فردا سی و سومین سالگرد درگذشت آیتالله خمینی است. اقتدارگرایان حاکم او را با عناوینی نظیر رهبر عظیمالشان انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی مینماند و اصلاحطلبان از او با عنوان «امام راحل» یاد میکنند. هر دو گروه اما، خود را – کمتر و بیشتر- میراثدار او میدانند و در زمین انقلاب اسلامیای بازی میکنند که او طول و عرضش را تعیین کرده است. میراث خمینی در هر حال، قابل اعتناست و جا دارد که هر بار و بهمناسبتی بدان پرداخته شود.
عبارت «مثلث زر و زور و تزویز» احتمالا بر ساخته علی شریعتی است و اگر هم نباشد، در ادبیات پیروان او و سازمان مجاهدین خلق ایران، به فراوانی کاربرد داشت و شاید هنوز هم داشته باشد.
مخاطب این عبارت در دهه پنجاه، حکومت شاه بود که در آن «بورژوازی کمپرادور»، نماد زر، ساواک سنبل زور و رسانههای حکومتی نشانه تزویز بودند. شریعتی شاید علاقهای نداشت تا به جنبههای دیگر برآمد این مثلث بپردازد و متاسفانه زنده هم نماند تا با این شابلون، به اندازهگیری نظام جمهوری اسلامی بپردازد که خود – آگاهانه یا نا آگاهانه – در تاسیس آن نقش موثری داشته است.
مثلث «زر و زور و تزویز» اما، نماد دیگری هم در جامعه داشته است که در انقلاب اسلامی، سرطانوار گسترش یافت و به جمهوری اسلامی امروز فرا رویید. برجستهترین نماد حیات و عملکرد این مثلث در دوران پیش از انقلاب، دستجات عزاداری ماه محرم بود که در آن زر حاجی بازار، زور لمپن حاشیه بازار و تزویز ملای تکیه محل، در دیگهای پلوی نذری و دستجات علموکتل بهدست و قدرتنمایی ملایان روضهخوان – منبری و زنجیر و قمهزنی میلیونی، عرض اندام میکرد.
این عرض اندام اما، به حوزه عزاداری محدود نماند و در وجود «حزب موتلفه اسلامی» به سطح سیاست فرارویید. حزبی متشکل از سران بازار، روحانیت وابسته به بازار و شماری از قمهکشان و داشمشتیهای متظاهر به دینداری که کار ترورهای حزب را انجام میدادند. در موتلفه، تجار بزرگ بازار دست بالا را داشتند و دو گروه دیگر که به زر آنها نیازمند بودند، تبعت میکردند. این حزب خود را یگانه تشکل سیاسی «اهل تقلید» اعلام کرد و البته در همانجا – برای آنکه امر بر هیچ ملایی مشتبه نشود – تاکید کرد که مرجع تقلید را حزب تعیین میکند و طبعا ملایی به این مقام بر گزیده میشود که زبان بازار را بفهمد.
موتلفه مهمترین تشکل سیاسی اسلامی بود که پابهپای رفتن جامعه به سمت بحران انقلابی، به خمینی نزدیک و نزدیکتر شد و از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، مراکز حساس قدرت را به چنگ آورد. لاجوردی در دادستانی انقلاب تهران مستقر شد تا دمار از مخالفین در آورد، وزارت بازرگانی و همه مراکز حساس اقتصادی به تصرف برادران عسکر اولادی، بادامچیان و خاموشیها در آمد. لمپنن بیسوادی به نام محسن رضایی که همه سابقهاش مشارکت در چند ترور بود، به فرماندهی کل سپاه برکشیده شد و همتای لمپن دیگرش، محسن رفیقدوست عهدهدار وزارت سپاه شد. صداوسیما و بسیاری از تریبونهای نماز جدیدالتاسیس جمعه هم به تصرف روحانیونی درآمد که یا از موتلفه بودند و یا با موتلفه و بدینگونه بود که موتلفه به مثابه نماد مجسم مثلث «زر و زور و تزویر»، میراثدار اصلی خمینی شد و سهم شیر را در نظام نوپا، از آن خود کرد تا بر همگان مسجل شود که، جدای از حواشی و سو تفاهمات بسیار روشنفکران مسلمان و انقلابی، میراث اصلی خمینی چیزی جز نسخه نوسازی شده اتحاد «زر و زور و تزویز» نبود و شخص «امام راحل» که حفظ نظام را اوجب واجبات اعلام کرد و با چشمان شیشهای، حکم اعدام هزاران زندانی دارای حکم حبس را امضا کرد، استاد اصلی تزویر بوده است.
در ۴۳ سال عمر ج.ا. تحولات زیادی اتفاق افتاده است. حزب موتلفه به عنوان تشکل سیاسی اصلی نظام هم دچار تغییراتی شد. حاجی حجرهنشین بازار به امپراتور پتروشیمی بدل شد، قمهکش جوان آن روزگار به سردار صاحب جاه و جلال فرا رویید و روحانی دست تنگ متکی به وجوهات بازار، بر خزانه ملی چنگ انداخت. یک چیز اما، تغییر نکرد: مثلث «زر و زور تزویز» همچنان هسته سخت قدرت باقی ماند و هر بار که حادثهای رخ داد، بهسان گربه مرتضى علی، دوباره بر سر کشور و گنجهای آن فرود آمد تا تحمیق کند، فساد کند، غارت کند و نابود کند.
نظامی که ابله نادانی به نام حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران آن است که برای ربودن گوی عوامفریبی، از کسادی بازار شهادت مینالد، رییس جمهورش قادر به از رو خواندن یک متن ساده فارسی نیست و اتهام جنایت علیه بشریت را بر پیشانی دارد، همه مقامات ریز و درشتش تا خرخره در فساد غرق شدهاند و رهبرش نقش خود را به سطح مالهکش فساد مریدان فرو کاسته است، میراث امروز آیتالله خمینی است.
رونمایی درب قابلمه به عنوان دستگاه کرونایاب، پودر کردن هواپیمای مسافری بر آسمان تهران، ممنوعیت ورود واکسن کرونا و معاونت در تحمیل مرگ به چند صد هزار بیمار مبتلا به کرونا، گوشههایی از این میراث سراسر فساد است. متروپل یک نماد کوچک از این قصه پرغصه نظام اسلامی حاکم است که در آن بار دیگر مثلث زر عبدالباقی، زور سرپاس رضایی و رفیقش علی شمخانی و تزویری که دیگر فقط از آن روحانیت حاکم نیست و به ویژگی کل نظام بدل شده، چهره کریه خود را نشان داد. فساد کرد و قربانی گرفت، تا به همه یادآوری کند که میراث اصلی آیتالله خمینی ۳۳ سال بعد از مرگ او، همچنان همان است که بود!