واشنگتن و تهران هر دو رسماً میگویند که در مبارزه با داعش در سوریه و عراق هیچگونه همکاریای با هم ندارند. آنها ممکن است این همکاری را انکار کنند، امّا در پشت صحنه، «غرب» و ایران در جنگ با داعش با هم همکاری دارند.
جان کِری، وزیر امور خارجهٔ آمریکا، در نشستی که سران چند دولت هفتهٔ پیش در پاریس بر سر همکاری در مبارزه با داعش برگزار کردند، گفت که مشارکت ایران در آن«درست نیست»، اگرچه او چند روز بعد این موضعاش را تغییر داد.
مقامهای ایران نیز در گفتههای رسمیشان بیشتر از این صراحت به خرج ندادهاند. آیتالله خامنهای، ولی فقیه ایران، در بیانیهای که در سایت رسمیاش منتشر کرد، گفت: «از همان آغاز، آمریکا از طریق سفیرش در عراق درخواست که ما با هم همکاری کنیم… من مخالفت کردم، چون آنها [آمریکاییها] دست آلودهای دارند.» امّا ولی فقیه ایران، که تصمیمگیرندهٔ اصلی در امور مربوط به سیاست خارجی و از جمله مذاکره با آمریکاست، از تلاشهای رئیسجمهوری حسن روحانی برای حلوفصل مخاصمههای میان ایران و آمریکا بر سر برنامهٔ هستهیی ایران و پایان دادن به تحریمهای آمریکا صددرصد حمایت کرده است. رسانههای هر دو کشور ایران و آمریکا نیز مشتاقاند که همان موضع رسمی هر دو طرف را ارائه دهند. رسانههای ایران مصرانه این تصویر را ارائه میدهند که در نظر اکثریت وسیعی از مردم ایران، آمریکا همچنان «شیطان بزرگ» است. رسانههای آمریکا هم این تصویر را به مردم آمریکا ارائه میدهند که ایران همچنان جزو «محور شرارت» است که جورج بوش در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد.
امّا واقعیت این است که عوامل پیچیدهتری در این امر دخالت دارند. برای نمونه، موضع عموماً پذیرفتهشده در ارتباط با داعش (یا بهاصطلاح «دولت اسلامی») در عراق این است که ایران هیچ علاقهای به حضور یک دولت جهادی سُنّی ستیزهجو در مجاورت مرزهایش ندارد. اگرچه در این موضع حقیقتی نهفته است، ولی این امر برای مقامهای ایران موضوع اصلی نیست. لغو تحریمهای «غرب» و بازسازی و تثبیت روابط با آمریکا، دستکم از سال ۲۰۱۰ جزو هدفهای اصلی نهانی در سیاست خارجی ایران بوده است. بر اساس شواهدی که اکنون موجود است، بین سال ۲۰۱۰ و سال ۲۰۱۳ که انتخابات ریاستجمهوری ایران برگزار شد، سه دیدار سرّی میان مقامهای بلندپایهٔ ایران و آمریکا به وساطت دولت عمان صورت گرفت. در نتیجهٔ این تماسها و دیدارها و گفتگوها در ۱۶ ماه گذشته است که اکنون ایران و آمریکا میتوانند بر سر معضل داعش با یکدیگر مراوده کنند.
در وضعیت کنونی، همکاری ایران با «غرب» تا آنجا پیش رفته است که برای کنار گذاشتن نوری المالکی، نخستوزیر شیعهٔ عراق، با یکدیگر همدست شدند. ایران سالها حامی اصلی دولت المالکی و ائتلاف حاکم شیعه در عراق بود. امّآ ناگهان در میانهٔ سال ۲۰۱۴، زمانی که عراق در آستانهٔ از هم پاشیدن قرار داشت، المالکی از چشم ایران و آمریکا افتاد. دولت المالکی را بیش از حد فرقهگرا میدانستند. کنار گذاشتن سنّیها و دیگران از دولت را بخشی از علّت پیشرَویهای داعش در شمال عراق میدیدند. خبرنگار شبکهٔ آمریکایی سی اِن اِن در مصاحبهای که اخیراً با فواد معصوم، رئیسجمهور جدید عراق، داشت از او پرسید که آیا ترکیبی از حملههای هوایی آمریکا و نیروهای عراقی و پاسداران ایران بود که شهر آمرلی را از اشغال داعش آزاد کرد؟ و او این امر را تأیید کرد. فیلمهای حضور قاسم سلیمانی، فرماندهٔ سپاه پاسداران ایران، در خط جبههٔ جنگ با داعش در کنار نیروهای آموزش دیده توسط آمریکا، اکنون منتشر شده است. همچنین، گزارشهایی حاکی از شرکت نیروی هوایی ایران در بمباران هماهنگشدهٔ مواضع داعش همراه با جنگندههای آمریکایی در نخستین روز عملیات هوایی در عراق منتشر شده است. روشن است که هم واقعیت همکاری دو طرف، و هم انکار متقابل از هر دو طرف، خواست هر دو دولت ایران و آمریکاست. به این ترتیب، آمریکا میتواند یقهٔ خود را از لزوم این توجیه دشوار در برابر لابیهای قدرتمند در واشنگتن برهاند که دارد با کشوری همکاری میکند که محکومش میکند و همچنان تحریمش میکند. بهعلاوه، «غرب» با این کار از خشمگین کردن دوستان سنّیاش در سلطاننشینهای خلیج فارس پرهیز میکند. از سوی دیگر، رژیم ایران هم ضمن اینکه با قرار نگرفتن در اردوی «غرب» در مقابل افکار عمومی داخلی ظاهر خود را حفظ میکند، ولی در باطن همچنان برای لغو تحریمها ناامیدانه تلاش میکند. رژیم ایران این طور حساب میکند که همکاری با آمریکا در عراق راه را باز میکند که ایران بتواند خود را به عنوان نیرویی باثبات در منطقه و دولتی نشان دهد که غرب میتواند با آن وارد معامله شود.
