ریاست محترم جمهوری ،جناب آقای دکتر حسن روحانی
همچنانکه حضرتعالی وقوف واشراف کامل داریدحفظ و دفاع از تمامیت ارضی ومیراث ملی و فرهنگی کشور نخستین وظیفه دولت (بهمعنای عام آن)است.حدوددویست سال ازجدایی اجباری ۱۷ شهر قفقازودر حدود یکصدسال ازنامگذاری جعلی جمهوری آذربایجان!!میگذرد .آن بخش از ایران زمین که در متون کهن،آلبانیاوآران(که خود تلفظی دیگر از نام گرامی ایران است)نامیده میشد با اهداف سیاسی و الحاق گرایانه وبدروغ ،آذربایجان !وسپس آذربایجان شمالی !!نامیده شد .حالآنکه در تمامی متون پیش و پس از اسلام رود ارس حدمرزآرّان وآذربایجان بوده وماورای ارس هرگز آذربایجان خوانده نشده است .در اوان چنین نامگذاری جعلی (۱۹۱۸)،نخبگان جامعه ایرانی بدرستی به اهداف الحاق گرایانه وسوءنیت مساواتی هاو شخص «محمدامین رسول زاده »پی بردندوبدان اعتراض کردند .علامه دهخدا ،ملکالشعرای بهار ،کسروی تبریزی وشیخ محمد خیابانی از آن جملهاند .خیابانی در اعتراض به این نامگذاری جعلی ،آذربایجان حقیقی را«آزادیستان»نامید .حتی«بارتولد»روسی و«مارکوارت»آلمانی نیزبدین نامگذاری جعلی اعتراض کردند .اعتراضات به حدی بودکه«رسول زاده »ویارانش قصد بازپسگیری این نام جعلی را داشتند.
امّادولتمردان ایران در خواب غفلت بودند.«عادل خانزیادخان»رابعنوان سفیر این جمهوری نوپاوبا نام جعلی جمهوری آذربایجان(آرّان)درتهران پذیرفتندوازتبعات این نامگذاری جعلی غافل ماندند.
غفلت وبیتوجهی دولتمردان ایران پس از فروپاشی شوروی واعلام استقلال جمهوریهای ایرانی تبار واز آن جمله جمهوری آذربایجان جعلی(آرّان)بار دیگر مشهود است .صرفنظر از ضعف عنصر ایرانی در جذب و جلب جمهوریهای ایرانی تبارقفقازو آسیای میانه در اوان فروپاشی شوروی ،به رسمیت شناختن جمهوری نوپای آرّان با نام جعلی آذربایجان از سوی جمهوری اسلامی ایران وآن هم بدون مآل اندیشی وتوجه به عواقب و تبعات سوء آن جای بسی تأمل و تأسف است .
این درحالیست که این جمهوری نوپاکه خوددر گذشته نه چندان دور جزوجغرافیای سیاسی ایران بوده وبه ضرب شمشیرروس ازپیکره ایران بزرگ جداشده وهم امروز نیزدر حوزه فرهنگی و تمدنی ایران قرار دارد ،در اعلامیه اعاده استقلال خودبتاریخ ۳۰اوت۱۹۹۰ ادعای ارضی علیه استان آذربایجان ایران را مطرح نموده وهدف خود راوحدت دوآذربایجان!!(شمالی و جنوبی !!)اعلام میکند .«ابوالفضل ایلچی بیک»نخستین رئیس دولت این جمهوری نوپاونخستین نظریهپرداز آذربایجان بزرگ !،آذربایجان جنوبی !ولزوم اتحاد شمال و جنوب ،در مصاحبه رادیویی آوریل۱۹۹۳،تبریزوارومیه ومرند واردبیل وزنجان وهمدان رادر خواب میبیند و«حیدر علیاف »بعنوان دومین رئیسجمهور،آرزوی پیوستن آذربایجان ایران به آذربایجان جعلی رادر سر میپروراند و نمایندگان حزب حاکم «ینی آذربایجان»در نشست اول فوریه تغییرنام این جمهوری به آذربایجان شمالی رامطرح میکنند(گرچه اصطلاحاتی همچون آذربایجان شمالی و جنوبی و آذربایجان واحد مسبوق به دوره فرقه اجنبی ساخته دموکرات آذربایجان ۲۴_۱۳۲۳ است)
