جبهه ملی ایران به کجا می رود؟ – آرسن نظریان، کمال ارس


در این نوشتار کوشیده ایم تا به عنوان کنشگرانی در خانواده بزرگ جبهه ملی ایران از موضع فردی اوضاع و احوال جبهه ملی را در کلیت خود، آنطور که می بینم به تصویر بکشیم. ادعایی نداریم که حرف آخر را در این زمینه می زنیم، اما امید داریم که بتوانیم چند مساله مبرم و فوریت دار را در معرض توجه هموندان و هواداران جبهه ملی قرار دهیم.

دوگانگی در جبهه ملی

در آبان ۱۳۹۷، پس از کشمکشهای داخلی فراوان، که در آن زمان قابل حل به نظر نمی رسید، بخش قابل توجهی از اعضای جبهه ملی ایران از جبهه ملی پنجم خارج و اقدام به تاسیس جبهه ملی ششم نمودند. با این عمل جبهه ملی به دو بخش تقسیم شد که به ترتیب به نامهای “جبهه ملی ایران- سامان پنجم” (از این به بعد: سامان پنجم) و “جبهه ملی ایران – سامان ششم” (از این به بعد: سامان ششم) شناخته شدند . در مورد دلایل واقعی و ضرورت یا عدم ضرورت این انشعاب و مسبب یا مسبب‌های اصلی آن از آن زمان مطالب زیادی نوشته شده و بحثهای درونی و برونی متعددی صورت گرفته است که به نتیجه قطعی هم نرسیده و به نظر نمی رسد که هیچ گاه رای قطعی در باره علل و اسباب این رویداد بتوان صادر کرد. ما نیز در اینجا به این موضوع نمی پردازیم، چون هدف، کمک به یافتن حل مساله با نگرش به آینده است و نه اصرار بر طرح مجدد اختلافات و پر رنگ کردن سلیقه های شخصی در گذشته که باعث به وجود آمدن این رویداد تاسف آور شد.

امروز، تلاش در یافتن مقصران و اتهام زدن به این و آن نه تنها هیچ ثمری ندارد، بلکه فضا را پرتنش تر می سازد، جنبش را از هدفهایی که باید پیگیر آن باشد باز می دارد و توجه ها را به مسیر انحرافی می کشاند.

مساله دوگانگی در جبهه ملی ایران و رفع آن این روزها فکر بسیاری را چه در داخل و چه در خارج جبهه مشغول داشته و حتی در سطح اپوزیسیون به طور روزافزونی انگشت نما شده است و این بی جهت نیست. جبهه ملی هنوز هم از پشتیبانی سیاسی- معنوی بخش عمده ای از نیروهای ملی و حتی نیروهای دیگر برخوردار است و اختلاف و تفرقه موجود در آن به صورت مانعی در پذیرفتن جبهه ملی به عنوان متحد یا شریک سیاسی برای سازمانهای دیگرعمل می کند.

این مساله از جهت دیگری نیز مهم است: به ویژه اگر رژیم جمهوری اسلامی بخواهد مثل گذشته از جبهه ملی سوء استفاده کند و برای خروج از بحرانهای متعدد دست به دامن جبهه ملی ببرد.

در چنین حالتی، باز بهتر است که جبهه واحدی وجود داشته باشد تا چند جبهه که رژیم ازاختلاف آنها نیز سوء استفاده بیشتری بکند.

بخش اول: اوضاع و احوال فعلی

۱. سامان ششم

واقعیتی است که در حال حاضر رهبری هر دو سامان در دست اشخاصی است که پا به سن گذاشته و حاضر به جا باز کردن برای نیروهای جوانتر و کارآمدتر نیستند. این وضعیت، باعث نارضایتی ها و اعتراضات علنی در سامان ششم گردیده است. این اعتراضات ذهنیت کهنه و شیوه عمل غیردموکراتیک را، که دیگر برای نسل جوان عصر ما قابل هضم نیست به باد انتقاد می گیرد و به حق خواستار پوست اندازی و تجدید سازمان جبهه ملی در کلیت خود است.

البته، کسی منکر خدمات و تلاشهای ارزشمند پیش کسوتانی که طی دهه های متوالی در شرایط سرکوب و اختناق، چه در زمان نظام پیشین و چه در دوران جمهوری اسلامی هزینه داده اند و مبارزه کرده اند نیست، اما همان طورکه اشاره شد، جبهه ملی برای قادر بودن به ایفای نقش تاریخی خود نمی تواند به این شکل، یعنی به صورت دو سازمان با هیات ها و ساختارهای رهبری فعلی به موجودیت خود ادامه دهد.

