سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۹ برابر با ۲۶ مه ۲۰۲۰
چندی پیش پلنوم پنجم جبهه ملی ایران- اروپا در فضای مجازی برگزار شد. «جبهه ملی ایران» که در سال ۱۳۲۸ به ابتکار افرادی چون محمد مصدق و حسین فاطمی و کریم سنجابی تأسیس شد، در همان دوران در تشکیل دولت و حضور در شورای ملی ایران نقش فعال داشت. این جبهه تا سال ۱۳۵۶ فراز و نشیبهایی را با جداییها و تشکیل احزاب مختلف از سر گذراند تا اینکه در آستانه انقلاب ۵۷ دوباره فعال شد و با دیگر احزاب مشابه، در جبهه انقلاب به رهبری روحالله خمینی قرار گرفت. پس از آن نیز فراز و نشیبهای این تشکل سیاسی با انشعابات و اختلافات ادامه یافت.
کیهان لندن در ارتباط با پلنوم اخیر آنچه «جبهه ملی ایران- اروپا» خوانده میشود و پیشینهی آن به یکی از قدیمیترین تشکلهای سیاسی تاریخ معاصر ایران میرسد با آرسن نظریان گفتگو کرده است.
آرسن نظریان
– آقای نظریان، لطفا خودتان را به خوانندگان ما معرفی کنید و بگویید در جبهه ملی ایران- اروپا چه نقش و مسئولیتی دارید؟
-من ساکن هلند و مترجم هستم. از حدود سال ١٣٨۴ (۲۰۰۵) وارد جبهه ملی برونمرز شدم و اکنون عضو هیأت اجرایی جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم) هستم.
– راجع به سند سیاسی که سازمان شما اخیرا منتشر ساخته کمی توضیح بدهید.
– این پلنوم در تاریخ ٢٢ اردیبهشت ١٣٩٩ برابر با ١۶ مه٢٠٢٠ در فضای مجازی صورت گرفت. در این همایش غیر از رسیدگی به مسائل تشکیلاتی، پیشنویس دو سند مهم نیز مورد بررسی و تصویب اعضا قرار گرفت؛ یعنی اساسنامه و سند سیاسی که منتشر شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.
– آیا جبهه ملی ایران- اروپا و جبهه ملی در ایران نزدیکیهای سیاسی و فکری دارند؟
– جبهه ملی ایران- اروپا (جمپا) را میتوان شاخه برونمرزی جبهه ملی ایران (سامان ششم) دانست. مواضع سیاسی ما همانست که سازمان مادر در ایران در منشور سیاسی خود اعلام داشته و ما نیز در سند سیاسی حاضر در بخش گذار اصول آن را گنجاندهایم. همچنین تماس و ارتباط دائم با دوستان داخل و مشورت و تبادل نظر درباره مسائل مهم با آنها در دستور کار همیشگی ما قرار دارد.
– در سند سیاسی مورد اشاره شما موضوع بحران کُرونا مورد توجه قرار گرفته. آیا فکر میکنید جان مردم برای جمهوری اسلامی ارزشی ندارد و یا اینکه این سند میخواهد بگوید بخشی از حکومت برای جان انسانها ارزش قائل است ولی به دلیل مراکز متعدد تصمیمگیری و دخالت نهادهای مذهبی و نظامی و امنیتی، کارآیی دولت کم میشود؟
– نظام از لحاظ ایدئولوژیک یکدست است، اما از لحاظ درک جناحها از ایدئولوژی نظام و تجلی آن در اجرای سیاستهای آن یکدست نیست. گرچه همه جناحهای آن به نظام جمهوری اسلامی ابراز وفاداری میکنند اما این وفاداری از جانب جناح اصولگرا به شکل پرخاشگرانه صورت میگیرد، در حالی که در جناح اصلاحطلب نوعی اجبار و بعضا اکراه به وفاداری به چشم میخورد، کما اینکه بارها رؤسای جمهوری رژیم به طعنه گفتهاند که نقش «تدارکاتچی» نظام را ایفا میکنند.
