سند سیاسی پلنوم پنجم جبهه ملی ایران- اروپا(سامان ششم) “پلنوم حسین فاطمی”


٢٧ اردیبهشت ۱۳۹٩برابربا ١۶ می ۲۰٢٠

جمهوری اسلامی و بحران کورونا

پیشگفتار

پلنوم جبهه ملی ایران- اروپا در شرایطی برگزار می شود که ویروس کورونا در سراسر جهان به درو کردن جان انسانها به تعداد بسیار زیاد ادامه می دهد و تقریبا همه امور دیگر را تحت الشعاع قرار داده است. اکنون تمام توجه ها و تلاشهای دولتها و ملتهای جهان معطوف به پیشگیری از انتشار آنست، در حالی که هنوز تا تهیه دارو یا واکسنی برای مداوا یا بی اثرکردن بیماری راه زیادی در پیش است.

کورونا مساله ای پزشکی و تاحد قابل ملاحظه ای هم اقتصادی است. تا زمانی که دارو یا واکسن موثری برای مداوای آن ساخته نشود اعمال قرنطینه و محدودیت تردد شهروندان تنها راه موثر برای پیشگیری شیوع بیشتر آنست. اما این خود تعطیل زندگی اقتصادی، تضعیف نظام تامین اجتماعی و بیکاری و فقر را به دنبال خواهد داشت. می توان گفت ویروس کورونا جامعه بشری را با چالشی بی سابقه روبرو کرده است.

کشورها و جوامعی که کمابیش از حکومتی قانونی و پاسخگو برخوردارند، درحد خود قادرند با استفاده از منابع و ذخایر ارزی خویش و با تمهیداتی عاقلانه و تخصصی از شدت اثرات ویرانگر این ویروس بر جامعه خود بکاهند. اما مساله برای جمهوری اسلامی به دلایل زیر حادتر و فاجعه آمیزتر است:
اولا: پنهانکاری رژیم جهت ملاحظات تبلیغاتی- امنیتی خود که تصمیمات بعضا صحیح مسئولان دیگر را تحت الشعاع قرار داده و به هرج و مرج در نظام تصمیم گیری کشور و اتخاذ تصمیمات متعارض منجر می شود؛
ثانیا، اتمام ذخایر ارزی کشور درنتیجه سوء مدیریت و بی کفایتی مسئولان و هزینه کردن منابع برای تنش آفرینی در خارج، که توان مالی کشور را به حداقل رسانده است. با توجه به اخراج پزشکان بدون مرز توسط سپاه پاسداران از ایران و رجزخوانیهای غیرمسئولانه رییس جمهور درمورد کفایت منابع داخلی از طرفی و مخالفت امریکا با اعطای وام به ایران، از طرف دیگر، جای تعجب نیست که
ایران در کسب وام مورد نیاز خود از مراجع بین المللی موفقیتی نداشته است.

به هرجهت، پیش بینی ها در مورد مدت زمان لزوم اعمال محدودیتها و قرنطینه از شش ماه تا یکسال و نیم نوسان دارد و روشن است که حتی در میان مدت اقتصاد ضعیف و تحت تحریم ایران با عواقب فاجعه آمیز آن به هم ریخته تر خواهد شد.

هم اکنون، ایران یکی از مراکز شیوع سریع این بیماری در جهان شناخته شده و مسئولین و مراجع طبق معمول به لاپوشانی واقعیتها و اعلام آمارهای دروغ و متضاد درمورد مبتلایان و قربانیان مشغولند. تقریبا همه همسایگان ایران برای جلوگیری از سرایت بیماری به کشورشان، مرزهایشان را با ایران بسته اند.

