آنچه این روز ها در عراق می گذرد، الزاماً همانی نیست که بیشتر خبرگزاری ها و رسانه ها می گویند و می نویسند و منتشر می کنند.
نگاه غالب، همیشه دقیق ترین نگاه نیست؛ و اخبار و تحلیل های فراگیر، همیشه راست نمی گویند.
این مقاله، با کند و کاو در میان اخبار منتشر شده در نشریات و رسانه های معتبر و قابل استنادِ عمدتاً عرب زبان، تا حد امکان، تصویری از واقعیت صحنه را ترسیم می کند.
بر خلاف آنچه در بسیاری از اذهان، جا افتاده است، تنها نیرو های داخل صحنه، داعش و دولت مالکی نیستند. هرچند که عملاً در یک سو، رهبری و هژمونی واقعاً موجود، از آنِ داعش است که یکباره در عراق به اصلی ترین نیروی جنگجوی مخالف تبدیل شده است؛ و در سوی دیگر، رهبری و هژمونی مطلقاً ناموجود، از آنِ دم و دستگاه در هم ریخته و ناتوان مالکی.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
به گزارش «القدس العربی»، و چندین رسانه ی دیگر، و همچنین به تأیید و تأکید و تحسین «رغد» (دختر صدام حسین)، افسران ارتش بعث، و به خصوص آن هایی شان که تحت فرماندهی عزت ابراهیم الدوری، معاون بسیار قدرتمند صدام حسین، که رهبری رسمی یا غیر رسمی سازمان موسوم به «ارتش طریقت نقشبندی» را هم به عهده دارد فعالیت می کنند، همپیمان و همراه و هماهنگ، در تسخیر موصل و تکریت و مناطق دیگر، دست در دست داعش داشته اند و دارند.
حزب بعث نیز، در اطلاعیه های خود، قضایای اخیر را تحت عنوان «انقلاب»، می ستاید و مورد حمایت قرار می دهد و جنگجویان را به ادامه ی «انقلاب» تشویق می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
وائل عصام، برای «القدس العربی»، یک گفتگوی اختصاصی با رغد خانم، دختر صدام حسین، و با حریر خانم، دختر رغد خانم، ترتیب داده است.
رغد، به وائل عصام می گوید:
ـ از پیروزی عشایر انقلابی عراق، از پیروزی عمو عزت خودم (عزت ابراهیم الدوری، معاون صدام که در بالا از او یاد شد) و رزمندگان قهرمان، بسیار شادمانم. رزمندگان قهرمانِ پدرم!
وائل عصام، توضیح می دهد که این سخن رغد، مبتنی بر نقش عزت ابراهیم و «ارتش مردان طریقت نقشبندی» است که در مناطق شمالی عراق فعال هستند، و با گروه های شریعتگرا و عشیره گرا، و بارز ترین این ها یعنی داعش، و نیز «ارتش مجاهدین» [یک تشکل سلفی قدیمی عراقی] همپیمان شده اند و توانسته اند بر شهر های بزرگ سنی نشین عراق مسلط شوند.
رغد خانم، تأکید می کند که گرچه فعالیت سیاسی ندارد، اخبار دست اول را از داخل عراق دریافت می کند.
او برای ابراز بیشتر شادمانی خود می خندد، و خنده زنان می گوید که خوشحال است از این که آنچه انتظار می کشید را شاهد است، و اضافه می کند که امیدوار است که بالاخره «یک روز» که آن را خیلی نزدیک نمی بیند ولی به آن ایمان دارد، به عراق و «شهر های انقلاب» بر گردد، و در آنجا به روح پدر خود، فاتحه یی نثار کند!
حریر خانم، دختر رغد خانم هم از شادمانی وافر خود از آنچه در عراق می گذرد، و مخصوصاً از «آزاد شدن» تکریت، زادگاه پدربزرگش، سخن می گوید.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
طارق الهاشمی، بنا به گزارش رسانه ی کردی ـ عربی «شفق» (که مخالف مالکی، و مدافع فدرالیسم در عراق است) تسخیر موصل را تبریک گفته است و آن را «انقلاب» نامیده است.
طارق الهاشمی، از مهره های آلوده ی بازمانده از عصر صدام است که در همین حکومت فعلی عراق، پست معاونت رییس جمهور (جلال طالبانی) را به عهده داشت.
