با نگاهی اجمالی به تاریخ بشر و خدایان مورد پرستش او می توان دریافت که تک خدایی شدن او و یکتا پرستی اش متاخر است و بشر پیش از تاریخ همواره خدایانی را می پرستیده که بر خلاف خدای واحد لزوما مذکر نبوده و شامل ایزد بانوان، الهه ها یا همان خدایان مونثی می شده که صاحب قدرت و استقلال بوده اند و تحت سیطره خدایان مذکر تعریف نشده اند.
در فرایند تک خدایی شدن انسان، به نظر می رسد که جامعه انسانی به مردسالاری نیز روی می آورد. خدای واحد در ادیان آسمانی چون مسیحیت تبدیل به پدر می شود و پسر و نماینده ای زمینی نیز دارد. در اسلام و یهودیت به کل از مظاهر مادی مبرا می شود اما از ضمایر و ویژگی های مذکر بهره مند است و در ادیانی چون زرتشتیگری و بودیسم گرچه هنوز با نمادهایی به انسان زمینی و مظاهر مادی متصل است اما کاملا از نمادها و فاکتورهای انسان مونث مبرا شده است.
در جستجویی برای ریشه ها و نقطه آغاز مردسالاری در تاریخ، بررسی فرایند تک خدایی انسان و تمایل به خدای یکتای مذکر نکات مهمی را می تواند آشکار سازد. در این فرایند پرداختن به الهه های اساطیری در فرهنگ ها و جغرافیاهای مختلف از جمله یونان، ایران، مصر، هندو، بین النهرین و عربستان کمک به سزایی به آشکار سازی این فرایند می کند.
بشر پیش از آغاز یکتا پرستی، مجموعه خدایانی را می پرستیده که شباهت های بیشتری به جوامع بشری داشته اند و دارای محدودیت های بشری بوده، زاد و ولد می کرده، خصوصیات خیر و شر داشته و همچنین جنسیت داشته است. بشر در آفرینش خدایان اساطیری، خدایانی شبیه خود خلق کرده که تا حدی محدودیت های بشری را زیر پا گذاشته و گاهی قدرتی فرا انسانی داشته اند اما هرگز قادر مطلق نبوده اند.
در نگاهی جزیی تر به خدایان می بینیم که در میان خدایان اساطیری این جنس نر یا مذکر نیست که حاکمیت، قدرت یا حتی برتری کمّی دارد. همزمان الهه ها یا ایزد بانوان نیز در عرصه های مختلف تقسیم قدرت بین خدایان حضور دارند. این الهه ها در اساطیر مختلف گرچه ویژگی های پررنگی چون زیبایی و زایش را دارند اما به هیچ وجه تفکیک های خصوصیت های جنسیتی دوران مردسالاری بشر شامل خدایان زن و مرد نمی شود و الهه ها صرفا مظهر زیبایی لطافت و آفرینش یا زایش نیستند بلکه دارای خصوصیاتی چون شجاعت، جنگاوری، خرد و پاسداری هستند که در دنیای مردسالارانه تک خدایی، خصوصیاتی مردانه فرض می شوند.
چنانچه می بینیم در الهه های یونانی، آتنا به عنوان محبوب ترین الهه یونان و نگهبان شهر آتن، نماد «خرد» ، «عدالت» و جنگاوری ست. و با اینکه او را الهه صلح و موسیقی نیز دانسته اند اما «حکمت» و «فلسفه» را به شکل پررنگ تری به او نسبت داده اند. و یا در ایزد بانوان ایرانی، آناهیتا الهه و نگهبان آب گرچه دارای خصوصیاتی چون زیبایی و آراستگی ست اما همپایه یا بزرگ تر از آن، دارای نیرومندی، آزادگی و استقلال است.
همچنین در خدایان هندو که مظهر زمینی دارند با الهه هایی چون الهه قدرت، الهه ثروت، الهه علم و هنر، و حتی الهه نابودگری مواجه می شویم. همان طور که می بینیم خدایان دارای خصوصیات خیر و همچنین شر بودهاند و در دوره ای دیگر از تاریخ قبل از تک خدایی با دوآلیسم به شکل خدای خیر و خدای شر نیز مواجه می شویم.
در میان خدایان عرب قبل از اسلام، با اینکه گفته می شود الله پیش از اسلام نیز به عنوان خدای قوی تر پرستش می شده، از سه دختر الله، لات منات و عزی نام برده شده که منات به عنوان خدای اصلی و دو دختر دیگر عزی خدای قدرت و باروری معادل آفرودیت الهه یونان و لات خدای دنیای پس از مرگ و معادل آتنا الهه یونانی ست. ولی نقش و جایگاهی برای فرزند پسر الله در خدایان پیش از اسلام این منطقه ذکر نمی شود.
