اتفاقات اخیر ایران این پرسش را پیش می کشد که رژیم به دنبال چیست؟ ادامه پافشاری رژیم بر سیاست های کنونی خود و گریز از مذاکره برای رسیدن به کدام هدف است؟
رخدادهای چند روز گذشته نشان داد که صبوری مردم به انتها رسیده است. تاب تحمل تمام شده است. ادامه یافتن سیاست های موجود که در تمام زمینه ها ملت را زیر فشار گذاشته است، امکان ادامه ندارد. مشکل جامعه با حکومت صرفا بحران اقتصادی و فقر نیست. البته بدیهی است که شرایط اقتصادی این روزهای وطن، شکنجه تمام عیار مردم است. نه تنها فقر امروز، که هیچ چشم انداز روشنی هم برای آینده دیده نمی شود. استیصالی وحشتناک در حال سایه افکندن بر هستی جامعه است. مردم از این همه فشار جان به لب شده اند. علاوه بر آنکه در تمام عرصه های دیگر نیز زیر فشارند. حق انتخاب آزادانه پوشش از آنها سلب است! حق بهره بردن از هنری که به آن علاقه دارند از آنها سلب است! حق بیان و بهره گیری از نظرات دیگران از آنها سلب است! حق بیان رای و نظر خود درباره رخدادها و تصمیمات کشور از آنها سلب است! حق مسابقه آزاد ورزشی با ورزشکاران دیگر کشورها از آنها سلب است! حق ارتباط با جامعه جهانی از آنها سلب است! حق تجلیل از تاریخ و اسطوره های خود از آنها سلب است! حق آزادانه عاشقی کردن از آنها سلب شده است!… حتی حق پرستش خدایی که به او باور داشته باشند و آنگونه که بخواهند، او را بپرستند از آنها سلب است! همه حقوق انسانی از آنها سلب شده است! هیچ عرصه ای از زندگی برای مردم ایران باقی نمانده است که از دست درازی حکومت در امان مانده باشد! شان انسانی مردم ایران زمین دچار شبیخونی وحشتناک شده است! اما فاجعه بارترین فشار این روزها، فشار اقتصادیست که هستی مردم را به تمامی به بازی گرفته است. فشار اقتصادی ای که مردم اصلا نمی دانند برای چه بر آنها تحمیل شده است! فقری حاصل از تحریم های بی سابقه ایران. مردمی که تمام حقوقشان از سوی حاکمان خودکامه سلب شده است، از سوی آمریکا وحشیانه چنان تحریم شده اند که یا بمیرند یا برای زنده ماندن قیام کنند! ملت ایران در بین دو تیغه خونخوار حاکمیت آدمخوار ضد ایران و آدم خواران حاکم بر آمریکا گرفتار آمده است.
اما ج ا در پافشاری بر عدم مذاکره و ادامه سیاست های کنونی خود به دنبال چیست؟
حاکمیت ج ا بی تردید در پنداری خام آرزوی آن دارد که در انتخابات آتی ریاست جمهوری ایالات متحده، جمهوریخواهان شکست خورده و کاندیدای دموکراتی به کرسی ریاست جمهوری دست یابد. فرض کنیم که این آرزوی رژیم ولایی محقق شود. چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ رژیم از برجام عدول کرده است. دستورات تحریمی نیز به قوت خود باقی هستند. رییس جمهور دموکرات حاضر نخواهد بود به سادگی دستور به لغو تحریم ها دهد. اوضاع بحرانی رژیم هر سیاستمدار عاقلی در آمریکا را وا می دارد تا از آنها برای به تسلیم کشاندن ج ا بهره گیرد. اوضاع بحرانی و اقتصاد ویران شده کنونی اجازه نمی دهد تا رژیم بتواند زمان زیادی را مصروف چانه زنی کند. خلاصه آنکه نقطه نهایی پیش روی رژیم در بهترین حالت متصور همین امروز خواهد بود! با این تفاوت که امروز، ترامپ وجهه جهانی ندارد و پیش از انتخابات ممکن است اندکی انعطاف داشته باشد. اما ترامپ دور دوم انعطافی نخواهد داشت و در صورت برآورده شدن آرزوی حاکمیت در پیروزی دموکرات ها، رییس جمهوری در آمریکا بر سر کار خواهد بود که وجهه بین المللی داشته و در این فشارها تمام قد همراه او خواهند بود! و البته اقتصادی ویران تر از امروز و شکافی عمیقتر بین حاکمیت خونریز و مردم به جان آمده!
خلاصه آنکه از هر سوی که بنگریم، عقلانی ترین راه پیش پای رژیم در شرایط موجود، رفتن به پای مذاکره و تلاش برای رسیدن به تفاهم با ترامپ است. ایران دیگر توان تحمل این همه فشار را ندارد. اتفاقات این روزهای ایران، حتی اگر دستهایی هم برای -به قول رهبر رژیم- جنگ امنیتی راه انداختن در کار بوده باشد، نشان داد که ایران امروز در آستانه اتفاق دهشتناک است! ما تا سوریه شدن فاصله ای نداریم! علیرغم همه خشونت پرهیزی مردم دوست داشتنی ایران، علیرغم فرهنگ والای این کهن دیار، علیرغم تمام تجربیات داخلی و خارجی مردم ما، فشارهای وارد آمده بر این مردم در ۴ دهه حکومت ولایت فقیه جامعه را به جایی رسانده است که اگر راهی برای برون رفت باز نشود، آتشی بر پا خواهد شد که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان! و اما اگر بشار اسد به پاس حمایت تمام قد رژیم ولایت فقیه از این آتش گذر کرد، جمهوری اسلامی دوستی ندارد که در بزنگاهی چنین یاورش باشد!
آیا آتش جنگ پیامد دهشتناک ادامه سیاست های کنونی حاکمیت نخواهد بود!
آتش جنگ و مصیبت از سر این ملک و ملت دور بادا!
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - اروپا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است