حتی در هفته ها و ماههای های پیش از شیوع ویروس کرونا شاهد رویدادهای کم سابقه ای بودیم که نظام جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر در چشم مردم و جهانیان رسوا نمود و مشروعیت آنرا به حداقل رساند. به دنبال ترور سردار قاسم سلیمانی توسط پهپادهای امریکا و حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه نظامی ایالات متحده در عراق، سپس انهدام هواپیمای مسافربری اوکرایینی توسط پدافند هوایی سپاه، اطلاع رسانی نادرست و فریبکارانه برای لاپوشانی این فاجعه، فشار بین الملی و داخلی بالاخره سران نظام را برآن داشت که به ندانم کاری خود اذعان و تقصیر را به گردن بگیرند. اما قضیه به همین جا خاتمه نیافت و بعد از آن نیز شاهد رویدادهای فاجعه آمیز یا رسوایی آور نه چندان اندکی بوده ایم. تشدید فشار بر هنرمندان و کنشگران سیاسی، قرارگرفتن ایران در فهرست کشورهای حامی تروریسم به دلیل مخالفتش با پیمان عدم تامین مالی تروریسم و پول شویی، برگزاری انتخابات نمایشی با پایین ترین حد مشارکت مردم در تاریخ جمهوری اسلامی، شیوع ناگهانی ویروس کورونا در کشور به علت ادامه حمل طلبه ها و کارگران چینی به قم و مازندران توسط هواپیمایی ماهان علی رغم ممنوعیت آن توسط وزارت بهداشت، پنهانکاری در اعلام شیوع بیماری و غفلت در اقدامات پیشگیری و اخیرا هم شلیک موشک به ناوچه خودی در مانور دریایی ارتش و تلف شدن حداقل ١٩ ناوی و رخمی شدن ١۵ خدمه دیگر،هرکدام رویدادهایی بوده اند که نشان از درماندگی جمهوری اسلامی در مدیریت آنها و بی کفایتی و بی لیاقتی مسئولین کشورمان دارد.

در این شرایط، آنچه که عقلا و طبیعتا انتظار می رود، افزایش قربانیان و مبتلایان به بیماری، گسترش بیکاری و فقر، افزایش تنشهای اجتماعی از جمله تعداد خودکشی ها و نهایتا ریختن سیل گرسنگان و معترضین جان به لب رسیده به خیابانها، از هم پاشیدن کامل رشته امور از دست همگان و فجایع پیش بینی نشده عظیم دیگر است.

بخش یکم – بررسی اوضاع و احوال و حالات ممکن در طول بحران ویروس کورونا

حالت اول
اتکا به منابع داخلی – تحول آرام – بیانیه اخیر جبهه ملی ایران – سامان ششم با فراخوان “تخصیص بخشی از درآمد نهادهایی همچون آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان” قابل توجه است (۱).
این امکان هست که مسئولین از سر اجبار و به اکراه هم که شده به این گزینه روی آورند، زیرا این فکر ازجانب بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، از جمله غلامرضا حیدری، نیز ابراز شده است. وی روز چهارشنبه ۲۷ فروردین/ ۱۵ آوریل گذشته، به خبرگزاری کار ایران، گفت: «معتقدم تنها راهی که می‌توان انجام داد اینست که یکسری از نهادها که منابع مالی خوبی دارند به کمک دولت بیایند، چراکه دارایی‌های این نهادها متعلق به ملت و مملکت است.» و ادامه داد: «بنیاد مستضعفان متعلق به مردم بوده … و بنابراین جا دارد بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و آستان‌های مختلف که منابع درآمدی دارند صادقانه و داوطلبانه بدون این‌که سر مردم منت بگذارند و فکر کنند صدقه می‌دهند دارایی‌هایشان را در اختیار مردم قرار دهند (۲). شنیده شده است که استان قدس رضوی در برابر انتقادات گسترده ای که در این زمینه از آن شده اعلام کرده است که بخشی از منابع مالی اش را برای این منظور آزاد می کند، گرچه تاکنون خبری مبنی براین که عملا هم این کار انجام شده دریافت نشده است. در صورتی که فشار اجتماعی به حد کافی باشد – جبهه ملی در این زمینه باید حداکثر تلاش خود را به عمل آورد – این احتمال هست که دولت بالاجبار به منابع مشابه داخلی دیگر نیز روی آورد و تلاشها و اقدامات درراه مبارزه با ویروس در جهت موثرتری سوق داده شوند. این خود به نوبه می تواند از یک سو وجهه جدیدی برای جبهه ملی در جامعه ایران به وجود آورده و نیروها را جذب کند و از سوی دیگر به تدریج قدرت بی حد و حصر مراجع و نهادهای انگل را کاهش داده و جامعه مدنی را قوی تر و جسورتر نماید. البته، انتظار می رود این نهادها که به برکت “انقلاب اسلامی” به خوان یغما رسیدند مقاومتهایی ازخود نشان دهند، به ویژه سپاه که ممکن است دست به اقداماتی ازجمله کودتا بزند. لکن، احتمال موفقیت چنین کودتایی اندک به نظر می رسد. زیرا، با کنار رفتن خامنه ای ابهت نظام ولایت فقیه در چشم هواداران آن از میان خواهد رفت و ارکان نظام به هم خواهد ریخت. هم چنین، باتوجه به عدم محبوبیت سپاه انتظار نمی رود که چنین اقدامی با اقبال عمومی روبرو شود.

