۳ تحلیل از کورش زعیم در مورد مذاکرات هسته ای : نتیجه مذاکرات وین یک شکست برای ملت ایران ؛ مذاکرات هسته ای یک شکست، یک پیروزی یا بی دستاورد؟ ؛ چرا توافق هسته ای نشد؟


نتیجه مذاکرات وین یک شکست برای ملت ایران
گفتگوی روزآنلاین (سارا سماواتی) با کورش زعیم
۵ آذر ۱۳۹۳ (۲۴ نوامبر ۲۰۱۴)
پرسش: آقای زعیم نتیجه ای که امشب از مذاکرات به دست آمده چقدر مبتنی بر انتظارات شما و جامعه بوده است؟ و ارزیابی شما از این توافق چیست؟
کورش زعیم: من انتظارم زیاد بالا نبود، زیرا بدرازا کشیدن مذاکرات نشانگر ناتوانی دو سوی معادله در تصمیم گیری بود؛ ولی البته بخاطر منافع ملی امیدوار بودم که در نهایت سربلند بیرون آیند. ولی من این ناتوانی در رسیدن به توافق را پس از اینهمه چانه زنی یک شکست برای ملت ایران می دانم. آزاد کردن ماهی هفتصد میلیون دلار از دارایی های بلوکه شده دردی از اقتصاد ایران دوا نمی کند.
نه‌ تیم اوباما و نه تیم روحانی آماده ریسک کردن بودند. اگر تیم ایران تعهد توقف همه فعالیت های هسته ای ایران را هم می داد، چیزی بجز یک چاه ویل را از دست نمی داد؛ و پس از فرونشستن گردودخاک می توانست برپایه پروتکل ان پی تی دوباره فعالیت را آغاز کند. از سوی دیگر، این تاکتیک، طرفهای مذاکره را در شرایطی قرار می داد که مجبور می شدند دستکم تحریم های مربوط به فعالیت هسته ای را بردارند. اوباما حتا می توانست تحریم های کنگره را هم برای مدتی به تعلیق درآورد. دیگر اینکه هر موافقتی می کردند کنگره کنونی می توانست آنرا تصویب می کرد.

پرسش: شما گفتید که آقای اوباما نتوانست ریسک لازم را بپذیرد و لااقل وعده لغو تحریمها را بدهد و آقای روحانی هم همینطور. آقای روحانی چگونه باید این ریسک را پذیرا می شد؟
کورش زعیم: در هر حال، هر دو گروه مذاکره کننده فقط بندبازی می کردند و می خواستند همه مخالفان بومی خود را هم دستکم نیمه راضی نگه دارند. این شیوه در موضوع های راهبردی کاربرد ندارد. مذاکره با عربستان و ترکیه و اسراییل کار امریکا را پیچیده تر کرد بطوریکه وزیر خارجه امریکا حتا خفت بحضور پذیرفته شدن توسط وزیر خارجه عربستان در هواپیمای اختصاصیش را بجان خرید. آقای جان کری با این کار نشان داد که موقعیت جهانی و قدرت ذاتی سمت خود را درک نمی کند.
اوباما هم دست خود را خوب بازی نکرد، و نگرانی از واکنش تندروان کنگره و اینکه لابی اسراییل در امریکا و نتانیاهو و عربستان و ترکیه چه می اندیشند او را فلج کرده بود. صد ها شرکت عمده امریکایی و اروپایی آماده ورود فوری به ایران بودند، اگر تحریم سرمایه گذاری برداشته می شد، در مدت کوتاهی اینها در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و بسیاری دیگر مشغول می شدند. حضور شرکتهای امریکایی و اروپایی در ایران ضمانتی علیه اقدامات تند از جانب مخالفان کنگره می شد، چون بسیاری از آنان یا پشتیبانان آنها از سهامداران این شرکتها هستند. اقتصاد ما در مسیر رشد قرار می گرفت، طرح های عمرانی فعال می شدند، جهانگردی فعال می شد؛ و در پس همه این کارها، روحانی می توانست با اقتدار با مردم گفتگو کند و تندروان مخالف را که برخی هم در خدمت بیگانگان هستند خنثی یا دستکم ساکت کند.
دشواری در اینجاست که تا هفت ماه دیگر، جمهوری خواهان مخالف اوباما در کنترل کامل مجلس نمایندگان و سنا خواهند بود و تصویب هرگونه توافقی با دولت امریکا با بهانه جویی آنان روبرو خواهد شد. توجه کنید که بیش از دویست نفر از اعضای کنگره امریکا و نهادهای بانفوذ یا تصمیم گیرنده در سیاست خارجی امریکا، هرچند تبعه امریکا هستند، ولی تبعه اسراییل هم هستند و دو گذرنامه در جیب دارند و از ثروتمندترین در امریکا بشمار می آیند.

پرسش: تاثیر دولت اسراییل در دستیابی به این نتیجه چه بوده است؟ گفته می شود که نتانیاهو از این عدم توافق استقبال کرده است.
