عباس امیرانتظام، معاون و سخنگوی نخست وزیر نخستین دولت پس از انقلاب، مرد بزرگی که پس از چهار دهه توهین و زندان و شکنجه و تحقیر توسط حقیرترین موجودات، زندگی در ابدیت را به زندگی رنج آور در جمهوری اسلامی ترجیح دا د.
امیرانتظام خود را فدا کرد تا نسل آینده ما نمادی دیگر برای روحیه دادن به خود، برای پایداری در برابر پلیدی ها، و برای ناامید نشدن از پیروزی نهایی خوب بر بد، داشته باشد. بیگانگانی که از سر برافراشتن ایران می ترسند، از فساد و هرج و مرج سیاسی و عقب افتادگی ما شادمانند، زیرا ایران مانند درخت تنومند سایه انداز هزاران ساله ایست که هرگز نمی خشکد، پس باید هوایش را مسموم کرد، آبش را آلوده کرد و تبرها را به جانش انداخت.
سرشت حاکمیت در ایران، همانند همه حکومتهایی که در دو سده گذشته داشته ایم نخبه کشی است. با وجود کشتن و زندانی کردن و فراری دادن صدها هزار از بهترین فرزندان کشور، و حاکم کردن ترس و خفقان بر جامعه، هنوز ما ملت ایران از بهترین زایندگان و پرورندگان نخبگان در جهان هستیم. نطفه نخبگی ملت ایران که در طی هزاران سال، با وجود حمله ها و کشتارهای جوامع عقب افتاده و وحشی، روییده و شکوفا شده و هنوز بر تارک جهان اندیشه و دانش می درخشد.هنوز ملت ایران از سربلندترین ملتهای جهان است، هرچند که کشورمان با مدیریت بیسواد و فاسد از قافله عقب مانده است. مردم ایران وقتی در کشور خودشان سرکوب میشوند، به هر کجا که بروند شکوفا می شوند و میدرخشند، و کشور تبعیدگاه اجباری خود و آن جامعه پذیرا را به سوی پیشرفت می رانند. این نخستین بار نیست که ما دچار نخبه کشی شده ایم، در سده های میانه میلادی هم با یورش بیگانگان به ما به غرب فراری شدیم و دانش و هنر خود را در خدمت جامعه ابتدایی اروپایی قرار دادیم. کشوری در جهان نیست که از زبان و فرهنگ و دانش ایران بهره نبرده باشد. از فرهنگ و فلسفه خوب زیستن تا دانش و فناوری بنیادین، که کشورهای میزبان آنها را به نام خود ثبت کرده و می کنند. پیشرفته بودن و اندیشمند بودن در جامعه ای که این توانمندی ها را تشویق و ستایش می کند کار دشواری نیست، ولی صدها سال ماندن زیر فشار سرکوب اندیشه، همراه با ترویج خرافات و خفقان و تهدید زندان و اعدام، و همه آنها را تحمل کردن، و باز مانند شقایق صحرا زیبا شکفتن، هنریست ویژه ایرانیان.
امیرانتظام نماد این توان آهورایی و این سرشت انسان ساز ملت ایران است. بابک خرمدین هم زیر شکنجه و وحشیگری بربریت جان خود را از دست داد ولی تسلیم نشد و هنوز خاری در چشم دشمنان ایرانی-بودن است. امیرکبیر در راه پیشرفت و سربلندی کشور جان خود را به دست یک حاکمیت فاسد و نخبه کش از دست داد، ولی هنوز نماد راستین ایرانی خردمند است. مصدق با توطئه بیگانه و فساد سیاسی و خیانت سرنگون و به دادگاه و تبعید کشانده شد؛ چون بخشی از جهان، سر برافراشتن دوباره ایران را با مردم سالاری و نخبه پروری و قدرتمندی جهانی، رقیبی تسخیرناپذیر می شمرد.
و در دوران ما، این عباس امیرانتظام بود که بینش و دوراندیشی سیاسی او، میهن پرستی او، و شهامت ایرانی-تباری او در تلاش برای جلوگیری از فروافتادن کشور در این منجلاب فساد و بی قانونی که افتاد، ستمگران و خودکامگان را ترساند. آنان را ترساند زیرا اگر سیاست امیرانتظام پیروز میدان می شد، رای مردم حاکم می بود، کشتاری انجام نمی گرفت، بنیان قدرت نظامی و اقتصادی کشور نابود نمی شد، جنگی درنمی گرفت و خشونت و نخبه کشی تدبیر امنیت استبداد نمی شد.
امیرانتظام خود را فدا کرد تا نسل ما نمادی دیگر را برای روحیه دادن به خود، برای پایداری در برابر بدی ها، و برای ناامید نشدن از پیروزی نهایی خوب بر بد، داشته باشد. بیگانگانی که از سر برافراشتن ایران می ترسند، از فساد و هرج و مرج سیاسی و عقب افتادگی ما شادمانند.
اگر یک امیرانتظام کشور را اداره می کرد، نخبگان ما فراری نمی شدند، این غارتگری های تاریخی خزانه ملت ایران انجام نمی گرفت. ما دارایی خود را بجای هزینه در راه آبادانی و تولید و رفاه مردم، برای طرحهای کودکانه بی مصرفی که دشمنی و تحریم های کمرشکن بین المللی را به دنبال داشته هزینه نمی کردیم. ما می توانستیم تا کنون یکی از بزرگترین اقتصادها، همبسته ترین و پیشرفته ترین و قدرتمندترین ملتها باشیم؛ توطئه گران بیگانه جرات نمی کردند برای مرزهای ما و برای موجودیت ما برنامه ریزی کنند. ما با هزینه هزار میلیارد دلار دلمان خوش است که موی زنانمان را میتوانیم پنهان کنیم و آنتن های ماهواره را بشکنیم، رسانه ها را مسدود کنیم و با دستگاههای قرن گذشته بدون هیچ هدفی منطقی و عقلانی بجای غنی کردن اقتصاد اورانیوم غنی کنیم.
اگر دولت را یک امیرانتظام اداره می کرد، چنان جاذبه ای برای نخبگان پیر و جوان کشور می بود که آنان مانند نخبگان دیگر کشورهای در حال توسعه به میهن وفادار می ماندند، و مانند نخبگان ما از کشور گریزان نمی شدند؛ و بازگشتشان برای حاکمیت یک مسئله امنیتی تلقی نمی شد. ثروتی که ما در فقدان نخبگان خود از دست داده ایم ابعادی چنان نجومی دارد، که می توان آنرا فقط با ویرانیهای سده اول خورشیدی و حمله مغول سنجید که بزرگترین ابرقدرت جهان را از پای آوردند.
یک ملت همیشه عباس امیرانتظام تولید نمیکند. قامت او در نبرد با اهریمنی ها چنان بلند و افراشته بوده که توطئه گران و حسودان جز زانوی او را نتوانستند دید. من افتخار میکنم که در دوران یکی از این نخبگان اسطوره ای ایران زمین، و بیش از دو دهه در دوستی با او زندگی کرده ام. من به سهم خود امیدوارم که خود از امیرانتظام درس گرفته باشم و تا زنده هستم از منش و خرد و ازخودگذشتگی او در راه میهن پیروی کنم. ایران همیشه خواهد بود، و عباس امیرانتظام همیشه سرمشق ایرانیانی که می خواهند ایرانی باشند.
کورش زعیم
۲۲ تیر ۱۳۹۷خ