– آیا همه این نکاتی که در ارتباط با مشکلات و بیاعتمادی مردم به حکومت در سند سیاسی آمده، در آیندهی نزدیک منجر به از دست دادن کامل کارآیی رژیم و فروپاشی آن خواهد شد؟ آیا مردم عاصی و گرسنه را وارد صحنه کرده و رژیم را مجبور به عقبنشینی میکند؟
– این فقط یکی از حالات محتمل است که برشمردهایم. فروپاشی یا درونپاشی پایان عمر نظامهایی است که تاریخ مصرف آنها بسر میرسد. ولی اگر این فروپاشی کنترل شده نباشد، تضمینی نیست که حتما به دموکراسی منجر شود. همانطور که در سند تاکید شده، گذار کنترل نشده ممکن است اصلا به گذاری منتهی نشود بلکه به ایجاد دولت ناکارآمد و بیثباتی مزمن منجر گردد.
– به نظر شما در آغاز یک تحول سیاسی جایگاه رهبری جمعی و کارآمد کجاست و شرایط حضور مردم در این تحول چیست؟ آیا هدایت و رهبری تحول باید در ایران شکل بگیرد یا خارج از کشور؟
– از پیش نمیتوان شرایط ایجاد یا شکلگیری رهبری را تعیین یا پیشبینی کرد. شکلگیری رهبری بسته به حالات مختلفی دارد که شرح دادیم. در بخش گذار در سند شرح دادیم که جبهه ملی ایران برای خروج از این بلاتکلیفی طرحی مقدماتی ارائه نموده که در صورت رشد شرایط انقلابی و در غیاب هر نیروی سازمانیافته دیگر، به عنوان نیرویی که دارای پشتوانه تاریخی و مردمی است، آن را به اجرا بگذارد. این اجرا هم میتواند بسته به شرایط آن مقطع خاص اشکال مختلفی به خود بگیرد. به این ترتیب پاسخ قسمت دوم پرسش شما راجع به جایگاه رهبری نیز داده میشود: البته در داخل کشور! اما امکان دارد که تلفیقی از داخل و خارج هم باشد و نیروهای داخل بخواهند از نظرات مشورتی اپوزیسیون خارج نیز استفاده کنند.
– آقای نظریان، آیا به نظر جبهه ملی ایران- اروپا ( سامان ششم)، کودتای ارتش در شرایط کنونی میتواند راه را به سوی دموکراسی در ایران باز کند؟ آیا این با بند دیگری مربوط به «انتخاب نوع گذار خشونتپرهیز» در همه حال، حتی در مقابله با رژیم آخرالزمانی، تناقض ندارد؟
– ما این حالت را به عنوان یک احتمال بسیار ضعیف مطرح کردیم. ما نمیتوانیم دقیقا پیشبینی کنیم که در صورت کودتا توسط ارتش چه اتفاقی خواهد افتاد. ولی میتوان ادعا کرد که- و تصور نمیکنم که شما هم مخالف این نظر باشید- که ارتش به اندازه سپاه پاسداران مورد نفرت مردم نیست و در صورت رشد شرایط انقلابی ممکن است به نفع مردم موضعگیری کند، حال یا از طریق کودتا یا اعلام بیطرفی.
– در بند ١٠ سند سیاسی آمده: «سیاست روابط حسنه با همه کشورهای جهان بدون استثناء، به ویژه با کشورهای همسایه.» آیا این شامل ایالات متحده آمریکا و اسرائیل نیز خواهد بود؟
– بله، سیاست روابط حسنه شامل همه کشورها از جمله ایالات متحده و اسراییل نیز میشود. اما اینکه بعد از آغاز روابط، به چه طریق و تا چه میزان این روابط گسترش خواهد یافت به نیازهای اقتصادی و سیاسی- استراتژیک ما در آن زمان و همچنین رویکرد آن کشورها نسبت به کشور ما بستگی خواهد داشت. درمورد مناقشه فلسطین، ما از تز همزیستی دو کشور فلسطین و اسراییل، خروج اسراییل از سرزمینهای اشغالی و پذیرش حق حیات و امنیت اسراییل حمایت میکنیم.
– این سند در مرحله گذار امکان اتحاد عمل با برخی از نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا را نامحتمل نمیداند. آیا منظور اصلاحطلبانی است که خود را «تحولخواه» مینامند؟ آنها در کدام دستهبندی جای میگیرند؟
– این نیروها رامیتوان نیروهای بینابینی نامید. اگر حضور عناصری از نظام سابق در هیأت رهبری یا دولت موقت در مرحله یا مراحل اولیه گذار را منطقی میدانیم، به این ترتیب مشارکت تحولطلبان را نیز در این مرحله یا مراحل باید بپذیریم. اینکه اینها در دستهبندی در کجا قرار میگیرند، اهمیت چندانی ندارد. آنها نیز میتوانند مثل نیروهای ملی- مذهبی خود را در هریک از طیفهای سیاسی- اجتماعی جای دهند.