درصورتی که کودتا از ناحیه ارتش صورت بگیرد شانس موفقیت بیشتری خواهد داشت، زیرا ارتش مثل سپاه مورد نفرت مردم نیست. چنین کودتایی ممکن بود فرجی باشد تا مراحل بعدی گذار (مثل نمونه سودان). اما، ارتش ظرف چند دهه گذشته به شدت مورد سرکوفت واقع شده است، به نحوی که (فعلا) انتظار اقدامی از جانب ارتش نمی توان داشت.

به هرجهت، در اوضاع و احوالی که شرح آن در بالا رفت، کفه ترازو به نفع جامعه مدنی سنگینی خواهد کرد و این انتظار که جامعه ایران از طریق یک دگردیسی اجتماعی و سیاسی مسالمت آمیز به مرور از ویروس کورونا و ویروس ولایت فقیه، هردو رهایی یابد، انتظاری چندان غیرواقعی نخواهد بود.

حالت دوم
فروپاشی یا درون پاشی خشونت آمیز – جنگ داخلی – حالت دیگر اینست که جمهوری اسلامی تا لحظه ای که خود از درون بپاشد به مقاومت ادامه دهد و از اقدام معقول در اولویت بخشیدن به الزامات پزشکی و تخصصی به جای ملاحظات امنیتی، رفع تنشها با غرب و دریافت کمکهای بین المللی، خودداری نماید. همان طور که در سطور بالا شرح داده شد، می توان انتظار داشت که تداوم این وضعیت به بیکاری و فقر بیشتر، تنشهای اجتماعی و نهایتا ریختن توده های خشمگین به خیابانها منجر شود و به تصادمهای خشونت آمیز میان مردم و نظام جمهوری اسلامی بیانجامد. در چنین مقطعی، احتمال گسترش هرج و مرج، ورود گروههای مسلح به عرصه کارزار، جنگ داخلی، تجزیه کشور، دخالتهای قدرتهای خارجی بسیار بالا خواهد بود. بنابراین، بر نیروهای سیاسیِ دارای احساس مسئولیت است که در حد امکان خود را آماده چنین اوضاع و احوالی بنمایند و با طرحهای سنجیده و منطقی خشم وعصیان بحق مردم را در جهت نزدیکترین راه رسیدن به گذار از جمهوری اسلامی هدایت کنند.
جبهه ملی ایران (سامان ششم) در این رابطه طرحی (مقدماتی) ارائه نموده که درواقع می توان از آن به نوعی از “دولت سایه” نام برد. در سطور بعد شرح بیشتری درباره آن داده خواهد شد.

حالت سوم
حالتی است بینابینی که می تواند به مقادیر و اشکال متفاوت عناصری از دو حالت اول و دوم را در بر داشته باشد.

حالات دیگر
حمله نظامی خارجی – باتوجه به پرتاب موشک حامل ماهواره نظامی سپاه و هشدارها و تهدیدهای کشورهای غربی و طرح موضوع در شورای امنیت، یک حالت دیگر را نیز باید درنظر داشته باشیم و آن حمله نظامی خارجی است. جمهوری اسلامی با عملکرد خود در صحنه بین المللی نشان داده است که حفظ حالت تنش در حد بالا را بهترین شگرد برای حفظ و تداوم موجودیت خود می داند و آن را با دقت تمام اعمال می کند. از طرفی ایالات متحده نیز از زبان ترامپ بارها اعلام کرده است که درصورت شکست همه گزینه ها برای اجبار ایران به تغییر رفتارش، از گزینه نظامی استفاده خواهد کرد.
این بدترین سناریویی است که ممکن است اتفاق بیفتد، زیرا احتمال به وجود آمدن اوضاع و احوال غیرقابل پیش بینی، از جمله تجزیه کشور، در آن بسیار زیاد است و لازم است از تمام وسایل قانونی داخلی و بین الملی برای جلوگیری از وقوع آن استفاده کرد.

