هموطنان آزاده،
تا «انتخابات» پیشِ رو چند روز بیش نمانده است. کارزار انتخاباتی روزبروز گرم تر میشود و «هردم ازین باغ بری میرسد – نغزتر از نغزتری می رسد». پس از پرده دری های رئیس جمهورسابق، حال نوبت رئیس جمهور کنونی رسیده است که با افشای جنایات جمهوری اسلامی، که خود او هم دستی از دور در آنها داشته است، آسِ نویی روز میز بکوبد تا رأی دهندگان بیشتری را به پای صندوق های رأی بکشد. «رهبر» هم که بدینترتیب به چالش کشیده می شود، تند واکنش نشان می دهد که «تغییر رفتار نظام با تغییر نظام هیچ فرقی ندارد» و هرکس اینرا نگیرد «سیلی» خواهد خورد. پس از انتخابات نیز بدستور وی در روی همین پاشنه خواهد گردید؛ دگراندیشان سرکوب خواهند شد مملکت غارت و وی عملن مدام با حکم های حکومتی سلطنت خواهد کرد.
نخست اینکه او سخت اشتباه میکند. ایشان کار را بدانجا کشانده که دستنشاندگانش هم در برابرش می ایستند و برای نجات جمهوری اسلامی ریسک درگیری با وی را می پذیرند. سپس اینکه در این لحضات حساس، «رهبر» آشکارا نشان میدهد که سیاست وی و نظامش هیچگونه اصلاحی را برنمی تابد! آیا «تیزهوشانی» که سالهاست از این«رهبر» انتظار معجزه داشتهاند، بالاخره عقلشان به این مهم قد خواهد داد؟
هممیهنان،
از زمان اعتراض جبهه ملی ایران به قوانین قصاص و کناره گیری از دولت انقلاب که به اعلام ارتداد و غیر قانونی شدن این تشکل توسط آیت الله خمینی منجر گشت، سالهاست که جبهه ملی ایران یک زندگی دوگانه ای را سپری می کند. عضویت در این تشکل از سویی غیرقانونی و جرم می باشد و مجازات آن از ۶ ماه تا دو سال حبس است. از سوی دیگر اِعمال نفوذهای مستقیم و غیرمستقیم وزارت فخیمه اطلاعات جمهوری اسلامی در جبهه ملیِ درواقع موجود، زندگی سیاسی- سازمانی آنرا عملاً مختل و فعالیتش را ناممکن کرده است و تنها چند تن از هموندان جسور جرأت میکنند در اعلامیه ها و تحلیلهایی از سیاست حاکم انتقادهای ساختاری کرده و برای بهتر شدن وضع کشور و مردم پیشنهادهای سازنده نیز عرضه می نمایند. فعالیت های اینان البته هزینههایی هم دارد که آنرا، مانند دو تن از هموندان شورای مرکزی جبهه ملی، آقایان دکتر رشیدی و مهندس زعیم، و آقای مظفری از جوانان جبهه ملی با زندان پرداخته ومی پردازند.
خود گویاست که چنین تشکلی که مدام زیر«نظارت و حفاظت» دستگاهای پلیسی و «قضایی» قرار دارد، نمیتواند در شرایط «انتخاباتی» کنونی دارای آن توان و نفوذ لازم سازمانی برای رهنمایی راهبردی ملی باشد. تحت این شرایط، روشن و منطقی است که جبهه ملی ایران بنام یک تشکل ملی، دستکم به عنوان اعتراض به «حصر» ۳۸ سالهاش هم که شده در این انتخابات غیر دموکراتیک شرکت نکرده و توصیهای هم ندهد. ولی اکثریت مردم بشدت از انتخاب شدن برخی نامزدها وحشت دارند، آنها از ادامه این فضای بسته سیاسی و فساد و خشونت ساختاری خسته اند، صبرشان به پایان رسیده است. در این شرایط دیگر نمی شود بر آنان، هر برگزیده شورای نگهبان را تحمیل کرد. پیامد انتخابات دیگری مانند تقلب بزرگ ۸۸، آغاز خشونت های خیابانی و سرانجامش، هرج و مرج، جنگ داخلی و فروپاشی دستگاه حاکمه کنونی خواهد بود و شاید هم به همراهش فروپاشی کیان کشور. لیک صرفنظراز تحریم کنندگان و رأی دهندگان حرفهای، بیشترین مردم ثابت کرده اند که خودشان شرایط انتخاباتی را درست و خردمندانه ارزیابی می کنند و تصمیم می گیرند، و در برابر تقلب هم می ایستند.
ولی نادیده نمیتوان گرفت که ازاقشار تهیدست که بخش چندان کوچکی از ملت ایران هم نیستند و روی و زیر خط فقر رسمی دولتی نیز می زیند، نمی شود انتظار درک پیچیدگی های اقتصاد نؤلیبرالی و محدودیت های ساختار قدرت در جمهوری اسلامی را داشت، بویژه که در جعبه اعلانات دولت آقای روحانی نیز نامشان بسیار کمرنگ برده می شود. در حافظه تاریخی و محاسبات این رأی دهندگان که بیشتر فکر نان شب و مسکن هستند، فاجعه سالهای ۶۰ و فساد حاکم بر کل تار و پود، فرهنگ و اخلاق دستگاه حاکمیت اسلامی فوقش در حاشیه مطرح است.
با این همه، ما امیدواریم که ملت ایران درمجموع، از بوته این آزمایش تاریخی سربلند بیرون آید و گام سنجیده دیگری در سوی ایجاد ایرانی آزاد، آباد و دموکرات بردارد.
پاینده ایران
جبهه ملی ایران- اروپا
دو شنبه، ۲۵ اردیبهشت ١٣٩۶