نگاهی دیگر بمناسبت هفتادمین سالگرد-ضیاءمصباح


** «مقایسه ای پرسش گونه » که تا حدودی میتواند ویژگی های چهره ماندگار وطنمان را ،در رابطه با نیاز نسل جوان «گرفتار سیستمی که کوشش می کند همه چیز را وارونه جلوه دهد »لازم بنظر میرسد :
* آیا مصدق بدون در آمد نفت با فروش اوراق قرضه ، کشور را در دوران سخت آن روزگار و با تدبیر اداره ننمود ؟*آیا کوچکترین سوء استفاده «از قدرت و امکانات » در دوران نخست وزیری این رهبر آزاده وجود داشت؟
*آیا برگزاری یا مراجعه علنی به آراء عمومی ، انتخابات و مطبوعاتی آزاد تر از دوران زمامداری وی سراغ میتوان کرد؟* آیا کابینه ای متخصص و تحصیل کرده ، نیک پندار و پاکیزه دست تر از دولت ملی در تاریخ معاصر وطنمان وجود داشته ؟
** شادروان شخصیتی فرهیخته، حقوقدان،تحصیلکرده با سوابقی موثر برای خدمت در قامت نخست وزیر بعنوان فردی آگاه ،میهن و مردم دوستی واقعی – به دنبال استقلال ایران و گرفتن حق ملت بود
* برای مصدق استقلال و آزادی دو روی یک سکه و معتقد بود هیچ ملتی بدون برخورداری از آزادی قادر به حفظ استقلال کشورش نخواهد بود و در نبودِ استقلال و نا وابستگی – آزادی در کشور تحقق نمی‌یابد.* آزادی انتخابات را برای رسیدن به حاکمیت ملی عنوان و ملی کردن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست وابستگان داخلی استعمارگران عملی ساخت.
*او در مبارزه استقلال طلبانه و آزادیخواهانه، همان قدر از پشتیبانی مردم برخوردار بود که از ضدیت قدرت های استعماری و سرسپردگان داخلی آنها که نقش ستون پنجم را بازی می کردند وبا هدایت دول خارجی و در بار تمامیت خواه ….شد انچه را که نبایستی .
ما می پنداریم : *اعتقاد به دموکراسی و حقوق ملت به ترتیبی که در انقلاب مشروطیت تدوین گردید نمی‌تواند از مجموعه‌ ی شخصیت رهبر ازاده و سلیم النفس ایرانیان و مکتب او تفکیک شود .
*در واقع جنبش ملی از نظر تاریخی دنباله‌ ی نهضت مشروطیت محسوب می‌شود .
* تآیید مبارزات شادروان دکتر محمد مصدق این چهره ملی بدون توجه یا قبول این بعد از اعتقادات و منش او قضاوتی نادرست نسبت به تاریخ مبارزات ایرانیان است.
*او با اتکاء به افکار عمومی و بدون آنکه هیچ قدرت سازمانی در پشت سر ش باشد با استفاده از شرایط سیاسی بین‌المللی که بر اثر تضادهای ابرقدرت‌ها به وجود آمده بود، در برابر حیرت و تعجب ناظران سیاسی ، مقام نخست‌وزیری را پذیرفت و به مقابله با یکی از قدرتمند‌ترین کشورهای صنعتی جهان رفت. …
**بررسی تاریخ سیاسی صد ساله اخیر کشورمان نشان میدهد :
بدون اغراق اثر گذار ترین چهره در زمینه آشنا ساختن مردم به حقوق خود که رعایت حقوق شهروندی نام گرفته مصدق میباشد که با حضور فعال توده مردم و تکیه بر نظر آنان از پایه گذاران دمکراسی در منطقه بشمار میرود بطوریکه «جنبش عدم تعهد» یکی از دست اوردهای این بینش میباشد
.*این چهره ماندگار برنامه ها ی مناسب برای آینده این مرز و بوم را که کماکان در پی آن مانده ایم در ۷۲ سال پیش بصراحت مطرح ساخت:
*استقرار حکومت بر مبنای قانون که دولت را ملزم به رعایت ان میدانست و میراث مشروطیت ایران شناخته میشد *برنامه ریزی در چارچوب ضوابط مدون علمی در دسترس * مبارزه برای ایجاد موازنه منفی در روابط بین المللی
*حرکت در جهت رشد ، توسعه صنعتی و اقتصادی برای فراهم سازی بستر مناسب سر مایه گذاری ملی که توانمند شدن را همراه و طبقات اجتماعی را به همکاری ، پویائی ، خلاقیت و احساس مسئولیت تشویق میکند *بیمه های اجتماعی یعنی تامین امنیت شغلی برای نیروی کار ، توسعه عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر تشویق به حضور سیاسی و اجتماعی تشکل های مردمی ومشارکت واقعی و جدی مردم در اداره امورکشور وآزادی مطبوعات و رسانه ها باتعریف آنزمان و….آنچه که هنوز با گذشت بیش از ۷ دهه در اول وصف آن ما نده ایم
***با این همه افرادی بیطرف ضمنا محقق و منقاد ، برامده از باور خود انهم بدون قصد تضعیف چنین استدلال میکنند که بنظر نگارنده نبایستی از بیان ان در این برهه پرسشگری با هر توجیهی خود داری نمود :
& ملی کردن نفت به دلایل فنی و مالی بهتر از ارتقای قرارداد قبلی بود
رزم آرا وطن دوستی مستعد ، تحصیل کرده ، منصبط و هشیار بو د و اختلاف سلیقه او دلیل اهانت و خائن نامیدن و مهدورالدم دانستن او، نیست…..
تفویض اختیارات قانونگزاری از سوی مجلس ‌و قبول آن برخلاف اصول علم حقوق ، قانونمداری و اصولا امری غیرضروری بود .
حذف سنا به بهانه انتصابی بودن نیمی از اعضایش ،مفید نبود ، در حالیکه از میان وزرا ، معاونان ، استانداران ، سفرا و دیگر همترازان که برخلاف امروز واقعا مجرب ،خدمتگذار ووطن خواه بودند – برگزیده میشدند که مدارجی بسیار براساس شایستگی ها و شرایط احراز پیموده بودند ……
اعمال سلیقه شخصی در حذف سنا را قانونی ، به مصلحت و قابل دفاع نمیتوان دانست .
ملی کردن انهم در حد شعار ،مصادره غیرقانونی و اطاله بی دلیل «حل مسئله نفت » عامل اصلی سقوط چهره برتر و پاک دست ایرانیان بود که موجب ممنوعیت فروش نفت نیز شد .
اقتصاد بدون نفت برخلاف منافع عمومی بود و بایستی به سرعت درباره غرامت مذاکره میکردند و فروش نفت را طبق روال جهانی ادامه میدادند.
قطع روابط با انگلیس اقدامی نه چندان مناسب «موافق علاقه حزب توده »و طفره رفتن از غرامت بود!