کورش زعیم: آقای نتانیاهو همیشه مخالف هرگونه سازش با ایران بوده، ایران را تهدید به حمله نظامی کرده، و گرایش به بی ثبات کردن ایران از راه نفوذ گروههای ترویستی داشته است. برای مثال سرنخ گروه تروریستی داعش که پس از ملاقات و برنامه ریزی وزیران خارجه عربستان و اسراییل و نیز ترکیه اعلام موجودیت کرد و هدف خود را حمله به ایران اعلام نمود، شاید یکی از این ترفندها باشد. اگر نیروهای نظامی ما با سرعت واکنش نشان نمی دادند، معلوم نبود اکنون در چه شرایطی بسر می بردیم.
ولی آنچه اسراییل شاید در معادلاتش بحساب نیاورده، اینست که ایران زیر فشار تحریم ها و تهدیدها بیشتر و بیشتر به سوی روسیه و چین گرایش پیدا خواهد کرد. این نزدیکی نه تنها برخلاف منافع راهبردی امریکا و اروپا در منطقه است که برای اسراییل هم یک باخت بزرگ بشمار می آید.

پرسش: از قول لاورف گفته شده است که روسیه آمادگی لغو یکجانبه تحریمها را دارد.
کورش زعیم: آقای لاورف خوب می داند که لغو یکجانبه تحریمها ممکن نیست، و روسیه حرف زیادی در این باره برای گفتن ندارد. از دید ژئوپولیتیک، عدم توافق در وین روسیه را برنده میدان خواهد کرد که بیش از پیش ایران را در دایره نفوذ خود داشته باشد. در سی و پنج سال گذشته، سیاست خارجی ایران زیر نفوذ شوروی و سپس روسیه، دست به کارهایی زده که کشور را از امریکا و بطورکلی غرب دور نگه دارد. نتیجه آن عقب افتادگی و فقر و اتلاف منابع طبیعی و انسانی ما بوده، و تنها پیشرفت نسبی ما در تولید جنگ افزار بوده است. کاری که خود روسیه برای هفتاد سال در دوران شوروی انجام داد، و اکنون در اقتصاد جهان حرفی برای گفتن ندارد و هنوز کشور را با فروش منابع طبیعی چون نفت و گاز اداره می کند.

پرسش: تأثیر این مذاکرات در فضای سیاسی ایران و آمریکا چه خواهد بود؟
کورش زعیم: من بازنده این مذاکرات را ملت ایران می دانم که امید خود را برای آینده ای بهتر به دولت روحانی و تیم مذاکره کننده بسته بود. تصور می رفت که آقای روحانی که عضوی از جامعه امنیتی جمهوری اسلامی و بازیگر عمده ای در تعیین سیاستهای امنیتی کشور بوده، اینقدر شهامت داشته باشد که آنچه که درست است و منافع ملی را تامین می کند انجام دهد و در برابر مخالفت یا کارشکنی مراکز قدرت، درد خود را با مردم در میان بگذارد. ولی بنظر می رسد که همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی نوعی رودربایستی و ملاحظات شخصی نسبت به یکدیگر دارند و پا روی دم یکدیگر نمی گذارند.
در آمریکا نیز نتیجه این مذاکرات قطعاً موفقیتی برای اوباما و دموکرات ها محسوب نمی شود. مشکلاتی که امروز آقای اوباما با جمهوریخواهان و حتی بخشی از دموکرات دارند بزرگتر خواهد شد و دشواری بزرگتر در اینجاست که تا هفت ماه دیگر، جمهوری خواهان مخالف اوباما کنترل کامل مجلس نمایندگان و سنا را در دست خواهند داشت و تصویب هرگونه توافقی با دولت امریکا با بهانه جویی آنان روبرو خواهد شد.
پرسش: چه راهی هنوز از نظر شما باقی است؟
کورش زعیم: من می خواهم هنوز امیدوار باشم که مذاکرات پیش از سال نو میلادی پیشرفتی چشمگیر کند. وارد کردن مسایل حاشیه ای که مورد علاقه عربستان و ترکیه است، با توجه به شرایط و روابط، به نتیجه رساندن مذاکرات را پیچیده و ناممکن می کند. جمهوری اسلامی بهتر است در گام اول مسئله فعالیت هسته ای خود با جامعه جهانی حل کند و هیچ جای گمان و شبهه ای باقی نگذارد تا هم تحریمهای مربوط به فعالیت هسته ای بشود که برداشته شود و هم بتواند پس از راستی آزمایی از امکاناتی که عضویت در ان پی تی فراهم می کند بهره ببرد.
غنی سازی اورانیوم برای دو نیروگاه بهیچوجه اقتصادی نیست. من بارها نوشته ام که برای اینکه غنی سازی باصرفه شود دستکم ده تا دوازده نیروگاه هزار مگاواتی لازم است. من همچنین ده سال پیش پیشنهاد کرده بودم که برای تولید سوخت هسته ای در کشور، بهتر است ایران با پنج کشور هسته ای مشارکت کند، بطوریکه سهم ایران به تنهایی توان تصمیم گیری نداشته باشد. این هم می تواند یک پیشنهاد جدید از سوی ایران باشد. در هر حال، من می پندارم که اگر تا ژانویه مسئله هسته ای حل نشود، سال آینده آبستن شرایطی بسیار متفاوت برای جمهوری اسلامی خواهد بود.