نقش و دخالت مستقیم رژیم باکودر برگزاری کنگرههای باصطلاح آذربایجانی های جهان مشهودوآشکاراست.اولین کنگره آذربایجانیهای جهان!درژوئن۱۹۹۷درلسآنجلس وبا حضور مقامات باکوودومین کنگره درماه مه۱۹۹۸درواشنگتن برگزار میشود .دعوت نامههای آن از سوی سفارت جمهوری آذربایجان جعلی درواشنگتن وبا عبارت «از سفارت آذربایجان ۰۰۰۴-۸۴۲-۲۰۲-ساعت ۰۴/۱۶»به افراد مختلف فکس شده در آن تصریح گردیده بودکه هشتادمین سالگرد استقلال کشور آذربایجان راجشن میگیرند .این کنگره با پیام «حیدر علیاف »افتتاح شده وپیام اوتوسط مشاور رئیس جمهوردرامورملیتهاقرائت میشود.جالب توجه اینکه دراین کنگره دونقشه جغرافیایی ارائه میشود :یکی نقشه آذربایجان که قرار است از ایران جدا!وبه آرّان(جمهوری آذربایجان جعلی)ملحق شود ودیگری نقشه آذربایجان واحدمتشکل ازقفقازوآذربایجان ایران واراک وقزوین و همدان وزنجان و بخشهایی ازاستان گیلان است!مقامات رسمی رژیم باکو که در این کنگره شرکت کرده بودندعبارتند از :
«هدایت اروج اُف»مشاور رئیس جمهور دراموراقلیت ها
«علی حسن اُف»مدیر دفتر سیاسی رئیس جمهور
«حافظ جلال اوغلی پاشایف»سفیر جمهوری آذربایجان جعلی درواشنگتن
«علی کریم اُف»معاون «ایلچی بیک»رئیس حزب جبهه خلق
«فرامرز مقصوداُف»رئیس آکادمی علوم ونماینده پارلمان آن جمهوری
«فخرالدین قربان اُف»کنسول جمهوری آذربایجان در واشنگتن
«صابر رستم خانلو»نماینده پارلمان و سایر افراد
اقدامات تحریکآمیز مداخلهجویانه رژیم باکو اعم از:
تشکیل کمیته دولتی آذربایجانی های خارج(آذربایجانیهای جهان)
تعیین روز ۳۱دسامبربعنوان روزهمبستگی آذربایجانیهای جهان
برپایی همایشهای موسوم به کنگره آذربایجانیهای جهان
ایجاد تشکلهای فرهنگی ،سیاسی و هنری درکشورهای مختلف
ارتباط با تشکلهای تجزیه طلب ایرانی در خارج وحمایت از آنها
برپایی همایشهای مختلف در کشورهای مختلف و سایر اقدامات سالهاست که برای تشکیل لابی جهانی آذربایجانیها صورت میپذیرد .
شرکت مقامات باکو در چنین مجامعی که تمامیت ارضی ایران راهدف گرفته است تداوم دارد .حضور و شرکت آنان درکنگره آذربایجان های جهان در اوکراین وافرادی همچون:رستم خانلی نماینده پارلمان ،اسماعیل آقا یف رئیس مرکز بینالمللی دیاسپور(مرکز دولتی باکو)،زلیمخان محمدلی(نماینده پارلمان )ورئوف حسینلی.نکته جالب توجه پوشش خبری این مراسم توسط تلویزیونهای دولتی باکو مانند :آذTVوتلویزیون خزر است.همچنین است برگزاری کنگره مزبوردر۱۵آذر ۹۱و با حضور مقامات رژیم باکو .گرچه «رستم خانلی»ادعا میکند که کنگره با عزم و اراده آذری هابرگزار میشود اما حقیقت امر چیز دیگری است .سازماندهی ،حمایت مالی وتمهیدات لازم از سوی رژیم باکو انجام میپذیرد .
مراسمی که به منظور افتتاح و راهاندازی تلویزیون ماهوارهای گوناذTVکه با اهداف تجزیه طلبانه وترویج قومگرایی واختلاف افکنی در ایران تأسیس گردیده،در هتلی در میشیگان وبا حضور کنسول جمهوری آذربایجان جعلی افتتاح میشود.نامبرده به حمایتهای مالی دولت متبوعش ازاین تلویزیون اذعان میکند.