بخش دوم – موقعیت و موضع جبهه ملی ایران در مرحله گذار

گذار یا انتقال قدرت به صورت یک موضوع و مساله مبرم و حیاتی در بحثها و تحلیلهای سیاسی پیش از شیوع کورونا و حتی امروز ایران خودنمایی می کند. تقریبا همه نیروهای سیاسی تصویری از گذار مورد نظر خود را ارائه داده و یا می دهند.
جبهه ملی ایران مواضع روشنی در این مورد دارد که بر گزاره های زیر استوار است:
١ – شیوه مبارزه خشونت پرهیز از طریق نافرمانی های مدنی با قبول حق دفاع مشروع (و متناسب) تا سرحد عقب راندن نظام جمهوری اسلامی و اجبار وی به تن دادن به مذاکره برای انتقال آرام قدرت؛
٢ – رهبری جمعی، و نه فردی، متشکل از نمایندگان طیفهای عمده سیاسی و در مرحله اول گذار، حتی با شرکت عناصر اصلاح طلب و اصولگرایی که شخصا کارنامه ضدمردمی ندارند به عنوان “هیات رهبری موقت”. توجه شود که در بیشتر گذارهای مسالمت آمیز یا نیمه مسالمت آمیز انتقال قدرت به طور یک مرتبه و ناگهانی صورت نمی گیرد و برای اینکه این انتقال تحت کنترل باشد معمولا وجود و حضور یک یا چند عنصر از قدرت حاکمه سابق در هیات یا دولت موقت پذیرفته
می شود. این روندی است که تقریبا در همه گذارهایی که در عصر ما شاهد بوده ایم رخ داده است.
٣ – خلع آقای خامنه ای از سمت رهبری و فرماندهی کل کشور، الغای نهادها و ارگانهای انگل و موازی، ازجمله بیت رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان، اطلاعات سپاه، پست مشاور بین المللی رهبر و غیره؛
۴ – انحلال سپاه و ادغام آن درارتش ملی؛
۵ – تشکیل دولت موقت، انجام انتخابات مجلس موسسان، تدوین قانون اساسی جدید و سپس انتخابات برای تشکیل دولت در نظام جدید؛
۶ – انتخابات آزاد، شفاف و عادلانه طبق موازین کنفرانس بین المجالس و سازمانهای حقوق بشر جهانی؛
٧ – جدایی نهاد دین از دولت و حکومت و آزادی بی قید و شرط همه ادیان و اعتقادات مذهبی و غیرمذهبی، استقلال قوای سه گانه، پاسخ‌گو بودن قدرت در همه سطوح، محدود بودن دوره مسئولیت‌ها، رفع تبعیض‌های جنسی، دینی، طبقاتی، قومی، سیاسی و مانند این‌ها، تقویت جامعه‌ی مدنی، تضمین حقوق و آزادی‌های شهروندی و بشری، آزادی رسانه‌ها و فعالیت تشکل‌های مدنی و سیاسی؛
٨ – استقرار ساختار نامتمرکز استانی در نظام اداری وانتخاباتی آتی کشور: تمرکززدایی براساس تقسیم بندی جغرافیایی و نه براساس خطوط قومی. در همین راستا، تاکید بر استفاده از (اصول و گزاره های مربوط به ایجاد) انجمنهای ایالتی و ولایتی، یعنی یکی از بهترین دستاوردهای مشروطیت؛
٩ – آموزش اختیاری زبانهای مادری در کنار آموزش اجباری زبان فارسی به عنوان زبان مشترک و رسمی کشور؛
١٠ – سیاست روابط حسنه با همه کشورهای جهان بدون استثناء، به ویژه با کشورهای همسایه.

انتخاب نوع نظام
جبهه ملی متعهد به جمهوری خواهی است و در این راستا با سازمانها و تشکلهای همسو همکاری استراتژیک دارد. اما در مقاطع خاصی در مرحله گذار اتفاق نظر و عمل و ائتلاف با نیروهای دموکرات غیر جمهوری خواه را نیز منتفی نمی داند.

انتخاب شیوه گذار
چرا نوع خشونت پرهیز گذار را انتخاب می کنیم؟
انواع گذار- گذار در یک کشور و جامعه می تواند مسالمت آمیز و یا خشونت آمیز و یا حالتی بینابینی باشد. بیشتر گذارها یا انقلابها، به ویژه در عصر ما، یعنی پس از ربع آخر قرن گذشته گذاری مسالمت آمیز و یا بینابینی بوده است. در گذارهای خشونت آمیز، معمولا سطح تلفات، کشتار و ویرانی بالا یا بسیار بالا و مدت آن هم طولانی و گاه سالهای سال طول می کشد. می توان گفت که این نوع گذار خوشبختانه به اعصار گذشته تعلق دارد. بنابراین، ما معتقد به مبارزه مدنی و مسالمت آمیز، حتی در برابر موجودیتی تا دندان مسلح با اعتقادات آخرالزمانی مثل جمهوری اسلامی هستیم.