***محقق دیگری برامده از مطالعه در تاریخ معاصر، ضمن تمجید از خصائل اخلاقی ، شجاعت و استقلال طلبی مصدق مینویسد : احترام و نامداری دکتر با همان پرچمداری ملی کردن نفت کافی بود !
شادروان بدون شناخت دقیق دنیای سیاست و مصالح ملت ، برای هدفی پافشاری میکرد که عملی نبود و پیوسته پیشنهادات مختلف امریکائی‌ها با مخالفت و امتناع ایشان مواجه میشد …..
* صرفِ بودنِ نفت زیر پا ی مردمان نیازمند احساساتی و دنباله رو «در ان روزگار پر اب چشم » ایجاد حق نمی ‌کرد ، زمانیکه کشف ، استخراج ، تصفیه ، فروش و…. در توان ایرانیان نبود، بهتر بود بر سر سهمی بیشتر مصالحه می‌شد…..
نظر دکتر در این باره چنین بود : این حرفها را نمیفهمم، دوست ندارم زیر بار زور بروم ……
در حالیکه «حق در میان قوانین و واقعیتهای قدرت ، البته در ان شرایط و زمان ومکان معلوم میشود » و بیقین امروز هم با شعار نمیشود کشور را در بلند مدت «چنانکه افتد و دانی »اداره و مدیریت نمود و بشکلی دیگرمصداق دارد .
زمانیکه «cia»هفتاد نفر از اعضای مجلس را خریده بود تا علیه ایشان وارد عمل شوند ، بایستی در رابطه با مصالح بلند مدت ،توجه میکرد که مجلسی که پشتیبان اصلی او نامیده میشد به چنین وضعیتی دچار است ….
* مصدق مستظهر به پشتیبانی مردم بود، خشم مهار نشده‌ای که برخی با فوت و فن‌ها میتوانستند بخشی از جامعه را به میدان بیاورند… نتیجه اش من حیث مجموع بیست هشت مرداد شد ……
& بیقین اگر شادروان مصدق فرصت می یافت با مدیریت کامل مخالفین ،اجرائی نمودن برنامه های مترقی ، کنترل احساسات همراهان و…..پیروزشده بود ، شاید نیازی به «دگرگونی پر هزینه سال پنجاه و هفت » پیش نمی امد . ….

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است