پرسش: به نظر شما آیا در طرف غربی هم این آمادگی که پیشنهادهای ایران را حتی اگر بر شفافیت استوار باشد بپذیرد؟ مثلا طرحی که شما برای مشارکت هسته ای عنوان می کنید که در واقع ایجاد نوعی “کنسرسیوم” است؟ اگر اشتباه نکنم حتی آقای احمدی نژاد در مرحله ای پیشنهاد مشارکت در پروژه هسته ای را به غربی ها داد. ممکن است توضیح بیشتری هم در مورد طرح و هم در مورد امکان اجرای آن بدهید؟
من اولین بار این پیشنهاد را به آقای خاتمی دادم ولی ایشان متأسفانه این پیشنهاد را به شکل ناروشن و مخدوشی در بین المجالس طرح کردند. و پس از آن همین پیشنهاد را به آقای احمدی نژاد دادم که ایشان هم رفت و آن را به شکل تشکیل کنسرسیوم با کشورهای اسلامی ارائه کرد که برای غرب خود این مسئله نقض غرض است و من در نامه ای که برای او نوشتم به این روش اعتراض کردم. در هر حال پیشنهاد من این است که سه قدرت اروپایی همراه با امریکا، بیایند و در نیروگاههای هسته ای ایران بصورت یک مشار کت مالکانه ۵۰/۵۰، سرمایه گذاری کنند. به این ترتیب خواهند توانست کاربرد و ضایعات سوخت هسته ای را مستقیما کنترل کنند. آنها در این سرمایه گذاری از سه راه سود خواهند برد: سود ناشی ازپیمانهای ساخت وتجهیز نیروگاهها، سود ناشی از فروش نیروی برق و سهام، و بالاخره احساس امنیت درباره کاربرد اورانیوم غنی شده. از سوی دیگر، ایران، دو دوجین نیروگاههایی را که لازم دارد و باید داشته باشد، خواهد داشت، هزینه آنها را با شریکان خود تقسیم کرده میزان سرمایه گذاری لازم را کاهش خواهد داد و اعتماد جامعه جهانی را نیز نسبت به نیاتش بدست خواهد آورد. حتی عملیات غنی سازی اورانیوم برای تامین سوخت نیروگاهها هم می تواند بصورت یک شرکت سهامی انجام شود که سهامداران آن شریکان نیروگاهها باشند. پژوهشگران ودانشگاهیان ایران خواهند توانست، با این ترتیب، در یک محیط بین المللی زیر نظارت سازمان جهانی انرژی اتمی به کار و پژوهش خود ادامه بدهند. من قبل از این نیز مذاکره کنندگان ایران را دعوت کرده ام که این پیشنهاد را بررسی کنند و آنرا به عنوان یک برنامه سازشی در جلسه مشترک بعدیشان با اروپاییان مطرح نمایند. در شرایط فعلی هم طرح چنین پیشنهادی از جانب ایران می تواند موضع ایران را در ادامه مذاکرات تقویت کند و به اصطلاح توپ را در زمین غرب بیندازد.
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem2/article/-4a4f3beda2.html
================================================================

مذاکرات هسته ای یک شکست، یک پیروزی یا بی دستاورد؟
گفتگوی تلویزیون رها (کامیار بهرنگ) با کورش زعیم
۶ آذر ۱۳۹۳ (۲۷ نوامبر ۲۰۱۴)
پرسش ۱: دوازده سال مذاکره بین ایران و طرفهای غربی، یعد از آن اضافه شدن چین و روسیه و ایاالات متحده امریکا و تشکیل گروه ۵+۱؛ یک و سال و نیم هم از شروع به کار تیم جدید سیاست خارجی ایران می گذرد، و مذاکرات همواره تمدید شده است. در نوبت آخر هم که دوشنبه بود، ۲۴ نوامبر، قرار بود توافقنامه جامع صورت بگیرد که رسیدن به آن توافقنامه جامع هفت ماه دیگر به تعویق افتاد. اگر بخواهیم خیلی کوتاه نگاه بکنیم، شما جایگاهی را که امروز سیاست خارجی ایران و اینکه مذاکرات را پیش می برد بخواهید بررسی کنید، این جایگاه در کجا قرار دارد و در واقع کارنامه موفقی داشته یا خیر؟
کورش زعیم: با درود به شما و بینندگان شما. این پرونده همانجا ایستاده که یک سال و نیم پیش ایستاده بود. البته در این مدت مستمری ما را ۱۰۰ میلیارد دلاری که به علت تحریم ها بلوکه شده، دویست میلیون دلار در ماه افزودند. البته خوش وبش متمدنانه تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی، بر خلاف لات بازیهای تیم احمدی نژاد، یخ تماس و مذاکرات رو در رو و گفتگوی صادقانه را با سران شش کشور، بویژه امریکا، را شکسته، و این یک نکته مثبت است. جهان هم مشاهده کرد که ایرانیان، برخلاف آنچه دولت احمدی نژاد نشان داده بود،‌ بسیار متمدن و منطقی هستند. ولی از دیدگاه کارآمدی مذاکرات، نتیجه صفر بوده، و آینده مذاکرات هسته ای به شدت برای ایران خطرناک است، چون بیم می رود که در دوران های بعدی به بن بست برسد یا بکلی منتفی شود.
