شرایط منطقه پیرامون ایران، هر روز دچار تحولات تازهتری میشود. پس از اعلام خروج نظامیان ایالات متحده از خاک سوریه و اعلام کاهش نیروهای این کشور در افغانستان به نصف نیروهای فعلی، آرایش سیاسی منطقه تغییر کرده و سمتوسوی تازهای خواهد یافت. بعد از موضوع تهدید ترکیه علیه نیروهای کرد سوریه و توافقات آنان با دولت اسد، روسیه و حتی ایران برای دفع تهدید ارتش ترکیه، روسیه بیعلاقه نخواهد بود تا بر اساس توافق احتمالی خود با آمریکا و حتی اسرائیل، بازیگر اصلی سوریه باشد. اردوغان نیز نشان داده علاقهمند است امپراتوری عثمانی را احیا کند یا حداقل دولت خود را دولتی توانمند در مواضع خارجی نشان دهد. ایالات متحده و اسرائیل در تحولات یکی، دو سال اخیر سوریه، کاملا روسیه را در جریان مقاصد خود قرار دادهاند؛ اگرچه روسها دلیلی برای اطلاعدادن به ایران در این زمینه نداشتهاند! پیشازاین نیز روسها نشان داده بودند صرفا علاقهمند به استفاده از کارت ایران در تنشهای خود با غرب هستند و درعینحال از اینکه ایران یک رقیب قدرتمند منطقهای برای آنان شود، دل خوشی نخواهند داشت. رأی مثبت به قطعنامهها علیه ایران در شورای حکام آژانس اتمی و شورای امنیت سازمان ملل، دلیل روشنی برای این مسئله است. ترس از شکلگیری رقیب قدرتمند، در رفتار ترکیه نیز بهخوبی مشهود است. این دو کشور در جریان مذاکرات هستهای ایران با غرب نیز معمولا مواضع کاملا خنثی گرفته و با نگرانی، احتمال رفع تحریمهای ایران و تأثیر آن بر تقویت مواضع منطقهای و جهانی ایران را دنبال میکردند. جمهوری اسلامی بر اساس برخی محاسبات، در خارج از مرزهای خود به تقویت متحدان و البته مبارزه با داعش پرداخت و در این راه نیز هزینههای مالی و انسانی پرداخت کرد. اکنون که نیاز به حضور ایران در عرصه اقتصادی سوریه و عراق است، تحریمهای مضاعف ایالات متحده شکل گرفته و تهاجمیترین حملات به ایران، برنامهریزی شده تا جمهوری اسلامی نتواند از فضای پس از شکست نسبی داعش، بهره ببرد یا همبستگی خود را با متحدانش تقویت کند. با این حساب باید گفت خروج نیروهای ایالات متحده از منطقه، لزوما اتفاقی به سود ایران نیست. رئیسجمهور ایالات متحده در ایام تبلیغات انتخابات و پس از آن بر انزواطلبی در سیاست خارجی تأکید کرد و گفت اگر قرار است نیروهای آمریکا در نقطهای از جهان حضور داشته باشند، هزینه آن را باید دولت دعوتکننده بپردازد. سعودیها که احتمالا توان اقتصادی چندانی برای تأمین این هزینه آمریکا نیز برایشان باقی نمانده، بعد از این اتفاق به سمت روسیه گرایش پیدا کرده و دیدارهایی میان سران این کشورها انجام شده است که به نظر میرسد بخشی از آن معطوف به مهار ایران باشد. کشورهایی که نام بردم، جملگی در یک مسئله اشتراک دارند؛ آنها نمیخواهند ایران بهره چندانی از سیاست شبهانزواطلبی ترامپ ببرد و در مسئله آینده سوریه و تعیین روند این کشور، نقش فعال و تأثیرگذاری ایفا کند. روسیه از کارت سوریه برای حل مسائل خود در زمینه اوکراین با غرب، بهره میبرد. درعینحال به دلیل درک کامل از اثرگذاری لابی اسرائیل بر اروپا، علاقهمند به حفظ رابطه ویژه خود با اسرائیل است، ترکیهای که همه توان خود برای حذف اسد را به کار گرفت، حالا خود را مدعی میداند و ایران که در مقاطعی تنها پشتیبان اسد بود، تحت فشار برای خروج از سوریه است.
ایران به عنوان کشوری که کردهای منطقه نگاه ویژهای به آن دارند، باید بداند هدف ترکیه، سوریه و حتی دولت اسد، تسلط بر سرزمینهای غنی از نفت و حاصلخیز برای کشاورزی در شمال سوریه است. این سرزمین در کنترل کردهاست. اما همه مسئله در سوریه خلاصه نمیشود. افغانستان در شرق ایران، همسایهای است که ایران همواره از تحولات آن متأثر بوده است. اخیرا مذاکرات ایران با گروه طالبان، شکل رسمی به خود گرفته است. طالبان گروهی تروریستی بود که از سوی سعودیها و با حمایتهای سیاسی ایالات متحده و انگلستان، قدرت گرفت و بر افغانستان تسلط یافت. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر به برجهای دوقلوی نیویورک، أمریکا به افغانستان حمله کرد و این گروه را تا حد زیادی تضعیف کرد. حتی شخص اوباما، عملیات ترور اسامه بن لادن را از اتاق جنگ پنتاگون مشاهده کرد. اما اکنون برای ادامه شرایط باثبات افغانستان پس از کاهش نیروهای آمریکا، طرفهای متعددی بهدنبال جلب نظر طالبان برای ایفای نقش در روندی سیاسی هستند. طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف حمله کرد اما امروز ایران به منافع جدیتری میاندیشد و دیگر خواستار تنش و درگیری در همسایه مهم شرقی خود نیست. درباره عراق نیز به نظر میرسد بعد از سفر طولانیمدت ظریف، وزیر خارجه به این کشور و دیدار با طرفهای مختلف و همچنین اعلام سفر اسفندماه رئیسجمهور به این کشور، ایران تمایل دارد از ظرفیتهای عراق برای کاهش فشار تحریمها بهره گرفته و حمایتهای خود از گروههای مخالف صدام در گذشته و پشتیبانی نظامی و لجستیکی در جنگ با داعش را به آنان یادآوری کند. آنچه مهم است، تأمین منافع مردم ایران در این تحولات است. دستگاه سیاست خارجی این وظیفه را بر عهده دارد که بر اساس منافع ملی کشور، تصمیم گرفته و عمل کند. آنچه مهم است بدون تعیینتکلیف ایران در روابط جهانی خود با غرب، نمیتوان درباره جایگاه آن در تحولات سریع این روزهای منطقه، اظهار نظر قطعی کرد.
سرمقاله روزنامه شرق، شماره ۳۳۴۹ – سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۷