سی و پنج سال ازانقلاب بیست و دوم بهمن سال پنجاه و هفت مردم ایران میگذرد؛قیام شکوهمندی که متأسفانه امروز از شکوهمندی آن تنها در خاطره ها ای باقی مانده است.
این انقلاب علیه رژیم استبدادی و وابسته ی محمد رضا شاهی ؛قیام علیه خفقان و سرکوب آزادیهای دموکراتیک؛قیام علیه سرمایه داری وابسته قیام علیه فقر بیکاری و…و در یک کلام قیام توده ای ضد وابستگی برای بدست آوردن استقلال و دفاع از حقوق ملی مردم ایران بود. انقلابی که اگر به تغییر بنیادی ساختهای نظام پیشین موفق میشد میرفت نیروهای محرکه جامعه را بروی برپایی نظامی اجتماعی باز و تحول پذیر بکار گیرد . اما متاسفانه حکومت استبدای محمد رضاشاهی به زیر کشیده شد و از بین رفت اما استبداد ولایت فقیه و دیکتاتوری مذهبی جایگزین آن شد کارنامه ننگین این حکومت نظام آنقدر سیاه بود و هست که روی نظام گذشته را سفید کردو دقیقا بیانگر این نکته است که دست آ وردهای انقلاب را بباد داد.
نظام ولایت فقیه بجای آنکه نیروهای محرکه واقعی انقلاب که در خود انقلاب شرکت مستقیم داشتند را بکار گیرد و آنهارادر باز گرداندن رابطه خصومت به رابطه همزیستی و دوستی و تغییر ساختهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بکا ر با تاراندن و سرکوب آنها به برپایی نهادهای سرکوب استبداد نو پا دست یازید بطوری که نیروهای کماندوه ای شهربانی جایشان را با کمیته ها و پاسدرانی تعویض کرد که بکار جنایت و تشکیل مافیا همانا سلطه بر بنیان اقتصاد مشغول شدند ؛خبر چین ها و شکنجه گران سازمان امنیت شاه “ساواک”نقش ترور و کشتارشان را با برخی اعضاء”انجمن های اسلامی”و نیروی بسیج و سپاه تعویض واین وظیفه را به آنها واگذارکردند ؛حزب واحد رستاخیز به حزب وحدت جمهوری اسلامی استحاله یافت؛و در یک کلام دست آوردهای انقلاب مردم بازیچه ی دست منافع جناحهای مختلف سنتی مذهبی این نظام قرار گرفت.
هر چند حکومت موتلفه ی ارتجاع توانست با فریب بخشی از توده های خوش پندار و با پشتیبانی احزاب وابسته چپ وبا بکار بردن انواع شیوه های ارتجاعی نیروهای مستقل و آزادیخواه را سرکوب زندانی شکنجه و اعدام کند اما نتوانست تاثیرآگاهی بخش انقلاب را یعنی ارزنده ترین دست آورد ها راخنثی کند.
و از این روست که دیگر شانتاژها و دروغ پردازیها ی ارتجاع حاکم قادر نیست تا بر فریب اذهان توده ها را تداوم بخشد و هر روز گروههای بیشتری ازاقشار و طبقات مختلف جامعه بر ماهیت فریبکار حکومت مذهبی ولایت فقیه آگاه میشوند و از دولت مکتبی ولایت فقیه آن روی برمیگردانند.
بر اکثریت مردم ایران این امر اکنون که بعد از تجربه نیز هست روشن شده است که دولت مکتبی هم سیاست را فاسد میکند و هم دین را و جز وعده و دروغ چیزی در چنته ندارد.
اقشار مختلف جامعه هر روز بیشتر در می یابند که این دولت تحت پوشش ولایت فقیه با این قانون اساسی با این مجلس و سه قوه و… جز ویرانی بنیانها ی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران هنری نداشته و حتی در تآمین مایحتاج اولیه سیاسی آنها نیزعاجز است و تا کنون چیزی جز گرانی بیکاری فقر فحشاء و فرار مغز ها و…به ارمغان نیاورده است.و نیز بخوبی دریافته اند که ادعاهای کذب ضد امپریالیستی این قوم به قدرت خزیده و با تمام هیاهویی که با پشتیبانی نیروی قلیل پشتیبان خود ، پیرامون اشغال سفارت آمریکاو انگلیس و بخصوص در رابطه بامسئله اتمی به راه انداختند هیچگاه از محدوده ی ادعا بالاتر نرفت و محور گشتن امریکا و غرب هم در سیاست خارجی و هم سیاست داخلی نشان از وابستگی کامل این نظام به اومر و نواهی این قدرته دارد . نمونه بارز نقش این قدرتها در تاثیر مستقیمی است که با تحریمها و اکنون در جریان مذاکره ژنو بر اقتصاد ایران دارند وگذشته از اینکه نظام ولایت فقیه در جریان ایران گیت و در طول جنگ هشت ساله روابط مخفیانه خود را با امریکا حفظ کرده بود، امروزه نیز آشکارشده است که در جریان بحران اتمی نیز با آمریکا روابط مخفیانه داشته است .اگر چه متآسفانه عمرفریبکاری این رژیم به سی و پنج سال رسید که امروزنیز با دولت دست نشانده روحانی نیز ادامه دارد ولی تردیدی نیست که دیرگاهی قادر به فریبکاری مردم نخواهند بود.
اکنون سراب فریبنده ی توده های تشنه ی رهائی از بند های اسارت و وابستگی خود را رهامیکنند و به نافرمانی مدنی و در مقاطع حساس خواهان دگرگونی میشوند.امروز با فرو ریختن توهمات توده های اقشار مختلف جامعه از رهبری فریبکار ولایت فقیه و حکومت دست نشانده روحانی بدنبال تغییر اساسی و پایه ای میباشند.
دراین مقطع تاریخی مبارزان و مخالفان جمهوری اسلامی جامعه وظیفه سنگینی بر عهده دارندو با پشتکار و فعالیت مداوم می بایست فریبکاریهای این منجی جدید را اشکار و عمر آنراکوتاهتر کنند.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران در سی و پنجمین سالگرد این وظیفه ی مهم را به مخالفین مستقل و واقعی اقشار مختلف جامعه یاد آور میشویم که با وحدت ، راه را بر فریبکاری های این منجی جدید بر بندند و آخرین بقایای توهمات توده ها را از رهبری ولایت فقیه و کلیت نظام جمهوری اسلامی بزدایند.
و با کوشش علمی ویژه گیهای یک نظام مردمسالار و حقوقمند و چشم انداز زیست در آن نظام باز اجتماعی را که ضرورت پیگیری و تحقق اهداف انقلاب در تغییرات ساختهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور است را و نیازهای و لوازم دروان گذار از نظام فریب ولایت فقیه را برای مردم اشکار سازند وبدینسان زمینه را برای زنده شدن جنبش مردم سالارانه ایران را فراهم آورند.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران
۲۲.۱۱.۱۳۹۲