امروز جهانیان آگاه شدند که حکمران سعودى ملک عبداله در ٩٣ سالگى کلید اماکن اسلامى کشور سعودى و دارائى هاى میلیاردى نفتى و نگهدارى از حرمسراى باز مانده از خودرا به برادرش ” سلمان ” سپرد که بیش از هشتاد سال دارد و رفت ، و لى ساختار حکومت اسلامى از جنس ” وهابیسم ” پا بر جاست و آب از آب تکان نمى خورد و خبرى هم از دموکراسى و رفرم نیست چون به گفته سلطان تازه وارد ” سلمان بن سعود ” در صورت ایجاد رفرم کشور سعودى به عراقى دیگر بدل خواهد شد .
انگلستان پس از پایان جنگ جهانى اول و پس از شکست حکومت عثمانى و متحدانش آلمان و روسیه از کشور هاى پیروز جنگ جهانى اول ( فرانسه و انگلستان ) و بر اساس قرارداد ١٩١٩ در ” کاخ ورساى در پاریس” انگلستان سرپرستى شبه جزیره عربستان را پذیرفت و خانواده ابن سعود را در شبه جزیره عربستان به حکومت رسانید و حکومت مکه و مدینه را از دست خانواده آل هاشم خارج کرد و به خانواده ابن سعود واگذار نمود با این شرط که از وفادارى و سرسپردگى به امپراتورى انگلستان هیچگاه فروگذارى ننمایند و پادشاهى عراق ، اردن هاشمى و مراکش را به آل هاشم سپرد و نقشه استعمارى بویژه بوسیله انگلستان تکمیل گردید و در سال ١٩۴٨ سر فلسطینى ها از سوى انگلستان کلاه گشادى رفت ، کشورى تازه در سرزمین باستانى ” کنعان ” بنام اسرائیل سر بر آورد با پایتختى ” تلاویب” یک عمل جراحى که هنوز زخم هاى آن در حال خونریزى است و سه جنگ بزرگ بین اسرائیل و اعراب تاکنون نتایج آن بوده است ، همراه با آوارگان بسیار از فلسطین که بیشمارى از آنها هنوز در اردوگاه هاى فلسطینى در اردن ، لبنان و سوریه زندگى مى کنند و باید در نظر داشت که بخشهائى از خانواده ابن سعود نیز به قطر و بحرین کوچ داده شدند و شیوخ عرب این دو جزیره گردیدند .
بر اساس پیمان نامه ورساى در سال ١٩١٩ که پیشتر به آن اشاره گردید ، سرپرستى بخشى از سرزمین هاى زیر نفوذ حکومت اسلامى عثمانى یعنى کشورهاى کنونى عربستان سعودى ، عمان ، یمن ، مصر ،عراق ، اردن و أورشلیم به انگلستان واگذار شد . سوریه ، لبنان ، مراکش ، تونس ، الجزایر به فرانسه واگذار گردید و بالکان به حال خود رها گردید . کشور ترکیه نیز بر روى ویرانه هاى حکومت عثمانى بوجود آمد ، کشور عراق و سرزمین کردستان نیز که در جنگ چالدران بین شاه اسماعیل اول از سلسله صفوى شیعه ایران و دولت عثمانى سنى و پس از شکست دولت صفوى پاره پاره و به دولت عثمانى ضمیمه شده بود پس از شکست عثمانى ها در جنگ اول در سه کشور پراکنده شدند ( ، کردهاى عراق ، کردهاى ترکیه و کردهاى سوریه ) و کردستان ایران در مام میهن سر فراز باقى ماند و فراموش نکنیم که کردها هرجا که پراکنده شوند ایرانى هستند و تیره هائى از آریائیان هستند که پیش از هخامنشیان دولت مرکزى ماد را در غرب ایران بر پا ساختند و پس از تسلیم شدن در برابر هم خونى هاى خود که آنها نیز از تیره هاى آریائى بودند ( هخامنشیان ) بخشى از آنها به شهر استخر در همسایگى تخت جمشید کوچ کردند و پستهاى ارتشى ، پشتیبانى و دربار را از آن خود کردند و در گارد جاویدان داریوش بزرگ از افسران و فرماندهان بودند و تا آنجا قدرت داشتند که وزیر دربار داریوش از بزرگان ماد بود.
پس از جنگ جهانى اول و پس از فرو نشستن خاکستر نبرد ها که چهار سال به درازا کشیده بود و ده میلیون کشته و هزاران زخمى بر جاى گذاشت نام این جغرافیاى جدید را به دلخواه خود ” خاورمیانه ” گذاشتند تا بهتر بتوانند برنامه هاى استعمارى خود را با سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن ” در آسیا و شمال آفریقا پیاده کنند و به پیش ببرند و بویژه انگلستان با توجه به مزایائى که از قرارداد ناکس دارسى با ایران در مورد بهره بردارى از نفت جنوب که در سال ١٩٠١ میلادى بوسیله کارگزاران ناکس دارسى انگلیسى و مظفر الدین شاه قاجار به آن دست یافته بود وسپس با در اختیار گرفتن چاه هاى نفت و گاز بصره ، کرکوک ، کویت ، عمان و إمارات متحده ، فقر، جنگ و بى عدالتى را گسترده ساخت و پس از پایان جنگ دوم جهانى نیز آماده پذیرش ملى شدن نفت ایران که سالها در اختیار داشت نمى شد ولى با اراده ملت و رهبرى هوشمند انه دکتر محمد مصدق در بیست و نهم اسفند ماه ١٣٢٩ خورشیدى تمام صنایع نفت ایران ملى اعلام گردید.