اهیمت مساله رهبری و نوع رهبری در مرحله گذار:
شروع یا پاگرفتن حرکت انقلابی تا مرحله حذف و برکناری نظام جمهوری اسلامی نیازمند یک رهبر یا هیات رهبری است که کما بیش مورد تفاهم و توافق نیروهای عمده سیاسی باشد، یا مخالفتی با آن نباشد و یا مخالفت در حداقل باشد.
بدون چنین رهبری ای اعتراضات خودانگیخته (که به احتمال زیاد از این به بعد نیز به کرات و حدت و شدت بیشتری شاهد خواهیم بود) انسجام و عمق کافی پیدا نخواهد کرد و نهایتا تلفات بالا و زمان گذار هم ممکن است به درازایی نامطلوب بیانجامد.
ماهیت غیرقابل پیش بینی امور و پیچیدگی عوامل دست اندرکار در جمهوری اسلامی و سایه صد ساله دیکتاتوری بر جامعه آن چنان است که نمی توان ریسک رهبری فردی را در هیچ یک از مراحل گذار پذیرفت. همانطور که می دانیم، حتی باوجود داشتن قانون اساسی ضامن مشروطیت، بارها جامعه ایران به ورطه دیکتاتوری فردی و نقض فاحش اصول مشروطیت در غلطیده است.
دلیل دیگراینست که ما معتقدیم که گذار باید کنترل شده باشد واز چندگانگی در مرحله گذار پرهیز شود. والا احتمال زیاد دارد که اصلا گذاری صورت نگیرد و یا گذار منجر به هرج و مرج ، جنگ داخلی، تجزیه کشور و یا در بهترین حالت روی کار آمدن یک دیکتاتوری جدید، دولت ناکارآمد و بی ثباتی مزمن باشد.
لذا، تلاشهای انحصارطلبانه ای که برای قلمداد کردن آقای رضا پهلوی به عنوان رهبر مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی صورت می گیرد قابل توجیه نیست. ایشان می تواند به عنوان نماینده بخشی از مردم ایران در هیات رهبری دوره گذار حضور داشته باشد، اما نه به عنوان نماینده تمامی مردم ایران.
بنابراین، ما بر گزاره رهبری جمعی در مرحله گذار و رهبری انتخابی بعد از آن پا می فشاریم. جبهه ملی ایران- سامان ششم، برای پرهیز از بی تکلیفی در مرحله گذار طرحی مقدماتی ارائه نموده که می توان از آن به عنوان طرح “هیات رهبری” یا “دولت در سایه” نام برد. چنین هیاتی که متشکل از نمایندگان طیفهای سیاسی عمده خواهد بود تا رسیدن به مرحله انتخابات آزاد و شفاف هدایت مرحله گذار از جمهوری اسلامی را برعهده خواهد گرفت.
نیروهای سیاسی عمده فعلی را به زعم ما می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
١ – سازمانهای جامعه مدنی وصنفی
٢ – نیروهای میانی (جبهه ملی و دیگر جریانهای ملی)
٣ – نیروهای مشروطه طلب
۴ – نیروهای چپ

در صورتی که در نتیجه رشد اوضاع و احوال انقلابی، نظام جمهوری اسلامی وادار به عقب نشینی شود، به احتمال قریب به یقین، اولین نیروی بالقوه ای که برای تدارک انتقال مسالمت آمیز قدرت با دولت جمهوری اسلامی می تواند وارد مذاکره شود (در غیاب هر نیروی سازمان یافته دیگر)، جبهه ملی ایران است. جبهه ملی با وجود جو خفقان و سرکوب و آزار و زندانی شدن رهبران آن در طول چهل سال گذشته و باوجود محدویتها و دخالتهای نیروهای امنیتی در ارکانش، توانسته به موجودیت خود ادامه دهد. جبهه ملی اکنون هم، با وجود عملکرد رهبرانش در زمان انقلاب (که توسط جبهه ملی ایران- اروپا مورد انتقاد قرار گرفته) هنوز از اقبال بخشهای وسیعی از مردم برخوردار است و می تواند آغاز گر دوره گذار در جمهوری اسلامی باشد.
همان طور که گفته شد، به علت ساختار پیچیده جامعه ایران از طرفی و سابقه و عملکرد خشونت آمیز جمهوری اسلامی از طرف دیگر، دوره انتقالی نیز می تواند پیچیده باشد و در چند مرحله تحقق پذیرد، که طی آن نیروهای اپوزیسیون فرصت جمع و جور کردن خود و آماده کرده جامعه برای دوره بعدی را داشته باشند.