او گرچه در پی محکومیت به اعدام از سوی قوه ی قضاییه ی کنونی عراق، به خارج گریخته است و گویا فعلاً در پناه مراحم ملوکانه ی آل سعود در عربستان اقامت دارد، خود را همچنان معاون رییس جمهور همین عراق مالکی می داند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
اثیل النُجیَفی، استاندار منتصب مالکی در موصل، که برادر اسامه النجیفی معروف، یعنی رییس پارلمان عراق است، در گفتگو با تلویزیون بغداد، به صورت تقریباً غیر منتظره یی، در یک تقابل آشکار با نوری مالکی و دم و دستگاه او، به موارد قابل توجهی اشاره کرده است که با استناد به نشریه ی معتبر «القدس العربی» به سردبیری «عبد الباری عطوان»، می توان محور های آن را به این ترتیب بر شمرد:
۱ ـ مردم موصل، از ستمی که توسط نیرو های مالکی بر آن ها رفته است، به سوی کسانی می گریزند که مدعی نجات آن ها هستند.
۲ ـ داعش، با همه ی سیاه اندیشی ها و تبهکاری ها و جنایات کم نظیرش، امکان ادامه ی حیات و رشد در محیطی را نداشت که مردم آن، نظری مساعد ـ هرچند از سر اجبار ـ نسبت به آن نداشته بوده باشند.
۳ ـ داعش، با مردم موصل، برخوردی زیرکانه و حساب شده تر از برخورد نیرو های مالکی داشته است.
۴ ـ عشایر، و سازمان ها و دسته ها و نیرو های متعددی، با داعش، در جنگ کنونی اش، همراه و همپیمان و هماهنگ شده اند.
۵ ـ در موصل، کمیته هایی توسط برخی از ساکنان محلی، در حمایت از جنگجویان مسلح تشکیل شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
روی هم رفته، گرچه هژمونی و رهبری، با سیاه اندیشان و سیاهکاران «دولت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» است، این نوع پیروزی ها مدیون وجود جریان های دیگری نیز هست، و بدون آن ها تحقق یافتنی نمی بود و نخواهد بود. از جمله مدیون:
ـ بازماندگان حزب بعث، از رهبران و فعالان سیاسی آن تا افسران کارکشته و با تجربه و کم و بیش وفادار به آرمان های گذشته ی خود، و یا مزد بگیر.
ـ بخش هایی از القاعده که چندان موافق موضع ایمن الظواهری و امثال او که داعش را رقیبی تازه نفس و پر تکاپو و با آینده می بینند و حساب القاعده و داعش را از هم جدا کرده اند، نیستند و القاعده ی آرمانی خود را بیشتر در داعش می یابند تا در القاعده ی نسبت به داعش، رو به افول نهاده.
و می دانیم که ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، تا همین چندی پیش، رهبری القاعده در عراق را به عهده داشت.
ـ افراد و جریان های مختلف موسوم به تکفیری، و «علما»ی سلفی یا شبه سلفی. و بنیادگرایان و متعصبین فرقه گرای نقطه ی مقابل متعصبین و فرقه گرایان طرف دیگر.
ـ «هیأت علمای مسلمین» که رهبر عقیدتی اشان، حارث الضاری، از طریق تلویزیون «رافدین» که برنامه هایش از عمان پخش می شود، داعش را مورد تأیید و تکریم و تشویق قرار می دهد و برای آن در جهان عرب تبلیغ می کند.
ـ آخوند رافع الرفاعی، متخلص به «علامه رافع الرفاعی، مفتی دیار عراق»، که در میان بخش هایی از اهل تسنن که چندان هم علاقه یی به داعش ندارند، پیروانی به هم زده است، و بند و بساطی برای خود پهن کرده است و بیا و برویی دارد.
این مفتی، از آنچه آن را «آزاد سازی موصل و تکریت» و «محاصره ی کرکوک» نامیده است، به عنوان مبارزه در را رهایی مردم عراق و مخصوصاً اهل تسنن یاد کرده است!
ـ سازمان موسوم به «رجال طریقت نقشبندی»، که البته نباید کار هایش را به حساب خود طریقت نقشبندی که یکی از شعبه های تصوف است ریخت.
ـ «انصار السّنه»، که یک سازمان جهادی باسابقه و قدیمی در عراق است، و پیروان و افراد خاص خود را دارد.
ـ تشکل عقیدتی ـ نظامی «جیش المجاهدین» که سلفی است، و از نامدار ترین و فعال ترین ترین نیرو های درگیر با ارتش آمریکا در زمان حضور نظامی آمریکا در عراق بود.
