ایران ستیزی، اصطلاحی که بیش از چند دهه قبل ملموس تر شده و امروزه در همه موضوعات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ردپایی واضح از خود به جای گذاشته است. کشوری با رتبه ی دوم عظیم ترین منابع گازی جهان، رتبه سوم بیشترین ذخایر نفتی و دارا بودن ۵۷ برابر منابع کانی نسبت به کل قاره ی سبز اروپا، بدیهی است که آماج و غرض اصلی سوء استفاده های اقتصادی و تبلیغات کشورهای قدرتمند بلوک شرق و غرب خواهد بود. همچنین با استقرار و بقای جمهوری توتالیتر اسلامی، کشور ایران تبدیل به یک طرح و پروژه ی سودمند برای قدرتمندسازی اسرائیل در منطقه و به ویژه در ارتباط با کشورهای حوزه خلیج فارس شده است. برای کشورهای قدرتمند که بخش چشمگیری از درآمد آنها در تولید و فروش تسلیحات نظامی خلاصه می شود، وجود و بقای جمهوری اسلامی، طالبان، داعش، القاعده و حتی تهدید اروپا از طریق این دولت ها و گروهک ها الزامی به نظر می رسد. یکی از پارامترهای تسهیل در پیشرفت علمی تکنولوژی، سیاسی، اقتصادی و در نتیجه اقتدار، عقب نگاه داشتن و تحت فشار قرار دادن مردم هوشمند و کشورهای دارای پتانسیل توسعه از هر لحاظی به ویژه محیط زیست می باشد. در حالت عادی، کشور ایران با قرارگیری در منطقه جغرافیایی و باند بیابانی کره زمین، دارای اقلیم عمدتاً گرم و خشک و دچار بحران های محیط زیستی بوده است. بحران هایی که برنامه ریزی های دقیق و طولانی مدت تخصصی برای حل و فصل آنها الزامی می باشد. اما متاسفانه منابع آب کشور و بقای انواع جانوران و نباتات در ایران متأثر از سوء مدیریت سیستماتیک دولت جمهوری اسلامی، دچار اَبَر بحران های نگران کننده ای شده است. به طور مثال در تیر ۱۴۰۰، بر پایه ی آمار وزارت نیرو، اعلام شد که نیمی از جمعیت روستایی ایران دسترسی به آب سالم ندارند. حال آنکه صادرات مخفی آب شیرین به کشورهای جنوب غربی ایران، سالهاست که برای مردم ایران مسجل و بدیهی شده است. اگرچه بسیاری از کارشناسان از مدتها پیش مسئله آب و هوا را از مهمترین بحرانهای
بزرگ آینده کشور میدانستند، اما علی خامنه ای به عنوان فردی غیرمتخصص، حین یک سخنرانی در خرداد ۱۳۹۰ اینگونه اظهارنظر کرد: « امروز مساله بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژی، بحران گرم شدن زمین به عنوان مسایل اصلی بشریت مطرح میشود. اما هیچکدام از اینها مسایل اصلی بشریت نیست. بیشترِ آن چیزهایی که مشکلات اصلی بشریت است، برمیگردد به مسایلی که ارتباط پیدا میکند با معنویت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعی انسانها با یکدیگر؛ که یکی از آنها، مساله زن و مرد، جایگاه زن، مساله زن و شأن زن در جامعه است که این حقیقتا یک بحران است.» وقتی رهبر جمهوری اسلامی با نگرش و دیدگاهی ارتجاعی و قرون وسطایی در جایگاه خود مسئله آب را بحران نمی داند، چطور دولت تحت تاثیر او بودجه ی مناسبی برای نهادهایی مانند سازمان محیط زیست، سازمان منابع طبیعی، ستاد بحران، سازمان میراث فرهنگی و تاریخی و … تخصیص دهد؟ در این وضعیت مدیریت غیرتخصصی و غیرکارشناسانه در ایران، پدیده های خارجی مانند “اَبردزدی” و تغییر عامدانه اقلیم و مهندسی آب و هوای ایران، برنامهای است که به نظر میرسد برخی مراکز علمی پیشرفته روی آن سرمایه گذاری کردهاند. نمونه ی این برنامه ریزی های پنهانی بلوک شرق و غرب را به وضوح در مدیریت اقلیمی کشورهای دیگر می توان به یاد آورد. پروژه ی ایجاد باران سیلآسا در جنگ ویتنام، قطع بارندگی کره شمالی در اواسط دهه۱۹۹۰ و نابودی سیستماتیک کشاورزی در این کشور را می توان به یاد آورد. اینگونه مدیریت عامدانه را نیز مردم و کشور کوبا تجربه کردند، عراق و سوریه با یک خشکسالی ویران کننده در سال ۱۹۹۹ روبرو شدند، افغانستان نیز قبل از