چرا در این سرمای زمستان و با آن سابقهای که از برخورد سرکوبگرانه رژیم به تظاهرات گذشته مردم در حافظهها مانده است میلیونها تن از مردم تهران در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی به خیابانها میآیند و بسیاری از آنها برای آزادی میرحسین موسوی و سایر حصرشدگان شعار میدهند؟ اگر بخواهیم شعارها و احساسات دیروز مردم را به دور از احساسات و با عقل و منطق تبیین کنیم چه نتیجه ای خواهیم گرفت؟
استانداری تهران شمار شرکت کنندگان در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی را دو و نیم میلیون نفر اعلام کرد (بی. بی. سی) و برخی از خبرگزاریها از حضور میلیونها ایرانی در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران خبر دادند.
چرا در این سرمای زمستان و با آن سابقه ای که از برخورد سرکوبگرانه رژیم به تظاهرات گذشته مردم در حافظه ها مانده است میلیونها تن از مردم تهران در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی به خیابانها می آیند و بسیاری از آنها برای آزادی میرحسین موسوی و سایر حصرشدگان شعار می دهند؟ چرا صداوسیما و خبرگزاری های رسمی جمهوری اسلامی از انعکاس واقعی ابعاد حضور مردم در مراسم عزای یکی از رهبران بلند پایه رژیم تا به این حد می ترسند و نمی توانند این حضور میلیونی را به حساب حمایت مردم از جمهوری اسلامی جا بزنند؟ پاسخ البته روشن است:
هم هسته اصلی قدرت و شخص رهبر جمهوری اسلامی معنای این حرکت مردم را می دانند و هم خود مردم. معنای حضور میلیونی مردم تهران در خیابانها آن است که:
۱-جامعه ایران تشنه و مستعد تغییر است.
۲- جنبشی که در تظاهرات مسالمت آمیز به خون کشیده شده ۸۸ سرکوب شد، زنده است. و همچون درخت نیرومندی که ریشه در چارسوی اعماق خاک دوانده و به تیشه هیزم فروش ریشه کن نمی شود دوباره سر از خاک برکشیده است.
حضور مردم در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی نه بخاطر پیشینه او در دورانی است که از مسئوولان طراز اول جمهوری اسلامی بود وکم وبیش مثل خامنه ای عمل می کرد، بلکه به موضع گیری های او در مخالفت با کودتای خرداد ۸۸ و فاصله گرفتن نسبی او از رهبر جمهوری اسلامی و مخالفتش با حصر رهبران جنبش سبز مربوط می شود.
حضور خودجوش میلیونی مردم نشان داد که رژیم و رهبر آن نه فقط نتوانسته اند با سرکوب و ارعاب و حصر و نیز تظاهرات فرمایشی ۹ دی، جنبش دموکراسی خواهی سبز را ریشه کن کنند، بلکه برعکس، این جنبش عمق و ابعاد بیشتری در جامعه ایران پیدا کرده است.
شاید اگر رژیم از سال ۸۸ به این سو توانسته بود با فساد و غارت و دروغ که سراپای آن را به گند کشانده مبارزه کند و امیدی برای میلیونها کارگر و دانش آموخته بیکار و مردم تشنه عدالت آزادی ایجاد کند، می توانست زنده به گور کردن رهبران جنبش سبز را هم توجیه کند و خاطره آنان را از اذهان عمومی پاک کند. اما وقتی مردم می بینند که همه پیش بینی ها و هشدارهای میرحسین موسوی که از خطر فساد و دروغ سخن می گفت و تاکید داشت که اگر در برهمین پاشنه بچرخد فساد و دروغ همه چیز را به تباهی خواهد کشید یک به یک درست از کار درآمده و هر که دروغگوتر و چاپلوس تر و فاسدتر است به رهبر نزدیکترشده است، طبیعی است که خاطره همراهی نسبی هاشمی رفسنجانی با جنبش سبز را پاس دارند و حصر شدگان را بر تارک خود بنشانند و در اعتراض و مخالفت با بساط دزدی و سرکوب و فساد حاکم آنان را با آرزوها و خواسته های خود همراه ببینند. بویژه آن که حصر شدگان در مقاومت و وفاداری به عهدی که با مردم بسته اند سنگ تمام گذاشته باشند.
شعار هزاران تن از مردمی که در این مراسم نام میرحسین موسوی را تکرار کردند و میلیونها ایرانی دیگری که در سراسر ایران و جهان با این شعارها همدل و همراه بودند شکوه جنبشی را به نمایش گذاشت که رژیم ولایت مطلقه فقیه در سالهای گذشته همه قدرت جهنمی خود را علیه آن به کار گرفته و مرگ آن را بارها اعلام کرده است.
اگر در ایران حداقل های موازین دموکراتیک وجود داشت و مردم حق آن را داشتند که آزادانه برای مطالبات خود تجمع و تظاهرات برپا کنند قطعا خواستار پایان دادن به حکومت فقها و برچیدن بساط ولایت مطلقه فقیه می شدند. چرا که مردم به تجربه دریافته اند که منشاء سرکوب، دزدی و فساد، سلطه ی ولایت مطلقه فقیه است.که واژه ام الفساد برازنده آن است. سیلی که در خیابانهای تهران جاری شد یک حرکت هوشیارانه دیگر مردم علیه نظام ولایت مطلقه فقیه بود. این سیل را همیشه نمی توان مهار کرد. این سیل خبر از توفانی می دهد که مترصد فرصت است.
گویانیوز