«با گذشت صده ها و هزاره ها و تطور امور اجتماعی بسیار، جامعه و اعتقادات بین النهرین از نیمه دوم هزاره دوم پیش از مسیح دچار یک رشته تغییر گشت و به جای نظام مادر سالارانه و ترکیب قومی سومری، نظام پدر سالارانه و با ترکیب قومی سامی، نشست و هماهنگ با آن به جای اِنکی، خدای خرد اعصار پیشین، مردوخ در بابل و آشور در کشور آشور به راس قدرت در جهان خدایان نشستند و همه صفات و خویشکاری های خدایان متعدد و متفاوت سرزمین ها را در خود جمع کردند و بر خودکامگی بر جهان خدایان و مخلوقات فرمان راندند.» (کتاب ادیان آسیایی- مهرداد بهار)
با این اشاره به کتاب ادیان آسیایی و خدایان بین النهرین، می بینیم که همزمان با تغییرات جامعه انسانی، جامعه خدایان نیز دچار تغییر و تحولات و از نگاهی دچار آشوب می شود و دیگر جامعه انسان گونه ایزدان و الهه ها، خدایانی که می زایند، می جنگند و می میرند پاسخگوی جوامع انسانی که به دنبال تداوم و بقایی بیش از پیش اند، نیست.
وقتی کمی فراتر رفته و به تحول بین تک خدایی و چند خدایی بشر زمینی بپردازیم می توان به میتراییسم و همچنین مسیحیت اولیه اشاره کرد. میترا گرچه یکی از ایزدان ایران است ولی به عنوان خدای برتر پرستیده شده پا را از ایران فراتر می گذارد و تغییر تحول یافته و اشکال و نمودهای مختلفی چون میتراییسم در رم می یابد. پرستندگانش به نوعی به سمت یکتاپرستی تمایل پیدا کرده و شکلی از تک خدایی به خود می گیرد و در نهایت به عنوان رقیب مسیحیت اولیه توسط امپراطوری رم از بین می رود اما تاثیری برجسته ای در مسیحیت دارد. میترا گرچه خدایی مذکر است اما از نقش ها و مظاهر جنسیتی و انسانی تهی می شود و شباهت بیشتری به خدای آسمانی پیدا میکند.
وقتی زرتشتی گری در ایران و مسیحیت در اروپا به عنوان ادیانی توحیدی رواج پیدا می کنند همچنان خدا مظاهر و نمادهای زمینی همچون تثلیث در مسیحیت و آتش در زرتشتی گری دارد و به صورت کامل به آسمان نرفته است.
به گمان می توان گفت شروع و رواج مردسالاری در جوامع بشری با شروع تک خدایی بشر و تمایل وی به یکتا پرستی ارتباط مستقیم داشته است. همان طور که می بینیم در دوره هایی که الهه ها به عنوان خدایان صاحب قدرت و توانایی پرستش می شدند، زنان نیز در جغرافیاهای مختلف قدرت را در دست داشته اند، همپای مردان و گاهی فراتر از آنان مسوولیت، قدرت و اقتدار می گرفته اند و تاکیدی برای تعریف نقش صرفا زنانه همچون آنچه در دوران مردسالاری می بینیم نمی بینیم.
ریشه ها و دلایل فاصله گرفتن بشر از دوران چند خدایی و همچنین پرستش ایزد بانوان گرچه بسیار گسترده و پیچیده می تواند باشد اما می توان در عاملی ساده تر ریشه یابی شود، خدایان اساطیری حضوری فعال در زمین دارند و به عنوان مثال جایی که انسان نیاز به باران پیدا می کند خدا به آسمان رفته و به خدای باران تبدیل می شود، اما آنگاه که بشر قدمی فراتر به سوی تمدن می گذارد و خود را تواناتر از بشر اولیه می بیند و قدرت و جنگاوری عاملی برجسته در پیروزی و یافتن حق حیات می شود و به نوعی به دنبال اقتدار در زمین است و این اقتدار در انسان مذکر تجسم می یابد، دیگر اعتقاد به الهه ها و خدایان متعدد که پایی در زمین و پایی در آسمان دارند راهگشایش نیست. به گمان، دیگر به خدای زمینی نیازی نمی بیند و خود می خواهد خدای روی زمین باشد و از باور به خدایان و الهه ها که در توازن قوا با هم هستند، با هم می جنگند گاهی از نجات خود در می مانند، از همدیگر شکست خورده و کشته می شوند و خدای پیروز مطلق وجود ندارد، دور می شود.