سالهاست جامعه شاهد مجازات افرادی در ملاء عام میباشد که در دادگاههای قضایی حکم بر محکومیت آنها صادرشده است،. فارغ از اینکه آیا برخی از احکام بدرستی صادر شده است و یا خیر که بایستی در این خصوص متخصصان و کارشناسان علم حقوق اظهار نظر نمایند سوالی مطرح میگردد و آنکه آیا اجرای برخی احکام چون اعدام کردن، شلاق زدن و گرداندن در سطح شهر و محلات در انظار عمومی در کاهش میزان جرایم و بزهها موثراست؟ در این خصوص ۳ پاسخ و یا به عبارتی ۳ دیدگاه وجود دارد. برخی معتقدند که مجازات در ملاء عام سبب میگردد تا کسانی که مستعد انجام جرم و بزهای هستند هراس کرده و از انجام آن دوری کنند و درس عبرتی شود برای دیگران ، همچنین مجازات در ملاء عام احساس امنیت و آرامش را به جامعه میدهد ، اما دیدگاه دیگر که بسیاری از جامعه شناسان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی به آن باور دارند معتقدند که مجازات در ملاء عام تاثیر و پیامدهای منفی از خود در جامعه بجای میگذاردکه از آن جمله میتوان به گسترش روحیه افسردگی در جامعه، وارد آمدن آسیبهای روحی و روانی بر کودکان در کوتاه مدت و بلند مدت، از بین رفتن روحیه گذشت، از بین رفتن قبح جرم درنزد مردم و مجرمان و عادی شدن جرم و تقویت و ترویج روحیه خشونت طلبانه و پرخاشگری، قساوت، انتقام و نفرت در جامعه اشاره نمود. معتقدان به دیگاه سوم میگویند، اگرچه مجازات در ملاء عام در عامل بازدارندگی موثراست اما با توجه به کوتاه و موقت بودن اثر آن پس از مدت کمی از اذهان جامعه به فراموشی سپرده میشود و تاثیرات منفی آن بجای میماند و نمیتواند نقش بازدارندگی موثری را ایفاء نماید چرا که اگر چنین بود بایستی شاهد کاهش جرایم و بزهها در سطح جامعه میبودیم، باورمندان دیدگاه سوم، تاثیرات و پیامدهای منفی مجازات در ملاء عام را بسیار پر رنگ تر و حساس تر از تاثیرات و پیامدهای مثبت آن که همان عامل بازدارندگی است میدانند.
متاسفانه در ایران در خصوص مجازات در ملاءعام تحقیقات جامعی از سوی جامعهشناسان و روانشناسان صورت نگرفته است که بتوان دقیقا نوع و جهت کارکردی این نوع مجازات را مورد بررسی و تمامی اثرات و پیامدهای آن را مشخص نمود. بخشی عمده این ضعف را باید ناشی از بی توجهی دستگاه قضایی و اجرایی کشور دانست که کار کارشناسی انجام ندادهاند و بدنبال ادلههای علمی ومنطقی نبوده اند. درکشورهای توسعه یافته جامعه شناسان، روانشناسان، جرم شناسان و… بعنوان مشاوران آگاه مورد توجه نظامهای حاکم و مراکز مدیریتی و اجرایی قرار میگیرند و بدور از هرگونه تفکر ایدئولوژیکی به آنها اجازه داده میشود تا آزادانه در فضاهای علمی و رسانهای موضوعات و عملکردها را از دیدگاه علمی مورد بررسی قرار بدهند و از سوی کلیه دستگاهها و نهادها به آراء و نظرات آنان احترام گذاشته و نظرات و راهکارهای ارایه شده آنان را بکار میبندند.
از آنجا که جامعه ترکیبی از عناصر ساختاری وساختارهای اجتماعی است و بسیار در هم تنیده میباشد لذا یکسویه نگاه کردن به عملکردها و اقدامات اجرا شده در جامعه امری است اشتباه . در ایران، امروز شاهد کاهش سلامت در تمامی سطوح اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… میباشیم در چنین جامعهای مجازات در ملاءعام خود عامل کاهش این سلامت است. جامعهای که آمار جرایم و بزههای اجتماعی درآن بالاست اعمال چنین خشونتی حتی در سایه احکام قضایی صحیح نه تنها از میزان جرایم و بزههای اجتماعی نمیکاهد بلکه بر میزان آنها نیز میافزاید. آمارهای منتشره از سوی مراکز دولتی و کاربدستان خود میتواند گویای این موضوع باشد که اگر این نوع مجازاتها موثر بود بایستی ما شاهد کاهش جرایم و بزههای اجتماعی می بودیم در صورتی که شاهد افزایش میباشیم.
به گفته میشل فوکو ” اثرگذاری تنبیه محصول حتمیت آن تلقی میشود نه شدت قابل دیدن بودن آن. آنچه باید از ارتکاب جرم جلوگیری کند نه نمایش نفرتانگیز مجازات در ملاءعام بلکه قطعی بودن تنبیه ومجازات است“
الیوت ارنسون میگوید “در پژوهش های که انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که دیدن صحنههای خشن و پرخاشگرانه، منجر به افزایش پرخاشگری می شود. دیدن فیلمهایی با محتوای پرخاشگری، گرایش افراد به پرخاشگر بودن را افزایش میدهد. این کار تقویت روحیه قساوت، انتقام، نفرت و حتی گرایش به ارتکاب جرم است” .
وقتی در جامعهای افرادی اعمال مجرمانه (از نوع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و…) انجام میدهند و قانون در خصوص آنها اعمال نمیگردد و یا در ضعیفترین شکل خود اعمال میشود در جمع مردمی که برای دیدن صحنه مجازات فردی در ملاء عام جمع شده اند قرار میگیریم نه تنها حس القاء امنیت را از سوی این عملکرد مشاهده نمیکنیم بلکه بالعکس یک حس دلسوزی و بعضا باور به مورد ظلم قرار گرفتن فرد مجازات شده را مشاهده مینماییم و نجواهایی را میشنوایم که قانون را به زیر سوال میبرد.
زمانی که فردی بخاطر انجام جرمی که با تدبیر و سیاستی مناسب امکان اصلاح او وجود دارد در ملاء عام مجازات میشود در نزد دوستان و آشنایان و همشهریان یا هم محلهایهای او جایگاه و هویت اجتماعی یک منحرف به او داده میشود و او این جایگاه را میپذیرد و امکان اصلاح او یا دیگر مقدور نیست و یا به سختی صورت میگیرد به عبارتی سیستم یک مجرم که امکان انجام جرمهای خطرناک تر از او وجود دارد میآفریند.
در پایان کوتان سخن آنکه با اعمال چنین مجازاتهایی جامعه سلامت خودر را باز نمییابد مگر آنکه کار بدستان عزم آن نمایند و با اصلاح زیر ساختها اجتماعی، اقتصادی و… بر پایه عدالت، سلامت را به جامعه بازگردانند و همواره از مشاوره و تحقیقات متخصصان و آگاهان خود را بهرهمند نمایند
در حوزه قضایی لازم است با تحقیق و نظر متخصصان حقوق، جامعهشناس، روانشناس، جرم شناس و… بازنگری جدی در قوانین صورت گیرد و در قوانین تشخیص داه شده به اصلاح، اصلاحات لازم بعمل آید وکاربدستان این حوزه در اجرای درست و عادلانه قوانین کوشا باشند و نقش خود را در بازگرداندن سلامت به جامعه به نحو مطلوب ایفاء نمایند.