در حال حاضر، در کانال تلگرامی سامان ششم که که فضای مجازی نیمه بازی است، علاوه بر اطلاع رسانی و طرح مسایل، اخبار و تحلیلهای سیاسی، مسایل سازمانی نیز مطرح و در معرض نظرخواهی و بحث و بررسی قرار می گیرد. طرح مسایل درونی تشکیلاتی در یک کانال باز ممکن است اندکی غیرعادی به نظر آید، اما ما معتقدیم که جبهه ملی متعلق به تمامی ملت ایران است و در برهه زمانی حساس فعلی، از لحاظ شفافیت مطلوبست که هواداران جبهه ملی و ملی گرایان در ایران و در جوامع ایرانی سراسر جهان از آنچه که در داخل جبهه ملی مادر می گذرد مطلع باشند.

از جمله مطالبه هایی که در آن کانال مطرح می شود، مساله تغییر ترکیب سنی رهبری در آن سامان است. رهبران و مسئولین فعلی تقریبا همگی در سنین ۸۰ -۹۰ سالگی هستند و به جهات فیزیکی قادر به انجام مسئولیتهای خود به طور بایسته نیستند. بنابراین، وجود و حضور نیروهای جوانتر در رهبری، نیروهایی که شمارشان هم کم نیست و از لحاظ دانش و معلومات و تخصص با نیازهای امروزی هم خوانی خیلی بیشتری دارند، ضرورتی انکار ناپذیر است. جبهه ملی ایران- اروپا از این مطالبه پشتیبانی می کند.

پیشنهاد شده است که فعلا یک “شورای موقت” متشکل از نیروهای جوانتر و پیش کسوتان پا به سن گذاشته تشکیل شود و مقدمات یک انتخابات شفاف و عادلانه را در سامان ششم تدارک ببیند. با این پیشنهاد مخالفتی نشده، بلکه مورد تایید و حمایت بسیاری از اعضا و هواداران نیز واقع شده است. بنابراین، می توان پیش بینی کرد که سامان ششم پس از خانه تکانی و نوسازی وارد مذاکره با برادران سامان پنجم برای بررسی امکانات وحدت شود، رویدادی که به طرز قابل درکی نه فقط مورد استقبال حامیان و هواداران جبهه ملی، بلکه مورد استقبال و تایید تمامی جنبش خواهد بود.

۲- سامان پنجم

در باره شرایط و اوضاع و احوال و ارتباطات داخلی جبهه پنجم اطلاع زیادی دردست نیست. جبهه ملی سامان پنجم، تا آنجاکه آنرا شناخته ایم سازمانی بسته است و مسایل درونی سازمانی در کانال تلگرامی آن “ملیون” هیچ گاه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار نمی گیرد.

فقط هر از گاهی اطلاعیه ای کوتاه در مورد سامان ششم در فضا(های) مجازی آن با این مضمون درج می شود که “مطالبی که توسط جبهه ملی سامان ششم منتشر می شود ربطی به جبهه ملی ندارد و این سامان سازمانی جعلی است که از نام جبهه ملی سوء استفاده می کند”. در همان کانال، ما تذکر دادیم که این رویکرد، رویکردی حذفی و غیرقابل قبول است و دوستان در سامان پنجم، اگر به ضرورت وحدت اعتقاد داردند باید با احساس مسئولیت بیشتر عمل کنند.

بخش دوم

آیا جبهه ملی ایران به رسالت تاریخی خود عمل خواهد کرد؟

در سند سیاسی که شورای عالی جبهه ملی ایران- اروپا طی پلنوم پنجم خود در اردیبهشت ۱۳۹۹ منتشر ساخت چند حالت از اوضاع و احوالی را که احتمال وقوع آن در صورت فروپاشی نظام جمهوری اسلامی می رود ترسیم شده و طرحی اولیه برای گذار و مقابله با بحران فروپاشی و جلوگیری از هرج و مرج و تجزیه کشور ارائه شده است.

