با گسترش بی رویه شهرهای ایران و تبدیل شدن آنها به کلان شهرها و به موازات آن عدم رشد فرهنگ شهر نشینی و وجود تاخر فرهنگی امروزه، جامعه شهری با مساله ای که هرچند مساله زیست محیطی به شمار میآید و مباحث فناورانه در آن مطرح میگردد اما دارای ریشه های اجتماعی و فرهنگی نیز میباشد روبرو است.
امروز در کلان شهرها، هوای آلوده، جان صدها نفر از شهروندان را میگیرد و سبب گسترش بیماریهایی چون سرطان، بیماریهای ریوی، بیماریهای چشمی و بیماریهای پوست و مو و… میگردد. مرگ و میرها و بیماری سبب به خطر افتادن سلامت اجتماعی جامعه میگردد. سالانه مبالغ بسیاری صرف درمان بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میشود که این خود به معنی کاهش قدرت مالی و کاهش قدرت خرید و حذف کالاهایی از سبد خرید جامعه است، شاید بتوان به عبارتی گفت که آلودگی هوا عاملی در گسترش فقر در جامعه باشد.
استفاده طبقات و اقشاری از جامعه از وسایل نقلیه موتوری شخصی یکی از عوامل نابرابری اجتماعی را رقم میزند، چرا که کسانی که از وسایل نقلیه شخصی بهره نمیگیرند و با وسایل حمل و نقل عمومی تردد می نمایند دچار بیماری و ضرر و زیانی میشوند که استفاده کنندگان وسایل شخصی بر آنها تحمیل نموده اند.
گسترش شهر نشینی بی رویه در ایران و عدم مدیریت و برنامه ریزی شهری، شهرها خودرو محور بوده و انسان در آن جایگاه و محوریتی ندارد، بدین جهت است که هر روز شاهد احداث و گسترش شبکه های معابری در شهر میباشیم و به طبع آن افزایش وسایل نقلیه شخصی و این داستان دهه هاست که تکرار میگردد و روز به روز به مشکلات حمل و نقل شهری افزوده میگردد.
شهر نشینی، خودرو محور بودن، سیاستگذاری و برنامه ریزی بر این اساس، سبب تغییر سبک زندگی و رفتار شهروندان گردیده است. شهر نشینی و توجه به خودرو جامعه را موتوریزه کرده و فرهنگ پیاده روی و استفاده از وسایل نقلیه پاک چون دوچرخه را محدود کرده است.
همزمان با گسامیر رزاقیترش شهرها فرهنگ شهر نشینی ما به همان اندازه رشد نکرده است. خودرو در بسیاری از مواقع به کالای نمایشی تبدیل شده، برای نشان دادن توانایی مالی و به رخ کشیدن ثروت و به عنوان تشخص اجتماعی محسوب گردیده است، پرسه زنی های خیابانی نشان از این موضوع دارد که خود ناشی از تغییر نظام ارزشی جامعه است. صاحبان خودرو حق خود میدانند که از خودروی خویش هرگونه که خواستند استفاده کنند و آن را نوعی از آزادی و رها شدگی میپندارند چرا که معتقدند هزینه کرده اند و خودرویی خریداری کرده اند و میتوانند در هر شرایطی از آن بهره بگیرند.
در استفاده جامعه از وسایل نقلیه شاهد کم رنگ بودن سرمایه اجتماعی هستیم، رعایت حقوق شهروندی توسط شهروندان نسبت به یکدیگر و اجتماعی شدن افراد جامعه در این خصوص را کمتر مشاهده مینماییم. پیامد این پدیده را میتوان در نوع رانندگی و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و… به راحتی مشاهده نمود.
عدم مدیریت و برنامه ریزی درست در ساخت شهرها، محله و منطقه محور نبودن شهرها، نبود زیر ساخت های لازم، و نبود ناوگان حمل و نقل عمومی مناسب و کافی سبب گسترش فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه موتوری شده است. زمانی که فرد نمیتواند بخش اعظمی از نیازهای زیستی خود را در محله و منطقه خود تامین نماید به ناچار نیاز به استفاده از وسایل نقلیه موتوری برای رفتن به مسافتی دور برای گذران و تامین مایحتاج زیستی خویش دارد.
