تنشهای میان ایران و عربستان در سالهای اخیر افزایش چشمگیری یافته و تلفاتی نیز به بار آورده است. به چند مورد زیر بنگرید:
الف- در ۲۴ اسفند ۱۳۹۱یک دیپلمات سعودی حین رانندگی به دلیل سرعت نامتعارف و عدم تعادل در مسیر شرق به غرب بزرگراه ارتش با یک دستگاه پراید تصادف کرد که به فوت یک شهروند ایرانی انجامید. رسانههای ایران مدعی بودند که دیپلمات یاد شده مست بوده، اما در نهایت، بدون عذرخواهی، آن فرد ایران را ترک کرد.
ب- در فروردین ماه ۱۳۹۴ رسانههای ایران اعلام کردند که مأمورین سعودی در هشتم فروردین به دو نوجوان ١۴ و ١۵ ساله ایرانی- که پس از انجام حج عمره و در حال بازگشت به ایران بودند- در فرودگاه جده تجاوز کردهاند. این واقعه تأسفبار، اعتراض شدید ایران را به دنبال داشت.
آیت الله علم الهدی- امام جمعه مشهد- در این مورد گفت : «نمیتوان این حرکت جانور صفتانه را تنها یک فساد اخلاقی دانست، این کار یک حرکت سیاسی بود تا اهانتی صریح به ایران و ایرانی انجام دهند…این جنایت در موقعیتی که حجاج در حال عبور از گمرک هستند، رخ داده است و حتماً ریشه سیاسی دارد زیرا هیچ مأمور دولتی جرأت نمیکند در زمان انجام مأموریت برنامه کثیفی را اجرا کند».
این حادثه منجر به تعطیل شدن حج عمره شد و با این حال، تاکنون مقامات سعودی هیچ گونه پاسخ روشنی به ایران نداده و مأمورین خطاکار را هم مجازات نکرده اند.
پ- در ۲٠ شهریور ۱۳۹۴ در اثر سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام، ۱۱۸ تن از حجاج کشورهای مختلف کشته شدند، که ۱۱ تن از آنان ایرانی بودند.
ت- در اول مهر ۱۳۹۴، صدها تن از حجاج کشورهای مختلف در منا کشته و زخمی شدند. مقامات ایرانی به نقل از حمدبن محمد الضویلع- معاون وزیر بهداشت عربستان- گفتهاند که در این فاجعه ۴۱۷۳ تن از حجاج کشورهای مختلف کشته شده اند. دولت عربستان سعودی بعداً این خبر را از سایت خود حذف کرد. الجزیره تعداد کشتهها را بالای ۱۱٠٠ تن اعلام کرده است.
تاکنون کشته شدن ۴۶۴ تن از حجاج ایرانی در این فاجعه تأیید شده است. مقامات ایرانی با گذشت ۶ روز از این رویداد ، احتمال میدهند که اکثر مفقودین ایرانی کشته شده باشند که تا این لحظه دولت عربستان اطلاعات دقیقی در این مورد در اختیار ایران قرار نداده است.
از حدود دو میلیون حاجی مراسم سال جاری ۶۴٠٠٠ نفر از آنان ایرانی بودهاند. به تعبیر دیگر، نزدیک ۳ درصد کل زائران ایرانی هستند، اما تعداد کشته شدههای ایران بیش از همه کشورهاست.
تعطیل کردن حج واجب؟
کشتن صدها تن از حجاج ایرانی در ۹ مرداد ۱۳۶۶ (۳۱ ژوئیه ۱۹۸۷) – که در تظاهرات برائت از مشرکین شعارهای سیاسی علیه آمریکا و اسرائیل سر می دادند- به قطع روابط ایران و عربستان سعودی و تعطیل شدن چند ساله اعزام حجاج ایرانی به عربستان منتهی شد. در آن تظاهرات ۴۰۲ نفر کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملل) شدند.
اینک آیت الله محمد یزدی- رئیس مجلس خبرگان رهبری، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو شورای نگهبان- با مقایسه آل سعود با بنی امیه، میگوید:
«اگر امنیت حجاج به خطر بیفتد، اثر سوء بر استطاعت میگذارد. یکی از شرایط استطاعت برای حج، امنیت است. اگر هر سال برای حاجیها این چنین اتفاقاتی پیش بیاید، یک سال آتشسوزی باشد و یک سال پلی فرو بریزد و یک سال جرثقیل بیفتد و امنیت حجاج تامین نشود، در استطاعت حجاج تاثیر میگذارد. شرایط استطاعت، صرفا استطاعت مالی نیست. امنیت هم یکی از شرایط استطاعت است و با نبود امنیت میتوان در وجوب حج تشکیک کرد.»