بخش سوم – برنامه پیشنهادی جهت آماده شدن برای مرحله گذار

الف- انسجام فکری و تشکیلاتی
جبهه ملی باید بکوشد همواره مواضع خود در مورد مسایل اساسی جامعه در حال گذار و بعداز گذار را به صورت شفاف و روزآمد شده به جامعه اعلام نماید و اصول اساسی را که شرحش در بالا رفت به طور نظام مند عملی سازد. هر عضو جبهه ملی نیز موظف است ضمن پیروی از این اصول در تبلیغ و گسترش آن بکوشد.
همین طور، بدون انسجام تشکیلاتی هیچ سازمان و گروهی قادر نخواهد بود کار موثری از پیش ببرد. ا زلحاظ سازمانی، زمان آنست که تشکیلات جبهه ملی به سیستم ساختارهای افقی روی آورد، به نحوی که تاکید فقط روی سلسله مراتب نباشد، بلکه ارتباط و هم آهنگی با تلفیقی از سیستم عمودی و افقی حتی المقدور به صورت شبکه ای در آورده شود.

ب- همزمان با استقرار سیستم ارتباطی صحیح و کارآمد در داخل ساختار خود، جبهه باید به گسترش تماسها و ارتباطات تا حد همکاری های استراتژیک با سازمانهای ایرانی همسو همت بگمارد؛
ج- هم چنین، لازمست با احزاب و سازمانهای خارجی با مواضع و برنامه سیاسی همسو و سازمانها و مجامع بین المللی و به ویژه با احزاب اروپایی که سابقه مثبتی در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران داشته اند نیز ارتباط برقرار کند و بالاخص درباره ماهیت خشونت پرهیز برنامه تحول طلبانه ما و هدف ما در انتقال مسالمت آمیز قدرت در سطح جهانی اطلاع رسانی نماید؛

همان طور که گفتیم، اصل براین است که مبارزه مبارزه ای خواهد بود خشونت پرهیز ولو اینکه امکان دارد جمهوری اسلامی تا آخرین لحظه فروپاشی با سبعیت اعتراضات را سرکوب کند. هر گزینه دیگری، یعنی در واقع شیوه مقابله به مثل، می تواند تلفات و قربانیان بسیار بالاتری را موجب شود، مدتی طولانی و احتمالا سالها به طول انجامد و خرابی ها و ویرانی های غیرقابل جبران به بار آورد.
اما، زمانی که فشار نیروهای مردمی آنقدر باشد که نظام چاره ای جز عقب نشینی نداشته باشد، چیزی که قطعا روی خواهد داد، لازمست طرحی برای انتقال قدرت در دست باشد، که شرح مبسوط آن در بالا رفت. در چنین برهه ای است که اتفاق نظر یا ائتلاف نیروهای سیاسی نقش و اثر تعیین کننده ای در سیر حوادث و انتقال آرام قدرت بازی خواهد کرد.
درواقع، پرسش اساسی هم همین جاست: آیا چنین ائتلاف یا اتفاقی، باوجود اختلافات و تضادهای فراوانی که در میان نیروهای اپوزیسیون وجود دارد، امکان پذیر است؟

پاسخ اینست که ممکن است به خاطر پیچیدگی جامعه ایران و همین طور، موانعی که ممکن است براثر مداخله قدرتهای خارجی برسرراه چنین اتفاق و ائتلافی به وجود آید، رسیدن به اتحاد عمل برای حذف یا برکناری جمهوری اسلامی آن چنان آسان نباشد، اما نیروهای اپوزیسیون چاره ای جز این ندارند که با احساس مسئولیت میهنی، انسانی و اخلاقی حداکثر تلاش خود را برای تحقق چنین هدفی به کار ببندند. جای خوشوقتی است که چنین گرایشهایی در دوره های اخیر میان گروهها و سازمانهای مختلف اپوزیسون قابل مشاهده است.
جبهه باید خود را آماده کند که به عنوان یک نیروی ملی، سوسیال دموکرات و میانه رو نقشی مرکزی و متعادل کننده در سپهر سیاسی آتی ایران بازی کند. در نبود چنین نیرویی، احتمال برخورد نیروهای متعارض و احیانا دوقطبی شدن جامعه، حتی پس از فروپاشی جمهوری اسلامی، وجود خواهد داشت.
اما، قبلا جبهه باید خود را سروسامان دهد، هم از لحاظ سیاسی- عقیدتی، هم از لحاظ تشکیلاتی و هم از منظر شیوه عمل.

