه نیروی غالب آن را تشکیل میدهند. در درون سازمان مزبور، شبه نظامیان شیعه هوادار ایران، که تاریخ تشکیل برخی از آنان به دهه هشتاد میلادی باز میگردد، بنا به گفته مقامات آمریکایی، موثرترین نقش را در مبارزه علیه داعش بازی میکنند. گفته میشود که قاسم سلیمانی نقش هماهنگ کننده را بین این نیروهای نیابتی ایران بر عهده دارد.
آمریکایی ها از این تحولات نگرانند. در یک جلسه استماع در برابر کمیته نیروهای مسلح سنا که در ماه مارس تشکیل شد، سناتور جان مک کین رئیس کمیته مزبور از اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا سئوال کرد که آیا اینکه ایران عملا رهبری جنگ را بر عهده گرفته وی را نگران نمیکند؟ کارتر پاسخ داد: “چرا میکند. ما تحولات را بسیار از نزدیک زیر نظر داریم”.
آمریکاییها مواضعی ضد و نقیض در مواجهه با داعش در پیش گرفتهاند. از یک سو طی هزاران سورتی پرواز مواضع آنها بمباران میکنند، از سوی دیگر در جریان حمله آنان به رمادی، با آنکه ظاهرا از پیش هم از قضیه مطلع بودهاند، هیچ گونه واکنشی از خود نشان نمیدهند
با وجود چنین پیش زمینه ای در عراق، آمریکایی ها مواضعی ضد و نقیض در مواجهه با داعش در پیش گرفته اند. از یکسو طی هزاران سورتی پرواز مواضع آنها بمباران میکنند، از سوی دیگر در جریان حمله آنان به رمادی، با آنکه ظاهرا از پیش هم از قضیه مطلع بوده اند، هیچ گونه واکنشی از خود نشان نمیدهند. چگونه میتوان این رفتار آمریکا را تفسیر و تحلیل کرد؟
سه تئوری مختلف را میتوان برای توضیح این دوگانگی برخورد در نظر گرفت:
تلفات غیرنظامی
نظریه اول: همانطور که خانم جنییو دیوید، سخنگوی “مرکز فرماندهی آمریکا” می گوید، علت خودداری آمریکا از انجام حملات هوایی در جریان حمله داعش به رمادی خطر کشته شدن غیر نظامیان بی شمار، یا آنگونه که در فرهنگ نظامیان بکار میرود “تلفات جانبی” بالا بوده است.
این در حالی است که در مورد رمادی کاروان نظامی داعش ساعت ها در راه رسیدن به شهر بود، اما در جاده مورد حمله هواپیماهای آمریکایی قرار نگرفت. در گزارش بلومبرگ آمده است که آمریکا “قبل از سقوط شهر رمادی ناظر تجمع ستیزه جویان، خودروها و ادوات جنگی سنگین (گروه) دولت اسلامی در حاشیه شهر رمادی بود… (با این حال) دستوری برای اجرای حملات هوایی علیه کاروان صادر نشد.”
پیام برای عبادی
نظریه دوم: آمریکا از اهمیت حملات هوایی اش استفاده کرده و با عدم دخالت در رمادی خواسته این پیام را به حیدر عبادی، نخست وزیر عراق بدهد که یا رابطه اش را با شبه نظامیان مورد حمایت ایران قطع کند و یا حداقل از آنان فاصله بگیرد و بیش از این باعث قدرت گرفتن آنها نشود.
اما به گفته کارشناسان نظامی، قدرت هوایی در نبرد علیه یک نیروی نامنظم نقش مهمی دارد، اما تنها با در اختیار داشتن یک نیروی زمینی باتجربه و با انگیزه بالا میتوان بر یک نیروی چریکی غالب شد. نمونه بارز این امر، جنگ برای آزادی تکریت بود.
ژنرال مارتین دمپسی، فرمانده نیروهای مشترک آمریکا در ماه مارس در گزارشی به سنای آمریکا گفت که دو سوم نیروهایی که موجب آزادی تکریت شدند شبه نظامیان شیعی حمایت شده توسط ایران بودند. به عبارت دیگر، اگر نظر آمریکا، وارد آوردن فشار به آقای عبادی باشد، او چاره ای ندارد جز آنکه در شرایط موجود که ارتش عراق به خوبی وظایفش را انجام نمیدهد، بین یک قدرت هوایی (آمریکا) و یک قدرت زمینی با انگیزه (شبه نظامیان طرفدار ایران) برای مبارزه با داعش، قدرت زمینی را انتخاب کند.
از طرفی اگر قصد آمریکا از ساکت ماندن در سقوط رمادی دور کردن آقای عبادی از نیروهای نیابتی ایران بوده، رویکرد مزبور شاید نتیجه عکس دهد و باعث اتکای بیشتر نخست وزیر عراق به آن نیروها شود.
به طور مثال، تا قبل از سقوط رمادی، شبه نظامیان شیعه حق وارد شدن به استان انبار را نداشتند. ترس آقای عبادی این بود که با ورود شبه نظامیان شیعه، جنگ فرقه ای در بگیرد. اما با سقوط شهر رمادی، آقای عبادی از شبه نظامیان شیعی درخواست کمک کرد.
نوسان و موازنه
نظریه سوم: آمریکا از سال ۲۰۱۴ دو نوع تهدید را برای خود در عراق تعریف کرده است. یکی نیروهای داعش و دیگری ایران. ترس آمریکا این است که رفته رفته نیرو های نظامی نیابتی ایران در عراق به موقعیتی مانند حزبالله در لبنان دست یابند و ایران علاوه بر نفوذ سیاسی، از یک قدرت نظامی خارج از سیستم ارتش منظم عراق برخوردار شود. این نگرانی را در اظهارنظرهای بسیاری از مقامات آمریکایی میتوان یافت.
حرکات به ظاهر متناقض آمریکا در برخورد با داعش میتواند ناشی از این نگرش باشد که آمریکا پیوسته در حال مقابله با این دو تهدید، یعنی داعش و ایران، در نوسان است به نحوی که موازنه، به طور قاطع به نفع یکی از دو طرف بر هم نخورد.
جان آلن، نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی برای مبارزه با داعش در مصاحبه ای در روز ۲۸ ماه مه (۷ خرداد) در پاسخ به این سئوال که آیا شما در عراق در کنار ایران مبارزه میکنید حرف های ژنرال دمپسی را نقض کرده و میگوید که نیروی غالب در تشکیلات بسیج مردمی که ما با آنان همکاری داریم شبه نظامیان وابسته به ایران نیستند. او اضافه میکند: “ما آن شبه نظامیان (طرفدار ایران) را حمایت نمیکنیم.”
اما مشخص نیست آمریکا چگونه میخواهد از نیروی بسیج مردمی عراق در مبارزه با داعش حمایت کند به طوری که شبه نظامیان نزدیک به ایران از این حمایت سود نبرند.
از طرف دیگر در حالی که آمریکا رهبری ائتلاف جهانی مبارزه با داعش را بر عهده گرفته، تکرار صحنههایی مانند رمادی می تواند به اعتبار آمریکا در مبارزه با گروه مزبور و “مبارزه با تروریسم” آسیب بزند.