– در «انتخاب نوع نظام» اتفاق نظر و عمل و ائتلاف با نیروهای دموکرات غیرجمهوریخواه نیز پیشبینی شده. آیا منظور تشکلهایی مانند حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و شخصیتهایی مانند شاهزاده رضا پهلوی است؟
– بله، همانطور که گفتیم در مراحل خاصی از گذار اتفاق نظر و عمل میتواند شامل نیروهای مشروطهطلب هم باشد و اگر شما آقای رضا پهلوی را نماینده این نیروها میدانید، پاسخ آری است.
– نظر جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم) در مورد موضع و اقدام شاپور بختیار در مقطع انقلاب ۵۷ چیست؟ آیا سیاست او در مقابل کریم سنجابی که با خمینی «بیعت» کرد ترجیح دارد؟
– همانطور که در سند سیاسی پلنوم اخیر در بخش سوم (برنامه پیشنهادی جهت آماده شدن برای مرحله گذار- انسجام فکری و تشکیلاتی) آمده است، ما بر لزوم انتقاد صریح از این موضوع (توسط دوستان داخل) تاکید ورزیدهایم و خود، طی بیانیه مورخ تیرماه ١٣٩٨/ ژوئن ٢٠١٩ تحت عنوان «نقدی بر عملکرد جبهه ملی ایران در زمان انقلاب» این عملکرد را مورد انتقاد قرار داده و آن را محکوم کردهایم.
– برخورد ملایم این جبهه (اروپا) نسبت به نیروهایی مانند حزب مشروطه ایران ( لیبرال دموکرات) و شاهزاده رضا پهلوی در دوره اخیر بر چه ارزیابی از اوضاع کنونی متکی است؟ آیا به دلیل واقعبینی درباره استقبال عمومی جامعه از شاهزاده رضا پهلوی است؟ دوسال پیش بر اساس نظرسنجی «گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان» در هلند شاهزاده پهلوی با ۳۷٫۱% در صدر و کوروش زعیم با ۰٫۴% در مکانهای پایین قرار گرفت. خامنهای با ۰٫۵% کمی بالاتر از زعیم قرار داشت. از نظر نظام اقتصادی نیز یک نظام «سوسیالدموکرات» آرزوی بخش وسیع نظردهندگان بود…
– نخست اینکه در یک برهه زمانی خاص شخصیتی در یک نظرسنجی آرای بالاتری کسب کند، دلیل بر درستی و واقعبینی آن انتخاب نیست. بهترین مثال، انتخاب آقای خمینی به عنوان رهبر انقلاب در شروع «انقلاب اسلامی» است. چنین انتخابی باید بر دلایل عینی و محکم استوار باشد، وگرنه چیزی بیش از ابراز انزجار از وضعیت فعلی بدون گفتن چیزی راجع به نظام جانشین نمیتواند باشد.
ثانیا، با وجود اشاره شما به وضعیت اقتصادی و اجتماعی پیش از انقلاب و مقایسه آن با جمهوری اسلامی، در همان نظرسنجی چیزی در حدود ١۵ % مخاطبین به نظام پادشاهی رأی داده بودند.
ثالثا، بحثی نیست که آقای رضا پهلوی از پوشش رسانهای وسیعتری برخوردار است، اما در حالت یا اوضاع و احوالی که قدرت در یک فرد متمرکز باشد یا قدرت بیشتری به یک فرد داده شود، این پوشش میتواند، مثل همان مورد آقای خمینی، که درواقع از پوشش رسانهای بیحد وحصر برخوردار بود، به شکل عاملی منفی برای طیفهای دیگر اپوزیسیون عمل کند. برای بحث درباره رهبری، شما را رجوع میدهم به مقاله من با عنوان «بحثی در مسئله رهبری در جنبش انقلابی ایران» (٢١ مهر ١۳٩٧) که درآن، از جمله مقایسهای میان آقای رضا پهلوی و خانم نسرین ستوده، به عنوان یک کاندیدای بالقوه رهبری (نفر دوم با ٨ درصد آراء در همان نظرسنجی) صورت گرفته است.
——————-