همزمان با تحولات ماههای اخیر در فضای بینالملل و در بحبوحه تهدیدات ترامپ علیه ایران و برجام، شعارها و مواضع برخی افراد که بعضا در قوه مقننه یا سایر دستگاهها مسئولیت دارند، هزینههایی را برای ملت ایران ایجاد کرده است. میدانیم بر اساس عرف بینالملل، وزارت خارجه متولی حوزه دیپلماسی است و به دلیل آشنایی با فضای جهانی و جزئیات رفتارهای دیپلماتیک، میداند چگونه در بزنگاههای خطرساز علیه ایران، اهرمهای دیپلماتیک را به کار گیرد. طرف مقابل میداند چگونه از سخنان نسنجیده از منظر مادی یا اخلاقی به سود خود بهره بگیرد. دامنزدن به ایرانهراسی با استفاده از دروغپردازی برای دریافت سلاحهای تهاجمی پیشرفته از غرب، از اهداف برخی کشورهای عربی است. رژیم اسرائیل نیز در کنار اعراب برای پایمالکردن حقوق ملت ایران فعال است. دنیا به خوبی میداند این تلآویو است که حاضر به پذیرش کشور مستقل فلسطین نیست و به دنبال ایجاد فضای تنشآلود در منطقه است، اما به دلیل لابی فعال این رژیم و البته رفتارهای نادرست برخی از افراد و گروهها در داخل کشور، این ایران است که در تنگنا قرار میگیرد. به نظر میرسد انسجام درونی برای گذر از فشارها و ایجاد همصدایی استراتژیک میان قوا و جریانهای سیاسی بر سر مفاهیم مرتبط با منافع ملی میتواند در این مقطع، اثرگذار باشد. طرف مقابل مترصد شنیدن صدای واحد یا متشتت از ایران است تا بر اساس آن، نوع تعامل با ما را تعیین کند. اگر اظهارنظر در حوزه سیاست خارجی منحصر به وزارت خارجه شود، اسرائیل نیز قادر نخواهد بود پروژه اجماعسازی علیه ایران را ادامه دهد و ایران میتواند در موضوعاتی نظیر عراق، سوریه و یمن نیز از موقعیت دیپلماتیک خود برای تثبیت جایگاه کشور استفاده کند. ایران در دهه گذشته هزینه مادی و انسانی قابلتوجهی را برای مقابله با تروریستها بهویژه جریانهایی نظیر داعش و النصره در عراق و سوریه متحمل شد که باید مورد تحسین جامعه جهانی قرار بگیرد. اما به طور معمول، جمهوری اسلامی نتوانسته است از این هزینهها در خان هفتم یعنی تبدیل آن به امتیازات دیپلماتیک بهره بگیرد که یکی از اصلیترین دلایل آن، برخی اظهارنظرهای غیردیپلماتیک در داخل است که باعث شده به جای امتیازگیری، اتهام دخالت در امور کشورهای خاورمیانه به جمهوری اسلامی نسبت داده شود. رفتارهای نخستوزیر اسرائیل، چه در اظهارات رسانهای اخیر و چه در تور اروپایی ضد ایران، نشان داد هدفگذاری نتانیاهو منهدمکردن برجام است که ساختار تحریمها علیه ایران را در هم شکسته بود و فرصت ارتباط منطقی با جهان و توانمندسازی اقتصادی و تکنولوژیک ایران را فراهم میکرد. رژیم اسرائیل تمایل دارد با عوامفریبی، ایران را یک تهدید هستهای نشان دهد و این در حالی است که دیدهبان هستهای سازمان ملل یعنی آژانس انرژی اتمی، هم پرونده مطالعات ادعایی علیه ایران را سرانجام در دولت روحانی بست و هم پایبندی ایران به توافق جامع هستهای را تأیید کرده است. ایران عضو انپیتی است و بر اساس برجام، سطح غنیسازی خود را کاهش داده است. پس حق ایران، بهرهمندی از تجارت آزاد با دنیا بدون تحریم و فشارهای خارجی است. پنج عضو دائمی شورای امنیت به علاوه آلمان برای صلح پایدار و حفظ امنیت بینالملل به مدل برجام رسیدند. این توافق در اقدامی سنجیده از سوی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شده است.
بر اساس حقوق و اصول شورای امنیت، کشورها ملزم به تبعیت از تصمیمات این شورا هستند که این شامل ایالات متحده نیز میشود، همچنین بر اساس حقوق بینالملل، دولتها به رعایت تعهدات دولتهای پیشین بهویژه تعهدات چندجانبه بینالمللی ملزم هستند. اگر در داخل کشور، نوعی وحدت رویه برای پرهیز از اظهارنظرهای هزینهساز که بیحاصلبودن آن در دهههای گذشته ثابت شده حاکم شود، آنگاه ایران با هوشیاری و توانایی که در دستگاه دیپلماسی وجود دارد، میتواند در گام نخست، موضوع نقض عهد آمریکا و فشار بر ملت ایران در حوزههای مختلف را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد. اگر ایالات متحده از حق وتو استفاده کند که به احتمال زیاد این کار را خواهد کرد، آنگاه میتوان با مراجعه به دیوان بینالمللی لاهه از طرف غیرمتعهد شکواییهای ارائه کرد. البته برای این مورد رضایت طرفین نیاز است یا اینکه، شورای امنیت نظر مشورتی دیوان بینالمللی لاهه را درخواست کند. همه اینها به پیشنیاز داخلی نیاز دارد. کمک به دولت برای ایجاد ثبات اقتصادی از سوی رقبا و نهادهای تأثیرگذار، به سود خود آنها و ملت ایران است. اصولگرایان از ابتدا با مذاکرات هستهای و برجام موافق نبودند و امروز به جای وحدت علیه نقضکننده پیمان یعنی ایالات متحده، به دنبال فشار بر روحانی و پشیمانکردن رأیدهندگان به او هستند. به جای این اقدام، باید از اروپا و دوستان اصولگرایان یعنی چین و روسیه مطالبه پایبندی به برجام را داشت. اروپا اگر بخواهد میتواند همان مسیر دوران کلینتون را طی کند. زمانی که آمریکا قانون داماتو را به تصویب رساند اروپاییها اذعان کردند که این تحریمهای یکجانبه مضاعف برخلاف مقررات سازمان تجارت جهانی و مغایر با حقوق بینالملل است. اروپا مانند اقدامی که در ماجرای افزایش تعرفه واردات به آمریکا انجام داد، در مورد برجام هم میتواند به سازمان تجارت جهانی شکایت کند و همچنین بانکهای مرکزی خود را برای معامله با ایران، ملزم کند. فراموش نکنیم این بار شکست دیپلماتیک ایران صرفا، تبعات اقتصادی نخواهد داشت و میتواند نارضایتیهایی را در میان مردم ایجاد کند. باید از سرمایه اجتماعی تا حد ممکن حفاظت کرد.
روزنامه شرق – شماره ۳۱۶۸ – سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