بازارهای نفت ایران که در طول تحریم ها به تصرف رقیبان منطقه ای ایران مانند عربستان و عراق درآمده و بیشترش از دست رفته و بعید بنظر می رسد که ایران دیگر بتواند آنها را پس بگیرد. قطر هم کماکان به علت ناتوانی فنی ما و خودداری شرکتهای متخصص غربی در سرمایه گذاری یا کمک، گاز ایران را می برند و می فروشد. سرمایه گذاران خارجی هم به علت تحریم ها و بی ثباتی اوضاع ایران، از ورود به بازار ایران خودداری خواهند کرد. جهانگردی همه به علت وحشیگری نسبت به زنان و نبودن امکانات تفریحی و آزادی و امنیت گردش در کشور، در پایین ترین سطح ممکن خواهد ماند. وضعیت امنیت داخلی کشور و نیز در رابطه با رویدادهای منطقه امیدواریم بدتر از این نشود، که شاید بشود. از سوی دیگر می توانیم چشم براه فراخوان های بیشتری از سوی نمایندگان و سناتورهای امریکایی برای تحریم های بیشتر باشیم. این جایگاهی است که اکنون هستیم در رابطه با مذاکرات.
پرسش ۲: آقای مهندس زعیم، برخی بر این باورند که تمدید مذاکرات در ۲۴ نوامبر، پیروزی دیپلماتیک و برخی بر این باورند که شکست وعده های تیم سیاست خارجی آقای روحانیست و برخی هم بر این باورند که هیچ دستاوردی نداشته است، هیچ به هیچ. نگاه شما چیست، پیروزی بود، نشست بود، یا نه هیچ دستاوردی نداشته؟
کورش زعیم: انتظار ما و حتمن ملت ایران خیلی زیاد بود. ولی مذاکرات تنها کاری که کرد وجهه فرهنگی ایران را که در دوران احمدی نژاد بشدت آسیب دیده بود تا حدی بهبود داد. ولی خود مذاکرات دستاوری برای ما نداشت. من نتیجه این مذاکرات را یک شکست برای ملت ایران خوانده ام. هر دو گروه مذاکره کننده در طی مذاکرات بندبازی می کردند و می خواستند همه مخالفان بومی خودشان را هم راضی کنند یا دستکم نیمه راضی کنند. این شیوه مذاکره نشان از نداشتن اختیارات دارد، و در موضوع های راهبردی شما نمی توانید اینجور مذاکره کنید. آینده مذاکرات هسته ای به شدت در معرض خطر است و ممکن است به بن بست برسد یا ازهم بپاشد
تیم ایران بسیار واضح بود که زیر فشار سیاست راهبردی امریکا ستیزی دیکته شده از تهران در تصمیم گیری فلج بود. اوباما هم دست خود را خوب بازی نکرد. نگرانی از واکنش تندروان کنگره و اینکه لابی قدرتمند اسراییل در امریکا چه می اندیشد، و نتانیاهو و عربستان و ترکیه چه می اندیشند، تیم او را هم فلج کرده بود. تیم اوباما و تیم روحانی هیچکدام برای ریسک کردن سیاسی آمادگی نداشتند.
پرسش ۳: آقای زعیم، یکی از سئوالات مهمی که در سالهای گذشته مطرح بوده است، رابطه بین ادامه پروژه هسته ای ایران و منافع ملی است. بعضی بر این باورند که انرژی هسته ای تامین کنند منافع ملی ایران هست و برخی بر این باورند که ادامه این سیاست کاملا در تضاد با منافع ملی است. شما چه دیدی دارید، در واقع ادامه این سیاست و اصرار بر داشت پروژه هسته ای در ایران متضمن منافع ملی خواهد بود؟
کورش زعیم: در زمان آقای روحانی تنها تغییری که کرده اینست که ما ماهی پانسد میلیون دلار از داراییی خودمان را می گیریم و تغییری دیگر نکرده. باید توجه کرد که طبق گفته های مقام های مسئول جمهوری اسلامی، تحریم ها سالی ۵۴ میلیارد دلار برای ایران زیان دارد، ولی به باور من هزینه ثانویه این زیانها محاسبه نشده که میزان آن را بسیار بیشتر می کند. مثل اینکه سیاستمداران راهبردی کشور که جیب های خودشان پر است، از تاثیری که این زیان ها بر اقتصاد و زندگی مردم داشته بی خبر هستند. از تعارف و ملاحظات امنیتی که بگذرم، می گویم که ادامه این سیاست ادامه خیانت به کشور است.
اگر تیم ایران تعهد توقف همه فعالیت های هسته ای ایران را هم می داد، چیزی بجز یک چاه ویل را از دست نمی دادیم؛ و اگر این کار را می کردیم، پس از فرونشستن گردودخاک و رفع تحریم ها می توانستیم برپایه پروتکل ان پی تی دوباره فعالیتی را که نیاز داریم آغاز کنیم. از سوی دیگر، این تاکتیک، طرفهای مذاکره را در شرایطی قرار می داد که مجبور می شدند دستکم تحریم های مربوط به فعالیت هسته ای را بردارند. اوباما حتا می توانست تحریم های کنگره را هم برای مدتی به تعلیق درآورد، به عنوان دوران راستی آزمایی. دیگر اینکه هر موافقتی می کردند کنگره کنونی می توانست آنرا تصویب می کرد. چانه زنی بر سر شمار سانتریفیوژها بجز اینکه این یک بازی کودکانه و پرهزینه و برای ما نتیجه منفی داشته باشد تاثیری نداشته است.
