دکتر هرمیداس باوند، در سرمقاله روزنامه شرق مینویسد:
فشار بر ایران بهعلت برنامههای متعارف دفاعی که از حقوق طبیعی و پذیرفتهشده هر کشوری در قوانین بینالمللی است، مسئلهای است که در رد آن میتوان به قوانین متعددی استناد کرد اما با توجه به ماهیت نظام بینالملل و توانمندی برخی کشورهای خاص در دیکتهکردن نظرات خود، ابتکارهای دیپلماتیک همواره باید در خط مقدم ارتباط کشورها قرار داشته باشد. درباره محدودیتهای اخیر برای ایران که بعد از خروج ترامپ از برجام به ترتیب در حال اجراست، به نظر میرسد بنا بر منافع ملی باید به سمت بحث و گفتوگو با طرفهای دیگر خارجی حرکت کرد. با تکیه بر همکاریهای مشترک اقتصادی با راهحلهایی و استفاده از همه ظرفیتهای دیپلماتیک برای برداشتهشدن تحریمها ازسوی آمریکا با محوریت توافقنامه هستهای برجام چهبسا بتوان روابط را بهشکلی تعریف کرد که شرکتهای خارجی غیرآمریکایی بتوانند سرمایهگذاری در ایران را مد نظر قرار داده و فرایند انتقال تکنولوژی را انجام دهند. درهرحال از این پس باید گفتوگو با کشورهای دیگر با رویکرد سازنده، همراه با فرایند روشن و قابل قبول برای طرفین باشد. ارتباط با کشورهای منطقه و فرامنطقهای و ایجاد کانالهایی برای تبادل دیدگاهها با ایالات متحده دشواریهایی جدی دارد؛ چراکه برخی از کشورهای عربی منطقه بههیچوجه به برگزاری مذاکرات جدی با نتایج مطلوب به نفع ایران علاقهمند نخواهند بود و همه دلارهای نفتی و ظرفیتهای خود را در این بخش به کار خواهند بست. مسئولان کشور بهخوبی میدانند این کشورها از اینکه سطح تنش ایران و آمریکا هماره بالا برود و در شرایط ایدئال آنها، برخوردی هم میان دو طرف رخ دهد، بینهایت خشنود خواهند شد و این نارضایتی کشورهای ضدایران نشان میدهد مدل دعوت آمریکا به بازگشت به توافقات گذشته و تغییر راهبرد در قبال ایران، حتما موضعی ابتکاری، ضدانفعال و به سود منافع ملی خواهد بود. آمریکا با قراردادن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی دست به اقدامی عجیب در حقوق بینالملل زده است و با منطق زور و پول، این مسئله را به پیش برده است؛ هرچند کمتر کشوری از آن استقبال کرده است. تیم اطراف ترامپ بهدنبال آن است که با ایجاد ائتلافی منطقهای و پول برخی اعراب، اقداماتی علیه ایران در منطقه انجام دهد و رفتار صورتگرفته با سپاه را ابزار مشروعیتبخش در این مسئله قلمداد میکند. فراموش نکنیم حتی در دوران جنگ سرد، ایالات متحده اگرچه کشورهایی را که در قطب شوروی تعریف میشدند، به اقدامات خرابکارانه متهم میکرد اما اینکه یک مجموعه رسمی نظامی کشوری را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار دهد، در نوع خود بیسابقه است. پس از آن هم پایان معافیت نفتی هشت خریدار نفت ایران اعلام شد که اقدامی علیه مردم ایران محسوب میشود؛ چراکه کاهش درآمدهای ارزی ایران، لطمهای جدی به معیشت مردم، بهویژه اقشار آسیب پذیر وارد میکند. میدانیم ایالات متحده بهویژه در دوران اخیر، به هیچیک از تعهدات بینالمللی پایبند نبوده است. شاهد آن اینکه در دوران ریاستجمهوری جرج بوش پسر بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل بهصورت یکجانبه و به بهانه ازبینبردن سلاحهای کشتار جمعی صدام، به این کشور حمله کرد و سرانجام بر همگان روشن شد سلاحی در میان نبوده است، اما ملت عراق تاوان آن را با کشته و آوارهشدن صدها هزار نفر پرداخت و همچنان نیز ناامنی حاصل از بیثباتی در عراق، هر بار بهشکلی بروز و ظهور پیدا میکند. در این شرایط، استفاده از همه ظرفیتهای دیپلماتیک وزارت خارجه و همسویی دستگاههای دیگر با آن برای تداوم رایزنی با نهادهای بینالمللی، اتحادیه اروپا، چین و روسیه و همسایگان ایران باید یک اصل جدی باشد. نباید تحریمها را پذیرفت و اعلام کرد با دورزدن آن، مسائل حل خواهد شد، بلکه باید بر غیرانسانیبودن آن تأکید کرد و با مذاکره با طرفهای دیگر درباره همه موضوعاتی که ممکن است دغدغه برخی کشورها و اروپا باشد، مسائل را شفاف کرد و همه بهانهها را از دست ایالات متحده گرفت.
تأکید بر برهمزدن توافق ازسوی ایالات متحده و یادآوری وجود فرصت برای این کشور برای بازگشت به توافق هستهای و حل مسائل از طریق گفتوگو، راهبردی درست است، در عین اینکه ایران بر توانمندیهای منطقهای و دفاعی خود نیز تأکید خواهد داشت. بیان این تأکید در مذاکرات با استدلال روشن شرایط خاورمیانه و تروریسم فعال در آن، منطق قابل توجهی است که فقط در مذاکرات صریح، امکان پیگیری دارد. اعضای سازمان ملل و ایران برای حفظ منافع جامعه ملل توافق هستهای را با یکدیگر امضا کردند و بنا بر این توافق همگی متعهد شدند که در مقابل رفع تحریمها، آژانس نظارت کامل بر مسائل هستهای ایران داشته باشد. بر این اساس از آنجا که در سه سال اخیر که این توافق میان اعضای ۱+۵ و ایران منعقد شد همواره آژانس انرژی اتمی پایندی ایران بر تمام تعهدات را تأیید کرده و طرفهای مقابل برجام تعهد دادهاند تحریمها علیه ایران رفع شود و آثار منفی آن در فضای تجارت بینالملل از بین برود، باید با دیپلماسی فعال از همه کشورها و شورای امنیت خواست رفتار آمریکا در نقض فلسفه توافق را مد نظر قرار دهد. همچنین در موضع عملگرایانه، ایران به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه با محوریت نقض منافع بشری، شکایت دیگری را از آمریکا به ثبت برساند. در روابط بینالملل، رفتار متعارف یک کشور با ابزار دیپلماسی، به خودی خود یک برگ برنده و عامل اصلی در شکستن اجماع سیاسی ضد آن کشور به شمار میرود و قدرت مانور طرفهای دیگر برای نظامیکردن فضا علیه ایران را به حداقل ممکن خواهد رساند.
سرمقاله روزنامه شرق – شماره ۳۴۱۷ – پنج شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