واقعیت این است که اقتصاد ایران گروگان تحریمهای آمریکا شده است و رژیم ایران حاضر است وارد هر معاملهای با آمریکا بشود تا این تحریمها برداشته شود. سوال این است که آمریکا تا کجا حاضر است بر ایران فشار بیاورد تا میزان وفاداریاش را ثابت کند. نقشهٔ آمریکا برای آیندهٔ سوریه، آزمون مهمی در این روند است. در کوتاه مدت، با توجه به اینکه تهران از دولت پرزیدنت اسد حمایت میکند و آمریکا همچنان به حمایت از شورشیان اپوزیسیون سوریه ادامه می دهد و از آن ها پشتیبانی میکند، وقتی که پای مسئلهٔ سوریه در میان است، رابطهٔ میان آمریکا و ایران پیچیده میشود. از یک سو، هر دو خواهان شکست دادن داعش هستند، اگرچه به دلایلی متفاوت. اگرچه همکاری عملی در سوریه در حال حاضر ممکن است گزینهٔ مورد نظر نباشد، ولی هدف اصلی در ارتباط با داعش همچنان هدف مشترک هر دو طرف خواهد بود. باید صبر کرد و دید که آیا این همکاری به یک رویکرد مشترک در مورد سوریه نیز گسترش خواهد یافت یا نه.
صرفنظر از موضوع سوریه، باید گفت که زمینهٔ همکاری ایران و آمریکا از پیش از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری ایران در خرداد ۲۰۱۳ تدارک دیده شد. آشتی میان ایران و آمریکا با هدف بازتعریف روابط میان دو کشور و حفاظت از منافع هر دو در خاورمیانه، به سود هر دو کشور بوده است. بیشتر از یک دهه است که آمریکا سرگرم تجاوزهای نظامی در مقیاس گسترده، همراه با اعزام مقادیر عظیمی تجهیزات و شمار زیادی پرسنل به خلیج فارس بوده است. با وجود این، آمریکا در ایجاد ثبات در اوضاع و کنترل بازارها و منابع طبیعی منطقه به سود خود موفقیت محدودی داشته است. هزینهٔ مالی و پیامدهای سیاسی منفی ناشی از عملیات نظامی گستردهٔ آمریکا تا حد زیادی مزایای آنها را خنثی کرده است و خرجهای نجومی برای آمریکا داشته است. افکار عمومی آمریکا و مردم جهان علیه مداخلههای نظامی مستقیم و پرهزینه آمریکا در کشورهای دوردست است. این مخالفت تا حدی نتیجهٔ فعالیت جنبشهای جهانی ضدجنگ و هوادار صلح در اروپا و آمریکای شمالی است. کنشهای نظامی گستردهٔ آمریکا نتیجهٔ دلخواه در تأمین منافع سرمایهداری آمریکا را نداشته است. اگر پیروزیای هم بوده، برای ایران بوده که در فاجعهٔ عراق پیروزی استراتژیک به دست آورده و متحد اصلی رژیم شیعهٔ جدید عراق شده است.
رخدادهای سیاسی در منطقه حاکی از آن است که یک بازچینی در سیاست آمریکا در خاورمیانه در شرف وقوع است. برای نمونه، تمایل به گرد آوردن ائتلافی از سلطاننشینهای عرب خلیج فارس درست پیش از حملههای هوایی آمریکا به خاک سوریه، نشانهای از این تغییر بود. بخشی از هدفِ این بازچینی، وارد کردن «اسلام سیاسی» در طرح خاورمیانهٔ جدید توسط آمریکاست، که رژیم دینسالار ولایی ایران به عنوان یکی از مهرههای کلیدی این بازچینی در نظر گرفته شده است. اگر این بازچینی در خاورمیانه با موفقیت انجام شود، به آمریکا این امکان را میدهد که برای تحکیم و تثبیت سرکردگی جهانی اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بتواند تحولات عمدهٔ منطقه را به سود خود هدایت کند.
همچنین، نشانههایی دیده میشود حاکی از آنکه آمریکا و اتحادیهٔ اروپا بر سر دادنِ نقش کلیدی به ایران در تأمین ثبات در افغانستان و پاکستان در جهت مصالح ایالات متخده و اتحادیه اروپا پس از خروج نیروهای آمریکا و بریتانیا و ناتو از افغانستان در پایان سال ۲۰۱۴، به توافقهایی رسیدهاند. عاملی که بیتردید در حصول این توافق موثر است، نفوذ سیاسیای است که رژیم ایران در عراق، سوریه، لبنان و افغانستان دارد. در چنین زمینهای، همکاری نیروهای آمریکا و ایران برای شکست دادن شورشیان داعش، آن طور که در ابتدا به نظر میآمد، زیاد هم دور از دسترس نیست.
جمشید احمدی، معاون دبیرکل کمیتهٔ دفاع از حقوق مردم ایران (کودیر)
(codir_info@btinternet.com, www.codir.net)
نقل از روزنامهٔ انگلیسی مورنینگ استار، ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