دشواری در اینجاست که تا هفت ماه دیگر، جمهوری خواهان مخالف اوباما در کنترل کامل مجلس نمایندگان و سنا خواهند بود و تصویب هرگونه توافقی با دولت امریکا با بهانه جویی آنان روبرو خواهد شد. توجه کنید که بیش از دویست نفر از اعضای کنگره امریکا و نهادهای بانفوذ یا تصمیم گیرنده در سیاست خارجی امریکا، هرچند تبعه امریکا هستند، ولی تبعه اسراییل هم هستند و دو گذرنامه در جیب دارند و همه آنان از ثروتمندترین در امریکا بشمار می آیند و نفوذ بسیار بسیار زیادی دارند.
از پیامدهای مثبت حل مسئله هسته ای، اگر فقط تحریم سرمایه گذاری برداشته شود، دهها شرکت عمده امریکایی و اروپایی در صنایع عمده و اشتغال زای نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع وابسته هستند که آماده ورود فوری به ایران و سرمایه گذاری بوده اند و هستند. در غیر این صورت ما باید فقط با شرکت ملی نفت چین و شرکتهای روسی کار کنیم که فقط میگیرند و چیزی نمی دهند. در سال ۱۹۸۶ همین دولت چین، که اکنون منبع سرمایه گذاری و تکنولوژی برای ما شده، از من به عنوان یک کارشناس بین المللی دعوت کرد و از جمله از من خواستند که صنعت نفت ایران به کمک آنها ببرم و با تخصصی که ایران در صنایه نفت دارشت و در جهان شناخته شده بود، در آنجا اکتشاف و استخراج و پالایش و صنایع نفت چین را ایجاد کنند. وزیر وقت نفت ایران تنها واکنشش به من این بود که مرا نپذیرد و توسط معاونش پیغام بدهد که “شما به چه حقی برای جمهوری اسلامی پروتکل امضا می کنید؟”. من گفتم من برای ایران کردم نه برای شما. معاون دیگرش، آقای نژادحسینیان، از من عذرخواهی کرد و گفت که چین هیئت های ما را نمی پذیرد و ویزا نمی دهد. از من خواست که آنها را وادار کنم هیئت ایشان را دعوت کنند، که من این کار ر کردم و آنها از ایشان دعوت کردند و نه از وزیر. حالا ببینید اکنون صنعت نفت ما کجاست، به علت بی لیاقتی سیاست های غلط ضد ملی جمهوری اسلامی، و آنها به کجا رسیده اند.
اکنون ما نیاز حیاتی داریم که دوباره توان فنی خود را بسازیم. حضور شرکتهای بزرگ امریکایی و اروپایی هم نیاز ما به تکنولوژی را برطرف می کنند، و هم در ایران ضمانتی علیه اقدامات تند از جانب مخالفان کنگره امریکا می شوند، چون بسیاری از آنان خودشان یا پشتیبانان آنها از سهامداران همین شرکتها هستند. اقتصاد ما در مسیر رشد قرار می گرفت، طرح های عمرانی فعال می شدند، جهانگردی فعال می شد؛ و در پس همه این کارها، روحانی می توانست با اقتدار با مردم گفتگو کند و تندروان مخالفش را که برخی هم در خدمت بیگانگان هستند خنثی یا دستکم ساکت کند. ولی من چنین خردی را مشاهده نکردم.
پرسش ۴: به عنوان سئوال پایانی، آقای مهندس زعیم، آقای ظریف وزیر امور خارجه می گوید اگر عزم جدی در طرف مقابل وجود داشته باشد، این امکان وجود دارد که حتا پیش از پایان مهلت هفت ماهه ای که در ۲۴ نوامبر به مذاکرات داده شد، می توان به یک تفاهم نامه جامع دست پیدا کرد. شما که سالها روی این موضوع کار کرده اید، نظرات متفاوتی را هم داشته اید و ارئه کرده اید، بنظر شما راه شکست شدن قفل این تفاهم نامه چیست و با چه عامل یا عواملی طرفین می توانند به یک تفاهم نامه جامع دست پیدا کنند؟
کورش زعیم: مهمترین عامل ایسنت که دو طرف این تعهد و خواست را داشته باشند که از خیلی خواسته های غیرضروری و حالت آبروداری خودشان بگذرند، بویژه جمهوری اسلامی. یعنی چیزهایی که ما داریم رویشان اصرار می کنیم و بخاطر آنها زندگی اقتصادی خودمان را نابود کرده ایم و فساد را در کل سیستم دولتیمان ریشه دواندیم همین درخواستها و سیاستهایی است که بهیچوجه برای کشور ضروری نیست. ولی من امیدوارم که مذاکرات پیش از سال نو میلادی هنوز فرصت دارد که پیشرفتی چشمگیر کند. وارد کردن مسایل حاشیه ای که مورد علاقه عربستان و ترکیه و دیگران هست، با توجه به شرایط و روابط منطقه ای، به نتیجه رساندن مذاکرات را پیچیده و ناممکن می کند و به باور من تلاش مذاکره کنندگان امریکا و جمهوری اسلامی برای راضی کردن عربستان و ترکیه در ملاقاتهای حضوری که هر دو کردند در مسیر مذاکرات کار اشتباه بوده است. این کار را می توانستند با بیانیه ها و مصاحبه های رسانه ای انجام دهد که همه جهان از ادعاها و خواستهای آنها آگاه شوند. جمهوری اسلامی بهتر است در گام اول مسئله فعالیت هسته ای خود با جامعه جهانی حل کند و هیچ جای گمان و شبهه ای باقی نگذارد تا هم تحریمهای مربوط به فعالیت هسته ای بشود که برداشته شود و هم بتواند پس از راستی آزمایی از امکاناتی که عضویت در ان پی تی فراهم می کند بهره ببرد.