طرح پیشنهادی در چارچوب برنامه سیاسی جبهه برای ایجاد نظام دموکراتیک و سکولار، انتخابات آزاد و شفاف تهیه شده و در آن مشارکت نیروهای سیاسی مختلف ملحوظ شده است. قرار است طرح به عنوان پلی از زمان شروع فروپاشی یا درون پاشی تا زمان برگزاری انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس موسسان عمل کند. (برای متن سند رجوع شود به پیوند زیر).
http://www.jebhemelli.info/?p=12494

” … ما بر گزاره رهبری جمعی در مرحله گذار و رهبری انتخابی بعد از آن پا می فشاریم. جبهه ملی ایران- سامان ششم، برای پرهیز از بی تکلیفی در مرحله گذار طرحی مقدماتی ارائه نموده که می توان از آن به عنوان طرح “هیات رهبری” یا “دولت در سایه” نام برد. چنین هیاتی که متشکل از نمایندگان طیفهای سیاسی عمده خواهد بود تا رسیدن به مرحله انتخابات آزاد و شفاف هدایت مرحله گذاراز جمهوری اسلامی را برعهده خواهد گرفت”. (نقل قول از سند)

از زمان پیشنهاد این طرح بحثهای متعددی درمورد آن مطرح شده که اکنون هم ادامه دارد.

رسالت و وظیفه ای که در این طرح برای جبهه ملی تعیین شده اساسا بر گزاره های زیر استوار است:

واقعیتی است که نظام جمهوری اسلامی، گرچه در طی چند دهه گذشته محدودیتهای فراوانی بر فعالیت جبهه ملی ایران اعمال نموده و رهبران آن را مدام مورد آزار و تعقیب قرار داده، لکن اقدام به ممنوعه ساختن جبهه ملی به دلایل زیر نکرده است:

یک- به دلیل سابقه مبارزاتی ضد استعماری جبهه ملی (از منظر ایدئولوژی خود نظام)

دو- پشتوانه مردمی به دلیل خاطره مثبت توده مردم از دوره زمامداری دکتر مصدق

سه- انتظار خطر کمتر از جانب جبهه ملی از لحاظ احتمال انتقام جویی پس از سرنگونی یا کنار گذاشته شدن نظام (در مقایسه با آنچه از نظر رژیم از طیف دیگر نیروها می تواند انتظار داشته باشند).

واقعیت دیگر ناشی از مراتب بالا، ادامه بقای سازمان به صورت نیمه مخفی، وجود کادرهای فعال و نیمه فعال در بسیاری از استانها و شهرستانهای کشور بوده است، که این خود یک نیروی بالقوه بسیار مهمی است.

باری، ایراد اساسی که اکنون به این طرح گرفته می شود اینست که طرح (بسیار) خوشبینانه و غیرفعال است. با شناختی که از زمامداران جمهوری اسلامی داریم، اینها هیچ گاه با طیب خاطر حاضر به دست کشیدن از قدرت نخواهند شد، بلکه، به عکس، احتمال زیاد هست که تا آخرین لحظه فروپاشی و تلاشی کامل به مقاومت و سرکوب و کشتار ادامه دهند. اینها فقط زمانی تسلیم و حاضر به عقب نشینی خواهند شد که سیل اعتراضات و نافرمانی عمومی در سراسر کشور همزمان با ریزش نیروها از داخل نظام، راه بیفتد، به نحوی که اعتراضات دیگر قابل کنترل نباشد. در چنین وضعیتی احتمال این هست جمهوری اسلامی باز برای ادامه بقای خود دست به دامن جبهه ملی زند و در اینجاست که جبهه ملی باید نهایت هوشیاری و دقت و مراقبت را به کار برد و اشتباهات گذشته را تکرار نکند.

ایراد دیگر بر این طرح اینست که تکلیف خود جبهه ملی و دو جریان متعارض آن در چنین هیات رهبری چه خواهد شد؟ آیا هر دو جریان، همزمان در آن جایی خواهند داشت یا نهایتا یکی دیگری را حذف و خود به کرسی “انحصار” خواهد نشست، آیا چنین کشمکش و تقابلی در آستانه گذار از نظام خود یک رسوایی بزرگ و عامل تشدید بحران نخواهد بود؟

مایلیم که راجع به این نکته بیشتر صحبت کنیم، چون این را یک مساله کلیدی در جنبش می دانیم. برای بازکردن موضوع ناچار از طرح مسایلی هستیم که به نظر ما لازمست حداقل اعضا و هواداران جبهه ملی در داخل و خارج از آن آگاه باشند و لذا بابت هر ایراد و انتقادی که بر این امر وارد باشد، شخص ما پاسخگو خواهد بود. از نظر ما، در اوضاع و احوال حاضر، منافع جنبش بر مصالح و سمت و موقعیت فردی باید تقدم داشته باشد.