مراسم حج یکی از برساخته های اعراب پیش از اسلام بود. پیامبر اسلام این مراسم را امضا کرد و فقط شعارهای مشرکانه آن را به شعارهای توحیدی تبدیل نمود. واجب کردن این برساخته مردم جزیره العرب، تنها فایدهای که دارد، سرازیر کردن میلیاردها دلار درآمد به جیب آل سعود است. ایرانیان نه تنها پولشان، که جان و آبرویشان را میدهند. آیا مال، آبرو و جان مسلمانان مهمتر از برساختههای پیش از اسلام نیست؟ آیا آن برساختههای فرعی تا این حد واجد اهمیت هستند که به خاطرشان باید جان داد و تحقیر شد؟
جنگ بر سر رهبری جهان اسلام
رژیم آل سعود خود را «خادم حرمین شریفین» و پاسدار و مروج اسلام مینامد. رهبران جمهوری اسلامی هم ادعا که ولی فقیه، «رهبر مسلمین جهان» است. اگر سعودیها روایت وهابی از اسلام را تبلیغ میکنند، رهبران جمهوری اسلامی نیز روایتی شیعی از اسلام را تبلیغ میکنند.
تشیع و تسنن دو قرائت از دعوت پیامبر اسلامند که تاریخ بلندی را پشت سر نهادهاند. اگر حل و رفع مسائل و مشکلات دنیوی را وظیفه دین بدانیم، این روایتها نشان دادهاند که حلال مسائل و مشکلات جهان امروز نبوده و نیستند. اگر هم دین را امری اخلاقی/معنوی/ایمانی بدانیم، رهبران سیاسی- خصوصاً دیکتاتورهای ناقض حقوق بشر- نمیتوانند رهبری اخلاقی و معنوی و ایمانی دینداران را در دست بگیرند.
ادعای کاذب و دروغین رهبری جهان اسلام، وقتی توسط افراد عادی و فاقد قدرت بیان میشود، خطری در پی ندارد و نشاندهنده دن کیشوتهای جدید است، اما وقتی از سوی رهبران سیاسی متکی بر دلارهای نفتی ایراد میگردد، پیامدهای بسیار خطرناکی برای انسانها و کل منطقه در پی دارد.
جنگ قدرت منطقهای
محل نزاع اصلی دو کشور، بسط قدرت در خاورمیانه از طریق متحدان منطقهای است. عربستان سعودی از گروههای اسلامگرای تروریستی چون القاعده، طالبان، داعش، جبهه نصرت، اخوان المسلمین، و…حمایت تسلیحاتی و مالی به عمل آورده است. جمهوری اسلامی هم از گروههایی چون حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی، و…حمایت مالی و تسلیحاتی به عمل آورده است. نباید فراموش کرد که ۱۵ تن از ۱۹ تروریست فاجعه ۱۱ سپتامبر، شهروند عربستان سعودی بودند و دولت بوش ۲۸ صفحه از گزارش ۱۱ سپتامبر را که گفته میشود مربوط به نقش دولت این کشور بود، به کلی سری اعلام کرد و از دسترس خارج نمود. سناتور رند پال در ماه ژوئن خواستار انتشار این گزارش و نقش عربستان سعودی در این واقعه شد.
کشورهای منطقه به محل جنگهای نیابتی این دو کشور تبدیل شدهاند. سوریه یکی از این کشورهاست که ایران از متحد خود- دولت بشار اسد- حمایت به عمل آورده و عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس، گروههای تروریست اسلامگرا را ساخته و بسیج کردهاند. چندی پیش، جو بایدن- معاون رئیس جمهور آمریکا- در دانشگاه هاروارد به صراحت گفت که این گروههای تروریستی را متحدان ما- ترکیه، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده- ساخته و حمایت کردهاند.
در بحرین، اقلیت سرکوبگر حاکم، برای سرکوب اکثریت شیعه آن کشور، متوسل به ارتش عربستان سعودی شد. عربستان سعودی با اعزام ارتش، مردم آن کشور را سرکوب کرد.
در یمن، بیش از ۶ ماه است که ائتلافی به رهبری عربستان سعودی به راه افتاده که شبانهروز در حال بمباران مردم و کلیه زیرساختهای این کشورند تا حکومت مورد حمایت خود را بر سر کار آورند. در این مدت، به گزارش رسمی سازمان ملل، حداقل ۲۳۵۵ غیر نظامی کشته شدهاند. در آخرین مورد، در جشن عروسی یکی از حوثیها، در اثر شلیک دو فروند موشک، ۱۳۱ غیر نظامی دیگر کشته شدند. عربستان سعودی در این ۶ ماه یمن را تحت محاصره مطلق هوایی و دریایی و زمینی قرار داده و درخواستهای سازمان ملل نیز برای کمکهای انساندوستانه – و نهادهای حقوق بشری برای اعزام گروههای حقیقتیاب- به جایی نرسیده است. عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر گفتهاند که عربستان سعودی در این جنگ مرتکب جنایات جنگی شده است. عربستان مدعی است که در حال نابودی حوثیهای طرفدار ایران است.
لبنان یکی دیگر از کشورهایی است که ایران و عربستان سعودی در حال نبرد هستند. اگرچه لبنان گرفتار مسائل بیشماری است، اما دخالتهای خارجی- از جمله دخالت عربستان و ایران- ماههاست که این کشور را فاقد رئیس جمهور کرده است.