ـ رؤسا و بزرگان عشایر و قبایل و طوایفی که به دلایل متعدد، به طور خاص با دولت مالکی، و در مواردی نیز به طور عام اساساً با یک دولت متمرکز و سیستم های سیاسی بعد از پایان دوران ماقبل سرمایه داری، مشکل دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
شاید نگاهی به دو انتصاب که در روز جمعه توسط «شورای نظامی»، و «شورای انقلابی عشایر» داعش و همپیمانان آن انجام گرفت، بد نباشد.
پایگاه خبر رسانی «ایلاف»، خبر داده است که دو تن از افسران بلندپایه ی ارتش بعث، به عنوان استانداران نینوا و صلاح الدین منصوب شده اند.
ـ سرلشگر «ازهر العبیدی»، فرمانده لشگر پیاده نظام ارتش صدام، استاندار نینوا شده است.
ـ و سرلشگر «احمد عبد رشید»، از افسران برجسته ی بعث، که قبلاً هم استاندار صدام بود، به استانداری «صلاح الدین ـ که تکریت، مرکز آن است ـ گماشته شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ماهیت واقعی اختلاف های موجود در عراق، اگرچه در بسیاری موارد، خود را به صورت نزاع سنی ـ شیعه، نشان می دهد، مذهبی نیست، و متمرکز کردن نگاه بر نزاع سنی ـ شیعی، اساساً در تضاد با تحلیل علمی پدیده هاست.
چه در عراق؛ و چه در هر جای دیگر جهان.
دین و مذهب و ایده ئولوژی، تابع بنیاد هایی هستند که زیربنای یک جامعه را تشکیل می دهند، و باید آن ها را با تغییر و تحول آن زیربنا سنجید.
نه بالعکس.
۱ ـ نا بسامانی های برآمده از دل تجاوز نظامی آمریکا به عراق ِ تحت حاکمیت بعث، به علاوه ی آنچه دار و دسته ی تبهکار نوری المالکی که گاهی سر در طویله ی ملایان و دُم در طویله ی آمریکا دارد و گاهی سر در طویله ی آمریکا و دم در طویله ی ملایان، با کشور عراق و مردم آن کرده اند، بسیاری از ساکنان معمولی مناطق سنی نشین خارج از محدوده ی کردستان عراق را در صورت (و نه در سیرت) به سمت نزاع سنی ـ شیعی سوق داده است.
این نزاع، به دلیل بافت قبیله یی و عشایری و طوایفی جامعه ی عراق، منازعات قبیله یی و عشایری و طوایفی را تقویت می کند، در همان حالی که خودش نمایی از آن منازعات است.
شمار سنیانی که جزیی از بافت حکومتند و یا با آن همراهی دارند بسیار است؛ همچنان که شمار شیعیانی که در نقطه ی مقابل قرار گرفته اند.
۲ ـ انفجار ها و قتل های دسته جمعی روزانه در ابعاد حیرت آور، آشفتگی ها و هرج و مرج ها، درگیری های قومی و طائفی و مذهبی و فرقه یی و سیاسی، و به بن بست رسیدن همه ی راه ها، بسیارانی از مردم به جان آمده ی عراق را، به نقطه یی رسانیده است که مصداق شعر «م.امید» نازنین خودمان شده اند که:
نادری پیدا نخواهد شد، «امید»
کاشکی اسکندری پیدا شود!
این هم یکی از خواص تئوری «هرج و مرج سازنده» ی مکتب کامل و همه فن حریفی است که در وجه سیاسی ـ نظامی اش، که فقط یک وجه از وجوه آن است، بیشتر با نئوکان ها شناخته شده است.
۳ ـ «پیروزی» نوری مالکی و اعوان و انصار او در «انتخابات» اخیر عراق، و وحشت از آینده یی که همچون گذشته خواهد بود، به نوعی، به صورت عامل همدلی کلی مخالفان برای به هم ریختن میز بازی قانونی، و ضرورت زیر و رو کردن هرچه سریع تر همه چیز، عمل کرده است.
۴ ـ ارتش عراق، نه فقط بی کفایتی و ناتوانی خود، بلکه آلودگی به عناصر نفوذی (مثل آنچه در چند روز اخیر در ارتباط با سقوط سریع موصل و تکریت، مطرح شده است) و فساد خود را، و نیز ناباوری اعضای خود به دولت و نظام حاکم را به نمایش گذاشته است، و در حال متلاشی شدن و همچنین از دست دادن تتمه ی اعتماد به نفس خویش است.