غنی سازی اورانیوم برای دو نیروگاه بهیچوجه اقتصادی نیست. من بارها نوشته ام برای اینکه غنی سازی باصرفه شود در یک کشور دستکم ده تا دوازده نیروگاه هزار مگاواتی لازم است. من همچنین ده سال پیش پیشنهاد کردم که برای تولید سوخت هسته ای در کشور، بهتر است ایران با پنج کشور هسته ای مشارکت کند، بطوریکه سهم ایران به تنهایی توان تصمیم گیری نداشته باشد. این پیشنهاد هنوز می تواند یک پیشنهاد جدید از سوی مذاکره کنندگان ایران باشد. در هر حال، من می پندارم که اگر تا ژانویه مسئله هسته ای حل نشود، سال آینده آبستن شرایطی بسیار متفاوت برای جمهوری اسلامی خواهد بود
من اولین بار این پیشنهاد را زمان آقای خاتمی دادم، ولی ایشان متاسفانه این پیشنهاد را به شکل ناروشن و مخدوشی به یک حالت ناباورانه در پاریس طرح کردند. و پس از آن همین پیشنهاد را آقای احمدی نژاد به شکل تشکیل کنسرسیوم با کشورهای اسلامی ارائه کرد، که من در نامه ای به این روش نابخردانه اعتراض کردم.
در هر حال پیشنهاد من برای حل مسئله غنی سازی، که اینقدر جمهوری اسلامی بی دلیل روی آن پافشاری می کند، که خوشبختانه برخی از تحلیلگران بین المللی هم اخیرا آن را تایید و مطرح کرده اند، این است که سه قدرت اروپایی و حتا روسیه همراه با امریکا، بیایند هم در اکتشاف و استخراج و غنی سازی اورانیوم در خاک ایران، و نیز در خود نیروگاههای هسته ای ایران بصورت یک مشارکت مالکانه ۵۰/۵۰، سرمایه گذاری کنند. به این ترتیب خواهند توانست کاربرد اورانیوم و ضایعات سوخت هسته ای را مستقیما کنترل کنند. آنها در این سرمایه گذاری از سه راه سود خواهند برد: سود ناشی از پیمانهای ساخت و تجهیز نیروگاهها، سود ناشی از فروش اورانیوم غنی شده و نیروی برق، و البته سود سهام، و بالاخره احساس امنیت درباره کاربرد اورانیومی که در ایران غنی شده است.
از سوی دیگر، ایران، بجای گذاشتن فشار مالی روی گرده مردم ایران، هزینه را با شریکان خود تقسیم می کند، میزان سرمایه گذاری خود را کاهش دهد و اعتماد جامعه جهانی را نیز نسبت به نیاتش بدست آورد. پژوهشگران و دانشگاهیان ایران خواهند توانست، با این ترتیب، در یک محیط بین المللی زیر نظارت سازمان جهانی انرژی اتمی و با آخرین تکنولوژی به کار و پژوهش خود ادامه بدهند. من بار دیگر از مذاکره کنندگان ایران دعوت می کنم که این پیشنهاد را بررسی کنند و آنرا به عنوان یک برنامه سازشی در جلسه مشترک بعدیشان با اروپاییان و امریکا مطرح نمایند. در شرایط فعلی هم طرح چنین پیشنهادی از جانب ایران می تواند موضع ایران را در ادامه مذاکرات تقویت کند و به اصطلاح توپ را در زمین غرب بیندازد.
بهرنگ: من تشکر می کنم از شما آقای مهندس کورش زعیم عزیر که در برنامه امروز شرکت کردید.

====================================================================
چرا توافق هسته ای نشد؟-بخش دوم
میز گرد ایران وایر با داود هرمیداس باوند، مهدی مهدوی آزاد، کورش زعیم و محمد آقازاده

به ترتیب از سمت راست: داود هرمیداس باوند، مهدی مهدوی آزاد، کورش زعیم، محمد آقازاده
سه شنبه ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴ (۴ آذر ۱۳۹۳) ایران وایر
با وجود امیدواری های گسترده درباره توافق هسته ای بین ایران و ۱+۵، طرفین باز هم به تمدید مذاکرات تن دادند. درباره چرایی نرسیدن به توافق، در دو روز گذشته تحلیل های بسیاری منتشر شده است. ایران وایر کوشیده است در گفت و گوهای کوتاه با هشت تحلیل گر و روزنامه نگار، نظر آنها را درباره علت تمدید دوباره مذاکرات بپرسد. برخی تحلیل گران به آینده مذاکرات هم در پاسخ های خویش توجه داشته اند. بخش دوم این گفت و گوها که شامل دیدگاه های داود هرمیداس باوند، مهدی مهدوی آزاد، محمد آقازاده و کورش زعیم است، پیش روی شماست.