ولى انگلستان که حاظر به پذیرش شکست نبود با همکارى سازمان CIA دست به کودتا زد و دولت ملى دکتر مصدق را از کار انداخت و دیدیم در دوران انقلاب آیت اله خمینى و روحانیون وابسته به ایشان نیز، انگلستان با حمایت کارتر و تنها بخاطر اینکه شاه ایران در مصاحبه اى که با خبر نگار انگلیسى دیوید فراست کرد و اعلام داشت قرارداد کنسرسیوم که در سال ١٩٧٩ سال انقلاب ( ١٣۵٧) به پایان خود نزدیک مى شد دیگر تمدید نخواهد شد ، قدرت هاى بزرگ غرب دست از پشتیبانى شاه بر داشتند و انقلاب روحانیون اسلامى با همکارى روشنفکران بى درد و لائیک که با فریب ” مدینه فاضله ” بدام افتادند پیروز شد و حاصل پیروزى انقلاب اسلامى کمربند سبز( برژنسکى – کارتر) از ایران و افغانستان آغاز و سپس به پاکستان – یمن – عربستان سعودى ، کویت ، عراق ، لبنان و سوریه رسید که از میان همه این نابسامانى ها ، بر آمدن القاعده ، طالبان ، جنگهاى هشت ساله عراق و ایران ، اشغال عراق بوسیله آمریکا ، تحکیم قدرت بوسیله شیعیان عراق ، قدرت یافتن هرچه بیشتر وهابیسم ، انقلاب ، کودتا در مصر ، انقلاب و جنگ داخلى در سوریه ، تونس ، لیبى و بمب ساعتى لبنان که هر لحظه به انفجار نزدیک مى شود حاصل آن کمر بند سبز است. و از آن زمان تاکنون خاورمیانه یک روز هم بدون بحران و جنگ روزگار نگذرانده است.
و اکنون نیز استعمار بیکار نیست و با دلارهاى نفتى و بیش از دو هزار نفر از پرنس هاى عربستان سعودى که میلیاردها دلار براى ترویج دین وهابى سرمایه گذارى کرده و مى کنند و هم پیمانى با غرب و بویژه ایالات متحده جغرافیاى تازه اى با مرزهاى تازه در خاور میانه در حال تدارک و برنامه ریزى است ، که تبلور آن بر آمدن داعش با همکارى عربستان سعودى و ترکیه عثمانى است تا با دین وهابى و با اتحاد با ترکیه ضمن محکم کردن کمر بند سبز از افغانستان تا اسرائیل ،سپرى هم باشند در برابر هلال شیعه با رهبرى ایران و با ادامه حمایت و پشتیبانى از عربستان سعودى و ایدئولوژى تروریستى سلفى آن و با بهره گیرى منابع بى پایان نفت و گاز جلوى خیزش هاى ملى و عدالت خواهانه را بگیرند و ملت هاى منطقه با دارائى هاى نفتى هنگفت و دیگر منابع معدنى و جمعیت جوان را در فقر و تنگدستى نگهدارند.
و اما سخن آخر این است که روشنفکران لائیک ، سکولار و تمام آزادى خواهان از چپ ، راست و میانه که به سکولاریسم و دموکراسى و آزادى بیان باور جدى دارند باید جبهه اى متشکل بوجود آورند و در برابر هر نوع بنیادگرائى خواه ، دینى ، نژادى و یا ایدئولوژیک تمامیت خواه ( توتالیتر ) بایستند و در غیر این صورت دست آوردهاى آزادى خواهان در سراسر جهان در خطر خواهد بود.
کشور هاى اروپاى غربى که این سناریو را براى ملل خاورمیانه فراهم آوردند خیال مى کردند تروریسم و بویژه از جنس اسلامى آن تنها در کشورهاى اسلامى و عقب افتاده زیان آور است و به خود آنها کار ندارد ، ولى پدیده داعش و القاعده به غربى ها نشان داد که بیمارى زمانى که فراگیر شد مرزها را در مى نوردد و پدیده هاى داعش ، القاعده ، بوکوحرام و الشباب نشان دادند که هیچ آزادى خواهى در هیچ کجاى جهان در امنیت و آزادى به سر نخواهد برد اگر با تروریسم و انگیزه هاى آن مبارزه بنیادى نشود.
ترور روزنامه نگاران فرانسوى در آغاز سال نو میلادى زنگ خطر بزرگى را در اروپاى آزاد به صدا در آورد.
و جالب اینکه در همین آغاز سال نو بزرگترین سرمایه دار اسلامى وهابى ملک عبداله از کاخ ها و حرمسراهاى تو در تو و فراخ خود به گور ى دو مترى اسباب کشى کرد و امیدوارم همین سال نو مسیحى نقطه پایانى بر بربریت ، تروریسم و بنیادگرائى باشد و تروریسم از هر نوع آن به گور سپرده شود.
یادمان باشد که زنان و مردان دلاور کرد در شهر کوبانى و تازگى ها در اقلیم کردستان نیز پیشمرگه ها مشغول جارو کردن داعشیان از اطراف شهر کوبانى و موصل هستند و امیدوارم بزودى شاهد آزادى کامل شهر کوبانى و شهر موصل از بنیادگرایان اسلامى داعش و القاعده باشیم.
کاووس ارجمند شهروند افتخارى شهر حماسه کوبانى