۵ ـ اگر اتفاق غیر منتظره یی نیافتد، کشور عراق، به مرحله ی نهایی فروپاشی و تجزیه و تکه تکه شدن (و نه فدرالیسم) بسیار نزدیک شده است. و جنگجویان مخالف، حتی اگر ـ بر فرض ـ بتوانند بغداد را هم تسخیر کنند، به دلیل ناهمگونی های میان عناصر تشکیل دهنده اشان، به سرعت، یکدیگر را همراه با کشور خود، از هم خواهند درید.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
نکته ی جالبی که در این میان کمتر به آن توجه شده است، تفاوت هایی است که در برخورد صاحبان و اربابان عرب «ارتش آزاد سوریه» و به تَبَع آن خود این نیروی مرسونر، و همچنین حسرت به دلانی که آرزوی قرار گرفتن در موقعیتی مشابه آن را در دل و در سر می پرورانند (به طور خاص در مورد ایران خودمان رهبران مجاهدین خلق) با داعش سوریه و داعش عراق ـ که هر دو یک رهبری واحد دارند و از یک جنس هستند ـ دیده می شود.
آیا در آن بالا، در سطح صاحبان و اربابان، توافق هایی شده است و از این پس کمتر شاهد درگیری داعش و ارتش آزاد سوریه با یکدیگر خواهیم بود؟
و آیا تحت حمایت عربستان سعودی و قطر و مشابهان، مأموریتی بزرگ و خطیر به داعش در عراق سپرده شده است یا سپرده خواهد شد؟
معلوم نیست که چنین باشد و چنان نباشد، و یا چنان باشد و چنین نباشد. اما یک چیز، به عنوان تجربه یی نزدیک و ملموس، به روشنی معلوم است:
حکایت طالبان و القاعده ی زمانی مورد لطف و عنایت آمریکا و پرورده شده در دامان سیا و غیره و غیره و برکشیده توسط آن ها، و نمک ناشناسی های بعدی و دردسر های بی پایان آن!
کرد های سوریه، خوشبختانه با بهره برداری از موقعیتی که بشار اسد از سر استیصال و درماندگی، به منظور استفاده از تضاد ها در اختیارشان قرار داد، و صد البته با درایت کم نظیر خود، توانسته اند محدوده ی خویش را تا حدود زیادی از معرکه ی خون و آتشی که در سوریه برپاست در امان نگاه دارند و پای «ارتش آزاد» و النصره و داعش و کوفت و زهر مار را همرمان با پای اسد، در آن محدوده قلم کنند.
داعش در درگیری با کرد های عراق نیز تا کنون چیزی نصیبش نشده است، و حتی در کرکوک نفت خیز و استراتژیک هم که نیرو های وارفته ی مالکی مجبور به ترک آن شده بودند بعد از درگیری مختصری با کرد ها عملاً پا به فرار گذاشته است.
طبق آخرین خبر ها تا این لحظه، در جلولا هم که به اشغال داعش و همپیمان های آن در آمده بود، نیرو های اقلیم کردستان در حال پاکسازی منطقه هستند.
و حتی به گزارش پایگاه خبر رسانی «ایلاف»، مسئول محلی ارتش اقلیم کردستان عراق، خبر سقوط جلولا را تکذیب کرده است.
به نظر می رسد که کرد های عراق توانسته اند علی الحساب، کرکوک را که همیشه خواهان انضمام آن به اقلیم کردستان بودند و دولت مرکزی نمی پذیرفت، به راحتی به اقلیم کردستان اضافه کنند!
ــــــــــــــــــــــــــــــ
بنا به گزارش های موثق، از جمله گزارش روزنامه ی گاردین، قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه قدس، به همراه چند نفر دیگر، برای سازماندهی طرح هایی که هنوز جزئیاتشان مشخص نیست، وارد عراق شده اند.
«میدل ایست آنلاین»، گزارشی منتشر کرده است که مطابق آن، سه تن از فرماندهان بلند پایه ی سپاه پاسداران به نام های محمد فرد، کاظمی، و عسکری که مسئولیت شان، دخالت در سوریه بوده است، همراه با قاسم سلیمانی که مسئولیت اصلی دخالت در سوریه را به عهده دارد، به عراق رفته اند.
مطابق خبر دیگری، رژیم ایران اعلام کرده است که مواضع داعش را اگر داعش به صد کیلومتری مرز های ایران نزدیک شود، بمباران خواهد کرد.
داعش نیز به طور آشکار و بی پرده یی قصد تحریک دارد، و اماکن مقدس شیعیان در سامرا و نجف و کربلا را نشانه گرفته است.