ورود نظامیان آمریکا در سال ۲۰۰۱، چهار سال قحطی گسترده و در نتیجه نابودی اقتصاد کشاورزان این کشور را به همراه داشت. برژینسکی، ژئواستراتژیست و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اسبق آمریکا جیمی کارتر اقرار نمود: « اکنون تکنولوژیهایی در اختیار ماست که به کمک آنها میتوانیم تغییراتی در آب و هوا ایجاد کنیم و شرایطی مانند خشکسالی و توفان به وجود آوریم که این امر میتواند تواناییهای دشمنان احتمالی ما را تضعیف کرده و آنها را حتی بدون مستقر نمودن و بکارگیری نیروهای امنیتی و نظامی، به پذیرش شرایط ما مجبور کند.» و یا اینکه براساس گزارش روزنامه گاردین، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در سال ۲۰۰۹ با تأسیس مرکز «تغییرات آب و هوایی و امنیت ملی» بخش اعظمی از بودجههای تحقیقاتی مراکز مطالعات تغییرات اقلیمی را به عهده گرفته است. می توان به راحتی فهمید که طی ۴۴ سال گذشته چطور دولت جمهوری اسلامی با بکارگیری طلبه ها به جای نیروهای متخصص، صادرات آب و صدور مجوزهای برداشت بی رویه آب، احداث سدهای غیرکارشناسانه و مضر برای محیط زیست و… مجری طرح های نابودگرانه ی بلوک شرق و غرب بوده و عملا هیچ روحیه ی ملی و میهنی در مسئولان این نظام ارتجاعی وجود نداشته و کم سوادی و تغییر معنای ارزش های واقعی انسانی در راستای تأمین اقتصاد شخصی و تحت فشار گذاشتن مردم ایران به بروز این اَبَربحران ها کمک نموده است. بنابراین طرح هایی مانند واگذاری دریاهای شمال و جنوب ایران در قبال دریافت اندک منفعتی از کشورهایی مثل روسیه و چین، بازی و فریب انرژی هسته ای و برجام، اقدامات تکنولوژیک و استراتژیک ترکیه در سدسازی های اخیر و محدود نمودن حجم آب رودهای ارس، دجله و فرات، همه و همه در راستای ایجاد محیط زیستی غیرقابل تحمل برای ساکنان و شهروندان ایرانی است. صد افسوس که بلوک شرق و غرب بیشتر از خود مردم، استعدادها، روحیه میهن پرستی، دلاوری و هوشمندی ایرانیان را می شناسند و تحلیل می کنند. حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در طی این ۴۴ سال، کشور ایران را از قدرتمندترین ارتش منطقه تبدیل به کشوری نموده است که گروهکی مانند طالبان به خود اجازه می دهد، به مرزهای ایران حمله نموده و جوانان مرزبان را از پای درآورد. کار به جایی رسیده است که به جز کشورهای قدرتمند و پیشرفته، کشورهای آذربایجان، ترکیه، عراق، بحرین، امارات، پاکستان و افغانستان در مورد هر مسئله ای اظهارنظرهای تند، تهدید و در مواردی حملات مسلحانه به مرزهای ما داشته باشند. شکل گیری خیزش و انقلاب زن، زندگی، آزادی نه تنها مسئولان نظام جمهوری اسلامی را به هراس انداخت بلکه تغییرات سیاسی و ارتباطی بین قدرت های منطقه ایجاد نمود. نمونه بارز آن عربستان سعودی است. این کشور می داند که برقراری یک نظام سکولار دموکرات پارلمانی در ایران ضربه های غیرقابل جبرانی به روند اعتقادی مردم این کشور و پیشرفت اقتصادی از طریق جذب مسافران و زائران مکه و مدینه خواهد خورد. پس سود خود را در این مسئله می یابد که علی رغم تسخیر سفارتخانه اش در تهران توسط تندروهای شیعه، راه های مذاکرات را با جمهوری اسلامی مجدد باز نموده و به توصیه های چین کمونیست عمل می نماید. در نتیجه، تنها راه نجات کشور اتحاد شهروندان میهن دوست و بیدار ایرانی است و این همبستگی چه در داخل و چه خارج از کشور پتانسیل، قدرت و توان بر هم زدن هر موازنه ای را دارند تا کشور ایران را قبل از نابودی زیرساخت ها و منابع باقی مانده، نجات دهند. امید به هم خردی جوامع مدنی و مردمی با سیاست مداران و صاحب نظران ملی و وطن پرست.
پاینده ایران و ایرانی
محمدحسن حسن زاده مهرآبادی
فعال حقوق بشر و عضو هیئت مدیره جنبش وحدت ملی ایرانیان
۲۹ می ۲۰۲۳