«فاضل مصطفی »نماینده پارلمان از لزوم تغییر سیاست نسبت به ایران واتخاذ روشهای متفاوت جهت تأثیر بر ایران و حمایت از آذربایجانیها ایران سخن میراند .بازماندگان فرتوت و سالخورده فرقه اجنبی ساخته دموکرات در دفتری که دستگاه امنیتی باکودر اختیار آنهاقرارداده جمع میشوند وخاطرات خیانتبار خود رامرور میکنند .باکوپناهگاه تجزیه طلبان شده است .کمااینکه هیئت نمایندگی رژیم باکودر مجمع پارلمانی اروپا نیزدر حمایت از تجزیه طلبان ایران سخن میرانند .
دستگیری جاسوسان باکویی در تبریزرانیزبه موارد فوق بیفزایید که با هدایت سیستم امنیتی باکووبه منظور تحریک جوانان آذربایجانی و دامن زدن به اختلافات قومی و قبیلهای طرح شعارهای تجزیه طلبانه در مسابقات فوتبال تراکتورسازی و در استادیوم سهند که نمونه اخیر آن بابالا رفتن پارچه ای باشعار«آذربایجان جنوبی جزوایران نیست»نمود مییابد .
حمایت رژیم باکواز گروههای تجزیه طلب همچون گاموح وداک بر همگان آشکار است .دفتر داک درباکومستقراست و«رستم خانلی»نماینده پارلمان رهبری آن را بر عهده دارد .همچنین است تأسیس گروه«ینی آذربایجان»توسط سیستم امنیتی باکووشخص «حاکم صادق اُف»ونقش او درافتتاح دفترتلویزیون گوناذTVدر باکو .
برگزاری نشست عناصر تجزیه طلب در مرکز مطبوعات بینالمللی باکو ونشست ۲۳شهریور ۹۱در دفتر انستیتوی آزادی وامنیت خبرنگاران موسوم به «راتی»در باکو .همچنین است تشکیل جلسه دفترشورای آذربایجان جنوبی!در باکوپس اززلزله ارسباران،جهت اختلاف افکنی وایجاد تشنج به بهانه عدم توجه دولت ایران به مناطق زلزلهزده آذربایجان .
ملاقات مقامات کنسولگری باکودر تهران وتبریزبا چهرههای تجزیه طلب نیزمزید بر علت است .نقش سفارت باکو در ایران در ترویج اندیشه آذربایجان واحد !بین آذربایجانیها ایران بسیار حائز اهمیت است .
این چنین است که «الهام علیاف »خود را رهبر پنجاه ملیون آذربایجانی معرفی میکند!!ودر مصاحبههای مختلف بارها و بارها اعلام میکند :«در ایران ده هاملیون آذربایجانی زندگی میکنند و ما نمیتوانیم نسبت به سرنوشت آنها بیتفاوت باشیم ».
این همه در کنار تحریف حقایق تاریخی ،دروغپردازی ،جعل ووارونه گویی صورت میپذیرد.غیرایرانی معرفی کردن مردم آذربایجان ،تخریب وتحقیرزبان ملی ایران وفرهنگ درخشان آن،توام با دستبردبه متون وکتب تاریخی انجام میگیرد .در کتاب درسی چهارم دبستان ادعا میشود که گویاپانصد سال پیش کشور مستقلی به نام آذربایجان !وجود داشته و مورد تهاجم ایرانیان وروسها قرار میگرفته !که در نهایت طی معاهدات گلستان و ترکمنچای بین ایران و روس تقسیم شده است !وحالآنکه چنین موجودیتی هرگز در تاریخ وجود نداشته ،آذربایجان وقفقازهردوجزوقلمروایران بوده اندکه قفقازطی جنگهای ایران و روس ومعاهدات ننگین مزبوراز پیکره ایران منتزع گردیده است.ضمن اینکه ماورای ارسهیچگاه آذربایجان خوانده نمیشده و در متن معاهدات مزبور هم چنین نامی به آن خطه اطلاق نشده است.همین تبلیغات در شبکه تلویزیون دولتی آذTVبه شکل گستردهای تداوم مییابدچنانکه گویا جنگهای عباسمیرزاباروس ها نیزبرای نجات آذربایجان از سلطه ایران بوده است!.