داود هرمیداس باوند؛ استاد روابط بین الملل: نکات پیچیده‌ای در این مذاکرات وجود دارد و قابل پیش بینی بود که برای بررسی و توافق بر سر این نکات، زمان بیشتری لازم است. اما درعین حال انتظار این بود که در این مذاکرات یک چارچوب مشخصی از لحاظ سیاسی که حاکی از توافق برسر اصول کلی بود، اعلام می‌شد و بعد هم گفته می‌شد که در مورد برخی نکاتی که هنوز به توافق جدی نرسیده، مذاکرات پیگیری می‌شود. برخی بر این باور بودند که امکان رسیدن به یک توافق کامل و جامع وجود دارد، حتی خود اقای ظریف هم پیش بینی کرده بود که سوم آذر ماه یک روز ملی می‌شود. انتظار دیگر این بود که در یک فاصله زمانی نزدیکتری مذاکرات از سر گرفته شود. هفت ماه زمان طولانی‌است و ممکن است حوادث گوناگونی درداخل و یا خارج از ایران این مدت اثرگذار شود. چون انتظارات بالاتر از واقعیت بود. به همین دلیل، زمانی که نتیجه روشن شد، کمی دلسردی پدیدار شد . باید توجه داشت دوران احمدی نژاد شعار و سیاستش در مواجهه با سیاست خارجی تهاجمی و مقاومتی بود که تمام این تحریم‌ها فرایند دوران زیان بار آقای احمدی نژاد است. تیم مذاکره آن دوره هم تمایلی به توافق نداشت اما در این دوران واقعا از سوی طرفین حسن نیت وجود داشت. منتها هم اوباما در داخل کشورش با مشکلات و فشارهایی مواجه است و هم در داخل ایران آقای روحانی و آقای ظریف آزادی عمل و اجازه مانور ندارند. تهران می بایست مرتب دستورالعمل های خاص خودش را بدهد و آنها هم در همان راستا حرکت کنند. مضاف بر این که بسیاری از اصولگرایان که بیشتر به منافع جناحی فکر می‌کنند خیلی هم خوشحال هستند از این که، این توافق جامع و کامل فعلا انجام نگرفته و این از نظر آنها یک برگشت به عقب برای آقای روحانی است. به خصوص که روحانی در مسائل داخلی و نویدهایی که در این زمینه داده بود موفق نبود. او نتوانست در فضایی که توسط دولت پیش تنگ تر و تنگ تر شده بود، دستاوردی داشته باشد و تمرکزش روی کسب موفقیت در سیاست خارجی بود. البته در همین مسیر، گام‌های مثبتی برداشته شده، جو مذاکرات دوستانه بود و برخوردی بین مذاکرکنندگان وجود نداشته و طرفین سعی جدی کردند که توافقی حاصل شود. این یعنی میل و اراده برای رسیدن به توافق وجود داشته، به همین خاطر من بدبین نیستم منتها بر این باورم که با توجه به فرایند مذاکرات، طرفین باید یک بازنگری در مواضع اولیه خود انجام دهند و یک تعدیل نسبی در مواضع قبلی خود به وجود اورند.
مهدی مهدوی آزاد، روزنامه نگار: مذاکرات اتمیِ یک سال گذشته به خودی خود نتایج بسیار مثبتی برای ایران داشته؛ از شکستن تابوی مذاکره با آمریکا گرفته تا کم کردن فشار تحریم‌ها. با همه این‌ها باید واقع بین باشیم. واقعیت این است که نتیجه این مذاکرات در یک سالگی آن تا حدی مایوس کننده است. طرفین نه تنها به توافقنامه جامع نرسیدند، که حتی نتوانستند یک توافق سیاسی مکتوب داشته باشند. یک سال بعد از توافقنامه ژنو و بعد از این همه مذاکرات نفس گیر و محرمانه، ایران و گروه ۱+۵ مجددا یک فرصت هفت ماهه به خود داده‌اند تا «شاید» به جایی برسند که قرار بود شش ماه قبل آنجا باشند. همین مساله نشان می‌دهد که هم ایران و هم آمریکا در محاسبات اولیه خود بیش از حد خوشبین بوده‌اند. تمدید مذاکرات آشکارا به ضرر دیپلماسی اوباما – روحانی است. مخالفان بین المللی سازش هسته‌ای آرام ننشسته‌اند. اظهارات تند و خصمانه نتانیاهو و خوشحالی او از عدم توافق ایران و گروه ۱+۵ نشان می‌دهد که اسرائیل، عربستان، قطر و حتی ترکیه ساکت نمی‌نشینند. در ماه‌های آینده جمهوری خواهان و کنگره آمریکا، اوباما و دیپلماسی او را زیر فشار شدیدتری می‌گذارند. اصولگرایان تندرو که‌‌ همان کاسبان تحریم هستند و رانت‌های اقتصادی و امنیتی عظیمی را به دلیل تحریم‌ها به دست می‌آورند نیز به کارشکنی‌های خود ادامه می‌دهند. با این حال دلایل زیادی وجود دارند که به نتیجه نهایی خوشبین باشیم. اوباما و کری تمام حیثیت دیپلماتیک خود را در راه مذاکره با ایران گذاشته‌اند و به این سازش نیاز دارند. برای روحانی نیز حل و فصل پرونده هسته‌ای نه تنها یک موضوع حیثیتی است بلکه کلید اصلی او برای موفقیت و عمل به وعده‌های اقتصادی و سیاسی‌اش محسوب می‌شود. سه الگوی سیاسی جالب در مناقشات مربوط به منع گسترش و سلاح‌های کشتار جمعی وجود دارد. الگوی اول کره شمالی است. کشوری که به دلیل بی‌خردی رهبران جنایتکار و دیکتاتورش نهایتا تحت شدید‌ترین تحریم‌های بین المللی قرار گرفت و با وجود دستیابی به سلاح اتمی در چاه فقر و قحطی و فلاکت فرو رفت. الگوی دوم عراق است. کشوری که به دلیل رفتارهای صدام حسین نهایتا اشغال شد. الگوی سوم هم لیبی است. معمر قذافی با افزایش فشارهای آمریکا، تمام تجهیزات اتمی خود را سوار کشتی کرد و تحویل داد و نهایتا هیچ چیزی هم نگرفت. روحانی می‌خواهد که الگوی چهارمی ارایه دهد. نه لیبی باشد، نه عراق و نه کره شمالی. باید به این روند امید داشت.