به گزارش «القدس العربی»، در اعلامیه یی که در روز پنجشنبه، از سوی «داعش»، منتشر شده آمده است که:
ـ بعد از پیروزی ها، و بعد از دستیابی به کمک های انسانی و مالی و نظامی، آغاز حمله ی جدید خود با نام «الزحف» به سوی بغداد را اعلام می کنیم.
(«زحف»، در زبان عربی معانی متعددی دارد. از «لشگر انبوه» گرفته تا تهاجمی که تمام خطوط را یکباره در هم می شکند و می سوزاند. )
در پی کشته شدن «ابو عبدالرحمن البیلاوی الأنباری» که از او به عنوان دست راست رهبر کشته شده ی القاعده ی عراق، «ابومصعب زرقاوی» نام برده می شود، و در حال آماده سازی نیرو های داعش برای حمله به بغداد کشته شده است، ابو محمد العدنانی، سخنگوی داعش، در نامه یی خطاب به نوری المالکی نوشته است:
ـ راست است که میان ما تصفیه حسابی هست. تصفیه حسابی سنگین. اما این تصفیه حساب، در سامرا یا بغداد نخواهد بود. بلکه در کربلای آلوده و نجف مشرک انجام خواهد گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــ
اگر کسی مرتباً شما را تحریک کند، و قصد او این باشد که شما عکس العمل نشان دهید، حتماً منافعی در عکس العمل نشان دادن شما می بیند.
در این صورت، شما چه می کنید؟ عکس العمل نشان می دهید تا او به هدف خود برسد و به منافعی که در عکس العمل شما حستجو می کند دست بیابد؟ یا دقیقاً به همین دلیل که او منافع خود را در عکس العمل شما می بیند سنجیده و حساب شده و خونسردانه عمل می کنید؟
هر نوع بر خورد عکس العملی از سوی ایران با این موضوع، و به طور کلی تر هر نوع ماجراجویی تازه ی نظام در عراق، می تواند فاجعه یی بزرگ و جبران ناشدنی را برای میهن ما در پی داشته باشد.
به خصوص در شرایطی که پرونده ی توافق اتمی، به مرحله ی نتایج مثبتی رسیده است که جنگ افروزان داخلی و خارجی از آن وحشت داشتند و دارند و نمی خواستند و نمی خواهند که آن را ببینند.
بار ها و بار ها در باره ی سود فروکش کردن بحران اتمی برای جنبش و مردم ایران نوشته ام، و در اینجا نیازی به تکرار نیست.
و نیز بار ها و بار ها در باره ی تحریک و تحرکات مشکوکی که هدفشان درگیر کردن ایران در یک جنگ منطقه یی است هشدار داده ام.
خود روحانی و اسپانسر او رفسنجانی، نه به خاطر منافع مردم، بلکه به خاطر حفظ نظام ـ همان نظام که باید به دست مردم، و نه به دست دشمنان خارجی ایران سرنکون شود، و خواهد شد ـ قاعدتاً تمایلی به ورود در این بازی خطرناک ندارند.
اما این، کافی نیست.
اگر بی عملی ها و سست عنصری هایشان در برابر جناح مقابل و جنگ افروزان داخلی، آن ها را ناخواسته وارد این بازی خطرناک کند چه طور؟
۲۴ خرداد ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــ
٭ در باره ی سود فروکش کردن بحران اتمی، برای جنبش و مردم ایران، و در باره ی تحریک و تحرکات مشکوکی که هدفشان درگیر کردن ایران در یک جنگ منطقه یی است، به دلیل تعداد بسیار مقالات، به جای رفرنس دادن به تک تک آن ها، لینک صفحات خبر و نظر سایت خودمان (ققنوس) را در اینجا می گذارم و خودم را خلاص می کنم:
http://www.ghoghnoos.org/ak/ka.html
٭٭ موضوع مهم دیگری هم که باید جداگانه به آن پرداخت، موضوع جان سه هزا انسان مبارز در کمپ لیبرتی است که با تغییر و تحولات کنونی در عراق، بیش از همیشه، در معرض قتل عام قرار گرفته اند.
قربانیان اوهام یک رهبر مالیخولیایی که سال هاست دست و پای آن ها را با انواع و اقسام حیله ها گرفته است و بسته است و در عراق نگاهشان داشته است تا دیگران تیغ بر گردنشان نهند و ذبحشان کنند و او پیام بدهد که این ها «فدیه» های من به مردم ایران هستند.
در این مورد، عجالتاً، می توانید به صفحات ویژه ی لیبرتی و اشرف، حاوی مقالات متعدد راقم این سطور در «ققنوس» مراجعه کنید. با این نشانی:
http://www.ghoghnoos.org/ak/kx/lpg.html