نگاه متفاوت رژیم باکو به جدایی اجباری قفقازازایران وادبیات و موسیقی حسرت که پس از آن بهوجودآمد در راستای تقسیم آذربایجان(شمالی و جنوبی )بین ایران و روس شکل میگیرد .کتابهای درسی و غیردرسی در باکو با رویکرد پان ترکی نوشته میشوند .چنین رویکردی پس از فروپاشی شوروی قوت بیشتری یافته است .در این کتب از دوره چنگیز و تیموربعنوان دوران طلایی یاد میشودوادعای ارضی علیه ایران مطرح میگردد.استانهای شمال ایران وحتی گیلان و مازندران نیزجزوکشور بزرگ آذربایجان!!به مرکزیت باکو معرفی میشود .دائرهالمعارف رسمی باکوضمن تحریف حقایق تاریخی،چهرههاوحرکتهای ملی و میهنی در ایران مانند ستارخان و شیخ محمد خیابانی رااستقلالطلبی از ایران معرفی میکند .کتاب سه جلدی تاریخ آذربایجان که در باکو منتشر شده و در آن فصلی وجود دارد زیر عنوان :«سیادت ایران برآذربایجان وجنبشهای رهاییبخش مردم آذربایجان علیه اشغالگران ایرانی !!»در صفحات این نوع کتب به اصطلاحات ساختگی همچون آذربایجان شمالی و جنوبی برمیخوریم .گویا آذربایجان سرزمینی است که دوقسمت شده وروزی باید به یکدیگر ملحق شوند.همچنین است کتاب «آنایوردوم»چاپ باکوو تحریف حقایق تاریخی درآن.انتشار اطلس جعلی آذربایجان وترسیم بخشی از خاک ایران دراین نقشه بهعنوان اراضی دولت بیست ساله باکورانیزبه موارد فوق بیفزایید.ناگفته نماند که دانشجویان ،بازرگانان وتوریستهای ایرانی که به باکو مسافرت میکنند جزوگروههای هدف چنین تبلیغات مسموم ودروغین هستند.چاپ و نشروارسال صدهاهزارنسخه کتاب وجزوه وتأمین مالی نشر آنها در ایران توسط رژیم باکوباهدف ایجاد اختلافات قومی و قبیلهای و جهت نیل به مقصودیعنی تجزیه آذربایجان وایجادآذربایجان بزرگ !!صورت میپذیرد.کافیست نظری اجمالی به رسانهها و مطبوعات دولتی وشبه خصوصی باکوبیفکنید که مملوازتبلیغات ضدایرانی است.
مصادره میراث فرهنگی ایران ازسوی رژیم باکو ازشعرا وسخنوران ایرانی همچون خاقانی و نظامی واعطای تندیس اوبه ایتالیاجهت نصب درپارک«ویلاپورونرده»رُم بعنوان شاعرترک!(که حتی یک بیت شعرترکی هم ندارند)گرفته تا مصادره موسیقی و آیین های ایرانی وثبت آنهادریونسکوبه نام خودکه همگی مصداق بارزسرقت فرهنگی است.کشور کوچک و نوبنیادی که درگذشته نه چندان دوربخشی از هویت و فرهنگ ایرانی بوده و به زور از آن منتزع گردیده ادعای میراث فرهنگی ایران را دارد.عنصرکوچک جدا شده ازپیکره بزرگ رانمیتوان صاحب داشته های فرهنگی وهویتی آن پیکره واحد دانست.
مجموعه اقدامات رژیم باکو با هدف هویت سازی وایجاد دولت –ملت به شکل مدرن آن صورت میپذیرد.حال انکه تاریخ و هویت آن مستقل از تاریخ وهویت ایرانی قابل شناسایی نیست چه آنکه خودبخشی از این تاریخ و هویت بوده است واتفاقاایران هراسی اونیزمنتج ازهمین بحران هویت است.خواست مردم نخجوان وشروان وگنجه وسایر مناطق جهت بازگشت والحاق مجدد به ایران در دورههای مختلف و مقاومت آن سامان در برابر ایران ستیزی وترکی سازی وروسی سازی آن منطقه وهمچنین واقعه۳۱دسامبر ۱۹۸۹در مرز نخجوان وبیانیه پارلمان محلی نخجوان مبنی بر تقبیح معاهدات گلستان و ترکمانچای مؤیداین مدعا است.هویت ایرانی این جمهوری نوپامبرهن وآشکار است اما نه با نام جعلی آذربایجان که با نام راستین آن یعنی«آرّان».