از لحاظ سیاسی -عقیدتی: اولین کاری که جبهه برای بازیابی وجهه و اعتبار سابق خود باید بکند اینست که با شهامت با خطاهای گذشته رهبران خود در زمان انقلاب برخورد کند. لازم به یادآوری است که جبهه ملی ایران- اروپا طی بیانیه تیرماه ۱۳۹۸ برابر با ژوئن ۲۰۱۹ خود به این اشتباه تاریخی برخورد کرده و آنرا محکوم کرده است (۳).

به عنوان یک نیروی آینده نگر توجه خود را به نقش بالقوه خود و طرق به فعل درآوردن آن، از جمله، از طریق جلب نیروهای جوان معطوف دارد.

– راجع به مساله قومیتها باید موضع مشخص و شفاف داشته باشد. کافی نیست که فقط گفته شود که “همه ما ایرانی هستیم و از حقوق برابر برخوردار هستیم”. لازم است به خواستهای موجه و برحق آنها، مثل حفظ هویت قومی و فرهنگی، اختیارات بیشتر در مدیریت در سطح استان و کشور و غیره توجه بیشتری بشود. (رجوع شود به بند هشتم از مرحله گذار دربالا)

از لحاظ تشکیلاتی
– برای جذب نیروهای جوان، حتی المقدور شکل سازمانی موازی به جای تشکیلات عمودی متکی بر سلسله مراتب انتخاب کند. توجه شود که امروزه آن نوع سیستمهای رهبری کشش بیشتری برای نسل جوان دارند که سلسله مراتب و آمریت کمتری در آنها باشد و سیستم به طور افقی و شبکه ای عمل کند. در این رابطه لازم به یادآوری است که جبهه ملی ایران (سامان ششم)، اقدام به اعمال و اجرای این شیوه در سازمان دانش آموختگان خود در داخل نموده است.
– جبهه ملی همچنین باید با عناصر و شخصیتهای جوان و خوشنام خارج از جبهه ملی، به ویژه چهره های شناخته شده اپوزیسیون مدنی، حقوق بشری، فرهنگی، کارگری و غیره تماس برقرار کند.
– با نیروهای سیاسی دیگر، به ویژه نیروهای جمهوری خواه، گرد نقاط و اهداف مشترک همکاری و ائتلاف کند.

از لحاظ شیوه عمل
– از شعارها و فتواهای عام وکلی و بیانیه های طولانی و کسل کننده بپرهیزد و حرفش را مختصر و مفید بیان نماید.
– از اهمیت آشنایی با فنون جدید اطلاع رسانی و کاربرد کارآمد رسانه های اجتماعی در میدان نبرد سیاسی غافل نماند. تا آنجایی که می دانیم، جبهه در “ارتش توییتری” حضوری ندارد و این نقصی قابل ملاحظه برای یک سازمان سیاسی بلندپرواز در میدان مبارزه است.
– در همین راستا ضروری است که جبهه ملی به فکر راه اندازی یک رسانه سراسری مثل رادیو یا تلویزیون جهت اطلاع رسانی صحیح و هدفمند باشد. چنین رسانه ای می تواند نقشی تعیین کننده در بسیج نیروها در موقع ضروری ایفا نماید.

ما براین باوریم که با عزم و اراده و کار وتلاش مداوم رسیدن به چنین هدفی حتی در جامعه ای به پیچیدگی ایران، کاملا ممکن و تحقق پذیراست.
به امید آن روز

پاینده ایران، زنده باد آزادی

جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم)
________________________________________________________

۱- http://www.jebhemelli.info/پیشنهاد-جبهه-ملی-ایران-سامان-ششم-برای/
۲- http://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/20200415-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%B7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%81%D8%B9-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85
۳- http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=94219

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است