از زبان معلمین کل کشور:
ما رتبه بندی شده ایم:
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که پول چای و قند مصرف شده
در زنگ های تفریح مدرسه را از جیب خودمان پرداخت کردیم
بدون اینکه
صدایی از ما در بیاید
تا مبادا همکار بغل دستی گدا خطابمان کند
و
یا با یک بیخیال بابا مگر چقدر می شود؟؟
سر و ته قضیه را هم آوردیم.
در حالیکه
نه تنها برای کارمندان محترم تر از ما
در تمامی ارگانها و ادارات دیگر این ابتدایی ترین و بی اهمیت ترین موضوع بود و هست
بلکه وعده های غذایی هم نوش جان کردند
با نوشابه که مبادا ضعف کنند از کثرت کار.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که سرمان را پایین انداختیم
و
با پای پیاده کیلومترها بیابان ها و کوهستانهای سرسخت را گز کردیم
تا به مدرسه ای بی امکانات برسیم و افتخار کنیم به معلم بودنمان،
در حالیکه
اگر کسی از سایر ادارات گذرش به اونجا می افتاد
حتما با ماشین های شاسی بلند و با عزت و احترام و منت مشرف شده
و
از حق ماموریت و سختی کار و بازدید هم بهره مند می گشتند.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که در گرما و سرما
در گوشه ی خیابان به انتظار تاکسی ایستادیم
در حالیکه
کارمندان شریف و محترم تر از معلمان
در تمامی دولتها سرویس در اختیار داشتند
و
یا حق ایاب و ذهاب میگرفتند و می گیرند.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که مدیر مدرسه با دست خالی سالها مدرسه چند صد نفره را اداره کرد
و
به جای اینکه
از طرف دولت، اداره و وزارتخانه مورد تقدیر قرار بگیرد
از طرف رسانه ملی،
وزارت خانه متبوع توبیخ شد
و
روبروی اولیا قرار گرفت
که چرا کمک هزینه
برای اداره مدرسه گرفتی
و
ای دریغا هیچ سوالی ایجاد نشد
که با دست خالی چگونه مدرسه را باید اداره کرد؟؟؟
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که همه روسا و کارکنان ادارات به خودشان اجازه دادند
با یک تلفن و دستور از طرف مافوق خود ما،
کارشان را در مدرسه (طبق وظیفه و قانون نانوشته)
در چشم برهم زدنی انجام دهیم
و
در عوض در هیچ ارگانی برای ما تره هم خرد نکنند.
و
هنوز هم بعد سالها این تسلسل باطل ادامه دارد.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که برای مأموریت های مهم کشور
در میدانهای مختلف سیاسی، اجتماعی، مراسمات و …
در رتبه اول صف بودیم
و
هستیم
ولی در نیاز سنجی اقتصادی،
اسمی از ما به میان نیامد و کارمندان محترم تر از ما منتفع شدند
ولی
ما همچنان ادامه دادیم
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که تامین نشدیم دنبال شغل دیگر،
رفتیم و همدیگر را به این کار تشویق کردیم
و
نفهمیدیم که در حق خود و خانواده مان چه ظلمی می کنیم
و
خودمان و دیگران به حساب نجابتمان گذاشتیم و گذاشتند
و
این شد
عادت
بجای
مطالبه گری.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که کارمندان محترم دولت در هتل ها و اقامتگاههای آنچنانی
استراحت می کردند،
ما معلمان به همراه خانواده هایمان در صف ستاد اسکان التماس مسئولی را میکردیم
که مدرسه نزدیک را برایمان در نظر بگیرد
و
اگر نیست اجازه دهند
در حیاط مدرسه
چادری برپا کنیم.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که شدیم نردبان ترقی دیگران،
حتی به بهانهی شکستن کمر خودمان
و
ای بسا کیف کردیم از این نردبان بودنمان.
بارها در ابتدای نردبان وعده
و
از بالای نردبان جز بی اعتنایی
نگاران بالانشین
چیزی حاصلمان نشد که نشد!!!
ولی
مجدداً ادامه دادیم که دادیم.
▪️ما زمانی رتبه بندی شدیم
که ادارات و ارگانهای دیگر، محترم تر از ما تلقی شدند
و
رتبه و مزایایشان در بودجه ملی بدون سر و صدا تخصیص یافت
ولی
وقتی نوبت به ما رسید،
آسمان تپید.