اطلاع داریم که در راستای حل اختلاف و همگرایی میان دو گروه جبهه ملی سامان پنجم و ششم اقداماتی اساسا فردی در داخل صورت گرفته است. در این زمینه در خارج، در اروپا نیز تلاشهایی از سوی هیات اجرایی جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم) (از این به بعد: جمپا) به عمل آمد و در پی تماسهایی، چند نشست در فضای مجازی میان جمپا و سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج (از این به بعد: “سامان پنجم خارج از کشور”) برگزار و بحثها و مذاکراتی نیز صورت گرفت. پیشنهاد اولیه ما به دوستان سامان پنجم این بود که موضوع بحث و مذاکره طرح اختلافات گذشته نباشد و ما از امکان شروع همکاری از پایین ترین حد، مثلا دادن اعلامیه مشترک، کار را آغاز بکنیم. این پیشنهاد، از جمله براین اساس استوار بود که سامانها پنجم و ششم دو نیرویی هستند که نزدیک ترین همسویی سیاسی را باهم دارند، هردو ادامه دهنده میراث مصدق هستند و از این منظر مشکل عمده ای در تنظیم اعلامیه های مشترک نخواهند داشت. لکن، دوستان جبهه ملی سامان پنجم اصرار بر این کردند که مسایل گذشته مطرح و موضوعات مورد اختلاف، که اساسا به شخصیتها مربوط می شد، باز و بررسی شود. همان طور که پیش بینی می شد، طرح یک اتهام یا انتقاد، اتهام و انتقاد متقابلی را در پی داشت و بدین جهت مذاکرات در مرحله ای بدون نتیجه ملموس متوقف شد.

تجربه ای که ما از این نشستها و همین طور از حضور در کانال تلگرامی ملیون داشتیم این بود که هر اقدامی برای نزدیکی و حل اختلاف، اگر با تاکید بر وجوه اختلاف در گذشته شروع شود محکوم به شکست است. تلاش برای نزدیکی باید از اوضاع و احوال کنونی و ضرورتهای فعلی جنبش آغاز شود و از این منظر بدون حدی از گذشت از هر دو سو و به کنار گذاشتن آنچه که در گذشته به حق یا به ناحق توسط هرکسی از هر سو صورت گرفته، کاری از پیش برده نخواهد شد.

این مهم، هرقدر هم که دست نیافتنی به نظر آید، باید انجام پذیرد. در جایی و در زمانی گسستی با گذشته باید صورت پذیرد. زیرا، گزینه دیگر به طرز گریزناپذیری رویکرد حذفی، خصومت عیان، کوبیدن و سیاه کردن یکدیگر با قصد از میدان به در کردن طرف دیگر است، که نه تنها شیوه ای ناپسند و غیرقابل قبول در فضای مبارزه امروزی است، بلکه به طور قابل درکی نیز باعث دلسرد شدن و پراکندگی بیشتر نیروها خواهد شد. می توان تصور کرد که با چنین رویکردی کارنامه جبهه ملی پس از “انقلاب اسلامی” در اذهان مردم به حق چیزی جز پشت کردن به آرمانهای جبهه ملی در زمان انقلاب و سپس اختلاف و تفرقه و به هرز بردن نیروها و تبدیل اختلافات شخصی به اختلاف در جنبش نخواهد بود.

به عکس، هر نشانه ای در جهت نزدیکی و همگرایی و وحدت، با توجه به موضع و جایگاه جبهه ملی در حافظه تاریخی مردم و نیازی که در اوضاع و احوال کنونی به وحدت نیروها احساس می شود، می تواند نه تنها تکان و حرکتی در میان هواداران جبهه ملی به وجود آورد، بلکه لرزشی در کل اپوزیسیون ایجاد کند که به نوبه خود آغازگر حرکتهای بعدی باشد.

پرسش اینست: آیا جبهه ملی ایران می تواند به رسالت تاریخی خود عمل کند؟ باید متوقع بود که “جبهه ملی‌ای ها” در هردو جناح درایت و دوراندیشی لازم برای انجام گزینش صحیح را داشته باشند.

آرسن نظریان، کمال ارس

هموندان جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم)

سی ام آبان ١۴۰۰ برابر با ٢۱ نوامبر

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است