از اینرو با توجه به موارد گفته شده لازم است تا نهادهای مسوول علاوه بر توجه به عوامل فناورانه توجه خاصی به جامعه و ارتقا فرهنگ داشته باشند و برنامهای جامع در پیشرفت فرهنگ شهر نشینی و حقوق شهروندی تهیه و تدوین نمایند. لازم است تا مسوولین به جامعه اعتماد و نهادهای مردمی را در زمینه حمل و نقل تقویت کرده و آنان را در برنامه ریزی های شهری مداخله دهند و موضوع حمل و نقل شهری را از خودرو محور به انسان محور بدل نمایند.
اقشاری از جامعه از وسایل نقلیه موتوری شخصی یکی از عوامل نابرابری اجتماعی را رقم میزند، چرا که کسانی که از وسایل نقلیه شخصی بهره نمیگیرند و با وسایل حمل و نقل عمومی تردد می نمایند دچار بیماری و ضرر و زیانی میشوند که استفاده کنندگان وسایل شخصی بر آنها تحمیل نموده اند.
گسترش شهر نشینی بی رویه در ایران و عدم مدیریت و برنامه ریزی شهری، شهرها خودرو محور بوده و انسان در آن جایگاه و محوریتی ندارد، بدین جهت است که هر روز شاهد احداث و گسترش شبکه های معابری در شهر میباشیم و به طبع آن افزایش وسایل نقلیه شخصی و این داستان دهه هاست که تکرار میگردد و روز به روز به مشکلات حمل و نقل شهری افزوده میگردد.
شهر نشینی، خودرو محور بودن، سیاستگذاری و برنامه ریزی بر این اساس، سبب تغییر سبک زندگی و رفتار شهروندان گردیده است. شهر نشینی و توجه به خودرو جامعه را موتوریزه کرده و فرهنگ پیاده روی و استفاده از وسایل نقلیه پاک چون دوچرخه را محدود کرده است.
همزمان با گسترش شهرها فرهنگ شهر نشینی ما به همان اندازه رشد نکرده است. خودرو در بسیاری از مواقع به کالای نمایشی تبدیل شده، برای نشان دادن توانایی مالی و به رخ کشیدن ثروت و به عنوان تشخص اجتماعی محسوب گردیده است، پرسه زنی های خیابانی نشان از این موضوع دارد که خود ناشی از تغییر نظام ارزشی جامعه است. صاحبان خودرو حق خود میدانند که از خودروی خویش هرگونه که خواستند استفاده کنند و آن را نوعی از آزادی و رها شدگی میپندارند چرا که معتقدند هزینه کرده اند و خودرویی خریداری کرده اند و میتوانند در هر شرایطی از آن بهره بگیرند.
در استفاده جامعه از وسایل نقلیه شاهد کم رنگ بودن سرمایه اجتماعی هستیم، رعایت حقوق شهروندی توسط شهروندان نسبت به یکدیگر و اجتماعی شدن افراد جامعه در این خصوص را کمتر مشاهده مینماییم. پیامد این پدیده را میتوان در نوع رانندگی و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و… به راحتی مشاهده نمود.
عدم مدیریت و برنامه ریزی درست در ساخت شهرها، محله و منطقه محور نبودن شهرها، نبود زیر ساخت های لازم، و نبود ناوگان حمل و نقل عمومی مناسب و کافی سبب گسترش فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه موتوری شده است. زمانی که فرد نمیتواند بخش اعظمی از نیازهای زیستی خود را در محله و منطقه خود تامین نماید به ناچار نیاز به استفاده از وسایل نقلیه موتوری برای رفتن به مسافتی دور برای گذران و تامین مایحتاج زیستی خویش دارد.
از اینرو با توجه به موارد گفته شده لازم است تا نهادهای مسوول علاوه بر توجه به عوامل فناورانه توجه خاصی به جامعه و ارتقا فرهنگ داشته باشند و برنامهای جامع در پیشرفت فرهنگ شهر نشینی و حقوق شهروندی تهیه و تدوین نمایند. لازم است تا مسوولین به جامعه اعتماد و نهادهای مردمی را در زمینه حمل و نقل تقویت کرده و آنان را در برنامه ریزی های شهری مداخله دهند و موضوع حمل و نقل شهری را از خودرو محور به انسان محور بدل نمایند.