هرازگاهی این موضوع بر سر زبانها میافتد که فدرالیسم میتواند برای ایران راهحلی کارگشا و مفید باشد و این روزها هم که شرایط عمومی کشور ناآرام و متلاطم است، باز هم بحث فدرالیسم از همین منظر در بخشی از جامعه مطرح شده است. گمان من بر آن است که هواداران فدرالیسم برای ایران دو دستهاند. دسته بزرگتر را اکثرا کسانی تشکیل میدهند که شناختی از فدرالیسم، کشورهای فدرال و دلیل و زمینه تشکیل چنین کشورهایی ندارند؛ ولی با وجود این نداشتن شناخت، بنابر دلایلی که موضوع این یادداشت نیست، از آن هواداری میکنند. اما دسته کوچکتر کاملا میدانند فدرالیسم چیست و با آگاهی کامل از معنای آن به طرح فدرالیسم برای ایران میپردازند و اگر دیگران ندانند که دلیل طرح این مسئله از سوی آنان چیست، خود به دلیل این اصرارشان کاملا واقفاند. آنچه نویسنده در این یادداشت منظور دارد، امید به آن است که خواننده در پایان متن به این موضوع واقف شود که اجرای فدرالیسم برای کشوری مانند ایران چه تبعاتی دارد. فدرالیسم، مفهومی سیاسی برای کشورداری است که از کلمه لاتین «فیدوس» به معنای اتحاد گرفته شده است. در این نوع از ساختار سیاسی یک کشور، بخشها و مناطقی که زمانی از هم جدا بودهاند، به وسیله یک توافق، به اتحاد میرسند تا کشوری واحد و متحد را بنا کنند؛ ولی به دلیل همان سابقهای که زمانی جدا از هم بودهاند، حقوقی برای هرکدام از این واحدهای بههمپیوسته در آن توافق در نظر گرفته میشود. این توافق همان قانون اساسی این کشور متحد است که به اعتبار آن، حکومت مرکزی تشکیل میشود؛ ولی آن واحدها و ایالتها، براساس همان قانون اساسی، حقوق و امتیازات داخلی خود را دارا هستند. به زبانی سادهتر، کشورهای فدرال، پیش از آنکه تبدیل به یک کشور واحد و متحد شوند، واحدهای کوچکتر و مستقلی بودند که به قصد تجمیع قدرتهای پراکنده و خرد، با هم یکی میشوند تا کشوری بزرگتر و قدرتمندتر را به وجود آورند و از مواهب این قدرت بیشتر، بهره ببرند و در عین حال استقلال داخلی مثلا در قانونگذاری درون واحد را نیز حفظ میکنند تا از امکانات مستقلبودن هم استفاده کنند. میتوان برای نمونه به چند کشور اشاره کرد که به چنین شیوهای تشکیل شده و اینک دارای حکومت فدرال هستند. شاید از معروفترین آنها ایالات متحده آمریکا و آلمان باشند. ایالات متحده آمریکا قبل از آنکه تبدیل به یک کشور واحد شود، سرزمینی بود مستعمره امپراتوری بریتانیا با چند فرمانداری که فرمانداران آن از طرف بریتانیا منصوب میشدند که با جنگ استقلال، ۱۳ فرمانداری تحت نام ایالت با هم متحد شده و در سال ۱۷۸۳ کشور ایالات متحده آمریکا را پدید آوردند.
آلمان هم تقریبا به همین صورت تشکیل شد؛ به این شکل که در زمان ویلهلم اول (پادشاه پروس) و زمان صدارت بیسمارک، ۲۲ دوکنشین با هم متحد شدند و در سال ۱۸۶۷ «ممالک یکپارچه آلمان» را تأسیس کردند.
برای نمونه دیگر میتوان از امارات متحده عربی نام برد که در سال ۱۹۷۱ با اتحاد شش امارت تأسیس و در سال ۱۹۷۲ با هفتمین امارت به شکل کنونی درآمد. بهواقع همه کشورهای فدرال کشورهایی جدید هستند (اولین آنها ایالات متحده آمریکا) که با اتحاد واحدهای کوچکتر به وجود آمدهاند. حتی هند، پس از استقلال از بریتانیاست که از ۲۸ ایالت و هفت قلمرو متحد تشکیل میشود.
غیر از این، کشورهایی که قبل از تجربه تأسیس ایالات متحده آمریکا به وجود آمدهاند، شکل دیگری از حکومت را دارند که به آنها «دولتهای واحد» میگویند. اکثر کشورها با دولت واحد، سابقه تشکیل بسیار قدیمیتری از کشورهای فدرال دارند و حتی بریتانیا با وجود اینکه از چهار کشور تشکیل شده، ولی کشوری فدرال محسوب نمیشود. اما نکتهای که باید به آن اشاره کرد، این است که هیچ کشوری با ساختار «دولت واحد» در جهان وجود ندارد که مسیر برعکس، یعنی مسیر از دولت واحد به دولت فدرال را طی کرده باشد؛ غیر از کشور عراق که پس از حمله نظامی آمریکا و و اشغال آن کشور، در سال ۲۰۰۵ به یک کشور فدرال تبدیل شد و جالب اینکه این مسیر معکوس در اینجا متوقف نماند و اقلیم کردستان عراق بهعنوان اولین و تنها بخش فدرال این کشور، در سال ۲۰۱۷ گام معکوس بعدی را با همهپرسی استقلال، برای تبدیل به یک کشور مجزا برداشت که البته با مقاومت دولت مرکزی عراق و پیشروی تا آستانه برپایی یک جنگ، این جدایی به نتیجه نرسید.
با این توضیحات میتوان بهصراحت چنین گفت که فدرالیسم تلاشی است برای متحدکردن واحدهای کوچک برای تشکیل یک کشور بزرگ و در مقابل، رفتن یک کشور با دولت واحد به سوی فدرالیسم، با توجه به تجربه منحصربهفرد و یگانه عراق در طیکردن این مسیر معکوس از دولت واحد به فدرالیسم، تلاشی است برای تقسیم یک کشور بزرگ به واحدهای کوچکتر.