کورش زعیم، تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه ی ملی ایران: از دیدگاه من، ناتوانی مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی برای رسیدن به یک توافق و نجات مردم از این بن بست خطرناکی که در آن گیرکرده اند، نشانه عدم شهامت سیاسی آنان بود. ماه ها مذاکره، برای شخصیت هایی که خود از کسانی که در دوران احمدی نژاد نمایش مذاکره کردن می دادند یک سر و گردن بلندتر، باسوادتر، باشعورتر و دستکم میهن پرست هستند، و نتیجه ای بجز تصمیم برای ادامه مذاکره بدست نیآوردن، نشان از این دارد که نیروهای قدرتمند ناپیدای دیگری برای ناکامی ایران فعال هستند. هیچکدام از دو تیم اوباما و روحانی آماده ریسک کردن سیاسی نبودند. اگر تیم ایران تعهد توقف همه فعالیت های هسته ای ایران را می داد، تنها چیزی را که دست می دادیم یک چاه ویل می بود که بیش از صد میلیارد دلار سرمایه کشور را بلعیده، میلیونها شهروند ما را فقیر، گروه کوچکی را ابرثروتمند کرده و بخشی از بودجه روسیه را از جیب ملت ایران تامین کرده است. ریسک کردن برای درآوردن کشور از این منجلاب شهامت سیاسی و تعهد ملی می خواست. مذاکره برای نجات کشور از خطرهایی که از درون و بیرون آن را تهدید می کنند با بندبازی سیاسی امکانپذیر نیست. هر دو سوی مذاکره بجای تمرکز روی آنچه برای جهان و منطقه و کشورهایشان اهمیت دارد، تلاش داشتند همه مخالفان بومی خود را هم دستکم نیمه راضی نگه دارند. این شیوه در موضوع های راهبردی کاربرد ندارد. آنهم توجه به مخالفانی که فقط به راضی کردن کشورهای کوچک منطقه که خود سرچشمه شرارت هستند. در حال حاضر، بنظر می رسد که این مذاکرات طولانی و فشرده، دستاوردی بجز افزایش آزادسازی دارایی ایران از ۵۰۰ به ۷۰۰ میلیون دلار در ماه نداشته است. اگر طرفین پیشرفت دیگری کرده اند، ما بی خبریم. وقتی وزیر خارجه جمهوری اسلامی می گوید دستکم دنیا پذیرفته که ما تعهدات موافقنامه گذشته را انجام داده ایم، نشان می دهد که در مذاکرات جاری به جایی نرسیده اند. البته سستی آمریکا و عدم قاطعیت تیم آقای اوباما این بود که اجازه داد هر مدعی منطقه ای در مسیر مذاکرات دخالت کند و ادعاها و خواستهای خود را وارد معادلات راهبردی آمریکا کند. این کار عرصه را بر مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی تنگتر و رسیدن به یک توافق جامع را بسیار دشوارتر کرد. در هر حال، من ملت ایران را که چشم امید به این مذاکرات بسته بودند، بازنده میدان می دانم.
محمد آقازاده، روزنامه نگار: تحولات سیاسی در سطح بین المللی بسیار پیچیده و شگفت انگیزتر از آن است که بتوان مثل یک بازی فوتبال، فرجام آن را پیش بینی کرد یا بر اساس شواهد مختصر، حکم صادر کرد که فلان سوی ماجرا برنده و فلان طرف ماجرا بازنده است. نتایج مذاکرات هر چه که باشد، به طور صریحی از تفاهم هسته ای در فضای اجتماعی سخنی گفته نخواهد شد چرا که جشن هسته ای – با نگاهی به تجربه ی پایان جنگ و مسئله پذیرش قطعنامه- منجر به انفجار انتظاراتی خواهد شد که نه دولت توان و نه تمایل به تحقق آن را خواهد داشت و در شرایط کنونی مشکل اصلی دستیابی به تفاهم هسته ای نیست- بلکه چگونگی اعلام این تفاهم احتمالی است که پیامدهای سختی برای هر دو سوی ماجرا در پی خواهد داشت. از این رو نباید انتظار داشت تا نتایج به دست آمده به صراحت و به سرعت اعلام شود.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است