نزاع این دو کشور، جبهه بندیهای منطقه را تغییر داده است. جمهوری اسلامی بارها رسماً اعلام کرده که حامی جبهه مقاومت در برابر اسرائیل است، اما عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب منطقه، هیچگاه چون امروز به اسرائیل نزدیک نبوده اند. مقامات اسرائیل- از جمله نخستوزیر و مقامات امنیتی آن کشور- بارها اعلام کردهاند که دولت های عرب منطقه در جلسات خصوصی به آنها گفتهاند که با شما در یک جبهه علیه ایران قرار داریم.
جمهوری اسلامی چه می تواند بکند؟
محافظهکاران افراطی ایران خواهان واکنشهای بسیار تند علیه عربستان سعودی شدهاند. تندروها خواستار بازگشت سریع حسن روحانی از نیویورک به تهران شدند. حسن روحانی هم به تهران بازگشت. اما برای چه کاری و چه اقدامی؟
وزیر خارجه عربستان سعودی حاضر به دیدار با وزیر خارجه ایران نشد.
عربستان سعودی اجازه نداد هیأت ایرانی برای بررسی وضعیت حجاج کشته و زخمی و مفقود شده به آن کشور سفر کند. در نهایت پس از روزها و ساعتها معطلی، وزیر بهداشت ایران، دوشنبه شب از طریق قطر وارد عربستان سعودی شد. یعنی عربستان اجازه نداد پرواز مستقیم صورت بگیرد.
آیتالله خامنهای در ۵ مهر ۱۳۹۴ گفت: «دنیای اسلام سؤالات زیادی در این خصوص دارد و حکام عربستان به جای فرافکنی، باید با عذرخواهی از امت اسلامی و خانوادههای داغدار، مسئولیت خود را در این حادثه سنگین بپذیرند و به لوازم آن عمل کنند. دنیای اسلام سؤالات زیادی دارد و جان باختن بیش از هزار نفر در این حادثه مسئله کوچکی نیست، بنابراین جهان اسلام باید برای این مسئله فکر کند. این قضیه فراموش نخواهد شد و ملتها به طور جدی آن را دنبال خواهند کرد و سعودیها نیز باید به جای فرافکنی و متهم کردن این و آن، مسئولیت خود را بپذیرند و از امت اسلامی و خانوادههای داغدار عذرخواهی کنند».
اما عربستان نه تنها حاضر به عذرخواهی نشد، بلکه ایران را متهم به کودتا در یمن و پشتیبانی از رژیم اسد کرد. درخواست آیتالله خامنهای بلاموضوع بود، برای این که رژیمهای دیکتاتوری که به نحو سیستماتیک حقوق بشر را نقض میکنند- از جمله جمهوری اسلامی- به خاطر جنایت و سرکوب و اشتباه از کسی عذرخواهی نمیکنند.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی اعلام کرده که به دلیل این جنایت از عربستان سعودی رسماً به مجامع بینالمللی شکایت خواهد کرد. اما به کجا؟ ۶ ماه بمباران یمن و کشته و زخمی کردن هزاران نفر، فقط از سوی نهادهای حقوق بشری مورد اعتراض قرار گرفته است. دیدهبان حقوق بشر اعلام کرده که عربستان سعودی در یمن مرتکب جنایات جنگی شده است.
عربستان سعودی که هیچگونه انتخاباتی ندارد- جز یک انتخابات شورای شهر که تاکنون فقط با شرکت مردان برگزار شده- و کلیه مسئولان و وزرأ از خاندان آل سعودند، اخیراً به هدایت شورای حقوق بشر در سازمان ملل منصوب شد و وزارت امورخارجه آمریکا نیز به این انتصاب خوشامد گفت.
ترکیه، مصر، کویت و دیگر کشورهای شورای خلیج فارس، از عربستان سعودی به دلیل برگزاری خوب مراسم حج سال جاری رسما تشکر کرده و به آن کشور تبریک گفته اند. رهبران الازهر نیز از پادشاه سعودی تشکر کرده اند و «بهرهبرداری سیاسی و غیراخلاقی» ایران از کشته شدن صدها تن از حجاج را محکوم کردند.
پس جمهوری اسلامی به کجا می خواهد شکایت کند؟ اگر روابط ایران و دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا خوب بود، ما در وضعیت دیگری قرار داشتیم. مردم ایران هزینه سنگین شعارهای توخالی مقامات جمهوری اسلامی را می پردازند.
نیروهای افراطی دولت روحانی را به سهلانگاری در این امر متهم میسازند، اما نمیگویند که ولایت مطلقه امر در اختیار آیتالله خامنه ای قرار دارد. مسائل خاورمیانه هم در اختیار سپاه قرار دارد که تحت امر مستقیم رهبری است. این روش که هرچه خوبی است محصول مدیریت خردمندانه رهبر فرزانه است و هر چه بدی است محصول رفتار دیگران- در اینجا دولت روحانی- است، دیگر گوش شنوایی ندارد. اگر فردی در ایران به دلیل فاجعه کشته شدن حجاج ایرانی باید پاسخگو باشد، آن فرد آیتالله خامنهای است که همچنان به شعارهای ناموجه خود ادامه داده و مردم ایران به جای او هزینه سنگین میپردازند.