آقای رئیسجمهور،حضرتعالی خوددردوره تبلیغات انتخاباتی ودرمصاحبه بادیپلماسی ایران به درستی به خطر امنیتی رژیم باکو اشاره فرمودید.حقیقت امر این است که باکوبه مرکز توطئه علیه تمامیت ارضی ایران ووحدت ملی ایرانیان تبدیل شده است.گرچه توطئه جداکردن آذربایجان از ایران از دوره عثمانی و تزاری وشوروی وجود داشته اما پس ازفروپاشی شوروی مرکزیت این توطئه از مسکو به باکومنتقل شده است.فروپاشی شوروی واستقلال جمهوری آذربایجان جعلی نقطه عطفی در سیاست پان ترکی والحاق گرایانه بوده است.ازابتدای دهه۱۹۹۰دور جدیدی از تبلیغات و تلاشهای سازماندهی شده در ارتباط با آذربایجان ایران وبا محوریت باکوآغاز شده است.شعار آذربایجان واحد! ودامن زدن به احساسات پان ترکی والحاق گرایانه وطرح تضاد و کشمکش ساختگی تُرک وفارس!وستم فارسهابرتُرک هاومسائلی از این دست دامنه تبلیغات گسترده رسانههای رژیم باکو است.رویکرد الحاق گرایانه آن در راستای تشکیل آذربایجان واحد!بسیار برجسته و حائز اهمیت است.اهمیت مسئله آذربایجان جنوبی!وآذربایجان واحدبرای رژیم باکوبه حدی است که برخی از تحلیلگران معتقدند این موضوع از مسئله رژیم حقوقی دریای مازندران برای رژیم باکو مهمتر است.علاوه بر حزب حاکم،احزابی همچون مساوات،حزب استقلال وحزب جمهوری خلق نیزچنین رویکردی دارند.جالب توجه اینکه طرح مسئله آذربایجان واحد!از سوی مقامات رسمی با کو ودر ملاقات وسفر مقامات ایرانی به باکو از آن جمله رؤسای جمهور پیشین(خاتمی و احمدی نژاد )و مقاماتی همچون حداد عادل به صراحت مطرح میشود.رژیم باکو با استفاده از نام جعلی و ساختگی آذربایجان!ادعای ارضی علیه ایران مطرح میکند،درامور داخلی ایران مداخله میکند،تجزیه طلبان را پناه میدهدوتشنج میآفریند وقدرتهای فرامنطقهای که تضعیف و چه بسا تجزیه ایران را مدنظر دارند نیزازاین تشنج و موقعیت بهرهبرداری میکنند.مسئله اتحاد آذربایجان راستین با آذربایجان جعلی از دیرباز بعنوان اهرمی جهت فشاربرایران توسط قدرتهای بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است.نمونه اخیر آن نامه «راناروهراباکر»نماینده کنگره آمریکا به«هیلاری کیلینتون»وزیر خارجه وقت آن کشور مبنی بر لزوم جدا کردن استان آذربایجان از ایران والحاق آن به جمهوری آذربایجان جعلی است.سخن«عباس بوزیل»نماینده پارلمان ترکیه راهم بدان بیفزاییدکه گویا:«نصف آذربایجان درایران جامانده است».
آقای رئیسجمهور،رژیم باکوشمشیر را از رو بسته است.نقش باکو بعنوان رابط در ماجرای ترور دانشمندان هستهای ایران و به استناد اظهارات و اعترافات عاملان ترورهمچنین پایگاههای نظامی و جاسوسی درآن سوی ارس که در اختیار بیگانگان قرار گرفته است وتمامیت ارضی و امنیت کشورومنطقه را تهدید میکند مبرهن و آشکار است.همه این اقدامات خصمانه برغم کمک هاو مساعدت های ملت و دولت ایران به مردمان ایرانی تبار آن سوی ارس صورت میگیرد.جاده کنار ارس که تنها راه مواصلاتی نخجوان وباکواست دراختیار آنان قرار گرفته،روادیدیکسویه به اتباع باکو،کمکهای پزشکی و درمانی به بیمارانی که از آن سوی ارس به بیمارستانهای تبریزواردبیل وتهران مراجعه میکنند.کمکهای بلاعوض به تهیدستان و جنگزدگان قره باغ وسایر اقدامات انساندوستانه از سوی ایران صورت میپذیرد اما اقدامات خصمانه رژیم باکو همچنان ادامه دارد.
آقای رئیسجمهور،چگونگی جداکردن بحرین از ایران رافراموش نکنیم.زمینه سازیهاوجوسازیهای توام با فشارهای بینالمللی،تصویب لزوم همهپرسی از اهالی بحرین توسط مجلس فرمایشی در۱۳۴۹وارجاع امر به سازمان ملل ونظرخواهی از چند تن از شیوخ عرب آن هم به طور مخفیانه و در هتلی در بحرین بعوض همه پرسی از مردم ایرانی تبارآن سامان ودر نهایت رأی به جدایی بحرین از ایران ،درس عبرتی است که میبایدبه تدقیق وتامل بدان بنگریم.چنین زمینه سازیها و اقدامات توام بافشارهای بینالمللی میتواند در مورد آذربایجان هم تکرار شود.خاصّه هنگامی که چنین توطئهای از سوی قدرتهای بزرگ ودر جهت تضعیف ایران در دست اجرا باشد.آقای هاشمی رفسنجانی بدرستی ازطرح تجزیه آذربایجان و سیستان خبر دادند.
واقعیت امراین است تا زمانی که جمهوری نوپای باکونام جعلی آذربایجان راباخودیدک میکشدتحریکات ومداخلات وادعاهای ارضی و الحاق گرایانه آن نیزتداوم خواهد داشت وهمچنان به عنوان یک خطرامنیتی بالقوه و بالفعل برای ایران باقی خواهد ماندوابزاری خواهد بود در دست قدرتهای بزرگ برای فشاروتضعیف ایران.
لزوم مراجعه به مراجع و مجامع بینالمللی و اقدامات عاجل به منظور خلع سلاح این جمهوری نوپابانام حقیقی آرّان(تلفظی دیگر از نام گرامی ایران )بیش از پیش مشهود است.گرچه ایران این جمهوری را به رسمیت شناخته است اما این امر مانع و نافی اعتراض به نام جعلی اونخواهد بود.چه آنکه از منظر حقوق بینالملل نیزچنین محدودیت و ممنوعیتی وجود ندارد.موارد مشابه آن در جهان نیزمؤید همین مدعاست.اقدامات کشور چین در بازپسگیری ماکائووهنگ کنگ وتایوان واقدام کشوریونان در مقابل جمهوری نوپای مقدونیه،نمونههای بارز هستند.در نمونه اخیر یونانیان با مآل اندیشی وتیزبینی ،نامگذاری جمهوری مقدونیه رابه نام یکی از استانهای یونان به رسمیت نشناختند.این جمهوری که پس از فروپاشی یوگسلاوی ایجاد شده بود حتی پرچم خود را با نشان خورشیدشانزده پَرمعرفی مینمودکه نشان مقدونی های یونان باستان بود.یونان با تهدید به قطع رابطه کشورهایی که جمهوری مقدونیه رابه رسمیت بشناسند وشکایت به سازمان ملل در نهایت جمهوری نوپای مقدونیه یوگسلاوی سابق راوادار به تسلیم نمود.
آقای رئیسجمهور ،تهدیدتمامیت ارضی ایران با نامگذاری جعلی جمهوری آذربایجان همواره پابرجاست وپرونده پیگیری ولزوم تغییر نام این جمهوری نوپاهمواره برای ملت و دولت ایران گشوده است.شناسایی رژیم باکوبانام جعلی آذربایجان به پیامدهایی انجامیده که هر روز با مشکلی جدیدتمامیت ارضی ایران را تهدید میکند.صرفنظر از اینکه هویت وفرهنگ ایرانی قفقاز،خاصّه خطّه آرّان برکسی پوشیده نیست.مصداق آنکه میگوید:«چو نیک نظر کرد پَر خویش در آن دید »
کیامهرفیروزی – خلخال
۲۸/۱۱/۹۲